جناب baby گرامی سلام
امیدوارم امروز حالتون بهتر شده باشه :)
دیروز فرصت نشد یک سری حرف های دیگه رو بگم.
اینکه شما دوست دارین همسرتون رو بشناسین و بهش نزدیک بشین ستودنیه و هر مردی این کار رو نمی کنه و من
از این باب بهتون تبریک میگم.
اما چون خودم آدم جدی و منظبطی هستم میدونم "سخت می گیرد جهان بر مردمان سخت کوش". من هم مثل شما
اهل مذاکره هستم و مباحثه و بسیار در گذشته آدم سخت گیری بودم!
اما وقتی فهمیدم راه های ارتباطی آدمها با هم فرق می کنه و سخت گرفتن باعث میشه کمتر از زندگی لذت ببرم
تغییر رویه دادم. سعی کردم آدمها رو درک کنم و درست تو لحظه ای که نیاز داشتم درک بشم این کار رو کردم و دیدم
چقدر برخی رفتارای من خودخواهانه بوده! وقتی باز نگری کردم از منظر یک شخص سوم متوجه شدم.
و دیدم اگر کمی به موضوعات عادی تر نگاه کنم و موضوعات رو بغرنج در نظر نگیرم و نخوام که همه چیز روی اصول
باشه و کمی منعطف تر باشم راحت تر زندگی می کنم و اطرافیانم هم راحت تر هستن. سعی کردم با آدمها از راه
خودشون ارتباط برقرار کنم و یک راه غلط ارتباطی رو دیگه دوباره نرم.
چرا اینا رو گفتم؟ چون از تاپیک "فارسی را پاس بداریم" شما فهمیدم با اینکه آدم مهربان و شوخ و خوبی هستین
کمی سخت گیر هستین مثل من و اگر این سخت گیری توی زندگی هم باشه ممکنه مخاطب رو به مرور زمان
خسته و فرسوده کنه. چون مامان میگه هرگز کلمه ای رو از 3 سالگی به بعد غلط ادا نکردی. یا نمی گفتی یا درست
میگفتی :) البته این تاپیک شما که تاپیک بسیار خوبیه اما بر اساس مستندات به این نتیجه رسیدم.
خلاصه خواستم بگم از این منظر و به عنوان یک شخص ناظر و بی طرف به خودتون نگاه کنین.
مسلما همسر شما هم ایراداتی داره در رفتار و ما نمیتونیم ایشون رو تحلیل کنیم و چون به خودتون دسترسی
داریم و تا حدودی می شناسیم شما رو سعی در کمک به حل مسائل شما داریم.
البته اگر کمی بیشتر از همسرتون بگین بهتر میتونیم کمکتون کنیم.
ضمنا یادتون باشه آدمهای بزرگ هم گاهی کم میارن! این خیلی طبیعیه پس نگران نباشین.
موفق باشین
:72: