انیس جان من فقط میتونم بات همدردی و همدلی کنم
خودمم موندم
امیدوارم زودتر راه جلوت روشن شه
اما یادت باشه نباید زندگیتو ول کنی به امان خدا
نمایش نسخه قابل چاپ
انیس جان من فقط میتونم بات همدردی و همدلی کنم
خودمم موندم
امیدوارم زودتر راه جلوت روشن شه
اما یادت باشه نباید زندگیتو ول کنی به امان خدا
خیلی ممنونم
بهم دلگرمی میدی
جوانه پس چیکار کنم؟ذهنم قفل کرده
یعنی چی ول نکنم به امون خدا؟بیشتر توضیح بده لطفا
یعنی چیکار کنم؟
انگاری من هیچ ارزشی براش ندارم نمیگه از غصه دارم میمیرم :302::302::302:
این ماجرا رو کارمم تاثیر میذاره منی که عاشق کارم بودم الان دیگه حس هیچیو ندارم موندم فردا چطور برم با این اوضاع که هی گریم میگیره
خانوادم چشمای پف کردمو رنگ و روی پریدمو میبینن و فقط اه میکشن
سلام انیس جان
برگ برنده چیه آخه؟این دیدت رو اصلاح کن
زندگی دو طرفه است.برگ برنده و برگ بازنده چیه اخه؟مگه بازیه زندگی؟
مگه نیمیگی اخر دعواها همیشه تهدید به طلاق میکنه.اینم مثل بقیه اونا.
نه اصلا .شما اصلا نگو بیا تمومش کنیم.بذار تکلیف بارداریت روشن بشه .اگر باردار بودی مثل یه خانوم ساکت میشینی و باید به خاطر بچه ات بسازی.
اگرم نبودی بازم مثل یه خانوم باید عمل کنی.
انیس جان بهت خواهرانه اخطار میدم
دیدت به زندگی افتضاح خرابه .به جمله ات توجه کن:
لحن خاصی که میخواست اخرش به دعوا بکشه
الانم قضیه بچه رو فهمیده با خودش میگه هر کاری بکنم نمی تونه طلاق بگیره و اینجوری خوردم میکنه
شاید خسته اس.شاید از بارداری شما شوکه شده..اصلا شاید تو خیابون با یکی دعواش شده
مگه هم و غمت این نبود که خونه بگیر و ببرت اونجا؟مگه همش غر نمیزدی یا بیا اینجا یا منو ببر اونجا؟
کدوم شهره که میگی محروم؟یعنی اونجا هیچ زنی زایمان نیمکنه؟
مگه کار پیدا کردن به این راحتیه؟مگه نمیگی یه سال بیکار بود؟حالا که داره کار میکنه و جای پاشو محکم میکنه بهش میگی جاتو عوض کن؟
چرا همراه همسرت نیستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا جلوش وایمیتسی؟چرا کنارش نیستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟چرا توجه نمیکنی اون موقع عصبانیه وقت یکه به دو کردن نیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شمایی که میبینی شرایطتت با همسرت اینجوریه باید در باردار شدن نهایت دقت رو به خرج میدادی که ندادی.
شاید هم امدنش زندگیتون رو خیلی بهتر کنه.
انیس جان اگه بتونی بری مشاوره حضوری خیلی خوبه
نگران نباش خدا همواره پشتیبان و مراقب ماست
من خودممم درگیر این چیزام نمیدونم چی بگم ... در این جور مواقع آدم نمیدونه باید چ یکار کنه یه حس معلق بودن داری
فعلا هیچ کاری نکن بزار تکلیف بارداریت روشن شه
بعدم هرگز نزار حرمت بینتون از بین بره
یادت باشه مردا محتاج احترام هستن مراقبش باش
اره دلم میخواست برم پیشش ولی اونموقع قضیه بچه نبود
و این شرایط جدیدی که 3 4 ماه یه بار شاید بیایم شهرمون
اون به قولایی که میده هیچ وقت عمل نمیکنه حالا فک کن بگه 3 4 ماه یه بار یعنی به زبون اون سالی 2 بار
راستی حدودا 5 یا 6 ماه بیکار بود
ماه پیش تو شهرمون یه کار پیدا شد که هم حقوقش خوب بود هم سمتش ولی الکی بهونه اورد که نه نمیخوام
منم اصرار زیاد نکردم که بعدا میگه من دوست نداشتم
راستی تو پست قبلیم در مورد کنارش بودن مثال زدم نمیدونم شما چرا اون طوری برداشت کردین؟
من همه چیمو میذارم کنار خانوادمو کارمو شهرمو و خیلی چیزای دیگه که با اون باشم و اون در مقابل با یه نظر مخالف من بیخیال من میشه
من هرچی قبل ازدواج گفتم عمل کردمو حتی ذره ای فریبش ندادم اون بود که با دروغ های بزرگش الان منو تو این وضعیت قرار داده
انقدر حرصم میگیره یاد اون روزا می افتم
میگم من ساده...
