-
RE: فکر کنم شوهرم معتاده
خانوم محترم
از اونجایی که تازه ازدواج کردید ارائه راه کار ، یک مقدار مشکله اما اگر واقعاً برات مهمه که بفهمی اون این کار رو کرده یا نه توصیه ای بهت میکنم:
ببین
اولاً
معمولاً افرادی که کار خطا می کنند از قدرت ریسک بالایی برخوردارند و هر چه این خطا سنگین تر باشه جسارت طرف هم باید بیشتر باشه. مخصوصاً زمانی که این کار رو بخواهند توی خونه انجام بدهند. بنابراین ببین آیا اون قدرت چنین جسارتی رو داشته یا نه.
ثانیاً
افرادی که تمایل به بزم های دوستانه و دود و دم یا از این قسم امور هستند از افراد خاصی هستند . مثلاً خیلی رفیق باز هستند یا مثلاً در موارد متعدد دیگری نیز سابقه پنهان کاری دارند یا دورغ زیاد میگند یا خیلی چیز های دیگه...
ببین از اولین زمانی که باها ش آشنا شدی آیا مواردی از این ها یا مشابه اینها رو بهش برخوردی یا نه و اگر آره چند مورد بوده و به این ترتیب میتونی حدس بزنی که آیا میتونه این کار رو انجام داده باشه یا نه.
ثالثاً
ممکنه استثنائاً این مشکل براش پیش اومده که اگر اینطور باشه نباید خیلی مسئله جدی باشه ولی باید دقتتو بیشتر کنی.
رابعاً
ممکن هم هست خودش اینکار رو کرده باشه تا بنوعی واکنش تو رو بسنجه به هر حال این موارد رو خودت بررسی کن به نتیجه میرسی.
مطمئنم...
-
RE: فکر کنم شوهرم معتاده
قبل از عقدمون خونه دانشجویی داشت و دوتا همخونه ایش معتاد بودن و هروقت میومد بوی سیگار میداد.اما میگفت من نمیکشم.تا اینکه یکبار جلو من سیگار کشید.فقط همون یکبار.اونم وقتی بود که جریان رابطه قبلی منو فهمید.دیگه ندیدم سراغ سیگار بره.اما چندبار که با دوستاش بود وقتی اومد بوی سیگار میداد.البته بعضی وقتا لباساش یکم بو میداد و چون من خیلی حساسم فهمیدم و البته میدونستم که اون دوستش سیگار میکشه.
شوهرم آدم مغروریه.خطا کرده و قهر هم کرده(به قول دوستم هم خطاکاره هم طلبکار).من چندروزه عادی رفتار میکنم.مثل سابق و سعی دارم اوضاع آروم بشه.اما اون بی محلی میکنه و سمتم نمیاد.خیلی سرد و مغرور رفتار میکنه.
من تا کی باید ادامه بدم تا شاید روزی اون از موضعش بیاد پایین؟
-
RE: فکر کنم شوهرم معتاده
سلام به همه
خانوما و آقایونه تالار بهم بگین کدوم مرد حاضره زنش ساعت 1 شب حالش بد باشه تنها با تاکسی بره بیمارستان؟
دیشب این بلا سرم اومد
-
RE: فکر کنم شوهرم معتاده
برای چی حالت بد شد؟
دعواتون شد و تو دعوا حالت بد شد؟
-
RE: فکر کنم شوهرم معتاده
نه بحثی نکردیم.من ناراحتی معده دارم اونم شدید.اکثر وقتا بعد از دعوا و بحث معدم خونریزی میکنه.این چندروزم خیلی حالم بد بود.کاملا عصبیه بیماریم.دیشب بعد از نیم ساعت که خون بالا میاوردم و اصلا محل نمیداد گفتم بریم بیمارستان اما بازم توجه نکرد و خودم تنها رفتم
-
RE: فکر کنم شوهرم معتاده
نظر خودمو میگم و ..
ببین احساس می کنم زندگیت اسیر یه لج و لجبازی شده و همسرت همش فکر می کنه که دیگه اون اعتبار تو زندگیه تو نداره ما خانوما وقتی احساس می کنیم که همسرمون دوستمون نداره می زنیم به سیم آخر و نمی دونیم اصلا چی کار می کنیم و آقایونم وقتی ببینند که دیگه اون اعتبارو تو زندگیشون ندارند می زنند به سیم آخر ......
کار همسر تو درست نیست و همه ما هم خوب می دونیم ........
ولی تو یه راه بیشتر نداری اونم اینکه با رفتارهای درستت بهش بفهمونی رفتار درست چیه....
در ضمن شارلوت حتما حتما معده ات رو درمان کن و شوخی نگیرتش و بدون سلامتیت از هر چیزی مهمتره
-
RE: فکر کنم شوهرم معتاده
من الان باید چیکار کنم؟منکه چندروزه اصلا نه حرفه ناجوری زدم نا کاری که ناراحت بشه.خیلی عادی و مثل قبل رفتار میکنم.چرانمیاد طرفم؟همش فرار میکنه ازم
-
RE: فکر کنم شوهرم معتاده
خانم محترم
فکر کنم قدری از مشکل ، خود شما هستید. باید تمرین خونسردی کنید.
کاری که باید انجام دهید هم یک برنامه بلند مدت داره یه کوتاه مدت
کوتاه مدتش اینه که مثلاً به مدت یک ماه بطور ضعیف و نه شدید کم محلیش کنی (البته بطور کامل) طوری که بفهمه رفتارت عوض شده.
و بعد
شروع کنی زندکیت رو خیلی جدی تر ادامه بدی . به کارهایی که به تو مربوط نیست دخالت نکنی، اجازه ندی تو کارهات دخالت کنه
-
RE: فکر کنم شوهرم معتاده
سلام به همه
دسته عزیز من یه مردم، هرگز با دیدنه یکبار دوباره این چیزا فکر نکن که شوهرت معتاده.مردها یه وقتایی تفریحی ازین اشتباهات میکنن
مراقبه رفت و اومدهای ظهرها و عصراش باش ولی اگه ببریش الان آزمایش دیگه قبحه کاررو شکستی و خودترو توو دوراهی بدی قرار دادی-موفق باشی-درود
-
RE: فکر کنم شوهرم معتاده
سلام.کم کم داشتم بهتر میشدم تا اینکه دیروز باز دروغ گفت و از ساعت1ونیم تا 4ونیم منو به بهانه کلاس تنها گذاشت در صورتی که اصلا کلاسی در کار نبود.وقتی اومد خداروشکر بو نمیداد.اما میترسم.شاید کسی هست این وسط که اینقدر تو این مدت بدرفتاری کرده.دیشب نشستم و در آرامش همه حرفامو زدم.انگار همش دنبال بهانه میگرده که زندگیمون تموم شه و جدا شیم.گفتم هرچی هست بگو بین خودم و خودت میمونه.فقط بگو و راستش رو بگو.خودمو آماده شنیدن هر حرفی کرده بودم.اما بازم هیچی نگفت و مثل همیشه دروغشو حاشا کرد.
دارم به جدایی فکر میکنم.هیچی بدتر از زندگی با یه آدم دروغگو اون از نوع قهارش نیست