RE: از ازدواجم پشیمانم. احساس می کنم آمادگی ازدواج نداشتم! (افسردگی بعد از ازدواج)
ساخت و سازی که می گین توی مناطق محروم می کردین. یه برنامه ای رو چند سال پیش توی تلویزیون دیدم رفته بودن یه عده بچه جوون یه سری ساختمون یه طبقه ی خیلی خیلی زشت رو هم سوار کرده بودن و خوشحالم بود اونی که داشت باهاش مصاحبه می شد می گفت که کار خیر کرده. در صورتی که منی که می دیدم از تلویزیون یه ساخت بود که باید خراب می شد چون زشت و ناکارامد بود و چهره ی اون منطقه رو به هم می زد. یعنی برعکس اونچه که فکر می کرد اون شخص کمکی نکرده بود. یه کار اضافه هم برای مردم اونجا ایجاد کرده بود که بعدا یه روزی مجبور می شن اون ساختمون بی مصرفو خراب کنن! کمک خوبه ولی نه هرجوری. هر کسی از عهده ی همه ی کارای دنیا برنمیاد. هر کی کاری رو که بلده باید بکنه. یکی طرحو می ده یکی فکر می کنه یکی توی ساختنش کمک می کنه. این نظرم راجع به اون مورد بود که خوب نپرسیده بودین ولی نظر دادم.
چیزی که می خوام بگم اینه که همه چی همونطوری که به نظر میاد نیست. ادم یه کاری می کنه اما اخرش می بینه یه چیز دیگه شد. ممکنه ارزش یه لبخندی که به دوستت یا همسرت می زنی یا وقتی که ناراحتن کنارشون می شینی و هیچی نمی گی و فقط نشون می دی که من هستم من کنارتم و هر وقت می خوای صدام کن از ساختن ساختمونای به درد نخوری که خیال می کنی لطفی بوده در حق اهالی خیلی ارزشمند تر باشه. ممکنه یه بچه ی بی کس و کار یا محروم براش مهم نباشه خونش چادری باشه یا اجری ولی براش مهم باشه و ارزشمند که کی چی یادش می ده و کی چه دیدگاه و نگرش جدیدی رو به روش باز می کنه.
به کارایی که می کنی دقت کن. همه چی همونطوری که به نظر میاد ممکنه نباشه. مثلا همین ازدواج دلیلی نداره که تو رو از خواسته های دیگه ات باز داشته باشه. اگه دیر بیای خونه خوب یکی توی خونه هست که نگرانته و می پرسه چی شده دیر کردی. این معنیش این نیست که تو باید هر شب سر ساعت فلان بیای. معنی اش اینه که دلم به درد میاد اگه ناراحتی ای برات پیش بیاد.
به اطرافت به زندگی روزمره ات به هر تکراری که هر روز می کنی نگاه کن. هر چی که فکر می کنی درسته لزوما درست نیست. هر چی که فکر می کنی مانعه لزوما مانع نیست.
ظاهرا مشکل مالی نداشتی که به تنگت بیاره.
چرا همون زیبایی ها رو توی وجود خودت و همسرت که همراهته نمی گردی پیدا کنی.
چرا با چیزای کوچیک خیلی کوچیک سعی نمی کنی زندگی رو با همسرت درک کنی و شاد بشی؟
همسرت لیاقت خوشبختی و توجه تو رو داره. خود تو هم لیاقت بیشتر از این ها رو داری. به نظر من یه کم روی دیدگاهت کار کن. دیدگاهت و درکت نسبت به زندگی.
از نوشته هات اینطور برداشت کردم که ازدواجو سطحی و بازی در نظر گرفته بودی. ازدواج فقط همون بله گفتن نیست. اصلا روز عروسی که ما اینهمه براش خرج می کنیم مهم نیست. بقیه اشه که مهمه.
موفق باشی.
RE: از ازدواجم پشیمانم. احساس می کنم آمادگی ازدواج نداشتم! (افسردگی بعد از ازدواج)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mahtash
کسی نظری نداره دیگه؟
ای بابا...
الان نشستی فقط غصه میخوری که چرا زود ازدواج کردم!!!! اخه همیشه همه چیز که مطابق خواسته ادم نیست.... مهم اینکه با توجه به شرایطی که برات پیش میاد در مسیر اهدافت بری جلو...یکی از این اهداف هم شاد زندگی کردنه....غصه خوردن راجع به گذشته چه فایده ای داره...
