RE: پول دوستی و اخلاق خشک همسرم و بی اعتمادی من نسبت به ایشان
ميناز نازنين سلام
چه كار متعهدانه اي انجام دادي كه ما رو از اوضاعت مطلع كردي. هر بار كه وارد تالار ميشدم حتما موضوع شما رو هم نگاه ميكردم .
خداروشكر كه يه قسمت از انتظاراتت برآورده شده. كه البته با تلاش و صبوري شما ميسر شده.
قسمت اول :اينكه گاهي خريد جزيي كني به نظرم ضرورتي نداره پولشو بگيري تازه جلوه خوبي هم نداره. كه من يه ماكاروني خرديم ميشه 900 تومن. يا يه سك سك خريدم ميشه 2000 تومن. خيلي پول من و تو ميشه.
اما به قول سارا خانوم خريدهاي بزرگ نكن. ميناز راهي كه در پيش گرفتي نتيجه داده سعي كن تو همون خط باشي . باحواس جمع و روي گشاده. و البته دانشي كه روزبروز بيشتر و كاربردي تر ميشه.
قسمت دوم: و اينكه ميگي من هيچ پسرم به پدرش احتياج داره.
صورت مساله رو اشتباه ميگي عزيزم. هم شما به همسرتون نياز داريد هم پسرتون به پدرش.
طوري برنامه ريزي كن كه هر دوتون به خواسته هاتون برسيد. حالا مشق شب شما مشخص شد:
ميناز خانوم و پسرش چطوري از وجود پدر خونه بهره مند بشن؟:228:
ميناز جان به يه مطلب خوب برخوردم مطلبي كه بينش جديدي به آدم ميده. برات ميذارم. اميدوارم لذت ببري.
( فصل اول )
رمز موفقيت
طرح صورت مسئله
ترديدي در اين نيست كه يكي از عوامل موفقيت انسان در زندگي ، سلامت روحي و داشتن نشاط و شادي و شادابي است . آنچه جاي بحث دارد اين است كه اين سلامت روحي را از كجا و چگونه مي توان بدست آورد ؟
اين مسئله را به شكل هاي مختلف مي توان صورتبندي و بيان كرد . مهم اين است كه مطابق روش " ايمان درماني " بايد هر صورت مسئله را در گام نخست مورد مطالعه قرار داد و در گام دوم چنانكه لازم باشد صورت آن را تغيير داد .
گام نخست
مطالعه دقيق صورت مسئله
بعضي مواقع برخورد ما با مسائل مشكلات فراواني براي ما بوجود مي آورد . يكي از آن مشكلات اين است كه عجولانه به حل مسئله خود فكر مي كنيم و معمولا به پاك كردن صورت مسئله مي پردازيم غافل از اينكه مسئله حل نشده آتش زير خاكستر است و دنبال فرصت مي گردد تا دوباره خود را به ما نشان دهد . اين حالت را " مسئله گريزي " مي گويند .
به طور مثال در مورد سوالي كه در ابتدا مطرح شد نكاتي را بايد مورد توجه قرار داد .
در ابتدا سوالي مطرح شد كه سلامت روحي را از كجا و چگونه مي توان بدست آورد ؟
در اين سوال آرامش و سلامت روح مثل يك چيزي فرض شده كه بيرون از وجود ما قرار دارد و جداي ما است و ما مي توانيم برويم و آن را بدست آوريم و درون خود قرار دهيم . در صورتي كه همه ما مي دانيم كه آرامش و نشاط مثل يك كالا نيست كه آن را در بازار بفروشند و ما بتوانيم با پول آن را بخريم و به خانه بياوريم . پس :
آرامش و نشاط به دست آوردني نيست ،بيدار كردني است .
در نتيجه مي توانيم بگوييم كه صورت مسئله ما به درستي مطرح نشده و بي معنا است .
يك مثال ديگر :
هم كارگر شريف و هم كسي كه مال مرد را مي دزدد، نيازي يكسان و همانند دارند .اما اين تفاوت در سوال و چگونگي شكل گرفتن مسئله در ذهن آن دو نفر است كه يكي را به زحمت كشيدن و عرق ريختن و نان حلال بدست آوردن وامي دارد و ديگري را به دستبرد زدن به حاصل تلاش ديگري .
كارگر شريف به اين مي انديشد كه چگونه غذاي خود و خانواده ام را تهيه كنم ؟ در صورتيكه دزد به فكر اين است كه غذايي كه ديگران براي خود تهيه كرده اند او چگونه مي تواند بدون زحمت بدست آورد ؟
هر دو يك نياز دارند ولي طرح صورت مسئله براي هر دو نفر متفاوت است .
بنابراين بايد تمرين كنيم كه بتوانيم مسئله هاي خود را به صورتي درست مطرح كنيم . و همواره اين احتمال را بدهيم كه صورت مسئله در ذهن ما بدرستي مطرح نشده است .
براي اينكار مي توانيم يك دفتر و قلم برداريم و مسئله اي واحد را بصورت هاي مختلف زير هم بنويسيم . بعد به تفاوت آنها توجه كنيم . سپس به اين نكته بينديشيم كه اين تفاوت در صورت مسئله چه تفاوتي را در عمل ما مي تواند بوجود آورد ؟
گام دوم
تغيير صورت مسئله
تغيير صورت مسئله هنري بسيار عظيم و شكوهمند است كه در حوزه ايمان درماني گامي بزرگ بشمار مي آيد . چرا كه تغيير صورت مسئله آغاز آفرينش و خلاقيت است .
ايجاد هرگونه تغيير اساسي در رفتار ، و در نتيجه رسيدن به آرامش و موفقيت فقط از راه تغيير شاكله امكان پذير است . چون هر انساني بر اساس شاكله خود عمل مي كند .
شاكله چيست ؟
شاكله در واقع همان " مجموعه دانسته هاي " انسان است كه شخصيت هر فرد ريشه در آن دارد .
هر كس " مجموعه اي از دانسته هاست . منظور از مجموعه دانسته ها فقط آن چيزهايي نيست كه از طريق خواندن كتاب يا معلم و مدرسه اموخته ايم .بلكه منظور همه محتواي ذهن ما است كه از راه هاي مختلف جمع شده . (از وراثت و پدر و مادر و محيط اجتماعي و امثال آن گرفته تا افكار ، انديشه ها ، آرزوها، غمها و شادي هاي ما و تجربه هاي ما)
عمل و رفتار هر كس را مجموعه دانسته هاي او شكل مي دهد و در نتيجه هر موفقيت يا شكستي ريشه در محتوي ذهن هر كس دارد . از آن طرف نتيجه اعمال ما به عنوان يك تجربه به مجموعه دانسته هاي ما افزوده مي گردد. و از اين رو همكاري متقابلي بين مجموعه دانسته ها و تجربه هاي انسان از سوي ديگر برقرار مي شود .
چگونه شاكله همانطور كه زندگي انسان را سر و سامان مي دهد مي تواند آن را به آشفتگي كشاند و ويران كند ؟
قرار نيست كه هر چيزي كه براي انسان لازم است بدون برنامه ريزي بر سراسر وجود او حكومت كند . لازم است كه اندازه و ميزان ضرورت هر چيز را شناخت و ان را به قاعده و در جاي خود بكار برد .
آب براي زندگي و حيات ما ضرورت دارد اما اگر بيش از اندازه آنرا استفاده كنيم براي ما زيانبار خواهد بود . اگر كسي ما را در آب فرو برد و در زير آب نگهدارد ، اين عمل به مرگ ما مي انجامد .
هر چيز خوب و مفيد ، دقيقا از همان جهت و به همان اندازه كه خوب و مفيد است مي تواند بد و زيانبار باشد .
در مورد چيزهاي مضر و خطرناك ما يكبار آموزش مي بينيم و زيان آنها را به شاكله خود مي سپاريم تا از آنها دوري و اجتناب كنيم . در واقع آنها ترس ندارند فقط بايد آنها را شناخت و از آنها دوري كرد . اما از چيزهايي كه خوب و دوست داشتني و زيبا هستند و ما دائما با آنها سروكار داريم و در عين حال مي توانند براي ما زيان آور باشند بايد ترسيد .
ازاين رو خداوند در قرآن مي فرمايد : " مواظب باشيد كه شيطان از راه خدا شما را فريب ندهد " . (سوره لقمان آيه 33 )
اگر ما خود را در بند مجموعه دانسته هاي خود گرفتار كنيم و روزنه دنياي معلوم خود را به جهان ناشناخته ها نگشاييم شاكله در همان حال كه قدرت شكل آفريني و صورت دهي به عمل را حفظ مي كند قدرت انعطاف خود را از دست مي دهد .
