RE: دعوا و قهرهاي الكي و تموم نشدني
سلام نیلو جون .من هم مثل تو اوایل زندگیم خیلی زودرنج بودم و همه چی بهم برمیخورد.زودی گریم میگرفت و انتظار داشتم شوهرم با دیدن گریه هام منت کشی کنه و... اما تو خودت بهتر میدونی که نتیجه عکس اونی میشه که ما میخواهیم.یه بار از شوهرم پرسیدم که تو چرا نسبت به ناراحتی و گریه های من بی تفاوتی؟ جوابی ک بهم داد انقدر تکان دهنده بود برام که از همون زمان به بعد تصمیم گرفتم این رفتارمو کنترل کنم.
و اما جواب همسرم: اون گفت تو فکر میکنی که من نسبت به گریه ها و کج خلقیهات بی تفاوتم.اما در حقیقت این عکس العملهات انقدر برام سخت و زجر آوره که نمیتونم تحمل کنم و برای کمتر شکسته شدن اون محل رو ترک میکنم.
اون بهم گفت که به عنوان یه مرد چه حس بد و وحشتناکی بهش دست میده که نمیتونه همسرش رو خوشحال کنه ومدام اونو عبوس و ناراحت میبینه.اینو یه مرد به حساب ضعف و ناتوانی خودش میبینه .اون حس مرد بودن و حامی بودنش به خطر میفته که همچین واکنشهایی بروز میده.
اصلا پاشنه آشیل شخصیت مردها همینه که چیزی حس کنند یا عکس العملی ببینند که نقشها و تواناییهاشون به عنوان یه مرد زیر سوال بره. با مطالعه همون کتابهایی که تهیه کردی خواهی فهمید که مردها بر خلاف تصور ما که نسبت به خیلی چیزها اونها رو بی تفاوت میبینیم خیلی هم حساسن اما زبون خودشون رو برای بیان خواسته ها ،احساسات و دریافتها و بازخوردهاشون از مسایل دارند.اگه شوهرتو به عنوان یه مرد خوب بشناسی حتما زبان واکنشهای اون رو هم خواهی شناخت و تنش بینتون کمتر میشه.
یه توصیه کوچولو هم که دارم اینه که بین شوخیهاتون هیچوقت عکس العملی نشون نده که تو ذوقش بخوره.مردها زنهای شوخ و با جنبه رو خیلی تحسین میکنند.
موفق و شاد باشی و امیدوارم اگه دیگه اشکی از چشمت سرازیر شد اشک شوق باشه نه چیز دیگه.
راستی یه چیزی برای آقای خاله قزی تازه معنی حرفتون توی تاپیک می خواهم شوهر بهتری باشم رو فهمیدم.منظورم اینه که میگفتین آدم شیطونی هستم.از شیوه جواب دادن به تاپیک نیلو و بچه های دیگه فهمیدم.کاش همه شیطنت آقایون در همین حد بود.:311:
RE: دعوا و قهرهاي الكي و تموم نشدني
سلام دوستان
اولش بگم که اون روز با عادی برخورد کردن من اون هم عادی برخورد کرد اما کمی قیافه خسته داشت که من بهش پیشنهاد دادم باهم بشینیم پشت کامپیوتر و بازی کنیم تو بازیم کلی خندوندمش و بنده بازیرم بردم و خلاصه دوباره برگشت به حال روزای قبلش و آروم و مهربون شد.
اما من دو سه روزی ازین اتفاق غم داشتم که کم کم خوب شدم الان هم روال عادی زندگیمون طی میشه و خدارو شکر خوبیم تازه گریه هامم کنترل میکنم
اما دوتا مشکلی که هست:
1) باز هم گاهی یهو قاطی میکنه دوروز پیش اینطوری شد اما ایندفه قیافه نگرفتم بغض داشت خفم میکرد اما رفتم جلوش گفتم هیس آروم باش آروم آروم منطق داریم حرف میزنیم مشکل و درست میکنیم نیازی به عصبانیت و دلخوری نیست گفت باشه و بعد یه مدت آروم شد
انجور وقتا خیلی عصبی میشم مخصوصا که جلوی گریم رو هم میگیرم بیشتر بهم فشار میاد
چه کار کنم یهو قاطی نکنه عصبی نشه؟
2) اما من بیشتر ازین آرامش میخوام
احساس عادی و تکراری بودن دارم
عشقولانگی میخوام
الان حتما با خودتون میگید خوشی زده زیر دلش اما واقعا میگم این حسا خیلی اذیتم میکنه
تا جایی که گاهی باعث می شه بداخلاق شم اما دلیلشو نمیتونم بهش بگم
مثلا دلم میخواد عشقشو به زبون بهم بگه که دوستم داره عاشقمه بگه خوشگل شدی و ....
دومم اینکه آقای خاله قزی و بقیه دوستان اونجایی که گفتم جلوی دیدشو گرفتم کاملا نا خواسته بود و به هیچ عنوان قصد اذیت نداشتم کلا اینطوری اذیت نمیکنم .
در ضمن از همه دوستایی که تا حالا کمکم کردند تشکر میکنم از صمیم قلب براشون آرزوی خوشبختی میکنم و ازشون بازم تقاضای کمک دارم
خیلی گلید
RE: دعوا و قهرهاي الكي و تموم نشدني
آفرین نیلو جان ، خیلی خوب داری پیش میری .
راجع به اینکه میگی زندگی عشقولانه میخوای :
در زندگی زناشویی وقتی یک نفر سعی کنه دل همسرش رو به دست بیاره و کارای مورد علاقه همسرش رو انجام بده خودش هم با شادی همسرش شاد میشه .
به نظرم ببین همسرت به چی علاقه داره ...
سعی کن سورپرایزش کنی ، مثلا با یک غذای خوشمزه که دوست داره و تزیین خیلی جالبش ...
یا اگه به کتاب علاقه داره یا هر چیز دیگه ای براش بخر و بهش هدیه کن...
یا وقتی یک کاری انجام میده که متوجه میشی به خاطر تو بوده با ایمیل زدن یا نوشتن یک یادداشت کوچک ازش تشکر کن ...
این تاپیک هم به نظرم بهت کمک میکنه ،lمیتونی ازش ایده بگیری.
جزئی ترین و کم هزینه ترین کارهائی که باعث بهبود روابط می شه
http://www.hamdardi.net/thread-19348.html
موفق باشی :72:
RE: دعوا و قهرهاي الكي و تموم نشدني
سلام
یکی از دوستان بهم گفته بود چون حرف گوش نمیدم کسی بهم سر نمیزنه و کارشناسا هم نظر نمیدن
حالا که حرف گوش میدم هم کسی بهم راهنمایی نمیده!!!!!!!!!!!!!
نه الان کمک نکنید و راهنمایی نکنید
منتظر باشید که کسی با یه مشکل بزرگ و طلاق بیاد تا باهاش همدردی کنید و همه گناهارو هم بذارید گردن خود بیچارش
هر روز میام سر میزنم اما هیچ خبری نیست
آدمو درک نمیکنید
فکر میکنید فقط کسی که تو مرز طلاقه داره زجر میکشه
درحالیکه هر کسی به اندازه توانش تو هر مشکلی که داره زجر میکشه حتی مشکل کوچیک با طاقت کم
واقعا تو کاراتون موندم......!!!!!!!!!!!!!!!!!
با این همه توجهتون!!! انگیزه ای برام نمیمونه تا مشکلات دیگم رو اینجا بازگو کنم
RE: دعوا و قهرهاي الكي و تموم نشدني
نیلو جان چه قدر زود ناراحت میشی این همه برات نظر گذاشتم که برو تاپیک من ببین کلا دو نفر هم جواب ندادن ولی من خوشحال وخندانم و گله هم نمیکنم عزیزم
خودت باید راه زندگیت رو پیدا کنی که خدا رو شکر هم پیدا کرید وباید تمرین کنی و تمرین کنی تا بتوی بحرانها رو مدیریت کنی
کارگاه های این سایت خیلی مفیده دوستم اونها رو بخون وسعی کن نظر کارشناسا رو تو زندگیت پیاده کنی
RE: دعوا و قهرهاي الكي و تموم نشدني
سلام
اومدم از حرفایی که زدم معذرت خواهی کنم
چند روزه میخوام بیام بنویسم اما خجالت میکشیدم حتی خجالت کشیدم مثل قبل بنویسم سلام دوستان من!
واقعا از همه عذر می خوام نمی دونم چرا این کارو کردم بیشتر وقتا با همسرم همین برخورد رو دارم
نمیدونم چی میشه یهو هرچی به ذهنم میاد رو میگم و نمیدونم چی میگم بعد که آروم میشم میفهم اشتباه کردم
:163:
تحملم کمه.
زود قاطی میکنم (مثل همسرم!)
آیا بخشیده میشم؟ و اجازه دوباره نوشتن رو دارم؟
غیر از اینجا جایی رو برای حل مشکلاتم ندارمم
RE: دعوا و قهرهاي الكي و تموم نشدني
سلام نیلو جان
خوشحالم که با این متنی که نوشتی باعث شد به کم طاقتی خودت پی ببری.
به خدا زندگی خیلی ها همش قهر و آشتی است و ما خانوم ها خیلی خودمون رو اذیت می کنیم . سعی کن از این به بعد آرامشت رو بیشتر کنی
برات دعا می کنم چون از این بیشتر راهنمایی بلد نیستم فقط می دونم از بالا که نگاه می کنی این مشکلات خیلی کوچیکه .
RE: دعوا و قهرهاي الكي و تموم نشدني
سلام نیلو جون.
با توجه به صحبتها ی اخیرت اینطور به نظر میاد که روابطت با شوهرت نسبت به سابق بهتر شده یا حداقل داری تلاشتو میکنی که بهتر بشه. اما روی یه نکته ای خیلی خیلی باید بیشتر کارکنی کنترل خشم و احساسات منفی زودگذرته.میدونی چرا میگم زودگذر؟ چون حرفهای خودت ثابت میکنه که زودی از عکس العملت پشیمون میشی. یعنی بعد اینکه به نوع رفتارت فکر کردی تازه متوجه ضعفهای رفتاریت میشی.
تو باید انقدر روی این مهارت کنترل فکر،خشم و زبان کار کنی تا این پروسه ناخودآگاه توی ذهنت قبل انجام عکس العمل طی بشه.یعنی یه ثانیه قبل از شرکت توی هر سیکل رفتاری معیوب همه پیامدها و زیانهای ناشی از رفتارت رو از جلوی چشمات بگذرونی.
یه کم اولاش سخته اما چندباری که این کارو کردی بقیش میشه ناخودآگاه و از روی عادت.
یه چیزی توی اون لحظه به خودت یادآوری کن که تو نباید عصبانی بشی.یه ذکر یا فرستادن صلوات باعث میشه به مبدا نزدیکتر بشی و همین تو رو به آرامش میرسونه.
منتظر خبرهای خوب ازت هستیم.
RE: دعوا و قهرهاي الكي و تموم نشدني
سلام
من دوباره برگشتم
اما اینبار خیلی داغون تر از قبل
نا امید تر از قبل
دیگه بریدم
هیچ احساس خوبی بهش ندارم، از دستش خسته شدم
حالم ازش بهم میخوره، دیگه دوستش ندارم، دیگه مثل قبل بهش وابسته نیستم
تو این مدتی که نبودم سعی کردم به حرفاتون عمل کنم به قولم عمل کنم
دیگه مثل قبل گریه نکردم، آرومتر بودم سعی می کردم حرف بزنم
اما فایده نداره دیگه تحملم تموم شده ازش بدم میاد دیگه مثل قبل نیست
ازش متنفرم، اگه وقت غذا خوردن زبونش بسوزه خوشحال می شم،
جاییش زخم شده بود خوشحال شدم تو دلم گفتم دلم خنک شد حقته
همه زندگیم شده آرزو و رویا همش باید به داشتن چیزایی که میخوام تو رویا فکر کنم
همش تو قیافست، مشکل مالی داریم، همش باید حرف اون باشه
همه چی باید میل اون باشه، اعتماد به نفسم از صفر رسیده به زیر صفر
همه اینارو دارم تو تنهایی با گریه می نویسم واقعا دیگه ازش بدم میاد خیلی خستم
غیر از اینجا جایی واسه کمک گرفتن ندارم
RE: دعوا و قهرهاي الكي و تموم نشدني
سلا نیلوو جان. ناامید نشو توی مسیر سازندگی. باز هم بجنگ. ولی به پر و پای شوهرت نپیچ،مواقعی که خسته س باهاش بحث نکن. خواسته هات رو بگو ولی خیلی آروم.خیلی نرم. مثلا بگو وقتی حس میکنم بی حوصله ای حوصله منم سر میره آخه من خیلی تورو دوست دارم و دوست دارم خوشحال باشی.
اصلا زود از کوره در نرو که......
کمم این جمله رو تکرار کن که ازش متنفرم،:305: حواست باشه که گفتار آدم روی رفتارش تاثیر مستقیم میذاره.
به جنبه های مثبت رابطه تون فکر کن، زووم نکن روی معایب که هم خودت اذیت میشی هم همسرت
موفق باشی:72: