RE: بالاخره من خوب هستم یا بد؟( میشه یه نفر ظاهرش خوب باشه اما در واقع خوب نباشه؟)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط negin iran
نقل قول از تو:
به این نتیجه رسیدم که وقتی به راحتی در محیط واقعی میشه مشکلو حل کرد نباید از آدمهایی کمک خواست که هویت واقعی ندارن.
ببین باز با خودت صادق نیستی!
من همه مطلبی که پاک شد رو نخوندم. فقط تشکرت از ویدا رو خوندم. اما دلم میخواست بخونم ببینم چی تو سرت میگذره :311:
من با خودم صادقم
این سایت برای تفریح خوبه و خندیدن به مشکلات دیگران کاری که مدیرا میکنن
مدیر به حاشیه برد
وگرنه که سوال منم چیز دیگه ای بود
میخوای به مدیر اخطار بده یا بنش کن
یا خودت که به حاشیه بردن و ادامه دادی
و گرنه منم دوس دارم از تاپیکم نتیجه بگیرم
RE: بالاخره من خوب هستم یا بد؟( میشه یه نفر ظاهرش خوب باشه اما در واقع خوب نباشه؟)
فرشته مهربان عزیز
من فکر میکنم که پاسخم دقیقا در جهت حل مشکل جوانه است. و باز فکر میکنم که اگر جوانه برخورد شخصی میکند این جزءی از مسأله اوست. جزء ای از همان قسمتی که او را به تناقض میرساند.
جوانه با شخصی کردن ماجرا، با پریدن به آدمها میخواهد خودش و ما را وارد یک بازی کند. میخواهد مسیرش را از راهی که باعث میشود مستقیم در چشمان خودش نگاه کند منحرف کند. ما با حذف حرفهای او وارد بازی اش میشویم.
اون قسمت شخصیش هم حق باشماست. من سریع بعد از نوشتن پاکش کردم اما مثل اینکه دیر شده بود.
RE: بالاخره من خوب هستم یا بد؟( میشه یه نفر ظاهرش خوب باشه اما در واقع خوب نباشه؟)
واااای نگین
کلی نوشته بود که بخونی کلی وقت گذاشته بودم
اما راحت یکی میاد پاک میکنه واقعا ناراحت میشم حتی میشینم به خاطر پاک شدنشون گریه میکنم
واقعا از ته دل به رسم روزگار اعتقاد دارم
RE: بالاخره من خوب هستم یا بد؟( میشه یه نفر ظاهرش خوب باشه اما در واقع خوب نباشه؟)
negin iran عزیز
لطفاً تاپیک آفت های احتمالی در کار مشاور را مطالعه فرمایید .
.
RE: بالاخره من خوب هستم یا بد؟( میشه یه نفر ظاهرش خوب باشه اما در واقع خوب نباشه؟)
فرشته مهربون نا عزیز
لطفا قبلش خودت بخونش
همین طور قوانینو
اگه نمیتونی راهنمایی کنی پست چت گونه نزار
من به خاطر برخوردهای وحشتناک تو تا مرز خودکشی رفتم حتی بسته کامل قرص رو میز کامپیترم بود اس سی آی بام حرف نزده بود حتما میخوردمشون
پس لطفا خودت آفتهای مشاوره رو هزار بار بخون و عمل کن
RE: بالاخره من خوب هستم یا بد؟( میشه یه نفر ظاهرش خوب باشه اما در واقع خوب نباشه؟)
سلام خدمت دوست گرامی
من تازه عضوشدم
تایپنون رو مطالعه کردم ولی چیزه خواصی متوجه نشدم. راجب مشکلتون با نامزدتون نگفتید :325:.
مشکل اصلی شما چی هست که به مشاوره مراجعه کردید .؟؟
فقط از خودتون و خصوصیاتتون گفتید .
RE: بالاخره من خوب هستم یا بد؟( میشه یه نفر ظاهرش خوب باشه اما در واقع خوب نباشه؟)
آرامش جان فعلا مشکلم با خودمه شناخت خودم و انجام بهترین رفتار تو هر موقعیتی
اولین بار به خاطر رابطه با نامزدم رفتم پیش مشاور اما الان رو خودم دارم کار میکنم (اگه آدمهای حسود بزارن)
فعلا نامزدیو معلق کردم...
RE: بالاخره من خوب هستم یا بد؟( میشه یه نفر ظاهرش خوب باشه اما در واقع خوب نباشه؟)
تو با خودت صادقی؟
نقل قول: واقعا ناراحت میشم حتی میشینم به خاطر پاک شدنشون گریه میکنم ...
اگر با خودت صادقی از خودت بپرس برای چی گریه میکنی؟ گریه برای پاک شدن یک پست؟ اگر با خودت صادقی به جای اینکه برای خودت روضه خونی کنی و بگی بقیه نامهربونن شجاعانه از خودت بپرس چرا من برای حذف نوشتم توسط یک آدم ناشناس گریه میکنم؟ یک چرای واقعی! یک چرای شجاعانه! کسی که برای پاک شدن یک پست گریه میکنه باید این رو زنگ خطری بدونه که حالش خوب نیست.
جوانه تو انگشتت زخمه. هرجا بزاریش درد میگیره. تیغ از بقیه نیست. از انگشت خودته. شجاعت داشته باش یک نگاه بهش بنداز و زخم روی انگشتت رو ببین. چون اگر نبینی میدونی چی میشه؟ زخم بدتر و بدتر میشه و هر جا دست بزاری دردش بیشتر و بیشتر. اما چون تو با خودت صادق نیستی و حاضر نیستی به خودت نگاه کنی، نمیتونی زخم روی انگشتت رو ببینی و درمانش کنی. درد و فغانت از لمس هر چیز بیشتر و نفرتت از همه چیزهای اطرافت بیشتر خواهد شد. نهایتا ممکنه تصمیم بگیری دیگه به هیچ چیزی دست نزنی. حالا خود دانی. این گوی و این میدان!
البته این در تناقض با حرفهای بالا که زدم نیست. در مورد خانوادت و ... . در تناقض با این نیست که گفتم تو به اندازه کافی خوب هستی. می دونی چرا اگر انگشتت زخمه باید درمانش کنی؟ چون درد این انگشت اونقدر تو رو به خودش مشغول میکنه و اونقدر دنیا رو برات زشت جلوه میده که دیگه هیچ وقت نمی فهمی بابا چشمات قشنگن. صورتت زیباست. چشمت رو به روی همه زیبایی هات می بنده و اون وقت هر چی یکی مثل من بیاد بگه بابا تو خوبی تو میگی نه ببین اون بده. ببین این با من چه کار کرد. من آینه گرفتم جلوت اما تو چشمت یک جای دیگست. می دونی کسی که شجاعت نداره به صورت خاکی خودش تو آیینه نگاه کنه هیچ وقت هم نمیتونه غبار از چهرش بزدایه و صورت ماه خودش رو ببینه و ببوسه.
من آنچه شرط بلاغ بود از نظر خودم با تو گفتم. حالا تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال.
موفق باشی
شجاع باشی
با خودت صادق باشی :72:
RE: بالاخره من خوب هستم یا بد؟( میشه یه نفر ظاهرش خوب باشه اما در واقع خوب نباشه؟)
فکر میکنم باید عنوان تاپیکمو ببینی ...
من میخوام با خودم رو در رو شم ...معلوم نیس؟؟؟
همه صحبت هاتو دوس داشتم جز اینو
من آنچه شرط بلاغ بود از نظر خودم با تو گفتم. حالا تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال.
مرسی نگین عزیزم واقعا حرفهای تو اذیتم نکرد دوسشون داشتم:43:
RE: بالاخره من خوب هستم یا بد؟( میشه یه نفر ظاهرش خوب باشه اما در واقع خوب نباشه؟)
جوانه جان من همه ی پست های تاپیکو نحوندم. پست اولتو خوندم و دو صفحه ی اخرو. الان اینا مال پست اولته. نمی دونم نظرم به دردت بخوره یا نه.
من خوشحال میشم نظرات مختلفو بشنوم
اینجا اینو نوشتی گلم. واسه همینم سعی کن نظرات مختلفو می شنوی خیلی ناراحت نشی و به هم نریزی! هر چند که خیلی سخته. می تونی یه کار بهتر کنی. ناراحت بشی ولی نه خیلی. یعنی هم ناراحتی تو بگی هم نظرتو و حرفتو. تاپیک خودته و این کمترین حقته که توش هر چی می خوای بنویسی تا بالاخره به نتیجه ی دلخواهت برسی عزیز.
من با نگین کاملا موافقم که اینجا باید جایی باشه که ادم بتونه هرچی می خواد بنویسه و کسی نباید بیاد حذف کنه پست ها رو. چون ممکنه نوشته ی امروز خودت بعدا دو هفته ی دیگه برای خودت راهگشا باشه.
تو این مدت من به خاطر رابطه با نامزدم خیلی مشاوره رفتم و همیشه هم تاکید داشتم که اشکال خودمو پیدا کنم
همیشه تاکید داشتی که اشکال خودتو پیدا کنی. این یعنی خودت به مشاورا و به همه ی اطرافیانت پیام دادی که اشکالی داری و البته پیام مهمتر این بوده که بیاین اشکا منو پیدا کنین!! می دونی چی به روز ادم میاد وقتی همه بیان کنکاش کنن؟!! می دونی! چون الان وسط ماجرایی.