اگر شاكله را به حال خود وانهيم و دائما آن را تغذيه نكنيم و از طريق ارتباط با جهان غيب و ايمان به خدا ، و نماز و خواندن قران و ذكر خدا و قرائت كلام معصومان و توكل به خدا و استعانت و استمداد از او و تلاش براي فرا روي از دنياي مادي ، و عشق و محبت به ديگران ، و ديدن زيبايي ها و ... به آن تازگي و طراوت ندهيم و انعطافش را حفظ نكنيم شاكله تبديل به غريزه مي شود و اين يعني آغاز سقوط انسان و گرفتار شدن در دام شيطان . و نشانه هاي گرفتار شدن در دام شيطان عبارتست از :نوميدي ، دلمردگي ، اضطراب ، افسردگي ، گرفتگي ، سستي ، تنبلي و ...
توكل
در جهان بيكراني زندگي مي كنيم . آنچه درباره خود و جهان مي دانيم نسبت به مجهولات و ندانسته هايمان بسيار اندك است . اينطور نيست كه مجهولات ما كه همان جهان غيب است در زندگي ما تاثير نداشته باشد . راستي چه بايد كرد ؟ ماييم و دانسته هاي محدود در جهاني نامحدود و ناپيداكران . خدا عالم به غيب است و همه چيزهايي را كه ما نمي دانيم مي داند . توكل به خدا معنايش اين است كه خدا را بعنوان وكيل برگزينيم و ازو بخواهيم كه در اين جهان نامتناهي كه پر از نيروها و امواج و قوايي است كه ما انها را نمي شناسيم اما آنها در زندگي و سرنوشت ما تاثير دارند ، او از حق ما دفاع كند و آنچه خير و خوبي و درستي و زيبايي است پيش پاي ما قرار دهد . از اين راه ما شاكله خود را همواره گشوده به جهان نامتناهي و در اختيار خدا مي گذاريم تا با اتكاي به او گرفتار انجماد و يخ زدگي نشود .
زحمت اين نوشته ها رو خانوم سبكتكين به عهده داشتن اسم كتاب هست ايمان درماني نويسنده: دكتر نصراله حكمت
RE: پول دوستی و اخلاق خشک همسرم و بی اعتمادی من نسبت به ایشان
گندمزار ممنونم از توجهت
مطلب رو با دقت می خونم
RE: پول دوستی و اخلاق خشک همسرم و بی اعتمادی من نسبت به ایشان
يه مطلب ديگه اي رو داشتم ميخوندم ،اما ياد شما افتادم و مطلبو نيمه رها كردم تا دانلودش رو براتون بذارم در مورد "معنادرماني" يا "لوگو تراپي" دكتر ويكتور فرانكل است.
مردي كه توانست زندگي را از دريچه ديگري ببيند، بنيانگذار مكتب نو در درماني به نام لوگوتراپي شد. دكتر ويكتور فرانكل در سالهايي كه در وين با هموطنانش زندگي ميكرد ، همپاي آنان براي افتخار نام كشورش كوشيد. او به زنداني شماره 119140 اشويتس مبدل شد. زنداني كه عزيزترين عزيزانش را از او گرفت. (همسر-مادر-پدر و خواهرش را) و تك تك سلولهاي او را با رنج آشنا ساخت.
اما او چگونه به سرنوشت نگاه كرد...
او باور داشت آنچه انسانها را از پاي در مي آورد رنج و سختي نيست بلكه
از بين رفتن معناي زندگي است.
معني تنها در لذت و شادماني نيست بلكه در مرگ و رنج نيز هست.
دانلود كتاب در جستجوي معناي دكتر فرانكل را اينجا ميذارم. اميدوارم مورد استفادت واقع بشه.
http://www.nikandishan.org/downloads/human_Frankel_01.doc
http://www.nikandishan.org/downloads/human_Frankel_02.doc
RE: پول دوستی و اخلاق خشک همسرم و بی اعتمادی من نسبت به ایشان
ممنونم از توجهت گندمزار عزیز من الان توی اولین قدم موندم...
خوب این که شما گفتی صورت مسئله رو پاک نکنم درسته و حق با شماست من این قدم رو داشتم اشتباه بر میداشتم
اما هنوز تویاولین قدم موندم اونم همون رفتار جرات مندانه است هنوز نتونستم در خواستمو به صورت جرات مندانه بیان کنم
البته هنوز زمانش رو هم پیدا نکردم و هم این که می خوام همه حرفامو جمع کنم وفکر کنم ببینم چی باید بگم که بیشترین تاثیر رو بزاره
به کمک احتیاج دارم....
