RE: طلاق همسر دوم و بازگشت زن اولم چیکار کنم ؟؟؟؟ میترسم بر گردم ؟؟؟؟؟
سلام
اقای تنهایی عزیز
هروقت پستاتون رو میخونم متوجه فشاری که روتون هست میشم معلومه دل پری دارید:97:
میفهمم چقدر مسائل پیش اومده براتون سنگینه هم مورد اول هم مورد دوم .
اما اینو قبول کنید که نمیشه این وضع رو ادامه داد وهرروز رو با این افکار شروع وتموم کرد.
کاریه که شده ومتاسفانه وقتی هنوز درگیری ذهنی وروحی داشتید در مورد همسر اولتون به سراغ همسر دوم اختیار کردن رفتید وهمیشه تو انتخاب با عجله سر ادم کلاه میره .....
دیگه وقتشه دست از نبش قبر گذشته بردارید وبه خودتون بیایید .فعلا تمرکزتون رو از شوهر کسی بودن بردارید و روی نقش پدریتون زووم کنید نگذارید واسه فرزندتون کمرنگ بشید.
شما یا مادرش میتونید همسر هر کس دیگه ای باشید ولی اون فقط شمارو داره :72:یه پدر:72:یه مادر.
ویه کودکی که داره میگذره .
این فقط نظر منه شاید درست نباشه .
موفق باشید.
RE: طلاق همسر دوم و بازگشت زن اولم چیکار کنم ؟؟؟؟ میترسم بر گردم ؟؟؟؟؟
آقاي تنهايي فكر كنم من در مورد خانم دومتان اشتباه كردم اون هم بخاطر اين بوده كه يا من درست مطالب شما را متوجه نشده بودم يا شما اطلاعات را كامل ندارده بوديد. پس شما با يك زن مطلقه كه داراي صيغه بويده ازدواج كرديد. بنده از شما پوزش مي خواهم. شايد قضاوت من هم در مورد خانم اولتون به همين منوال غلط بوده باشد. من با توجه به احساس خودم و ارتباطات كاري كه با همكاران مرد اطرافم دارم آن را روي همسر اولتان تعميم مي دهم (من با همكاران مرد همكلام مي شوم گاهي شوخي گاهي با آنها مي خندم ولي هيچ احساسي نسبت به آنها ندارم و دقيقا آنها را مانند همكاران زن خود مي بينم) و شايد هم واقعا شما بيش از حد شكاك يا حساس باشيد و شايد هم تركيبي از اين موارد باشد.
ولي اگر صلاح خود و فرزند خود را مي خواهيد به صلاح است به خانم اولتان رجوع كنيد. اما با درايت. اگر نسبت به ارتباطات او با جنس مخالف حتي صحبت كردن حساس هستيد ( هر چند بنده اين حساسيت را بي مورد مي دانم) آن را به صراحت بازگو كنيد و به او بگوييد به خاطر علاقه من به شماست كه نسبت به ارتباطلات او حساسم اگر زنم را دوست نداشته باشم به من چه كه چه مي كند و كجا مي روند فقط نيازهاي من را برآورده كند كافي است. به او بگوييد همانطور كه شما تمام عواطف و احساساتتان را بر او خرج مي كنيد متقابلا انتظار داريد او هم چنين رفتار كند
به او بگويد كه از پرخاشگري او ناراحت هستيد و غرورتان را جريحه دار مي كند بگوييد انسان اشرف مخلوقات است و خدا قدرت فكر و درست صحبت كردن را به او دارده كه با هم مثل حيوانات مشاره نداشته باشيد.
بازهم در موردي كه نسبت به آن حساسيت داريد تاكيد كنيد.
بهتر است روي خودتان هم كار كنيد كه به تفاوتهاي شخصيتي و خانوادگي و طرز فكر افراد احترام بگذاريد اگر واقعا همسر شما بي تقصر باشد شما بيشترين لطمه را به خودتان وارد مي كنيد. اگر مورد طلاق اولتان فقط از سوئ ظن ناشي شده باشد ببينيد چندين وقت است داريد به خودتان عذاب روحي مي دهيد.
