سلام فرانک ، لینکی که خواسته بودی
یافته های من
از حال بد به خال خوب
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام فرانک ، لینکی که خواسته بودی
یافته های من
از حال بد به خال خوب
سلام فرانک عزیز :72:نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرانک1389
من تاپیک رو کامل نخوندم ولی یک نکته ای در پست آخرت به نظرم اومد که خواستم بهت بگم.
چرا فکر می کنی وقتی با کسی اختلاف نظر داری حتما باید اونو بر اساس اعتقادات خودت توجیه کنی؟
فرض کن تو دوستی داری که قبلا با حجاب بوده و حالا به هر دلیلی حجابشو رعایت نمی کنه. اگر تو رفتارت با این آدم عوض بشه. بخوای به این خاطر اونو سرزنش کنی تنها اتفاقی که میفته اینه که اونم گارد می گیره. یک چیزی که به تجربه بهش رسیدم اینه که برای تاثیر گذاری روی بقیه باید از تشابهات شروع کرد. تکرار مداوم و اشاره وقت و بی وقت به تفاوتها آدمها رو از هم دور می کنه. من اگر با کسی در موردی اختلاف نظر دارم لازم نیست از عقاید خودم بزنم و به هر قیمتی با بقیه همراهی کنم ولی لازم هم نیست این موضوع رو دیوار کنم و بکشم بین خودم و اونا.
وقتی دوستم بفرض در مورد حجاب با من اختلاف نظر داره و در مورد دلیل کارم از من سوال می کنه. یه جواب اینه که من از مثبت ها و خوبی های حجاب بگم. یه راه دیگه هم اینه که من بگم آدمهای بی حجاب می رن جهنم. روش دوم آدمها رو فراری می ده.
حتما شنیدی که می گن: مومن باید جاذبه داشته باشه. شاید مثبت ترین تاثیری که من بتونم روی یکنفر بذارم این باشه که از آدمای به اصطلاح مذهبی تصویر قشنگی توی ذهنش بمونه. (البته آدم باید حواسش باشه این دفعه از اون طرف نیفته و در این راه خود دین رو معامله نکنه!)
فرانک جان من دقیقا نمی دونم رفتارت چطوریه. ولی فرض کن مثلا یکنفر برای کاری میاد پیشت. تو سعی می کنی با خوشرویی کاری از دستت براومد انجام بدی. حالا مثلا بین کاراتون بلند می شی نمازت رو هم می خونی بدون اینکه هیچ حرفی از باید و نباید نماز بزنی. به نظر من این روش تاثیر بیشتری در جذب اون فرد داره تا اینکه بخوای بشینی راجع به دلائل وجوب نماز براش صحبت کنی. اینکه یک آدم نمازخون توی ذهن اون فرد معادل بشه با آدم خوش برخوردی که به بقیه کمک می کنه. این خیلی موثرتره از یک سخنرانی 2ساعته راجع به نماز!
یک مساله دیگه ای هم که اشاره کردی این بود:
فرانک عزیز, هیچ وقت حتی توی ذهنت بقیه رو سر این موضوعات تحقیر یا سرزنش نکن.(می دونم بعضی وقتا راحت نیست). یکبار یک آقایی اومده بود اینجا توی یک مراسمی صحبت می کرد. یک حرف خوبی زد. گفت نشه که یکوقت کسی بگه من دارم توی این محیط زندگی می کنم و خیلی چیزارو رعایت می کنم ولی مثلا فلانی هزارتا کار میکنه. می گفت این غرور در این موارد کار دست آدم میده . همچین کسی رو شیطان رو هوامی زنه! چون خیلی کیس مناسبیه!نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرانک1389
خب من خیلی حرف زدم. امیدوارم این حرفا به دردت بخوره.:72:
سلام هدیه عزیز
ممنون از اینکه برام وقت گذاشتی و راهنماییم کردی:72:
گفتی:
چرا فکر می کنی وقتی با کسی اختلاف نظر داری حتما باید اونو بر اساس اعتقادات خودت توجیه کنی؟ [color=#FF0000]
هدیه جان بیشتر دوستان من(نه اونا که خیلی صمیمی و از یک جنس هستیم) یعنی کسانی که باهاشون سلام علیک دارم و محرم اسرارشون هستم و درد دل میکنند و ...کسانی هستند که ممکنه نماز هم نخونند/حجاب کامل مثل خودم ندارن و بعضیها کم حجابند/مد روز لباس می پوشند و آرایش دارند/از لحاظ اعتقادی با هم تفاوت نظر داریم به وضوح!/از لحاظ سیاسی که دیگه گاهی به شدت اختلاف نظر داریم!/و موارد دیگه
اما این مسائل باعث نشده و نمیشه من اونها رو از خودم دور کنم و فاصله بگیرم.
و به ندرت پیش میاد در مورد اختلاف نظرها یا ظاهرمون صحبت کنیم بلکه بیشتر اونها میان پیش من و درد دل میکنن و رازهاشون رو بهم میگن چون بهم اعتماد دارن و به صراحت میگن که عاشق رفتار و اخلاقم و برخوردهام هستند.
