فكرتون به چه جاهايي ميره.....من خودم اين رفتار از نامزدم مخصوصا در قبال مادرم نيخوامنقل قول:
نوشته اصلی توسط mohammad2012
نمایش نسخه قابل چاپ
فكرتون به چه جاهايي ميره.....من خودم اين رفتار از نامزدم مخصوصا در قبال مادرم نيخوامنقل قول:
نوشته اصلی توسط mohammad2012
چمیدونم والا..
فکر ادم هزار راه میره..
من خیلی دوسش دارم و خیلی بهش ابراز کردم... شایدم زیادی!!
از زیباییش تعریف کردم.. براش کادو در حد توانم ولی واقعا برای هر مناسبتی گرفتم
ولی بازم نشد.. عاشقم نمیشه.. میگه روحمون مث هم نیست..
قراره بریم مشاوره..
دوست عزیز این رو هم بگم که شما تازگی عقد کردین؟ چون زنها در ابتدای ازدواج و عقد خالت پشیمونب دارن من خودم هم اینجوری شدم و تمام این حس هایی که میگی در من هم بود اوایل ازدواجم مرتب میگفت یعنی این ادمیه که من باید تمام عمرم در کنارش باشم و مثل خانم شما رفتارهایی از همسرم میدیدم و ازش متنفر میشدم و احساس نمیکردم 1 مرد کنارمه اما بعد از مدتی وقتی از رفتارهای همدیگه درک درستی پیدا کردیم و وابستگی بیشتری بین ما به وجود اومد تموم اون حس ها رفت الان واقعا شوهرم رو عاشقانه دوست دارم
سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط کارو
واقعا؟؟؟؟؟؟؟
ینی نا امید نباشمم..
پس چرا یهویی میگه دیگه نمیتونم ادامه بدم
میشه بگی چه مدت طول کشید درک کنین و بهش علاقه پیدا کنین؟
در ضمن کارو عزیز
مطلبم رو دقیق خوندی دیگه.. منظورم سوالم بود.
میدونی که ارتباطش رو قطع کرده باهام فعلا و ازم خواسته مدتی بهش کار نداشته باشم.
اینم طبیعیه.
البته سنش 20 ساله و واقعا بچه است ...
گرچه میگن میتونه بیست سالگی سن بچگی نباشه...
دوستان هنوزم منتظر نظرات شما هستم..
خصوصا خانم ها..
ممنون میشم.
اون فقط یک فرصت می خواد الان.فرصت برای این که فکراش رو روی هم بگذاره.منم میگفتم که دیگه نمی خوام ادامه بدم ولی به خاطر یک سری دلیل الکی که خانواده ها قبول نمی کنن.
راستی جواب اون سوال که گفتی اگر تغییر کنم ممکنه علاقه مند شه؟.باید بهت بگم وقتی نامزدم این کارای که تو چشمام مسخرست رو انجام نمی ده واقعا توی دلم بهش یک علاقه مندی احساس می کنم و دلتنگش می شم.ولی وقتی دوباره اون حرکات رو انجام می ده دیدم بهش دوباره عوض می شه.
تو نگران نباش حل می شه.همین که توداری تلاش می کنی حل می شه.امیدوارم نامزدم هم به دنبال حل کردن مشکلم بینمون بود.
امیدت به خدا باشه و همه چیز رو به اون بسپار همون چیزی می شه که مصلحتته.
ممنون دوست عزیز
ببینین با یه مشاور صحبت کرده و گفته من هیچ علاقه ای بهش پیدا نکردم و چون بدون علاقه ازدواج کرده و هنوز نتونسته علاقه بوجود بیاره تو خودش فکر میکرده که من که باهاش کنار میام از انعطاف پذیری زیادمه که اون میگه نمیتونم بهت تکیه کنم . ینی دوست داره اقتدار داشته باشم و از طرفی خودش حاضر نیست با هر شرایطی کنار بیاد..
نمیگه ازت بدم میاد.. میگه خیلی پسر خوبی هستی ولی بهت علاقه پیدا نکردم.. چکار کنم ..؟
میگه هر راهی حاضرم برم که علاقه ایجاد بشه .. ایا راهی هست؟
من خودم اینجوریم کسی بم زیادی محبت کنه ازش بدم میاد
کسی بم بی محلی کنه ازش خوشم میاد
یکم تحویلش نگیر
بش بگونمیخوای اون اذیت شه و اگه اون نمیخواد توهم اصراری نداری
بعدم یه مدت جوابشو نده خودش بت علاقمند میشه البته این کارو با اطلاع خانواده ها انجام بده
یعنی با مامان خودن و مادر همسرت صحبت کن تا بدوننب یمحلی تو به خاطر علاقمند شدن اونه وگرنه بش علاقه داری
میتونیم صبر کنی تا برین پیش مشاور
ممنون ..
واسم دعا کنین دوستان.. از صمیم قلب