RE: چجور یه نفر عزیزی که رفته رو فراموش کنم
چند ساله که عاشق اونی؟ تموم این چند سال هم سعی کردی فراموشش کنی و نشده؟
تمرینای اون درسای مدیتشنو می تونی انجام بده. همون چند دقیقه هم خوبه که حالت خوب باشه.
اگه اضطزاب داری که داره امونتو می بره بهتره بری روانپزشک بهت دارو می ده. موقتا حالت سکون پیدا می کنه و وقت می کنی ببینی باید چه کار کنی.
نمی فهمم از چی می ترسی. اینکه می گی از عروسی کردنش می ترسی رو درست نمی فهمم. ولی اگه می گفتی با دیدنش قلبت تند می زنه و نفس بند میاد واسه همینم می ترسی ببینیش و نمی تونی تحمل کنی دیدنشو بیشتر می فهمیدم. اینکه خواب عروسی کردنشو می بینی که همین فکرای روزته.
زمان همه چیو حل می کنه. ولی جون ادم درمیاد! واسه همینم بهتره یه بار بری دکتر روانپزشک برای این حالت بی قراری و توضیح بدی بهش. بهت احتمالا اگه لازم باشه قرص می ده. نحوه ی استفاده و قطع کردن قرص رو هم ازش بپرس. ورزش هم کنارش بکن. خیلی برای رفع بی قراریت می تونه مفید باشه. درسای مدیتیشنم بخون.
به خودت فکر کن. اون پسرو ول کن. فکرتو رها کن ازش. بسه هرچی بهش فکر کردی. اینهمه چیزای قشنگ تو دنیا هست گلم. همون افتاب که میاد و می ره. همون نسیم ملایم که شبا می وزه و خنکت می کنه و ... تو همه ی دنیا رو ول کردی و فقط اون پسره رو می بینی؟ اونم وقتی که اون نمی خواد دوست داشته باشه؟ سعی کن تمرکزتو از روی اون برداری و دنبال زیباییای دیگه ای که تا حالا وقت نکردی ببینی بگردی. باشه گلم؟ سعیتو بکن. می تونی یه برنامه واسه یک ماه داشته باشی که مثلا فلان ساعت از صبح بری بدوی و بعد بیای دوش بگیری بعد بری یه کلاسی چیزی و بعد برگردی بیای یه سریالی چیزی ببینی و بعد مدیتیشن کار کنی و یه مقدار موسیقی گوش بدی و از این چیزا ولی برنامه ی مشخص باشه که حالت بیقراریت با بی برنامگی قاطی نشه بیشتر شه.
اگه یه ساز موسیقی بلدی یا یه کار هنری روش وقت بذار هم ارومت می کنه هم می تونی یه چیزی دربیاری از این وضع.