ازدواج دائم با زنی که هنوز در صیغه کس دیگری ست و از من پنهان کردند

عزیزان..بزرگان..دوستان..خواه ش میکنم..اینجا نیومدیم دعوا و نقض کردن حرفای همدیگه
هرکس نظرشو و عقیدشو میگه...دیگه تصمیم با خود ایجاد کننده تاپیک هست
یکی صیغه رو نمیپسنده و دیگری میپسنده..یکی شناسنامه ای مسلمانه یکی قلبا
یکی دینشو دوست داره و دیگری فقط به خاطر اینکه نیاکانش این دینو داشتن مجبوره که همین دینو داشته باشه

عزیزان من، یاد بگیریم به نظرات همدیگه احترام بذاریم و چون خودمون چیزی رو نمیپسندیم و دوست نداریم به زور نخوایم به دیگری بقبولونیم
مثلا خود بنده از مخالفای سرسخت صیغه هستم و به نظرم (نظر شخصیم) زنو با این کار لگدمال میکنن..مخصوصا زنی که نیاز مالی داره و فقط به خاطر پول یا داشتن یه سرپناه به مردی رو میاره
حالا دیگه هر کس یه نطری داره

آقای تنهای عزیز..همونطور که قبلا هم گفتم چون این خانم صیغه نامه رسمی داشته و یک سال مدت صیغشون مونده بوده که به عقد دائم شما دراومدن ازدواج شما باطله و مهریه به این خانوم تعلق نمیگیره...این بحث قانونیش بود که سوال فرموده بودین

حالا مسائل عاطفی و وجدانیش به خودتون برمیگرده..به هر حال شما با این خانوم رابطه داشتین و باید اینم تکلیفشو روشن کنید

حرفهایی که شما نوشتی با منطق و عقل جور در نمی آد.

کدوم پدر و مادری به دختر باکره اش اجازه می ده که برای استخدام شدن به عقد موقت مرد دیگری دربیاد؟

کدوم مردی با زنی که در عقدش هست نمی خوابه؟

بالاخره این خانم صیغه شده بود که استخدام بشه یا صیغه شده بود که اون آقا توی اتاق کارش به گناه نیفته؟

اون آقای ضعیف النفسی که از دیدن یک خانم چادری مومن توی اتاق کارش حالش بد می شه، می تونه با زنی که عقدش هست هم بستر نشه؟

مراحل استخدام توی سازمان هوایی ناسا بوده که سه سال طول کشیده ؟

آقای محترم، خودتون بهتر از هر کس دیگه ای می تونید بفهمید که قضیه چیه و می دونید. فقط باورش براتون سخته. دلتون می خواد دروغ باشه.

نمی دونم بعد از گذشت بیش از یک ماه و دفعات مکرر ارتباط هنوز امکانش باشه یا نه، اما پزشک قانونی می تونه تا حدودی در این زمیننه کمکتون کنه. فقط مساله پرده نیست که عدم ارتباط جنسی را ثابت کنه، با معاینه می تونن بفهمند که ارتباطی بوده یا نه، حتی اگر باکره باشند.
ببخشید که تا این حد واضح می نویسم. ولی اگر فقط پرده نشانه ارتباط است، ارتباط انال را از کجا متوجه می شوند؟ پزشک قانونی به راحتی این مساله را روشن می کند.

شیرین بانو،
اگر همسر قبلی ایشون در زمان تعهدش با کس دیگری اس ام اس رد و بدل کرده،
این خانم هم در ز مان تعهدش به مرد قبلی خواستگار می دیده و مصاحبه برای ازدواج بعدیش داشته. درست مثل اینکه می خوای تا قرارداد قبلیت تمام نشده یه شغل دیگه دست و پا کنی.

جالب این جاست که اعضای مذهبی همدردی موافق کار این خانم هستند و دنبال توجیهی براش هستند. اعضای بی طرف مذهبی این کار را غیر اخلاقی و اشتباه می دونند. از جنبه مذهبی هم که جای بحث دارد.

به نظر من این دختر به شما دروغ نگفته ...
چون شرط صیغش این بوده که هر وقت خودش گفت تمام، صیغه تمام شود. پس این طور نبوده که یکسال دیگر از صیغه اش باقی بوده و قبل از بودن با شما رفته و به اون آقا گفته تمام.