RE: پول دوستی و اخلاق خشک همسرم و بی اعتمادی من نسبت به ایشان
تغییراته خوبی هم کردم گفتم این جا بنویسم من تو ی یک ماه اخیر جلوش گریه نکردم فوق العاده صبر به خرج دادم در واقع یه جورایی همه خستگی هامو توی خودم ریختم
من چون شاغلم وبچه کوچیک دارم واقعن از نظر جسمی کم میارم وخسته میشم و تمام سلول های بدنم از خستگی درد می گیره
مدام هم دارم داروی تقویتی وآهن وزینک وکلسیم و... می خورم ولی نمیدونم چرا جوابگو نیست خیلی کم وبد می خوابم که از همه بدتر همین کم خوابی که منجر به عصبانیت ونا امیدی هام می شه
از طرفی می بینم همسرم که از سره کار میاد دوش می گیره وتا ساعت 1 شب دراز می کشه جلوی تی وی
به فرض از 8 تا 1 شب ( البته این شبها به خاطر فوتبال ) قبل تر ها تا نهایتن 12
من تا اونجایی که د رتوانمه کارامو می کنم یه غذایی آماده می کن م میارم میشورم می برم و....
البته قبلم یه کم کمکم می کرد تو ی بردن وآوردن سفره .لی از زمانی که باهاش صحبت کردم وگفتم تو وظایف خودت ومن وظایف خودم دیگه هیییییییچ کمکی نمیکنه
برای مثال این سریال راه طولانی رو من دوس دارم نگاه کن و ما زن ها یاد گرفتیم با گوشهامون تی وی می بینیم
من خیلی دوس دارم یه شب بگه من ظرفارو می شورم تو بشین وسریال ببین ولی به هیچ وجه تا به حال نگفته دیشب گفت مگه چه قدر ظرف نشیته داشتیم تو 45 دقیقه است که داری ظرف می شوری منم گفتم اه پس منم میبینی خوب خدا رو شکر ( البته این جملم فکر کنم درس نبود و حالت کنایه داشت ) ولی گفتم دیگه ....
یا مثلا برا ی بچه وقت بذاره بگه بیا باز یکنیم و... برو کتاب بیار تا مثلا نقاشی یا لگو هیچ چی نم یگه پسرم گاهی توپ میاره ومجبورش میکنه تا باهاش توپ بازی کنه .....
پس این یه قسمتی از صورت مسئله است
RE: پول دوستی و اخلاق خشک همسرم و بی اعتمادی من نسبت به ایشان
سلام میناز عزیز
من وقت نکردم نظرات بچه ها رو بخونم.اگر چیزی تکرااری مینویسم عذر میخوام.
ببین الان در مملکت ما زنها دو دسته شدن:
دسته اول:تحصیلکرده..با شخصیت..دارای مدارج علمی و حتی بیشتر ارشد و دکترا.اما ترجیح دادن مادر و زنی فرهیخته باشن تا اینکه تمام توانشون رو بذارن برای کسب درآمد.و شب خسته و وفته بیان خونه و حتی توان یک چایی دم کردن هم نداشته باشن.
به زندگی میرسن..به شوهرشون میرسن...همه جا همیشه تمیز و مرتبه..غذاهای خوشمزه با انواع سالاد و سبزی و ...آمادست.
با روی خوش میرن استقبال همسر و ....
دسته دوم:تحصیلکرده..با شخصیت...بازهم درارای مدارج علمی...اما تا میتونن کار میکنن و پول میریزن تو خونه.دست خودشونم نیست.ودیگه جونی نمیمونه براشون تا بتونن برن استقبال همسر و یا حتی اماده یه رابطه زناشویی باشن.
میناز جان
من خودم بلافاصله بعد از فارغ التحصلیم بدون یک پارتی جذب اموزش و پرورش شدم.و حقوقم همون اول کار دو برابر همسرم بود.اوایل خیلی خوشحال بودم...خیلی افتخار میکردم...اما کم کم تغییر رفتار همسرم رو دیدم.
مثلا میگفت:
خوب مریم حقوق گرفتی؟چقدر گرفتی؟میخوای چیکارش کنی؟بریم خرید؟
منم تمام حقوقم رو خرج خونه میکردم.بعد از یه مدتی دیدم همسرم ساعت کاریش رو کم کرد و در کمال ناباوری دیدم استعفا داد و نشست خونه !!!!!!
همونجا بود که فهمیدم همسرم با وجود اینکه خصوصیات مثبت زیاد داره اما اصلا و ابدا جنبه درآمد داشتن من رو نداره.بنابراین با اینکه خیلی سخت بود و همه بهم گفتن نکن رفتم و استعفا دادم و شغلی رو که اکثرا خانومها ارزوشو دارن گذاشتم کنار.
