RE: روابط همسرم قبل ازدواج
سلام. واقعا اگر ببخشیدشون، به خانمتون به خاطر داشتن همچین همسری تبریک می گم. فکر می کنم خیلی خیلی باید دل بزرگی داشته باشید که ببخشیدشون. حالا فرض کنیم که ایشون دیگه هیچ وقت کارایی که تو گذشته انجام دادن رو انجام ندن. از لحاظ دیگه ای با هم تفاوت ندارید؟ خب به هرحال این تفاوت اعتقادات احتمال داره تو مسائل دیگه هم تأثیر داشته باشه. به نظرم بهتره بعد از اینکه با این مسئله کنار اومدید به مسائل دیگه هم فکر کنید. ولی واقعا متأثر شدم. خانواده ام هم ابراز تأسف کردن و واستون دعا کردن. امیدوارم بهترین راه رو انتخاب کنید:323:
RE: روابط همسرم قبل ازدواج
سلام
ببخشید آقایی که تاپیک رو باز کردید ( دوست ندارم با نامی که خودتون ساختید صداتون بزنم) ولی یه سوال مهم دارم ببینید آیا برداشت من درسته؟؟
من برداشتم این بوده که همسر شما تنها چت کردند توی اینترنت بعد شما اومدی اینطوری شلوغش کردی واسه همه که خانم من رابطه ها داشته همه دوستان هم رابطه همسر شما تایید کردند و با توجه به اون دارند به شما نظر میدند.
من حرفات رو با دقت خوندم چند بار دیدم نوشتی پسوورد ایمیلش رو بهت داده بعد تو اینباکسش چیزی نبوده ولی تو یه قسمت دیگه ایمیلش که به احتمال زیاد کانوریشین بوده رفتی که چت های ایشون ذخیره میشه
ایشون با چندین نفر چت کردند یا اصطلاحا س... ک....س چت
اینترنت یه دنیای مجازی هست، این کارو واقعی انجام نداده که شما اومدی به این شکل مطرحش می کنی که همه دوستان برداشت کردند که همسر شما رابطه واقعی با نامحرم داشته و همه کاری کرده غیر از ....
ازش دلیل این کارش رو بپرس. شاید می خواسته از چت کردن تو اینترنت با یه جنس مخالف راجع به مسائل س..ک..س..ی ، اطلاعات و تجربه کسب کنه که در اولین رابطش با شما بی تجربه نباشه...
آیا من حدسم درسته آقا؟ آیا فقط رابطش مجازی بوده یا واقعی؟ اگه واقعی بوده که به راهنمایی های دوستان عمل کن ولی اگه فقط اینترنتی دیدی این مسئله رو، باید یه کم نگرش رو عوض کرد و دوستان هم باید طوری دیگه راهنمایی کنند.
این موضوع رو روشن کنید لطفا
RE: روابط همسرم قبل ازدواج
منم همین شبهه رو داشتم که روابط صرفن مجازی بوده یا حقیقی.که خود مراجع گفت خاطراتشو نوشته بود.حالا از کجا
فهمیده او حرف ها خاطرات کارهای انجام شدست معلوم نیست.
RE: روابط همسرم قبل ازدواج
من دیوانه نیستم بیام واسه یه همچین حرکت مسخره ای که با یکی دوتا مشاور رفتن و صحبت می شه حلش کرد و ریشه تو کمبودهای گذشته داره یا به قول شما فقط جهت کسب اطلاعه و اگه تفکر فرد تغییر کنه میتونه اوضاع خوب بشه اینجوری داغون بشم.
وقتی می گم هیچکس از آشوبی که تو دل منه خبر نداره همینه. البته حق هم دارید. اینجا فضای مجازیه و فهمیدن حرف و مقصود طرف مقابل سخته. تو دنیای واقعیش هم کسی نمی تونه این رو باور کنه و از درن من باخبر بشه چه برسه به مجازی. امیدوارم که هیچکس تو این دنیا همچین حسی پیدا نکنه.
نخیر متاسفانه این روابط واقعی بوده و خود ایشون هم وجود این روابط رو قبول کرده متاسفانه( می گه س ... ک ... س نداشته ولی باقی کارها رو قبول داره که خدا می دونه و امیدوارم راست بگه) ولی می گه اون زمان حال و روز خوشی نداشته و پشیمونه و می خواد خوب زندگی کنه. اون متاسفانه عکس نامناسب و بی لباس هم داره دست دیگران که این میتونه در آینده خیلی خطرناک باشه.