به خدا دید من خراب نیست کاش میشد یه فیلم روزانه ظبط کرد و بهتون نشون داد اونوقت درکم میکردین
اون به زندگی مثل یه بازی نگا میکنه به منم مثل یه رقیب
و اینجور مواقع از نقاط ضعفم استفاده میکنه.همیشه ازش میترسمچون یه کارایی میکنه که هیچ وقت احساس امنیت نمیکنم .
چند بار خودش وقتی حالت اروم داشته بهم گفته انیس من شخصیتم مشکل داره.
منم میگم نه عزیزم تو هیچ مشکلی نداری
چند بار تو دعوا ها التماسش کردم بریم مشاوره قبول نکرد و گفته به هیچ عنوان حق نداری بری
یه اخلاقایی داره واقعا هیچ وقت نمیفهمم
شکاکی بدبینی خودبزرگ بینی غرور و اعتماد به نفس کاذب و....
همیشه میگه فقط اونروزو ببینم که بردمت یه جای دور دیگه هیچ کسو نداری.
ولی من هر چقدر کوتاه میام میبینم نه اصلا معنای گذشت رو با وظیفع اشتباهی گرفته
مریم جان شما خودت جای من بودی چیکار میکردی؟
لااقل تو دلت نمیگفتی این همه قولای الکی دادی منو زن خودت کردی این همه بلا سرم اوردی الانم داد میزنی میگی شرایطم اینه (.انگاری من واسش دعوت نامه فرستاده بودم ).طلاق نامتو میدم دستت در حالی که من با لحن اروم باش حرف میزدم
نمیگفتی پس من چی؟
من خیلی وقته یه خلا بزرگ عاطفی احساس میکنم
اونم باید منو درک کنه
وقتی ازم میپرسن پس چرا خونه بابات موندی با اینکه ازدواج کردی حالم بد میشه
یا فامیل با یه دیدی نگات میکنن
منم کار میکنم و خسته میشم
منم دوس دارم زندگی عادی داشته باشم
منم دلم میخواد از جهیزیم استفاده کنم
وسایل و لباسام سر جاش باشه نه اینکه چمدون به دست خونه بابام دوباره خونه خودمون
منم یه عالمه مشکل دارم که تحمل میکنم
منم فشار رومه شاید بیشتر از اون
ولی نمیام زندگی و عشقم که اون باشه تعطیل کنم
تهدیدش نمیکنم
سر اختلاف کلید خونه رو عوض نمیکنم
توهین نمیکنم
نقطه ضعفاشو نمیکوبم تو سرش
چیزایی که دوسشون داره رو ازش نمیگیرم
زندانیش نمیکنم
ارتباطش رو با فامیلاش قطع نمیکنم
ولی اون همه این کارا رو میکنه
انیس جان تو حق داری واقعا حرفایی که میزنی واسه یه زن خیلی سخته. من نظر شخصیمو میگم:ببین دو راه هست اگر حامله بودی که باید به خاطر عشقی که به بچه ات داری تحمل کنی و سعی کنی کم بود محبتتو با عشق ورزیدن به بچه ات حل کنی.ولی اگر حامله نبودی به نظر من اون مرد به درد تو نمیخوره وهر کاری هم که بکنی باز.... حیف تو نیست تمام اعصاب و خوشی های زندگی تو به خاطر یک نفری که همه کار براش کردی ولی اون در مقابل اینطوری بوده بذاری؟؟؟ تو که اینقدر هیجان داری دختر فعالی هستی بیخیالش شو من اگه جای شما بودم با این همه بلایی که سرت آورده کتکت زده بیرونت کرده از خونه قفل عوض میکنه و.... طلاق میگرفتم اصلا اصلا به فامیل و دوستان اهمیت نده جونت که مهمتر از اوناست با اعتماد به نفس تصمیم بگیر جدی میگم واقعا رو این قضیه فکر کن به نظرم اینطوری بهتره تصمیم با تو:46:
اره خیلی سخته ولی متاسفانه نمیتونم یه تصمیم قاطع بگیرم
جالبه امروز دوباره ازمایش دادم بازم مشکوک بود و گفتن دوباره فردا تکرار باید بشه
نمیدونم چرا اینقدر بلاتکلیف موندم
تا حالا هم ازش خبری نیست نه زنگ نه sms نمیدونم گناهم چیه
وقتی میگم اون از شرایط سو استفاده میکنه به خاطر اینه
نمیگه اینطوری بهم استرس وارد میکنه این همه گریه میکنم تاثیر مستقیم با جنین داره
در حالی که بچه دوس داره
من چیکار کنم؟تا کی منتظر باشم؟
دوستان لطفا راهنماییم کنین
بدجوری حالم بده
چیکار کنم؟
منتظر باشم؟
میترسم زنگ بزنم بد برخورد کنه
من خیلی عادی برخورد کردم اون عصبانی شو و تهدیدم کرد
پس چرا قهره باهام
همش میترسم
لطفا کمکم کنید
انیس جان شاید او هنوز عصبانی باشه
زنگ نزن
اما یه مسیج عاشقانه کوتاه و مختصر(نمونه های قشنگش تو اینترنت هست) بهش بده
به نظرم زنگ نزن بی خیال شو کلا تا تکلیف بارداریت مشخص شه غصه نخور برو خوش بگذرون عزیزم.