میخوای خوش بگذرونی... بری کوه... بری سفر خوب با همسرت برو ...اونم جوونه این کارا را دوست داره...بخشی از تفریحاتت هم با دوستای مجردت داشته باش ... بخشی هم با زوجهای مثل خودتون...
به جای غصه خوردن همسرت را قانع کن که تو مسیرهای زندگی همرات باشه...درآمدت کافی نیست خوب اونم باید کار کنه این جوری شما اوقات فراغت بیشتری داری..
همسرت را قانع کن که به جای خریدهای غیر ضروری برای وسائل خونه بیشتر مسافرت برید و تفریح کنید... این چشم و هم چشمی های مسخره برای وسائل خونه و سایز خونه را بندازین دور..بجاش تفریح کنین....به خدا تو خارج اکثرا ادما به اندازه خودشون وسائل خونه دارن مهمون میاد بشقاب کم میارن ..پس فرا بچه دار شدین براحتی نموتین مسافرت برین...
[size=large]
باید یه سر بیای اروپا ببنی که همه جوونا زوج زوج هستند..هر جا میرن زوج زوج میرن اون وقت دیگه نمیگی کاش تنها بودم ... تو بغل هر پسری یه دختر هست ...تو بغل هر دختری هم یه پسر.....یه سرچ تو همین تالار کن.ببین چقدر دانشجوهای ایرانی اینجا از اینکه همه زوج زوج هستن و خودشون نه احساس بدی دارن!!! دوست داشتی که همسرت دوست دخترت بود و بش تعهد نداشتی؟؟ اون وقت میتونستی تو ایران باش همه جا بری؟ مسافرت.. گردش؟؟ تو ایران اصلا غیر ممکنه....
[/size]
حالا که همسرته و دوسش داری..بذار باهات همدل بشه بذار بهت محبت کنه...بذار کسی باشه که همیشه میتونی روش حساب کنی...از وجود هم لذت ببرین و ارامش واقعی را بدست بیارین...
در ضمن شما اگه مشاوره میری باید همه حرفات را بش بزنی!!
RE: از ازدواجم پشیمانم. احساس می کنم آمادگی ازدواج نداشتم! (افسردگی بعد از ازدواج)
تا قبل از این که ازدواج کنیم غصه می خوریم که خدایا من چرا تنهام...
بعد از ازدواج میگیم خدایا من چرا آزاد نیستم...
کلا ناشکریم دیگه!
RE: از ازدواجم پشیمانم. احساس می کنم آمادگی ازدواج نداشتم! (افسردگی بعد از ازدواج)
ممنون از همه دوستان.مطرح کردن مشکلم تو این سایت بد نبود. البته به غیر از yasa احساس میکنم حرفای بقیه دوستان مقدار زیادی شعاریه. البته همینکه خوندید و پاسخی نوشتید من رو مورد لطف قرار دادید و ممنونم. صرفا به عنوان نظر میگم. یک مقدار حرفها شعاری و دور از واقعیته.بنابراین مشکل خاصی رو برطرف نمیکنه.اما دونستن نظر دوستان مفیده و باز هم تشکر میکنم.