می گه آینده جبران میکنه و می خواد تلاش کنه. ولی هنوز خودش هم نمیدونه میخواد چیکار کنه و چجوری اینکارو بکنه فقط میگه میخوام آینده جبران کنم و می کنم. مثل یه بچه فقط حرفش رو تکرار می کنه و وقتی می پرشم چجوری می خوای با فلان مساله مثلا همین عکسها کنار بیای ساکت می شه یا میگه نمی دونم.
ترسم ازینه که آینده نتونه تصمیمات درست بگیره و اوضاع ازین بدتر بشه.
دوست دارم ببخشمش، دلم می گه ببخشش ولی عقلم میگه تمومش کن. خودم هم نمی دونم چیکار باید بکنم تا این تهدیدات برای آیندم کمتر بشه و بتونم این زندگی رو مراقبت کنم و درست ادامه بدم. از طرفی احساسم به اون خیلی کمتر شده. اگه توی اون دو هفته اول زندگی یا دوران قبل عقد اشتباهاتش رو به رخش نمی کشیدم یا خیلی راحت باش کنار میومدم الان دیگه نمی تونم اینکارو کنم. کوچکترین اشتباه و حرفش آزارم میده. یادش بخیر اون روزا وقتی ناراحت بود کلی دادو بیداد میکرد و حتی بام بد رفتاری میکرد و من سعی میکردم آرومش کنم. ولی الان حتی ازینکه به من تو بگه ناراحت میشم. دست خودم نیست. امیدوارم یه روز بتونم دوباره اون روزای قشنگ رو تجربه کنم.
یک هفته دیگه وقت مشاوره دارم. امیدوارم بتونه کمکم کنه.
برام دعا کنید دوستان
نقل قول:
از لحاظ دیگه ای با هم تفاوت ندارید؟
تفاوت که زیاده، دو نفر توی دوتا خونواده مختلف از فرهنگای مختلف هستیم. زمانی که همکلاسی بودیم ایشون جزو کسایی بود که می دیدم میتونم باش زندگی کنم. ولی انگار توی این چند سالی که ندیده بودمش خیلی عوض شده و بدجوری راه زندگیش رو گم کرده. از روز اول هردومون به هم قول دادیم که با تفاوتها کنار بیایم و منطقی بشینیم مسایل رو با صحبت حل کنیم. ولی الان من حتی با حرفاش هم نمی تونم کنار بیام چه برسه با رفتارش.
امیدوارم بتونم با مشاوره این مشکلات رو حل کنم.
RE: روابط همسرم قبل ازدواج
حرفام تلخه ولی واقعیته ....
این دختر محصول خانواده ای هست با یک پسر معتاد، یک دختر طلاق گرفته و یک داماد معتاد و قسمت شما هم یکی از اعضای همین خانواده شده.... معلومه کلا هیچ نظارتی روی اونها نبوده و شاید هم این موارد براشون زیاد مهم نبوده ... اگر شما هم در خانواده ای مشابه خانواده این دختر خانم تربیت شده بودید اینقدر عذاب نمی کشیدید......
منطقی باشید....... احساس رو بریزید دور
RE: روابط همسرم قبل ازدواج
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ستاره خوشبخت
سلام
ببخشید آقایی که تاپیک رو باز کردید ( دوست ندارم با نامی که خودتون ساختید صداتون بزنم) ولی یه سوال مهم دارم ببینید آیا برداشت من درسته؟؟
من برداشتم این بوده که همسر شما تنها چت کردند توی اینترنت بعد شما اومدی اینطوری شلوغش کردی واسه همه که خانم من رابطه ها داشته همه دوستان هم رابطه همسر شما تایید کردند و با توجه به اون دارند به شما نظر میدند.
من حرفات رو با دقت خوندم چند بار دیدم نوشتی پسوورد ایمیلش رو بهت داده بعد تو اینباکسش چیزی نبوده ولی تو یه قسمت دیگه ایمیلش که به احتمال زیاد کانوریشین بوده رفتی که چت های ایشون ذخیره میشه
ایشون با چندین نفر چت کردند یا اصطلاحا س... ک....س چت
اینترنت یه دنیای مجازی هست، این کارو واقعی انجام نداده که شما اومدی به این شکل مطرحش می کنی که همه دوستان برداشت کردند که همسر شما رابطه واقعی با نامحرم داشته و همه کاری کرده غیر از ....
