RE: پیشگیری از آسیب های طلاق ( تصمیم به طلاق گرفته ام )
نقاشی راست میگه عزیزم.
این جوری که نمیشه... با خوابیدن و از دنیا فرار کردن که چیزی درست نمیشه...
هیچ کس نمیتونه به اندازه خودمون به فکر سلامت روح و جسممون باشه. ماها خودمون باید مواظب خودمون باشیم،
اگه خودمونم با خودمون قهر باشیم و همه چیرو بسپاریم به امون خدا که چیزی درست نمیشه.
بیا بنویس تصمیمت چیه و الان چرا اینقدر به هم ریخته ای
RE: پیشگیری از آسیب های طلاق ( تصمیم به طلاق گرفته ام )
عزيزم اسم تابيكت اينه پیشگیری از اسيب هاي طلاق,من كاري به تصميمت ندارم اما تو بايد خودتو در هر صورت اماده كني چه بموني چه بري
اگه بخواي با همسرت بموني كه بايد به ساختن فكر كني واگه بخواي جدا شي اماده اسيبهاش باش
اين اتفاقي كه ميگي جزيي از اونه
من كه احساس ميكردم خيلي مقاومم هم بي نصيب نموندم
دايم خواب,خسته ,كسل,يه وقتايي دلت ميخواد زمين و زمانو به هم بريزي,
يه وقتايي از همه بدت مياد,يه وقتايي احساس ميكني تنهاترين ادم روي زميني
شايد شبها تا يكي دو ساعت فقط گريه كني و خوابت نبره
يه دفه از اينده بترسي و احساس كني از دنيا عقبي,جدا يه وقتايي دلت ميخواد يه دل سير حرصتو سر طرفت خالي كني,يه وقتايي ميگي كاش بودو...
باور كن الكي نگفتم برزخه
همه مون ادميم و پر از حسهاي مختلف كه دايم تو وجودمون ميجنگن
دلت ميخواد روزا و ساعتا فقط بگذرن,دلت ميخواد همه چي خوب بشه,دلت ميخواد ازين شرايط فرار كني
شايد حسرت خيلي چيزارو بخوري,شايد هزار هزار زوج ببيني دست به دست هم ميخندن و راه ميرن و تو نگاه كني
اينارو نگفتم كه بترسي و يا حالتو بد كنم ,خودم دارم همه شونو ميگذرونم فقط ميگم هست
فكر نكن عجيبه,فكر نكن فقط مال تويه,اصلا خودتو بزن به اون راه,كاري كه من ميكنم,باوركن دركت ميكنم
سرتو به كاري گرم كن,خودتو مجبور كن بهش فكر نكني چون كاري از دستت برنمياد,اما همه مون ميدونيم بالاخره تموم ميشه اين روزا
تا ابد كه سياه نميمونه
عزيزم تو خوب فكراتو بكن,تو اين مدت ببين ميتوني زندگيتو بسازي يا واقعا ديگه راهي نداره
تو اين مدت تصميم بگير و اگه گرفتي بدون اين راه پر فرسودگي و خستگيه اما بالاخره تموم ميشه
حرفاو حساتو بگو و دنبال راه باش و خودتو بيشتر ازين ازار نده,روزگار كه باهامون بازي كرد حداقل ما با خودمون بازي نكنيم
RE: پیشگیری از آسیب های طلاق ( تصمیم به طلاق گرفته ام )
نقاشی حرفات منو برد به اون روزایی که منم تو فکر طلاق بودم . خیلی سخت بود حتی واسه منی که فقط نیمی از این راه رو رفتم و باز برگشتم ولی همون نصف مسیر هم منو از پا در آورده بود. شبیه هیچ چیز نبود... سخت بود... خیلی سخت... کاملا میفهممت. ولی تو واقعا قوی هستی، خیلی قوی تر از من. اینو من کاملا در موردت حس میکنم.
نقاشی میتونم بپرسم کدوم خطه ایران زندگی میکنی؟ شمال، جنوب، تهران ... ؟ البته اگه دوست نداری جواب نده عزیزم
اعتماد عزیز ببحشید که خارج از موضوع تاپیکت صحبت کردم.