یک سوال از خودت بپرس ...

چرا شما اینقدر رو موضوع خیانت حساسی؟ خودت قبل از ازدواج اولت چه طور آدمی بودی؟

شما یک چیزهایی در خودت و در نگاهت به زندگی داری که الان با این خانم بمونی یا برگردی سر زندگی اولت یا اصلا هر دو ول کنی بری با نفر سوم ازدواج کنی باز می بینی ای بابا تو چاله افتادی.

دو تا ازدواج داشتی. یک تجربه ها و حس هایی تو هر دو برات تکرار شده. پس اول بیا خودت رو نگاه کن ببین مشکل کجاست. ببین چه طور آدمی هستی.

با سلام و سپاس فراوان از همه شما دوستان خوب و مهربان

واقعا ممنونم که نظرات تون را میدید و من را راهنمایی میکنید :72::72::72:

===============================================
من شخصا و کاملا با نظریه پیدا موافق هستم .....

من به ایشون میگم چطور پدر و مادر تو دلشون اومد که دخترشون را صیغه بدند ؟؟؟؟؟

اخه چطور تو خودت راضی شدی که این کارو بکنی ؟؟؟؟

بهش میگم شخصی که اینقدر ضعیف و نفس هست که توی دفتر کارش نمیتونه جلوی

خودش را بگیره ..... اونوقت وقتی که محرم تو شده میشه باهات هم خواب نشده باشه ؟؟؟؟

بعد ایشون میگه = بله تو راست میگی !!!!

ولی شرط پدرم و خود من با این اقا این بود که فقط در حد و حدود دفتر کار و نهایتا یه بیرون

رفتن ---- و من نمی یومدم این کارو بکن و به شوهر آیندم خیانت بکنم .....

===============================================

راستش هر چی فکر میکنم شاید آه همون سیده یتیم ( زن اولم را میگم ) و بچم منو گرفت که توی این چاله افتادم

تا بفهمم که چادر عفت و پاکدامنی نمیاره و نداره - - ممکنه همون خانم چادری به زیر چادرش کارش را بکنه و بره

===============================================
تازه بدتر از همه که من بزرگترین اشتباهی که کردم این بود که نشستم و ضعف های خانم اولم را براش تعریف

کردم و توقعات خودم از اون را براش گفتم ...

و ایشون الان دقیقا داره همون نقاط ضعف ایشون را برای من پر میکنه و منو از هر نظر ساپورت میکنه

و این کار این خانم رفته توی ضمیر ناخداگاه من نشسته و هر چی میخام به طلاق دادنش فکر کنم - مهربونی هاش

و کارهاای که برام انجام میده منو منصرف میکنه

با خودم میگم = میخوای برگردی با زن اولت که چی ؟؟؟

هر چی هم که داره ابراز پشیمونی میکنه و میگه من عوض شدم بازم همون همونه - از قدیم میگن توبه گرگ مرگه

با خودم میگم اون که ادم بشو نیست !!!! دوباره بعد از یک هفته همون اش و همون کاسه

==================================================

من شخصا 31 ساله هستم و ایشون 33 ساله ( 2 سال و 2 ماه از من بزرگ تره )

و من فقط و فقط به خاطر این که از زن اولم این مشگل را دیدم تصمیم به ازدواج با ایشون گرفتم

چرا ؟؟؟؟ چون همون طوری که عرض کردم ایشون کاملا محجبه و از یک خانواده کاملا مذهبی هست
==================================================
البته همین خانمی که الان با توجه به بوجود امدن این مشگل داره از همه چیز میگذره و گذشت میکنه

در ابتدای کار راه و پس و پیش منو حسابی بست
================================================== ===
1- ایشون دانشجو هست و در ابتدای کار با من شرط کرد که من میخام درسم را ادامه بدم

2- ایشون در ابتدای کار از من تعهد محضری گرفت که بچه تو در زندگی خصوصی ما نباشه و حتی توی خونه ای

که قرار هست من و تو با هم زندگی کنیم حق رفت و امد عادی هم نداره و هر وقت اومد

باید بره خونه مادرت و پیش مادرت باشه و تو بری اونجا و ببینیش

3- ایشون حتی در ابتدای کار میخواست که حق انتخاب مسکن با ایشون باشه

************************************************** ***
اما حالا که این قضیه لو رفته و من هم قصد طلاق دادن ایشون را دارم ....

حالا بچه من شده فرشته ......
میگه اصلا بیاد با خودمون زندگی کنه ...
به خدا من مثل مادرش براش مادری میکنم .... و .....

تازه قید درسش هم زده و میگه میرم دانشگاه و انصراف میدم -- من زندگیم برام از هر چیزی مهم تره

برای خونه هم میگه تو بگو به من بیا بریم پشت کوه زندگی کنیم .....

من همین که بدونم باتو هستم برام کافیه !!!!! من همین که احساس خوش بختی کنم برام کافیه[/align]

************************************
باور کنید دیگه موندم چیکار کنم !!!!! هیچ جوری ولکن من نیست هیچ جوری کوتاه نمیاد

که جدا بشیم هیچ جوری کنار نمیره و دست نمیکشه !!!

میگه خدای دوم من تو هستی ، مگه ادم از خدای خودش دل میکنه .....

تو مختاری که هر تصمیمی خواستی بگیری .....

ولی فکر جدایی را نکن که من میمیرم ....


میگه ولی اینو بدون درسته که من خر یت کردم و یه اشتباهی را مرتکب شدم ولی اجازه

نمیدم کسی به عفت و پاکدامنی من شک کنه - و اگه خود تو چنین چیزی توی دلت باشه

و بهم شک داشته باشی با اینکه خیلی خیلی دوست دارم ولی ازت دل میکنم و میرم دنبال

کار خودم چون زندگی که با شک و دودلی باشه اون زندگی جهنم میشه

==================================================
ولی خوب با هر چنگ و دندونی هم که شده به روش ها و طرق های مختلف منو هی

میکشونه خونه شون و در اخر شب هم هی قسم و ایه که نرو تو رو خدا بمون - و .......

****************************************
باورتون نمیشه با این مشگلی که پیش اومده ( البته خانم های محترم ببخشید که این صحبت را میکنم ولی این نظر شخصی و فعلی من هست )

بهش گفتم که من دیگه به هیچ زنی اعتماد ندارم .....

================================================== ====

سلام .حق دارین با این مشکلات که در مورد همسراتون پیش اومده به خانما بی اعتماد بشین .نمیدونم بعد از جدایی همسر اولتون مشاوره گرفتین یانه ولی اکثرشون رابطه وازدواج مجدد رو با فاصله کم از جدایی توصیه نمیکنن.وتوصیه میکنن که یه مدت شخص(حداقل2سال) به خودش فرصت بده تا بتونه انتخاب درست وبدور از احساسات بگیره.وشما وقتی هنوزدرگیر مسائل بعد از طلاق و احساساتی مثل انتقام و....بودین عجولانه تصمیم گرفتین.امیدوارم خیلی زود از این سردرگمی نجات پیدا کنید.

تنهایی عزیز میخوای با این خانوم بالاخره بمونی یا میخوای جدا شدیو مهریه ندی؟؟؟
سوالتو که جواب دادم برادر من...چرا انقدر خودتو به در و دیوار میزنی؟

من احساس میکنم تصمیم به جدایی گرفتی ولی به خاطر یک موضوعی نمیتونی تصمیمتو عملی کنی اونم اینکه ( ببخشید رک میگما ولی احساسم اینه): به خاطر مسائل جنسی نمیتونی جدا بشی و پیش خودت میگی تا پیدا کردن شریک چجوری بتونم این نیازمو برطرف کنم و برام سخته،حالا که فعلا این خانوم هستو در حد عالی هم این نیازمو برآورده میکنه.