ازش دلیل این کارش رو بپرس. شاید می خواسته از چت کردن تو اینترنت با یه جنس مخالف راجع به مسائل س..ک..س..ی ، اطلاعات و تجربه کسب کنه که در اولین رابطش با شما بی تجربه نباشه...
آیا من حدسم درسته آقا؟ آیا فقط رابطش مجازی بوده یا واقعی؟ اگه واقعی بوده که به راهنمایی های دوستان عمل کن ولی اگه فقط اینترنتی دیدی این مسئله رو، باید یه کم نگرش رو عوض کرد و دوستان هم باید طوری دیگه راهنمایی کنند.
این موضوع رو روشن کنید لطفا
خانم محترم عذر می خوام ! ولی تا حالا دلیل مسخره تر از این نشنیده بودم ! خوب بره سکس کنه که بهتر یاد بگیره ! کدام منطق این حرف رو قبول می کنه !؟ ازدواج کردید ؟ همسرتون اگه با چند نفر سکس همزمان داشته باشه ، مطمئن باشید خیلی وارد تر می شه ! البته این از منطق شماست !
می گند سعی کنید آشتی بدید ولی نگفتند ماله دستتون بگیرید و اشتباهات فاحش رو بپوشونید ! !
RE: روابط همسرم قبل ازدواج
سلام داود
فکر کنم ایشون منظورشون اطلاعات پیدا کردن از طریق نت بود. وگر نه اگه قرار باشه هر کس با این روابط کثیف بخواد تو دنیای واقعی اطلاعاتشو زیاد کنه که دیگه ....
نقل قول:
رفام تلخه ولی واقعیته ....
این دختر محصول خانواده ای هست با یک پسر معتاد، یک دختر طلاق گرفته و یک داماد معتاد و قسمت شما هم یکی از اعضای همین خانواده شده.... معلومه کلا هیچ نظارتی روی اونها نبوده و شاید هم این موارد براشون زیاد مهم نبوده ... اگر شما هم در خانواده ای مشابه خانواده این دختر خانم تربیت شده بودید اینقدر عذاب نمی کشیدید......
منطقی باشید....... احساس رو بریزید دور
خوانواده مذهبی دارند ولی پدر خوانواده تفکر قدیمی و خیلی سنتی داره و میخواد همه همونطور که اون میگن رفتار کنه. متاسفانه روشهای درست تربیتی نداشته و اینطور که خود این خانوم میگه فشارهای روحی توی خونه باعث شده بیرون دنیال یه راه فرار باشه و متاسفانه گیر گرگهایی افتاده که توی پوست آدمند. جالبه بدونید تو این ادما یه آدم مذهبی بوده که مداحی میکرده و یه سری هم تحصیلات بالا داشتند. و از سادگی این دختر سو استفاده میکردند.
حالم از هرچی آدم خر مذهبو هرچی درسه بهم می خوره. خدا خودش تاوان دل سوخته منو ازون گرگها بگیره. خدا میگه ببخش تا بخشیده شی ولی من هیچوقت نمی بخشمشون حتی اگه به قیمت بخشیده نشدن خودم تموم شه
من میخوام منطقی باشم. ولی منطقی بودن چه نتایجی رو برای من خواهد داشت و به چی می رسم:
اینکه من شاید نتونم هیچوقت این فکرها رو فراموش کنم و درنتیجه نمی تونم این زندگی رو ادامه بدم و باید جدا شم. به خونواده خودم پدر و مادر و خواهر برادرم که حتی حرف این قضیه هم براشون قبیحه ضربه می خوره و هیچوقت فراموشش نمی کنن. به خونواده و خواهرای اون دختر همینطور و فقط ساید یه راه حل کوتاه مدت و فوری باشه واسه فرار ازین موقعیت و باعث بشه من یکی دوسال دیگه فراموش کنم و زندگی عادی داشته باشم.
ولی اینا مسایل گذراست، مهمترین مشکلی که منو ازین کار میترسونه اینه که اگر این دختر واقعا بخواد خوب زندگی کنه و به کمک من نیاز داشته باشه این دور از انسانیته که من رهاش کنم. اگر واقعا بخواد خوب زندگی کنه و اینکار من باعث بشه اون ازین راه منحرف بشه چی؟! گرچه اگر بخواد تنهایی هم میتونه خوب و سالم زندگی کنه. ولی من جواب وجدان و خدای خودم رو چی بدم؟! می ترشم ازینکه پیش خدای خودم روسیاه بشم.
