RE: حالا که نمی تونم ازدواج کنم ، ایمانم به خدا کم شده
آخه ترانه خانم دیگه تو سن 30 - 35 سالگی که همه چی در وجود انسان کم رنگ میشه از قبیل عشق و عاطفه و محبت و اخلاقیات و ... بافراهم شدن موقعیت(دکترا و خونه و...) دیگه ازدواج به چه دردی می خوره!چرا همه به فراهم شدن موقعیت مادی فکر می کنیم ولی موقعیت روحی طرفین فراموش می کنیم!!!!!
دختر خانوما توجه کنن : دیگه وقتی همه چی از نظر موقعیت مادی فراهم شد دیگه روحی نمی مونه که باهاش ازدواج کنین!فقط با جسم ازدواج می کنین.کلی عرض می کنم ،، همون روح پسر بخاطر ناملایمات از قبیل دوستی های متعدد و شکست های روحی و عاطفی و خودارضایی های مکرر و ... آسیب های سختی دیده!دیگه از آقا پسرها انتظار بیش از این نداشته باشین.انتظار نداشته باشین خوشبختتون کنه.البته این موضوع برای دختر خانوما هم مصداق داره
باور کنین بعضی اوقات تو خیابون زن و شوهرهایی که دست تو دست هم و کنار هم دارن راه می رن یه حس دلتنگیه شدیدی بهم دست میده!با خودم می گم حسین آروم بکیر!زور که نیست نمیشه!
از طرف دیگه خود این دختر خانوما هم مشکلات دوران مجردیو می کشن و تحمل می کنن.ولی نمی دونم چرا آخه نمی دونم چرا اوضاع رفته رفته پیچیده میشه!
هل من ناصرا ینصرنی
امید عزیز توکلت به خدا باشه داداش.مواظب ایمانت باش.و ایمانتو تقویت کن.
مشکل منم مثل شماست دیگه نمیشه.
باید تحمل کنیم وصبر کنیم.
RE: حالا که نمی تونم ازدواج کنم ، ایمانم به خدا کم شده
امید عزیز فعلا یه انتخاب درست بکن ازخدا بخواه به بهترین نحو کمکت میکنه بعدش که واقعا یه نفر رو واسه ازدواج پسندیدی مطمئن باش خیلی زود عشق به وجود میاد ویه دل نه صد دل عاشق میشی وبه این مشکلاتت میخندی .بااعتماد به نفس قدم بردار وجلو برو .همسر آینده ات باید خیلی آدم خوشبختی باشه که همسرش خدایی کار میکنه:104::310::104:
RE: حالا که نمی تونم ازدواج کنم ، ایمانم به خدا کم شده
موضوعی که امروز تونستم بفهمم اینه :
سوال و جوابی در یکی از سایت ها بود :
من امید داشتم که با ازدواجم همه چیز حل بشه ولی امروز که پرسش و پاسخ زیر رو در یک سایت دیدم پی بردم که دقیقا اتفاقی که نقل قول کردم برای من افتاد.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط omid65
6.کم شدن قدرت مقاومت: کسی که می خواهد به جای ازدواج خویشتن داری کند ممکن است تدریجا قدرت مقاومتش کم شود و حرفهای دیگران در او اثر گذارد که می گویند دوست دختر داشتن بد نیست و به سمت ارتباط رود نکته مهم اینکه انجام حرام در ابتدا سخت است اما تدریجا اسان می شود و از رابطه گفتاری به بدنی و جنسی کشیده می شود
7.امید افزاینده قدرت خویشتن داری: کسی که در مسیر ازدواج بیفتد مشغولیت فکری و امیدی که برای رسیدن به معشوق پیدا می کند قدرتش را بر خویشتن داری اضافه می نماید
منبع : http://moshaver41.ir/post/1497
می بینین دقیقا این اتفاق داشت برای من می افتاد .
خاک بر سرم! تمرکز زدایی هم بلد نیستم :311:.
شما فکر کن من چه تمرکز زدایی انجام دادم !:163:
در مورد خودم اینو فهمیدم که اگه این امید رو ازم بگیرن ، دیگه هیچی برام نمی مونه:: .
.
امروز نشستم و تمام رذایل اخلاقیمو:163: در آوردم::.