چون خانوادم معتقدن من زود رنج عصبی و پرخاشگرم و خوب تو این تالارم کم نیستن کسای که همین نظرو دارن
من پیش دو تا مشاور حضوری و طولانی مدت رفتم
من نمی دونم چون پست هاتو نخوندم. ولی مثلا در مورد تالار خوب میشه آدم تا یه حدی سعی کنه شخص رو درک کنه. یه کمی می شه. بعدش یه جورایی وقتی می نویسه کنار اون شخصه نه مقابلش. منظورم این نیست که طرفو تایید کنی. منظورم اینه که اگه ادم یه کوچولو شرایط شخص دیگه رو بتونه بفهمه می تونه نظرات قابل قبول تر و مفید تری بهش بده.
در مورد زودرنجی و عصبی بودن و پرخاشگر بودن، ممکنه دلیلش این باشه که به نوعی مداوم خونوادت به حریمت زیادی نزدیک می شن. مثلا حرفایی می زنن که ناراحتت می کنه یا هر چی. بعدش ادم ناخوداگاه یا خوداگاه سعی می کنه از خودش دفاع کنه دیگه! این ممکنه به شکل ناراحت شدن یا پرخاش کردن باشه. در صورتی که احتمال این هست که منبع مشکل جای دیگه ایه و شخص دیگه ایه و شما فقط واکنش ناشیانه بروز می دی از خودت برای دفاع از حقوقت و چون ناشیانه است می شه یه ابزار علیه خودت!! البته اینا رو فقط حدس می زنم و خیلی ممکنه اشتباه کنم.
مشکلم الان اینه که من نمیدونم باید چی کار کنم ...من نمیدونم خوبم یا بد؟
همه ی ادم ها هم بدی دارن هم خوبی. همونطوری که نقاشی نوشته بود بر اساس شرایط و موقعیت بخشی از وجود خودمونو نشون می دیم. هیچی مطلق نیست. مثال ساده اش ترسه. ترس خوب نیست اما خیلی وقتا کاراست و می تونه هشدار بده و ادمو از خطر دور کنه. هیچی نمی تونه مطلق و ثابت خوب تعریف بشه یا بد. یعنی هر بدی در موقعیتی و در زمانی می تونه یه خوب و یه صفت خوب باشه و هر خوبی به راحتی می تونه در زمان و وضعیتی خاص به یه بد تبدیل بشه.
همه ی ادم ها مجموعه ای از صفات مختلف هستن. می تونی بگی هم صفات خوب و هم بد. ولی در واقع فقط یه سری ویژگی هستن که بسته به زمان و مکان و موضوعه که "خوب" یا "بد" بودنشون معنی پیدا می کنه.
باور کنید به مشاوره تاکید کردم یعنی من هیچ اختلال شخصیتی ندارم؟ میگه نه!!!
نمی تونم درک کنم چرا انقدر داری برای داشتن مشکل یا اختلال شخصیتی کنکاش می کنی. اگه حوصله داری بیا مثال بزن که مثلا فلان وقت خونه بودم اینو گفتم اینو گفتن و اخرش به این احساس رسیدم که ممکنه من مشکلی داشته باشم. اینطوری شاید دوستان بهتر بتونن راهنماییت کنن.
میگم بابا تو خانواده همه اینا رو میگن من بی مسئولیتم دلم نمیسوزه فلان بهمان .... آخرش میگه اشکال از خانوادته!!!( در حالی که من خانوادمو واقعا قبول دارم تو رفتار درست) میگم بقیه چی؟ میگه اشکال از شناخت اوناس
میگم من چطوری رفتار درست کنم میگه خانوادتو بیار اینجا باشون حرف بزنم!!!
هیچ بعید هم نیست که اشکال از خونوادت باشه. همیشه این نیست که اگه از بین 5 نفر 4 نفر هم صدا شدن اون 4 نفر حرف درستو بزنن.
خیلی خوبه. درست همینه که سعی کنی روی شیوه ی رفتار خودت کارکنی تا رفتار خونوادت رو هم بتونی تنطیم کنی. این می شه مهارت. هیچ دلیلی هم نداره بیای خودتو به کل زیر سوال ببری. یه سری مهارت که می شه یادش گرفت.
حتی مشاور قبول نمیکنه من بدبینم!!!
این بدبینی چی بود؟ ربطشو به تو نفهمیدم.
به مامانم که میگم حرفای مشاورو میگه : تو ظاهرت غلط اندازه!زیادی ظاهرت خوبه
نامزدمم میگه چون تو به مشاور پول میدی اونم باید ازت تعریف کنه...
ببخشید گلم. بذار خشن حرف بزنم که یادت بمونه. خوب تو خیلی بی جا می کنی که به هرکسی اجازه می دی بیاد راجع به عمقی ترین خصوصیات تو توی دو سه تا کلمه نظر بده و همه ی وجودت حس لگد مال شدن پیدا کنه!!! حالا اون شخص هر کی می خواد باشه. حتی مادر. هیچ کسی حق نداره همه ی وجود ادمو به چند ثانیه زیر سوال ببره اونم انقدر راحت. ادم خودشو هم با ملایمت و با خیرخواهی و مهربونی باید نقد کنه. حالا تو انقدر خودتو باز گذاشتی که بیان بهت بگن ظاهرت غلط اندازه و زیادی ظاهرت خوبه؟! این شد حرف؟! این یعنی تحقیر و توهین. حرف حساب باید سازنده باشه. اگر واقعا چیزی هست که دلشون بخواد تو بدونی تا بتونی تغییرش بدی مثلا باید بگن جوانه جان بیرون که بودیم فلان رفتارت منو ناراحت کرد یا یه چیزی شبیه این. یعنی مشخصا بگن توی فلان موقعیت که یه رفتاری تعریف می شه و توی این محدوده ی مشخص و تعریف شده، یه رفتار مشخص شما باعث ناراحتی اونا شده. اینکه بگن تو مشکل داری تو قیافه ات غلط اندازه که توهینه فقط. دردی از دردت باز نمی کنه. توقع داری این حرفارو بشنوی شاد شی؟! خوب ادم ناراحت می شه و می خواد از خودش دفاع کنه. چون قصد سازندگی در این حرفا و رفتارا نمی بینه.
بعد جالبه مثلا تو کلاس زبان یکی از بچه ها گفت من واقعا افتخار میکننم شما تو کلاس مایی !!! واقعا انقدر تعجب کردم از تعریفش هیچی نتونستم بگم در حالی که فکر میکردم وجودم تو کلاس تاثیری نداره آخه خیلی با همشون فرق دارم
چه فرقی؟ کلی بگی نمی شه بهت کمکی کرد گلم. مشخص و مثال بگو. که چی گفتین چی کردین که این فکرو کردن.
ببین. همه ی ما ابعاد مختلفی در وجودمون داریم. همه امون می تونیم منفی باشیم یا مثبت. در واقع خودمون، شرایطی که توش هستیم و ادمای اطرافمون می یان یه سری از ابعاد وجود ما رو صدا میزنن. بعدش ما هم همون می شیم که خودمون و موقعیت و ادمای اطرافمون خواستن. شما تو خونه می شی جونه ی زود رنج یا جوونه پرخاشگر و توی کلاس می شی جوونه ی مایه ی افتخار. همه ی اینها هم جوونه هستن. فقط در هر موردی یه قسمت از وجود جوونه پررنگ تر شده.
اگه نمی شه ادمای اطرافمونو کنترل کنیم و موقعیتمونو در عوض می شه خودمونو تقویت کنیم. یعنی اگه من توی ادمایی گیر کردم که هی دارن می گردن تا منفی ترین ابعاد منو از خواب ده ساله بیدار کنن و بکشنش بیرون، توی موقعیتی گیر کردم که پیش بینی نمی کردم، در عوض می تونم روی خودم کار کنم و خودمو تقویت کنم تا در این شرایط بتونم خیلی ازاد و راحت باشم و خودم تصمیم بگیرم که کدوم بعد از وجودمو صدا کنم.
یا وقتی استاد کلاس اصرار میکنه من سر قرارهای گروهی خارج کلاس برم میگم حتما تعارف میکنه!!!
خیلی واضح ننوشتی. ولی شاید بسکه از طرف کسایی که برات مهم بودن زیر سوال رفتی دیگه نمی تونی باور کنی کسی ازت تعریف کنه.
همین استاد منو بار اول که دید گفت چقدر آرومی آدم ازت آرامش میگیره
خوب چه خوب. می بینی که ادمای خوب هم هستن. کسی که می یاد بعدی از تو رو صدا می زنه که هم خودت خوشحال باشی هم خودش خیرشو ببینه!
کلا همیشه همه خیلی بم نزدیک میشن زود اعتماد میکنن کل زندگیشونو میگن
؟؟؟
یا مثلا والیبال که میرفتم یه دختری هم گروهیم بود کلی بم وابسته شده بود میگفت تو رو خدا همیشه بیا تو نمیاری من تنها میشم!
[color=#4682B4] ؟؟؟؟
تو یه دوره از زندگیم با هر پسریم دو روز حرف میزدم... ازم خواستگاری میکرد( الان دیگه با پسری حرف نمیزنم)
؟؟؟؟؟
این سه تا اخری واسم چندان قابل فهم نبود. می تونی اگه دوست داشتی بیشتر توضیح بدی.
جوانه جان. پست شماره 11 نگین رو الان خوندم. خیلی دقیق و مشخص راهنماییت کرده.