احساس میکنم مشکل شخص خودم همونیه که yasa گفته. فکر میکنم خیلی ها هم این مشکل رو دارن.ممنونم از همه بخصوص yasa
نقل قول:
نوشته اصلی توسط meinoush
ساخت و سازی که می گین توی مناطق محروم می کردین. یه برنامه ای رو چند سال پیش توی تلویزیون دیدم رفته بودن یه عده بچه جوون یه سری ساختمون یه طبقه ی خیلی خیلی زشت رو هم سوار کرده بودن و خوشحالم بود اونی که داشت باهاش مصاحبه می شد می گفت که کار خیر کرده. در صورتی که منی که می دیدم از تلویزیون یه ساخت بود که باید خراب می شد چون زشت و ناکارامد بود و چهره ی اون منطقه رو به هم می زد. یعنی برعکس اونچه که فکر می کرد اون شخص کمکی نکرده بود. یه کار اضافه هم برای مردم اونجا ایجاد کرده بود که بعدا یه روزی مجبور می شن اون ساختمون بی مصرفو خراب کنن! کمک خوبه ولی نه هرجوری. هر کسی از عهده ی همه ی کارای دنیا برنمیاد. هر کی کاری رو که بلده باید بکنه. یکی طرحو می ده یکی فکر می کنه یکی توی ساختنش کمک می کنه. این نظرم راجع به اون مورد بود که خوب نپرسیده بودین
میدونم منظورت از مثال چیه.چیزی که میبینی ممکنه اونی نباشه که به نظرت میاد. اما چون یه مقدار بیش از حد به مثالت پرداختی و یک مقدار مثال بی ربط بود میگم.احتمال میدم شخصا مناطق محروم این کشور رو ندیدی.هرچی تلویزیون پخش میکنه که درست نیست.خیلی ها هم هستن که کارشون قرار نیست یا نمیخوان پخش بشه.ضمن اینکه برداشت شما هم ممکنه غلط باشه. نتیجه کار هم به ظاهرش نیست. نتیجه کار به اشک شوق پیرزنیه که میبینه بعد از یه عمر یه چاردیواری داره که شب توش میخوابه. یا چشمهای براق دختر 6 7 ساله ایه که شوق تکمیل یه مدرسه 2 کلاسه رو داره تا توش درس بخونه به امید اینکه دکتر بشه.حرف شما متینه. اما جاهایی هست که نیاز به سرویس بهداشتی دارن تا توی خونه هاشون و کنار غذاشون یا توی خیابون یه کارایی نکنن! یا حداقل یه شورت پای بچه لختشون بکنن! مسلما اینا هنوز با اینکه یه کسی بیاد و یه افق فکری در مقابلشون باز کنه خوشحال نمیش چون لوازم اولیه زندگی یک انسان رو ندارن.و در واقع بیشتر دنبال زنده موندن هستن.فرمایش شما متینه منتاها بعد از اینکه این مردم یاد گرفتن باید توی سرویس بهداشتی رفع حاجت کنن.نه اینکه اونها مقصر این وضع باشن که البته تا هستن. اما شرایط بسیار بسیار دشوارتری نسبت به ما که اینترنت در اختیار داریم، دارن.این دید ناشی از همون شعار و دوری از واقعیته.
RE: از ازدواجم پشیمانم. احساس می کنم آمادگی ازدواج نداشتم! (افسردگی بعد از ازدواج)
سلام mahtash عزیز
اکثریت بچه ها پست های خوبی برات گذاشتن
یکباره دیگه همه شون رو به دقت بخون
پست yasa هم به قول خودتون خیلی خوب بود و میتونی چند بار اونو بخونی و تأمل کنی
من خودم مشکلم به نظرم لاینحل میومد وقتی اینجا درد دل کردم خیلی از بچه های خوبه سایت سعی کردن کمک کنن
وقتی میخوندم خیلی خوب درک میکردم که حرفاشون منطقی و عاقلانه هست ولی اون لحظه نمیتونستم حرف هیچ کدوم رو قبول کنم
نهایتش فکر کنم بعد از 3 هفته فکرکردن و دوباره دقیق خوندن تایپکم و همچنین سرگذشت های دیگران تصمیم قاطع خودم رو گرفتم و به حرف دوستان عمل کردم (البته همون حسی که منو به اینجا کشونده بود هم خیلی کمک کرد چون میدونستم یه جای کارم ایراد داره)
فقط یک چیزی رو بدونید هر تصمیمی که می گیرد به عواقبش هم خوب فکر کنید و همه چی رو بسنجید و بعد عمل کنید
شاید یه مسافرت مجردی چند روزه برای شما خوب باشه تا بهتر بتونید به دور از همه این تنش ها و احساسات آزار دهنده خوب فکر کنید
شما احساس میکنید خیلی زود تعهد و مسئولیت زندگی متاهلی رو قبول کردید؟ در حالی که می خواستید بیشتر از دوران مجردی لذت ببرید
حالا به این فکر کنید به اصطلاح چند سالی هم مجرد بودید و هر جور دلتون خواست زندگی کردید ولی در نهایت نیاز دارید یک همدم و مونس کنار خودتون داشته باشید و اونوقت آیا می تونید کسی رو بهتر از همسر الانت پیدا کنی؟
اصلا تضمینی وجود داره بعد از پشت سر گذاشتن این چند سال مجردی بودن بعدش شما احساس خوشبختی کنید؟
شاید این زندگی از نظر شما کسالت بار باشه ولی این خود ما هستیم که میتونیم به لحظه هامون شوق و حرارت بدیم و یا اونو به یه چیز خسته کننده و کسالت بار تبدیل کنیم
یه چیزی رو میدونید؟ من مجردم احساس میکنم زندگیم یکنواخت و پوچه شما متاهلی همین احساس رو داری حتی یک بچه و یا آدم سالخورده هم ممکنه همین احساس رو داشته باشن! چرا؟ چون این وضعیت زندگی نیست که آدم رو خسته میکنه بلکه خودمون هستیم که با طرز فکر و دیدمون اونو تبدیل به یه همچین زندگی میکنیم
هیجان و احساس نشاط دادنی نیست خودمون باید اون لحظه ها رو بوجود بیاریم و ازش لذت ببریم
به قول معروف برای غم و غصه نیازی نداری چیزی رو بدست بیاریم چون همیشه آماده هست ولی برای شادی این ما هستیم که باید همت کنیم تا بهش برسیم.