واسه همین می خوام بیشتر فکر کنم و بیشتر مشاوره بگیرم شاید راه بهتری پیدا کنم.
به هر دری دارم میزنم تا یه راه مناسب پیدا کنم. شدم مثل یه آدمی که تو یه کویر برهوت و تاریک گیر افتادم و دارم به هر طرف می رم تا یه نشونی از راه درست پیدا کنم.
برام دعا کنید خدا یه راه درست جلوی پام بگذاره
:72:
RE: روابط همسرم قبل ازدواج
حتما خدا بهترین راه و جلوت میزاره.
تا حالا به این فکر کردی شاید خدا تو را توی زندگی همسرت قرار داده تا فرشته نجاتش شی؟
تا حالا از این ور قضیه دیدی که شاید این یه امتحانه، امتحانی که با انتخاب راه صحیح قرار درای بهشت و به روی خودت باز کنی؟
چرا به همسرت فرصت نمیدی؟ چرا با محبتت مدیونش نمیکنی؟ چرا راه جبران نمیزاری؟ چرا فراموش نمیکنی؟ تا حالا نشنیدی هرچی تو باتلاق دست و پا بزنی، بیشتر فرو میری؟
آروم وایسا، آرامشتو حفظ کن، تا حالا مرگ خاطرات زشت و تجربه نکردی؟ چشماتو ببند و تجربش کن
فراموش کن، حتی به ذهنت هم اجازه یاد آوری نده
هنوز اونقدر جوونین که فرصت جبران برای هر دو تون زیاده، شما همسرتون را میبخشی و این روزها رو فراموش میکنی و اون هم به جبرانش، همیشه و همیشه کنارت، یارت، یاورت میمونه
اما حواست باشه، اگه بخشیدی، کامل ببخش و فراموش کن، هیچ وقت هیچ وقت به روش نیاری، توی سرش نزنی
اون طفلکی از سر تنهایی یا... این کا را رو کرده، تا حالا به این فکر کردی اگه جای اون بودی و تو شرایط اون زندگی میکردی و تربیت میشدی، شاید تو بدتر میکردی؟ میدونم الن میگی حتی تو عقد با شما هم انجام داده، ولی این را هم بپذیر وقتی کسی به کاری عادت داره، ترکش سخت میشه، اینجا شاید شما هم محبت لازمه را نکردی، شاید فکر میکنی که محبت زیاد هم داشتی،اما ببین اون چی می خواسته که کسب نکرده، محبت زبانی، لمسی، محبت توی رفتار و تامین خواسته ها
انسان جایزالخطاست
ببخش تا بخشیده شی
RE: روابط همسرم قبل ازدواج
ممنون خانم الهه
و همچنین همه دوستان که وقت می زارند
من دوست دارم بش فرصت بدم. دوست دارم زندگی که تازه شروع کردم رو تو راه درستش هدایت کنم. توی این مدت همه تلاشم رو دارم می کنم. پیش چند تا مشاور رفتم.
همشون می گن یا تمومش کنید یا فرضت بدید تا دوباره ببینید می تونید با هم زندگی کنید یا نه. اگر دیدید باز هم نتونستید با هم باشید دیگه راهی وجود نداره. چون نمی شه اون گذشته رو درست کرد.
من دوست دارم فرصت دوباره به خودم و همسرم بدم تا بتونیم دوباره با هم باشیم. ولی یه چیزایی نمی ذاره این کارو بکنم.
آخه من با این فکرو خیالام چیکار کنم؟! سهم من ازین زندگی چیه؟! من حق داشتم با کسی زندگی کنم که بتونم بهش اعتماد کنم هر لحظه دلم براش بتپه.
الان از علاقه ای که اوایل داشتم دیگه چیزی تو وجود خودم احساس نمی کنم. دیگه نمی تونم به اون دختر اعتماد کنم. آخه یه بار دیگه من بهش فرصت دادم و باز هم اون کاری رو که نباید می کرد رو انجام داد ( چت کردن با یکی ازون افراد و اینکه آمار زندگی و کار و ... من رو به اون داده بود)
توی تمام این مدت من دارم این در اون در می زنم تا یه راه درست رو انتخاب کنم. باور کنید برای 2 ساعت مشاوره 270هزار تومان ازم گرفتند که نصف حقوق یه ماهمه. ولی اون دختر انگار اصلا براس مهم نیست. فقط یه ریز زنگ می زنه می گه پشیمونم پشیمونم. هی بش می گم چیکار کردی که فهمیدی اشتباه کردی و پشیمونی و می خوای تو آینده چیکار کنی؟! هیچ جوابی نمی ده. فقط می گه می خوام آینده خوبی داشته باشم و ..... بله درسته هر کسی می خواد آینده خوبی داشته باشه ولی باید براش تلاش کنه. اون اصلا انگار نمی خواد تلاشی بکنه. انگار من اشتباه کردمو حالا باید دنبال راه چاره باشم نه اون!
من چجوری باید دوباره اطمینان کنم؟! با چه امیدی دوباره ادامه بدم و زندگیم رو دست کسی بسپرم که اینجوری به من دروغ گفته و الان هم نمی دونه چیکار می خواد بکنه؟! هر چی هم بش می گم بزار یکم فکر کنیم و بفهمیم چیکار می خوایم بکنیم بازم همون حرفا رو می زنه. مثل یه نوار ضبط شده!
من مثل خیلی های دیگه نیستم که بخوام نیازهای خودم رو از راهای غیر متعارف و ضد اجتماعی تامین کنم. از اولش نبودم الان هم نیستم. حالا چیکار باید بکنم؟ چجوری باید ادامه زندگی بدم؟! کسی که با تمام وجودم می خواستمش و براش هر کاری می کردم اینجوری از پشت به من خنجر زد.
هر لحظه اون چیزایی که برام تعریف کرده از گذشتش جلوی چشمامه. هر کاری می کنم اونا میاد جلو چشمم. حتی وقتی به من میگه دوستت دارم ناخود اگاه ذهنم می ره سراغ اینکه این حرفو به کیا گفته و چیکارها کرده و .... وقتی کنارمه وقتی نگاهش می کنم هر لحظه اینا جلو چشمامه. چه برسه به اینکه بخوام بهش محبت کنم یا نوازشش کنم! نمی تونم بهش محبت کنم و بهش توجه کنم! دست خودم نیست! می بینمش یاد خیانتا و دروغاش میوفتم!
با این فکر و خیالام چه کنم؟! هر کاری می کنم نمی تونم فراموشش کنم. دارم دیوونه میشم.
اگر یکی ازون آدما بازم پیداش بشه و با یه عکس بخواد زندگیمو تهدید کنه چی؟! اگر اتفاقی افتاد و بلایی سر کسی اومد چی!؟ با اینا چیکار کنم!؟ من نمی تونم بیخیال و بی غیرت زندگی کنم. شاید از نظر خیلی ها اینجوری زندگی گردن اشتباهه. ولی من نمی تونم بی خیال زندگی کنم.
با بی اعتمادیم چه کنم؟! با این که نمی تونم هیچکدوم حرفاش رو باور کنم!
من هم میتونستم اولین روزهای زندگیم شیرین ترین روزهام باشه. با داغی که رو وجودم مونده از خاطرات خوشی که داشتم و الان همش شده برام زهر! با این چه کنم؟!
با بیخیالیش چه کنم؟!
اصلا نمی دونم واقعا پشیمونه یا بازم داره دروغ می گه. نمی تونم حرفاش رو باور کنم.
دلم میگه بهش فرصت بده شابد درست شد ولی عقلم می گه نمی تونم با این آدم زندگی کنم.
تو بد برزخی گیر افتادم. باز هم میخوام برم پیش مشاور شاید یه روزنه امیدی بشه. امیدوارم بتونم راه درست رو انتخاب کنم.
:72:
RE: روابط همسرم قبل ازدواج
دوست عزیز:72:
آیا مشاوره با همسرتون صحبت کرد؟؟ چی درمورد اون بهتون گفت؟؟
مطمئنا شما 2 راه بیشتر ندارید 1- ادامه و فرصت به ایشون 2- تمام کردن رابطه.
ولی با شرایطی که می گید ایشون مثل نوار مرتب تکرار می کنه پشیمونم ولی قدمی جدی برای بدست آوردن اعتماد شما نمی کند و شما هم مرتب یاد رفتارهای ایشون می افتید
کار را برای انجام راه اول سخت می کند.
لطفا نظر مشاور را در مورد همسرتان بیان کنید؟ آیا بیان کردند رفتارهای ایشان طبیعی است؟
آیا مشاوران پشیمانی و ندامت ایشان را جدی گرفتند؟؟
موفق باشید:72: