RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
وااااااااااي خداي من... من رفته بودم بيرون، الان كه اومدم تو تاپيكم كلي ذوق زده شدم ... چه بحث داغيه اينجا :227:
ممنونم از همتون بابت وقتي كه ميزارين :72::72::72:
ببينيد دوستان ، فرض كنيد آقا با خانواده اش يه بار منزل ما ميان(( پس حسن نيتش به من اثبات ميشه تو اين مرحله)) ، من ايشون رو با معيارهاي كلي و اصليم ميسنجم ، و نمره قبولي ميگيره، اما هنوز اون كشش و احساس خوشايند رو نسبت بهش ندارم.... حالا ميخوام بيشتر بشناسمش
اما 2 تا مشكل هست:
--- اول اينكه نميخوام وقتي هنوز جوابم قطعي معلوم نيست زياد بياد خونمون و بره.... اين طوري احساس خوبي ندارم!!
--- دوم اينكه پدرم به سختي اجازه ميدن من چندين بار بيرون تنهايي ايشون رو ملاقات كنم... اين در حاليه كه من خودم هم نميخوام زياد كسي بيرون من رو توي اين صحنه ببينه و فكر كنه اين آقا دوست پسرمه!!!
با وجود اين 2 تامشكل نظرتون در مورد اينكه من و خواستگارم و خواهر و شوهر خواهرم 4 تايي با هم بريم بيرون... و براي اينكه من و خواستگارم راحت تر بتونيم صحبت كنيم روي يه ميز بشينيم و خواهر و همسرش هم رو ميز بغلي مثلا....
باورتون ميشه يكي از دلايلي كه باعث ميشه من اين قدر زود بعضي خواستگارامو رد كنم اينه كه نميدونم اين مرحله آشنايي رو چه مدلي بگذرونيم .... از يه طرف پدرم سخت ميگيره كه نبايد تنهايي بري و بياي... از يه طرف مامانم دلهره داره كه وقتي هنوز چيزي معلوم نيست زياد نيان تو خونه زندگيمون!!!!!!
واسه همين من خيلي ها رو كه احساسي بهشون نداشتم همون اول رد ميكردم كه هم خيال خودم راحت بشه هم خيال مادر پدرم !!!!!!!
راستي درباره اين پيشنهاد سيد 1387 كه گفتن: تلفني آشنا بشيم چيه؟؟؟؟؟؟
به نظرم بد نيست
به نظرتون بيشتر صحبت ها تلفني باشه به شناخت كافي و اون كشش ميرسيم؟؟؟؟؟؟ ....
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
این راهکاری که خودت دادی که با خواهرو شوهر خواهرت برین خیلی خوبه
با تلفنی زیاد موافق نیستم....نصف رفتار آدمو حالات چهره و برخورداش نشوون میده که از ارتباط تلفنی قابل برداشت نیست
ببخشید اگه تاپیکت به بیراهه رفته ولی فکر کردم بحث مفیدیه:72:
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط اندیشه 22
اون 1 که اتفاق خیلی خوبیه!! از اول تکلیف همه مشخص میشه! بالاخره ما توی این جامعه ایم و این دخترها همیشه اطرافمون هستن پس چه بهتر که زود همه چیز منتفی بشه
ببينيد من اينجا اصلا بحثم اين نيست كه يه پسر در برخورد با خانمهاي ديگه بايد چه جور رفتار كنه بحثم اينه كه خواسته يا ناخواسته شما داريد همديگه را انتخاب ميكنيد. از طرفي هممون ميدونيم زيبايي و خوش تيپ بودن (مثل حيلي از معيارهاي ديگه) نسبي هستند. خوب من وقتي وارد يه محيط بشم كه پنج نفر از شما خوشگل تر وجود دارند معلوم زيبايي شما به چشم نمياد البته برعكسش هم صادقو اون اين كه پنج نفر زشت تر از شما باشند و خوب شما زيبار به نظر ميرسيد
اتفاقا یکی دیگه از دلایلی که من دوست دارم دفعه اول اون جوری پسندیده بشم اینه که دوست ندارم کسی عاشق خوونمون یا سلیقه مامانم(که خیلی هم با من 1-قضاوت طرفین از همدیگه فقط به خاطر رفتار و ظاهر خود طرف هست و پارامترهای خانواده و خانه(پولدار بودن یا نبودن هر کدام از طرفین) ملاک قرار نمیگیره
2-طرفین راحتتر می توونن با هم صحبت کنن و دیدگاههای همدیگه را بدونن چون دیدگاههای نسل امروزی با دیگاههای نسل پدر و مادرامون در مورد روابط دختر و پسر خیلی متفاوته( برای مثال اکثرا (و نه همیشه) وقتی دختر یکم زیادی سوال بپرسه در حالی که حقشه نسل قدیمی اینو میگذارن پای وقاحتش!!و اصولا چون ما اینو میدونیم خجالت میکشیم خیلی صحبت کنیم)
خوب بالاخره كه چي؟ اين خانم بعدا مادر شوهر شما هست يا نه؟ بعد ميخواي با طرز تفكرش چكار كني؟
من خودم خواستگاري زياد رفتم چه تو منزل چه تو كافي شاپ... اون چيزي كه ممكنه يك دختر را وقيح (عذر ميخوام از بكار بردن اين كلمه) نشون بده نوع ادبيات و نحوه گفتمانش هست نه ميزان سوال پرسيدن
بعلاوه اينكه شما وقتي خواستگار مياد منزلتون بعد از مدت زماني از جمع جدا ميشيد و دو نفري به گفتگو ميپردازيد و ان موقع هر چي دلتون ميخواد ميتونيد سوال بپرسيد
3-روابط اجتماعی و میزان استقلال هرکدوم از طرفین بهتر محک زده میشهي
قبول دارم روابط اجتماعي بهتر شناخته ميشه اما اين را هم ميشه بعد از جلسات اوليه شناخت در منزل هم فهميد
نميدونم چطور ميزان استقلال را با كافي شاپ رفتن مرتبط ميدونيد. استقلالي كه ما تو ازدواج بايد دنبالش باشيم استقلال فكري و تصميم گيري هست كه اين هم خيلي به اين كه من من تنها بيام كافي شاپ يا نه برنميگرده
4-اگر واقعا قراره که علاقه ای از روی شناخت صورت بگیره این علاقه شکل میگیره و بعدا پارامترهای دیگه که از اهمیت کمتری برخورداره دخیل میشهفرق داره) یا پول بابام بشه یا حتی فرهنگ خانوادگیمون بشه! آره اینا تاثیر گذاره...اما نه در اون جلسه اول...
در نظر بگیرین که هرکس در ابتدا باید فقط و فقط به خاطر خودش پسندیده بشه و بعد بریم سر پارامترهای محیطی و خانوادگیش (قبول دارم که اونهام در جایگاه خودش مهمه )
ببينيد ما نميتونيم اين واقعيت را نديده بگيريم كه ما يك مجموعه (پكيج) هستيم. من خودم هستم خانواده ام هست فرهنگم هست وضع مالي پدرم هست و .... نميشه پسر يا دختر بگند من را فقط برا خود خودم بخواه به اين مفهومي كه شما گفتيد
من متوجه هستم شما چي ميگيد در واقع ميگيد مثلا اگه وضع پدر شما خوب دوست نداريد طرف بخاطر پول پدرتون با شما ازدواج كنه، درسته؟ خوب اين را به نظرم بايد در مراحل اشنايي و اينها فهميد يا با گذاشتن شرايطي كه مشخص كنه ...
مثلا من خارج از كشورم اگه ببينم طرف اين قضيه براش ملاك انتخاب من شده ميگم ببين من ميخوام برگردم ايران زندگي كنم حاضري ؟
دخترهام در ابتدا خوونه آقا پسرها و چیدمان خوونشونو و در پی اش فرهنگی که از این راه شناخته میشه را نمی بینن و تصمیم میگیرن اون وقت چه طور شما این حقو برای پسرها قایل میشین؟!
اين بخش غلط فرهنگ ازدواج ماست. به نظرم خانواده دختر بايد جلسه سوم يا چهارم خواستگاري را تو خونه پسر برگذار كنند
آره کافی شاپها معمولا شلوغه همین باعث میشه که به قول شما اصلا میدون احساسات باز نشه و خوب همه دارن صحبت میکنن شما هم یکی مثل اونها دیگه...
ممنون از پاسختون
ميدان احساست به ميزان صميميتي هست كه ما با فرد مقابل احساس ميكنيم كه ربطي به شلوغي اطراف نداره و بيشت به نحوه گفتمان برميگرده
اون شلوغي نميذاره ادم تمركز كنه طرف داره چي ميگه و به نظرم احساس اينكه چند نفر غريبه دارند به خصوصي ترين مسائل زندگي شما گوش ميدهند حس جالبي نيست
بازهم ميگم من نميگم و نگفتم كافي شاپ غلط اما تجربه خودم ميگه خونه خيلي بهتره
راما
به نظر من با توجه به شرايطي كه گفتيد يك جلسه اول را اگه امكان داره تو خونه داشته باشيد و بعد به اتفاق خواهر و شوهر خواهرتون بيشتر ايشون را بيرون از منزل بشناسيد
تلفني صحبت كردن برا كليات و در حد يك جلسه خوبه اما صحبت حضوري و رو دررو خيلي بهتره بخصوص اينكه به دقيق تر شدن احساس شما هم كمك ميكنه
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
ممنون از پاسختون
راستش زیاد موافق نیستم با دیدگاهتون
ولی خوب تهش هر کس یه جور راحته دیگه... و نظرات شمام کاملا قابل احترامه
فقط چند تا موردو بگم
1-این مقایسه از نظر ظاهر که میگین اتفاقیه که در هر مقطع زمانی ممکنه اتفاق بیوفته و چه بهتر که هرچه سریعتر در همون جلسه اول بیوفته...همیشه زیباتر از هرکسی وجود داره...اگه کسی می خواد مبنای تصمیمشو این قرار بده که دختر میز بقلی خوشگل تر بود پس من این خانمو انتخاب نمیکنم چه بهتر که نکنه!
2-من نظر نسل پدر و مادرهامونو در مورد زیاد صحبت کردن گفتم... نه خودمون(البته هنوزم تعمیمش نمی دم)
3-دقیقا چون استقلالی که ما دنبالشیم استقلال فکریه من میگم این نوع برخورد نشان دهنده استقلال فکری طرف ماست ...در این حالتی که من میگم طرف باید خودش تصمیم بگیره... وقتی جلسه تموم شد و رفت هی به مامان و عمه و خالش نمیگه« نظر شما چیه؟!! » و اونها هیچ تاثیری (خواسته یا نا خواسته) روی تصمیم گیری اون ندارن...خودش تصمیم میگیره و این نشوون میده که استقلال فکری داره که حاضر شده تنها بیاد و تنها تصمیم بگیره
4-ببینین این که به قول شما ما یه پکیج هستیمو قبول دارم! اما توی یه پکیج هم بعضی چیزها مهمتر از بعضی چیزهای دیگست...که بهتره اول به مهم ها پرداخته بشه تا خدایی نکرده سر تجربه کم «غیر مهم ها(مادیات و...) »عاملی نشه واسه نا دیده گرفتن« مهم ها(افکار و رفتار شخصی)»...به موقع خودش به الویت های بعدی هم پرداخته میشه ...اما من میگم مبنای تصمیم اولیه نباید چیزی جز شخصیت و ویژگی های خود فرد باشه...معلومه که بعدا باید به بقیه ویزگی هام از قبیل خانواده و مادیات و فرهنگ هم پرداخته بشه
5- در مورد اون قضیه خصوصی بودن گفتگو ها هم ...اگه این جوری بخواین در نظر بگیریم که فکر کنم شما کلا با قضیه کافی شاپ مشکل دارین...این جوری که آدم با دوست و خواهر برادرشم نباید بره کافی شاپ چون دیگران به حرفاشون گوش میدن