اوایل خیلی برام سخت بود..خیلی .اما همسرم به خودش امد.و فهمید که زندگی خرج داره.همت کرد و بلند شد .
میناز جان
شما بهتر از هرکسی شوهرت رو میشناسی.برادر من برعکسه شوهرمه.یعنی وقتی خانومش بره سرکار پا به پاش در کارهای منزل کمکش میکنه و خودش هم بیشتر کار میکنه.
الان جایی کوتاه مدت فقط تدریس میکنم و بیشتر وقتم رو برای ورزش و تفریح میذارم.و همسرم طبق وظایفی که دراه باید خرجی خونه رو بیاره.از اون طرف من شدم یک زن خانه دار تمام اعیار.
و میدونم که خانه دار بودن من خیلی برای زندگی و اینده حتی بچه نداشته مون مفید تره.
حالا میناز جان ببین
کار کردن شما در خارج منزل سبب شده :
1.کمتر در خونه باشی(مسئله خیانت اینجا خودشو نشون میده)
2. کمتر به کارای خونه برسی.
شما علاوه بر اینکه شاغلی بچه هم داری.دیگه خودت بگو...برای همسرت وقتی میمونه؟؟!!
کنایه نزن...تیکه بهش ننداز...اگر میتونی از کارت بیا بیرون.
برای منم اوایل خیلی سخت بود اما حالا میبینم درست ترین کار بوده.
زن ظریفه..نمیتونه هم کارای خونه رو بکنه هم کارای بیرونو....هم بچه داری کنه.
بالاخره یه جایی کم میاره.
برای بیرون امدن هم نباید بشینی جلوش و بگی میخوام دیگه کار نکنم...!
میتونی بهونه بایری و بگی یه مدت میخوام استراحت کنم و به زندگی و تو و بچه مون بیشتر برسم.
اون وقتی تغییرات و ارامش رو بعد ار برون امدن شما از کار ببینه دیگه خودش نمیذاره شما بری سرکار.
توجه کن ریختن خستگی در خودت نشونه پیشرفت نیست ! ارامش قبل از طوفانه !
ممکنه یکدفعه به خاطر یک مسئله کوچیک مثلا انداختن کتش روی مبل منفجر بشی.اگر میخوای درست پیش بری اصلا خسته نباید باشی.
با پیشنهاد بچه ها که میگن برو با پولت اینو بخر..اونو بخر..موافق نیستم اصلا.
به هرحال شما وقتی داری کار میکنی داری از وجودت در خونه مایه میذاری.پس همسرت هم هم باید قدر بشناسه و هم شما باید قدر بشناسی که داره بهت اتقلال مالی میده.
اما با خرج کردن پول در راه غیر ضرور فقط عصبانیت همسرت رو زیاد میکنی و در واقع بازی لج و لجبازی شروع میشه.
یه زمانی لازمه زیر بغل مردها هندونه بذاری !!
مثلا بگی:عزیزم تو مدیر خونه هستی و من به اینکه تو پول معقولی رو در اختیار من و بچه امون میذاری کاملا ایمان دارم.تو مرد منی...تکیه گاه منی....به به ! ببین مرد من چقدر زحمت میکشه و پول درمیاره !
میناز عزیز خواهر خوبم
پستهایی که زدی رو نگاه کردم.تمام فکر و ذکرت شده مسائل مالی (بدتر از همسرت)
بیشتر به نگه داشتن کانون گرم زندگی فکر کن و بدون که همسرت و فرزندت به یا مادر مهربون و پر انرژی و با طراوت بیشتر نیاز دارن تا یه مادر و همسر خسته و عصبانی و نا امید اما کارمند !
همین پسر کوچولوی شما...ممکنه پس فردا شاکی باشه از اینکه چرا مامان همش کار کردی؟منو یا گذاشتی مهد یا گذاشتی خونه فامیل؟
چقدر خوبه که بچه ات از دست خودت غذا بخوره...بیدار که میشه یه مادر لباس پوشیده که از اینور میدوئه اینور و اونور و داره تند تند صبحونه میخوره...دنبال جورابش میگرده...رو نبینه.
خیلی مراقب کمبود عاطفی بچه ات و همسرت باش.