با خودت روراست باش برادر من و تکلیفتو روشن کن

عزیز شما چند تا کار باید بکنین

- اول ببینین این قضیه ی حرمت ابدی و اینا که بهاررهنورد اشاره کردن بهش شامل شما و این خانم می شه یا نه. باید از یکی که مسایل شرعی رو می دونه بپرسین. یکی از دوستان هم اینجا اشاره ی خوبی کرد. احتمالا یه وکیل خوب هم بتونه درست راهنماییتون کنه چون قوانین ما هم اسلامیه. این مورد که اصلا شما و این خانم دوم می تونین با هم باشین یا نه فکر نمی کنم براتون بی اهمیت باشه. چون حاضر شدین با یه زن محجبه و ظاهرا مذهبی ازدواج کنین پس قاعدتا به اینکه به کسی که باهاش رابطه جنسی بتونین داشته باشین باید محرم باشین اعتقاد دارین.

- ببینین با این موضوع که خانم بهتون نگفتن که صیغه بودن با یه مرد دیگه، حتی اگه همون روز هم به قول خودشون صیغه رو تموم کردن، می تونین کنار بیاید یا نه. این ربطی به مذهبی بودن یا نبودن ادم نداره. ببینین می تونین قبول کنین که ایشون حتی به فرض اینکه بهتون دروغ هم نگفته باشن باهاتون روراست نبودن.

- نوشته بودین اون مرد گفته که ناراضیه که این خانمو از عقد خودش دراورده. یه جای دیگه هم نوشته بودین اصلا این صیغه ی بین اون دو برای کار کردن کنار هم بوده و هیچ ربطی به روابط و یا احساسات یک مرد و زن نداشته. ایندوتا از نظر من با هم در تضادن.

- بچه هم دارین و منافع بچه و خودتونو باید در نظر بگیرین. اگه نمی تونین درست تصمیم بگیرین برین مشاوره حضوری.

- اینکه تکلیف خودتونو روشن کنین که نادیا نوشته موافقم. اگه سخته و نمی شه برین پیش مشاور. با توجه به پست اخرتون من با پست نگین که نوشته که بهتره روی خودتون کارکنین ببینین مشکل از کجاست موافقم.

- پیشنهاد می کنم حتما برین مشاوره حضوری و امیدوارم مشاور بتونه انقدر مجرب باشه که درست راهنماییتون کنه.

موفق باشید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط پیدا

کدوم مردی با زنی که در عقدش هست نمی خوابه؟

ذهن مراجع به اندازه كافي درگير هست، با گمان زني هاي بد به اين تشويش دامن نزنيد.
ازدواج موقت حد و حدود شرعي دارد و اگر خانم راضي نباشد و مرد بخواهد رابطه فيزيكي داشته باشد، مرد مرتكب حرام شده است.

شیرین بانو،
اگر همسر قبلی ایشون در زمان تعهدش با کس دیگری اس ام اس رد و بدل کرده،
این خانم هم در ز مان تعهدش به مرد قبلی خواستگار می دیده و مصاحبه برای ازدواج بعدیش داشته. درست مثل اینکه می خوای تا قرارداد قبلیت تمام نشده یه شغل دیگه دست و پا کنی.

جالب این جاست که اعضای مذهبی همدردی موافق کار این خانم هستند و دنبال توجیهی براش هستند. اعضای بی طرف مذهبی این کار را غیر اخلاقی و اشتباه می دونند. از جنبه مذهبی هم که جای بحث دارد.

پيدا
اسمش روشه ازدواج موقت نه دائم.

خط مشي سايت همدردي بر اساس حفظ زندگي مشترك است اما اعضا به قول تو بي طرف مذهبي بيشتر به دنبال تشويق آقاي تنهايي به طلاق است و جانبداري از همسر فعلي ايشان براي من سود يا ضرري ندارد. اما اعضاي اينجا مثل خاله زنكهاي جمعهاي زنانه فقط بخاطر اينگه همسر فعليشان قبلا ازدواج موقت داشته، ايشان را متهم به دروغ و خيانت و ..... مي كنند.

ببخشيد ولي اگه همسر فعليشان با آن مرد مسن فقط دوست بودند، اينقدر بحث به حاشيه كشيده نمي شد و مطمئنم كه اعضاي اينجا يك ديد خيلي روشنفكرانه به اين قضيه داشتند و به آقاي تنهايي مي گفتند كه نه، چيزي نيست و كاري نكرده و فلان و بهمان.

ولي چون صحبت ازدواج موقت شده، همه يك چوب بر داشتند و به اسم اخلاق و وجدان به زندگي ايشان و همسرشان مي كوبند.