سبک شمردن نماز- خلف وعده و دهها مشکلی که داشتم ، لیست کردم واسه خودم . روایات و آیه های قرآن رو که در موردش گفته بودن رو خوندم . یه احساس بهتری دارم . بیشتر برای روزهام برنامه دارم . می خوام این کار رو گسترش بدم . آهنگامو عوض کردم ، شادشون کردم .[/color]
RE: حالا که نمی تونم ازدواج کنم ، ایمانم به خدا کم شده
سلام
امید عزیز اول میخواستم بهت بگم که هیچوقت سعی کن نمازت رو ترک نکنی چون پسر با اعتقاد و با ایمانی هستی این رو میگم و همینطور در قران در سوره مدثر گفته شده که یکی از دلایل وارد شدن به جهنم نماز نخوندن هست.
http://www.hamdardi.net/post-230142.html#pid230142
بنابراین ما که به قران اعتقاد داریم باید سعی کنیم که این اعتقاد عملی باشه و نه به حرف.
و دوم این هست که امید جان واقعا این تصور اشتباه هست که : با ازدواج همه چیز حل میشه.این یه فکر کودکانه هست. چه بسا موارد بزرگتر و سختتری برای امتحان الهی باشه.باید ایمانمانون رو برای اون موارد قوی کنیم.اگه نه وقتی همه چیز خوب و عالی پیش میره که با ایمان بودن کار چندان سختی نیست
RE: حالا که نمی تونم ازدواج کنم ، ایمانم به خدا کم شده
آقا امید
مشکل اصلی شما کمالگرایی هست . اگر به این توجه نداشته باشی خیلی زود از همین وضعیت عدم تمرکز بر ازدواج و رو آوردن به معنویت و دینداری هم ناراضی شده و ...... نالان باز خواهی آمد و تاپیکی از ناامیدی در این وضعیت ایجاد خواهی کرد .
در همین پست آخرت نوشته ای نشستم و رذایل اخلاقی خودمو در آوردم و ..... تا کمال گرایی خود را مهار نکرده ای این کار دقیقاً برای شما مناسب نبوده و آسب رسان است . اصلاً ذهنتان را نباید خیلی توسعه به مسائل مختلف دهید .
بهترین کار برای شما این است که در طول یک شبانه روز برنامه داشته باشید که در هرلحظه هرکاری می کنید را توجه کنید ( تقویت خودآگاه ) رفته رفته از کارهای زائد ( حرفها ، نگاه ها ، شندیدنیها و خوردنی های غیر لازم ) بپرهیزید و از نظر دینی هم فقط انجام واجبات و پرهیز از محرمات ( حرامها ) را اصل و محور قرار دهی و فعلاً به فراتر از این نیاندیشی .
همین برای شما کافیست .
در خصوص ازدواج نیز شما در عین اینکه مشغول کار نیمه وقت و ... هستی می توانی بخواهی کیس های به شما معرفی کنند و بررسی کنید تا اگر مورد مناسب با معیارها و شرایطتت یافتی اقدام کنی . وقتی تمرکز و زوم روی ازدواج نداشته باشی و خیلی رها و بدون دغدغه و انتظار ...... در پی آن باشی ، می توانی امیدوار باشی که بالاخره خدا یاری می کند و مقصود را می یابی .
عدم تمرکز روی ازدواج و خویشتن داری هرگز به معنای منفعل بودن در این زمینه نیست . فرد متعادل با وجود خویشتن داری و عدم تمرکز و زوم آسیب رسان ، فعالانه در پی ازدواج خواهد بود .
موفق باشی
.
RE: حالا که نمی تونم ازدواج کنم ، ایمانم به خدا کم شده
باسلام.دوست خوبم فکر نکن که با ازدواج دیگه بااعصاب راحت زندگیت رو ادامه میدی باور کن خیلی مشکلات بیشتری وبزرگتری سراغت میاد.قاطعانه ومثل یه مرد تصمیم بگیر وبعدش .....ولی باورکن شیرینیاش خیلی دلچسبه و آدم رو دلگرم وامیدوار به زندگی میکنه:305:
RE: حالا که نمی تونم ازدواج کنم ، ایمانم به خدا کم شده
سلام دوست خوبم
میگم حالا خوبه شما یه آقا هستید میتونید صد جا برید خواستگاری اگه یه دختر بودین که مجبور بود تو خونه بشینه تا براش خواستگار بیاد چی؟ انقدر سخت نگیرین شما که هنوز سنی ندارین ایشالا درستون که تموم شد یه دختر خوب و بساز پیدا میکنین که موقعیت مالی و روحی شما رو درک کنه . در ضمن آقایونی که از انتظارات خانوما شاکی هستید باور کنین همه دخترا اینجوری نیستن فقط کافیه یه کم معیاراتون رو عوض کنید .
راستش دلم برای خودم سوخت منم فکر میکردم چون خدا دوستم نداره نمیتونم ازدواج کنم ولی خوب هرکسی یه سرنوشتی داره شایدم کسی تو این دنیا لیاقت ما رو نداره :R