موفق باشی دوست خوبم
RE: پول دوستی و اخلاق خشک همسرم و بی اعتمادی من نسبت به ایشان
وای مریم جان بار سنگینی اومد روی دوشم
مریم من نمی تونم کارم رو ول کنم من کارمند بانکم کلی وام دارم اگه کارم رو ول کنم باید یه چیزی حدوده 100 میلیون پول بدم به بانک شایدم بیشتر
به خدا اگه این همه وام نبود اگه کارمند یه جای خصوصی بودم تا به حال این کارو می کردم
بازم باید فکر کنم ممنون که نظرت رو گفتی یه دنیا ممنون بهش فکر میکنم
RE: پول دوستی و اخلاق خشک همسرم و بی اعتمادی من نسبت به ایشان
ميناز نازنين چقدر خوبه كه كارهاتو خودت رصد ميكني.
خودت مثل يه مهندس يا مدير مياي بالاسر ساخته هات و عملكرد نيروهاتو (قواي شنيداري- شنيداري- گفتاري و احساس و ..) چك ميكني. مطمئن باش كه اين شيوه سبب ميشه هربار داناتر و تواناتر از گذشته عمل كني.
گذشته لزوما سال پيش نيست ،دفعه پيشه. هر چند اون دفعه يك ساعت قبل باشه!!
نقل قول:
خوب این که شما گفتی صورت مسئله رو پاک نکنم درسته و حق با شماست من این قدم رو داشتم اشتباه بر میداشتم
:104::104:
اين يه دانايي بزرگه هر چند تو يه جمله گفته شده اما تاثير بسياري توي بينشت داره.
در بينش قديم ميناز بايد فدا ميشد ميناز اگه به حقش نميرسيد هم اشكالي نداشت چون جايگاه ميناز اينجوري بود: من كه هيچ ميناز به عنوان يك انسان -به عنوان فرد تحصيلكرده داراي جايگاه اجتماعي خوب- به عنوان مادر موجود مقدس- به عنوان همسر فرد موثر -به عنوان بنده خاص خدا به عنوان اشرف موجودات و دهها جايگاه والاي ديگه هيچ
در بينش جديد ميناز حق داره كه از حقوقش بهره مند بشه بدون ترس بدون نگراني
من هنوز توی اولین قدم موندم اونم همون رفتار جرات مندانه است هنوز نتونستم در خواستمو به صورت جرات مندانه بیان کنم [quote]
ديدي مثل مهندسهاي حواس جمع خودت متوجه شدي كه كجاي كار خيلي نيازمند رسيدگيه.
پايه هر ارتباطي مهارت كلاميه و رفتار جرات مندانه يه قسمت مهم از مهارت كلاميه.
عزيزم ما براي آموختن اين مهارت مدت خاصي رو معين نكرده بوديم كه تو فكر كني زمان گذشت و ديگه كاري از دست تو برمياد.
همه ما در هر مقطعي كه باشيم نياز داريم مهارتهامون رو افزايش بديم.
بنابراين با يه ماه تمرين كه شما استاد رفتار جرات مندانه نميشي. كه حالا اگه تمرين ديگه اي دريافت كني نگران بشي .
يكماهه كه شما نسبت به يه قسمت مهم از عملكردهاتون دانايي پيدا كرديد. كه اين دانايي رو طي 7 سال گذشته كسب نكرده بوديد. طبيعيه كه روند آموزشش سريع نباشه.
بنابراين با اميد و صبر به تلاش تحسين برانگيزتون ادامه بديد.
:72:
RE: پول دوستی و اخلاق خشک همسرم و بی اعتمادی من نسبت به ایشان
مریم من خیلی زنها رو دیدم که شاغلن ولی از زندگی زناشوییشون راضین !!!
شوهر من بر عکس شوهر شما اهله کاره و خیل یدوس داره پول جمع کن من گاهی برای خودشم دلم می سوزه
اون موقع که قضیه خیانت پیش اومد ما از نظر مالی وضعمون بهتر شده بود ومن بچه نداشتم به خودم خیلی می رسیدم استخر وایروبیکم قطع نمیشد مریم جان
در ثانی بحث خساستش خیلی بهتر شده
و این که می گی من همیشه خسته ام وخستگی صبرم رو کم میکنه باهات موافقم این مشکل رو دارم
قبل از دنیا اومدن پسرم این طوری نبود ساعت کاریم هم کمتر بود وقت زیادی برای خودم داشتم ولی الان.... همه وقتی که دارم برای پسرمه همسرم هم که به روی مبارک نمیاره که بگه بابا اینم آدمه اینم خسته می شه
خلاصه که قدر نشناسه متاسفانه
ممنونم گندمزار عزیز