---

آقاي تنهايي

اشكال از پوشش برتر چادر نيست كه شما را گول زده بلكه اشكال از عينك شماست كه حجب و حيا را بر اساس پوشش تعريف مي كنيد.
عينكت رو در بيار و خوب تميزش كن تا راه رو از چاه تشخيص بدي.

موفق باشي

سلام آقای همدردی از مشکلی که براتون پیش اومده خیلی ناراحت شدم



نتونستم تاپیکتونو کامل بخونم ولی لازم دونستم مطلبی رو بگم که اگه تکراریه عذرخواهی میکنم

نگاه به صیغه در جامعه ما خیلی متفاوته و من قصد بیان نظرات شخصیمو ندارم ولی خواستم بگم در بعضی فرهنگها صیغه اصلا به اون معنی که شما فکر میکنید نیست

مثلا در خانواده‌ی من که خیلی مذهبی هستن و از دست روزگار بسیار هم تحصیل کرده و همه دکتر مهندس هستن این رسم هست (لا اقل در گذشته رسم بوده) و اصلا هم به اون معنی که شما فکر میکنید نیست مثلا من خودم قبل ازدواجم یه مدت با همسرم صیغه بودیم که با هم آشنا شیم چون نمیخواستیم نشناخته عقد کنیم


ولی این صیغه اصلا چیزی نابود جز اینکه با هم بریم و بیام چون خانواده‌ی من مذهبی بودن و حتی گفتن و خندیدن با پسر نا محرمو خطا میدونستن



حتی میدونم در گذشته مواردی بوده که مثلا استاد یک خانومی آقا بوده و چون میخاستن گناه نباشه صیغه بینشون میخوندن که فقط معنیش این بوده مثلا سر کلاس بتونن با هم صحبت کنن یا به هم نگاه کنن



میدونم که این در خیلی فرهنگها کاملا عجیب به نظر میاد چون صیغه معنی دیگه ای در اون فرهنگها داره



ولی من خیلی ها رو میشناسم در خونواده که قدیما از این صیغه های الکی براشون خونده شده که مثلا به فلانیو فلانی محرم باشن که وقتی مثلا نگاهشون یه جایی به هم افتاد گناه نشه ...



حالا گذشته از غلط یا درست بودنش که من اجازه‌ی قضاوت دیگران رو ندارم وشرایط مورد شما روهم کامل نمیدونم ولی واقعا ممکنه این خانوم چون خانواده‌ای مذهبی و قدیمی داشته براش این صیغه خونده شده که یه وقت سر کار اگه فلانی صداشو شنید گناه نشه … و خوب یه دختر مجرد هم در فرهنگ ما ممکنه گاهی استقلال فکری نداشته باشه وا گرم داشته باشه فرصتشو نداشته باشه



نکته ی دیگه هم اینکه مدت صیغه چیزیه که قابل بخششه یعنی می شه وسطش تمومش کرد . به عنوان مثال کسی که قبلا با نامزدش صیغه کرده نمیتونه با اون عروسی کنه مگه اینکه وقت صیغه تموم شه یا اینکه دو طرف مدت باقی مونده از صیغه رو ببخشن



و دیگه اینکه مثلا تو خانواده‌ی ما این صیغه‌ها این قد الکی بوده که اصلا گاهی حتی جایی ثبت هم نمیکردن و این قد کم رنگو بی اهمیت که ممکن بوده یه وقت یادشون بره به خواستگار بگن (البته این قضیه مال گذشته هاست و الان دیگه رایج نیست)



من اینجا صاحب نفع نیستم فقط خواستم یه مثال براتون بیارم از فرهنگ یه خانواده‌ی مذهبی تحصیل کرده و پاکدامن که این مسئله به این شکل توشون بوده صرفا جهت اطلاع شما

با آرزوی خوشبختی و آرامش برای شما :72:

دوستان عزیز

سلام

لطفا بحث نکنید و سعی در قانع کردن همدیگه نداشته باشید.

اجازه بدید تاپیک مسیر اصلی خودش رو پیش بره.اینجا جای بحث و تبادل نظر نیست.با بحث کردن تاپیک منحرف میشه و در نهایت یا قفل میشه یا میره انجمن ازاد.

موفق باشید