این باعث کشش اونها به سمتم شده نه اینکه من بخوام براشون سخنرانی کنم و اونها مستمع باشند.اتفاق خودم به شدت از این کار بدم میاد و تا جایی که مجبور نشم چنین کاری نمیکنم.
از همین دوستان کسانی هستند که دقیقا همون که گفتی قبلا حجاب داشتند و چادری بودن اما حالا مانتویی شدن و آرایش هم مکینن اما من هرگز نپرسیدم که چرا چنین شد؟! و جالب اینجاست ک خودشون گفتن"نمیگی چرا چادرمو برداشتم؟منم گفتم نه لابد دلیلی داشتی. وبعد گفته که مثلا ازدواج کردم شوهرم گفته اینجوری باش! "
یا وقت نماز یا قرآن خوندن یا روزه گرفتن و ... بطور مستقیم چیزی نمیگم بیشتر از این لحاظ که از ریا و تظاهر بدم میاد.مثلا وقت نماز بدون استثنا من کار رو تعطیل میکنم و میرم نمازخونه یا مسجد.همه همکارام میدونن و کلی تحسین و تمجیدم میکنن منم واقعا از این کاراشون خجالت میشکم.
و وقتی خودشون در این مورد صحیت میکنن و می بینم مشتاق هستند منم صحبت مفیدی به نظرم برسه رو میگم.مثلا چند ساله که من کار میکنم همیشه خمسمو میدم همکارام خیلی تعجب میکنن!! اما من هرگز به کسی نگفتم شما هم باید خمس بدید اما وقتی خودشون می بینن خدا روشکر چنتاشون فکر میکنم اینکارو میکنند یا توی استفاده از وسائل اداره و بیت المال رفتارم نو که دیدن اونام حساس شدن تا حدودی.
خیلی از همون دوستانی که گفتم با هم اختلافات زیادی داریم میگن " حیف نیست شما و بعضیهای دیگه که ظاهرتون مثل هم محجبه یه جور قضاوت بشید و بدون اینکه بشناسند در مورد همه مذهبیها و چادریها یه جور فکر کنند؟"
من همکاری دارم که محجبه/مکه رفته/کربلا رفته/خانوادش کلا مذهبی هستند و اهل نماز و روزه و خمس و .../یه جای حساس هم کار میکنه
اما من مکه و کربلا و ...نرفتم خانوادمم معمولی هستند اما همکارانم منو خیلی بیشتر از اون قبول دارن و دوست دارن(خانمها :311:) چون متاسفانه خیلی از رفتارهاش بهتره که اونظور که هست نباشه.
مثلا دروغ زیاد میگه:163: خیلی تابلو/بیییش از حد اغراق میکنه/مداااام میگه انقدر کار کردم مردم و خسته ام و نا ندارم و ...(همکارام دیگه میدونن وقتی ببیننش این حرفا رو میشنوند و گاهی قبل از اینکه خودش بگه اونا میگن فلانی خسته است و ...!/فوق العاده پز پول و پس اندازش رو میزنه (میدون کسی مثل من مسئول خرج خونه ست و هیچ پس اندازی نداره!)/بیش از اندازه کنجکاو و فضولی میکنه تو کار همممه)/استراق سمع میکنه/غیبت که تا دلتون بخواد/حسادت هم همینطور/همیشه میگه چی میخورم چی خریدم و .../اما وقت نماز که میشه 3 سوته نمازش رو میخونه و تمام.
یا همیشه تو چت رومه:163:البته واسه ارتباطهای اینترنتیش توجیهات محکمه پسند داره و میگه با یه روحانی مشورت میکنم که زن و بچه هم داره و ...
یا اینکه متوجه شدم با کسی ارتباط داره طبق گفته خودش.گفتم خواستگار داری؟گفت آره ولی خانواده هامون مخالفن ما هم صیغه خوندیم تا ببینیم چی میشه؟:163: گفتم بدون اجازه پدرت؟!! چیزی نگفت .
خودش فهمید من از اینکارش ناراحت شدم و خوشایند نبود بهش زنگ زده بود و گوشی رو داد به من گفت با تو کار داره!!! گفتم کیه؟ صحبت کرد دیدم یه آقاست:163: گفت من نامزد فلانی هستم شما بدبین نشید!!!
گفتم من چه کاره ام به من ربطی نداره.
خود این کارش خیلی برای من جالبه و اگر من نمی شناختمش ممکن بود ازش تاثیر منفی بگیرم:163:
و...
اینها باعث شده کسانی که هردومون رو میشناسند منو طور دیگه ای بپذیرند و همیشه میگن مکه نرفته یه حاج خانمم.
تا حالا چند بار تصمیم گرفتم بیام اینجا تاپیکی باز کنم که چطور با این همکارم برخورد کنم که موثر باشه اما نشده که اینکارو بکنم.
اما واقعا هنوز هم نمیدونم منظور دوستان از اون جمله بالا چیه؟
سلام دوستان عزیز
شدیدا التماس دعا دارم، خواهش میکنم
خدا خیرتون بده انشا الله