RE: از ازدواجم پشیمانم. احساس می کنم آمادگی ازدواج نداشتم! (افسردگی بعد از ازدواج)
سلام آقای مهتاش
من صرفا تجربه های شخصی خودم رو بیان میکنم
من هم درست بعد از عقد احساس پشیمانی میکردم.من افسرده نبودم ولی پشیمان بودم.یک چیزی توی ضمیر ناخودآگاهم آزارم میداد.وقتی چیزی مطابق میلم نبود یا با ایده آلهای من جور نمیومد کابوس میدیدم.
اصلا روزهای خوبی نبود.من هم خودم همسرم رو انتخاب کرده بودم.روابط غیرعادی تو خانوادشون که خیلی متفاوت از خانواده ما بود آزارم میداد.پیش خواهرای همسرم خیلی آزار روحی میشدم ولی نمیتونستم نبینمشون.همه چیز رو توی خودم میریختم.
خیلی وقتها از خواب که بیدار میشدم دلم میخواست ببینم به زمان مجردی برگشتم و همه چیز یک خواب بوده.همون آرامشی که زمان مجردی داشتم رو هم از بین رفته میدیدم.بدتر از همه این بود که همه فکر میکردن من در چه شرایط ایده آلی هستم.
با تمام این اوصاف وقتی چند روز از همسرم دور میشدم احساس خیلی بدی داشتم.تازه میفهمیدم جدا از مشکل با خانواده ایشون،حضور شخص ایشون برام چقدر آرامش بخشه.الان هم تقریبا دیگه مشکل خاصی با ایشون ندارم (گذشت زمان خیلی از مشکلات رو از بین برد)
میگن تا زمانی که ماهی در دریا باشه قدر آب رو نمیدونه.من هم در چنین وضعیتی بودم.
احتمالا شما هم در این وضعیت هستید.اگر یک مدت از همسرتون دور بمونید خواهید فهمید که چقدر توی زندگیت خلا ایجاد میشه و سر در گم میشید.به نظرم امتحان کنید به یک دلیلی به یک سفر کاری برید و دوری رو تجربه کنید اون موقع بهتر به نتیجه میرسید.
راستی یک چیز مهم چه اهمیتی داره که شما همدیگه رو تو خطاب نمیکردید من و همسرم بعد از چندین سال واژه شما رو به کار میبریم و ضمنا صمیمی هم هستیم.
در کل به نظر من شما از روند یکنواخت زندگیتون خسته شدید و داشتن یک تنوع مناسب میتونه به این شرایط پایان بده...
RE: از ازدواجم پشیمانم. احساس می کنم آمادگی ازدواج نداشتم! (افسردگی بعد از ازدواج)
سلام.میدونم از آخرین ارسال تاپیک گذشته ولی میخواستم بگم منم شرایط و احساساتم دقیقا شبیه شماست و واقعا درک میکنم این درگیری فکری و عذاب رو...این یکی از مسائلمه.از حرفای دوستان آروم تر و با انگیزه تر شدم مخصوصا یاسا ون اول درک کرد و باز کرد بعد راه حل گفت.