من احتمال قوي مي دهم همسر شما حتي اگر خلافي مرتكب شده باشد بعد از اين ماجراها تا حد ممكن سعي مي كند رضايت شما را كسب كند. ضمنا يادتان باشد با اين دو مهر طلاق فرد مناسبي با شما ازدواج نخواهد كرد و در صورت هم كه ميسر باشد آينده فرزندتان چندان روشن نيست.
RE: طلاق همسر دوم و بازگشت زن اولم چیکار کنم ؟؟؟؟ میترسم بر گردم ؟؟؟؟؟
ممنون از اینکه مطالب بنده را با دقت خوندید و نتیجه گیری کردید !!!!
این تایپیک شرح حال همسر دوم بنده است اگه دوست داشته باشی میتونی بخونی =
http://www.hamdardi.net/thread-23133.html
================================================== ============
در این که شما میفرمائید با خوردن دو مهر طلاق فرد مناسبی با من ازدواج نخواهد کرد
من خودمم هم بر این اساس اعتقاد داشتم - ولی خوب
اولا خدا بزرگه - از من حاد تر و بدتر وجود داره که حتی مورد های خیلی خوبی هم براشون پیدا شده
دوما به قول قدیمی ها دزد حاظر و بز هم حاضر
و یکی از تکنیک هایی که من در طلاق دومم زدم این بود که خیلی سریع این کار را کردم
بر خلاف نظریه برخی از دوستان که میگفتند در طلاق دادن ایشون عجله نکن
ولی من با این کار تاریخ عقد و طلاقم با دو ماه اختلاف در شناسنامم ثبت شد !!!!
و همین خودش اثبات کننده خیلی چیزهاست
در ثانی که به خانوادش گفتم که من اگر خواستم ازدواج کنم بایستی علت طلاق دخترتون را به اون خانواده
بگم - و بلاخره اونا هم ممکنه که بیاند و تحقیق کنند
و اونا هم همی چیز را قبول کردند و گفتند باشه آقا مشگلی نداره ما براشون توضیح میدیم
================================================== ======
ولی باور کنید صرف نظر از تمام این مسائل و مخفی کردن این مورد صیغه ایشون
این دو ماه که من با این خانم زندگی کردم و به اصطلاح عقد بودیم
بهترین و زیباترین لحظات عمر من بود .....
من هنوزم که هنوزه توی خونه اسمش را میارم و میگم زن فقط فلانی
یعنی همونی بود که من میخاستم - اخلاقش - رفتارش - کردارش - گفتارش - حجابش و . . . .
راستش بدجوری بهش عادت کردم و دوستش دارم :302:
یعنی اون هفت سال زندگی من یک طرف و این دو ماه هم یک طرف
از طرفی از بس که با خودم در جنگ هستم ...
چند روز پیش رفتم مشاور خانواده و قصه ر ااز سیر تا پیاز براش تعریف کردم
ایشون نظرش را داد و گفت ببین - گذشته ایشون به شما ارتباطی نداشته و ایشون زمانی که اصلا شما
وجود نداشتی رفته و خوب این کار را کرده - ولی خوب تنها مشگلی که وجود داره نداشتن صداقت و نگفتن
و پنهان کردن حقیقت از شما هست ....
حالا ببین میتونی از این کارش بگذری یا نه !!!!
بعدشم گفت که اگه تصمیم به رجوع داری ولی از این مورد میترسی که ممکنه در اینده دوباره
بهت دروغ بگه و یا ممکنه که در اینده ممکنه که اتویی دست اون مرد داشته باشه و همین دوباره مجبورش
کنه که باهاش باشه !!!!
من یک سری تست بهش میدم که همه جور نگات انحرافی و منفی و مثبت توش هست و ریز و درشت
شخصیت ایشون را برات در میارم و میگم که ایشون اصلا به درد کارت میخوره یا نه !!!!!
نمی دونم چیکار کنم ؟؟؟؟؟؟ :316:
فعلا به پیشنهاد دوستان میخوام صبر کنم و بی خیالی طی کنم تا ببینم که چی میشه :exclamation:
================================================== ==========
راستش یه حسی بهم میگه کارم اشتباه هست ، و دارم خودم را گول میزنم
خودم همه حقیقت را میدونم !!!
ولی نمیدونم با این که این ضربه بزرگ را خوردم ازش چه نیروی عجیبی داره منو میکشونه سمت این زن دوم ؟؟؟؟
هم فکری کنید
آیا رجوع من به ایشون حتی با گذشت مدت زمان کار درستی است یا نه ؟؟؟؟
راستش در خانواده ما پدرم و داماد ها و خواهر بزرگم با برگش همسر دومم بسیار موافق هستند
به خصوص پدر !!!!!!
پدرم میگه من کاری به این موردی که نگفته ندارم ولی بابا اگه یه دختر خوب که بتونی باهاش زندگی کنی به پستت خورد همین بود !!!!
اون اولی را که اصلا حرفش را نزن !!!
اون هفته هم رفتم که شناسنامم را بگیرم - حاج اقای توی محضر چون طلاق زن اول را هم اونجا دادم خوب منو میشناسناسه
گفت بهش رجوع نکردی ؟؟؟ گفتم کدومشون ؟؟؟؟
گفت = دومی را میگم !!!
گفت = من کاری ندارم ولی من اون را دیدم و اینم دیدم !!!
ولی این دومی را من نظرم روش خیلی مثبت بود !!!
حالا یه اشتباهی کرده قبول دارم ولی میشد بگذری - دختر خوبی به نظر میرسید !!!
گفتم نه !!! چطورمگه ؟؟؟ اومد شناسنامش را بگیره حرفی زد ؟؟؟
گفت = نه - ولی من یه جورایی دلم براش میسوزه - بر خلاف اون اولی خیلی مظلوم بود !!!
اگه راهی داره بهش رجوع کن !!!!
بعدشم بهم کفت - ببین پسر جون بلاخره میری و زن میگیری و صد در صدم باید یه مطلقه بگیری
از کجا معلوم که اون زن با صد تا نبوده باشه ؟؟؟؟
از کجا معلوم که چند بار صیغه نشده باشه ؟؟؟؟؟
لااقل اینا میدونی که این طرف خیلی اعتقاد داره و مذهبی هست و همین یک نفر بوده
================================================== ======
واقعا نمیدونم چیکار کنم !!!!!!!!!!
از طرفی خیلی دوستش دارم :302:
از طرفی مادرم خیلی داره مقاومت میکنه و میگه اگه اینو گرفتی قید منو بزن
مادرم به خاطر بچه م اصرار داره که با اولی برگردم !!!!
تورو خدا کمکم کنید !!!!
RE: طلاق همسر دوم و بازگشت زن اولم چیکار کنم ؟؟؟؟ میترسم بر گردم ؟؟؟؟؟
خوبه كه شما تجربه زندگي مشترك داشتيد مگه ماههاي اول زندگي با همسر اولتون خوب و شيرين نبود بعدا اختلافات توي زندگي پيدا شد. ماههاي اول زندگي مشترك شيرين مي شه ديگه، والا من نمي دونم بايد چكار كنيد صلاح مملكت خويش خسروان دانند. فكر كنم دلت هردوشون رو مي خواد؟ مي خواهي دومي را بگري اولي هم كه مادر بچه ات است بالاخره يواش يواش وارد زندگيت مي شود. حالا اگر توانايي و استطاعت مالي داري بسم اله
بعيد مي دونم كسي پيدا بشه بتونه بگه چه كار كني بهتر است. ولي من هم مثل مادرتان فكر مي كنم.