هنوز منتظرم بیای و بگی چی شد که یک دفعه اینقدر نسبت به همه چیز بیتفاوت شدی و احساس افسردگی میکنی
RE: پیشگیری از آسیب های طلاق ( تصمیم به طلاق گرفته ام )
درست دوهفته پیش روز 5شنبه با یه دختره قرار داشت و من خبر داشتم ولی تا اون روز هیچی نگفتم تو دلم غوغا بود و شب تا صبح نقشه میکشیدم ولی به روی شوهرم نمی آوردم تا اینکه روز قرار با رفتارام تابلو شدکه من میدونم و با اینکه به روم نیاورد سر قرارش نرفت منم رفتم دانشگاه و تا 8شب اونجا بودم اون روز اصلا حالم خوب نبود و همش حس میکردم رفته سر قرار سکسیش و من متوجه نشدم.یک هفته استرس تا مرز سکته که همشو تو خودم ریخته بودم ولی دیگه نتونستم دوام بیارم روزجمعه همون هفته دلم ترکید روز انتخابات بود از عصبانیتم گوشیشو پرت کردم دیوار و اون هرچی از دهنش دراومد بهم گفت اینا ناراحتم نمیکرد ولی به خانوادم فحش بد داد منم باز کردم و همه غلطایی که داشت میکرد و به خیالش من نمیدونستم رو به روش آوردم و زنگ زدم به مامانم تا بیان منو ببرن شوهرم نمیذاشت خودم برم اونقدر دادو بیداد راه انداختم که اونم از ترس آبروش گذاشت و من از خونه زدم بیرون.بیچاره بابا و مامانم 3ساعت راه اومدن تا منو ببرن.موقع رفتن داداش فضولش منو دید و اونم فوری به خانوادش خبر داده بود.هنوز24ساعت از رفتنم نگذشته بود ساعت12ظهر شوهرم با داداش و باباومامانش اومدن خونه مون...هیچ کدوم مشکل شوهرمو قبول نکردن مادرشوهرم مشکل اصلی رو ول کردو چسبید به چیزای دیگه که چرا تو خونه از پسرم کار میکشی؟عکست قبل نامزدی دست پسرم چیکار میکرد؟چرا تو خودکشی میکنی؟تو روی خوش به پسرم نشون نمیدی؟به خدا توی عروسیم ازخیلی از آرزوهام گذشتم حتی کادوها و شاباش های منو مادرشوهرم بهم نداد و کلا بهم زور میگفتن ولی اون روز میگه بهترین عروسی رو برات گرفتیم!!! بهم گفت شوهر خودته بلد نیستی نگهش داری و تو از وقتی اومدی مارو اذیت کردی و اصلا هدفت زندگی نیست و اهل زندگی کردن نیستی و در آخر داداش و مامانش اسم افسرده و روانی بهم دادن و حتی شوهرم قبول نکرد مشکلو و گفت تا حالا دلیل کارامو متوجه نشدی؟؟؟! میخاستم عکس العملتو ببینم یا داشتم باهات لجبازی میکردم و از اخلاقت بدم میآدوخیلی دلایل دیگه که نمیدونم از کجا پیداش میکنه. اون روز تازه فهمیدم من وحتی خودش هر کاری تو خونه میکردیم درست دست مادرش بود.به خاطر حرفاشون داغون شدم ولی به خاطر بابام و پدر شوهرم برگشتم به شرطی که لپ تاب وسیمکارتاشو با خودشون ببرن اونا هم اینکارو کردن.شوهرم قول داد درست بشه ولی این قولهاش برام تکراری شده و مطمعنم درست نمیشه و حتی هیچ اقدامی نکرده از جهت رفتن پیش روانشناس و... من پیش یه روانشناس میرم و ازم خواسته به خاطر خودم به خودم برسم و دو ماه به شوهرم فرصت بدم و من با تمام وجود دارم تلاشمو میکنم وخودمو شاد نشون میدم ولی از درون دارم نابود میشم حرفاشون برام سنگینه یعنی چی من واسه زندگی کردن نیومدم؟؟به پدرش گفتم اگه من از این کارا میکردم چیکار میکردین؟گفت طلاقت میدادیم منم گفتم پس چرا من اینجام؟؟؟چرا منو آوردین؟؟؟بلاتکلیف موندم اینجا و نمیدونم عاقبتم چی میشه؟ تاوان کدوم گناه و کدوم دل شکستنهامو دارم میدم نمیدونم ولی این تاوانها سختتر از اشتباهات منه...چند روز پیش لپ تابشو برگردوندم خونه با زیر فشار گذاشتن درست نمیشه و خودش باید تصمیم به درست شدن بگیره که فکر نکنم چنین قصدی داشته باشه.
RE: پیشگیری از آسیب های طلاق ( تصمیم به طلاق گرفته ام )
سلام ويولت ,فرشته مهربون ممياد جيزمون ميكنه:311:
فقط بگم اميدوارم هيجوقت هيجوقت سر و كارت به دادگاههاي تهران نيفته:163:
نه تو نه اعتماد نه كس ديگه
دوست خوبم اعتماد يه مدت ورزش كن و به خودت برس و سعي كن به خونواده ات سر بزني يا باهاشون ارتباط داشته باشي
به خدا توكل كن و بدون تنها نيستي
وقتي دعا ميكني واسه همه مون بكن
دوستت دارم
تجسس نكن
تجسس نكن
تجسس نكن,بخدا ديوونه ات ميكنه و ازارت ميده و هيچي هم بهت نميده جز فشار عصبي
اينجوري فقط ديكران رو نسبت به خودت بدبين ميكني چون اونا تورو ميبينن با يه اعصاب به هم ريخته و يه همسر بي خيال
به خودت برس
به خودت برس
به خودت برس
كاراي اشتباه قبلو تكرار نكن
خودكشي؟؟؟؟اينجوري همه مطمين ميشن كه تو مقصري
تو پاكي,سالمي,خدارو داري,يه خونواده خوب داري خانم معلم
نزار روحت كثيف بشه,خودتو دوست داشته باش,فكر كن اگه هيچكس نباشه تو دنيا چجور زندگي ميكني
واسه خودت زندگي كن
به ادماي دنيا اعتمادي نيست,به خودت اعتمادكن
RE: پیشگیری از آسیب های طلاق ( تصمیم به طلاق گرفته ام )
سلام نقاشی جان ممنون از همدردیت. حرفات خیلی آرومم میکنه ولی من باید مدرک داشته باشم اما نمیدونم چه جوری؟؟؟؟؟؟؟
RE: پیشگیری از آسیب های طلاق ( تصمیم به طلاق گرفته ام )
عزيزم مگه شما وكيل نكرفتي؟؟
وكيل خوب, ميدونه چطور راهنماييت كنه
اما قبلش لطفا تكليفتو با خودت و زندگيت روشن كن,بشين و خوب فكر كن,اگه دو ماه واقعا مهلت دادي پس خودازاري نكن,يه تصميم جدي بگير يكبار براي هميشه و پاش وايسا,من نميگم طلاق خوبه يا بد,جدا وحشتناكه و اميدوارم انتهاي راه هيچكس نباشه چون خودم يه وقتايي خون گريه ميكنم اما شرايط من فرق داره ومجبورم جلوي ديگران محكم باشم
فقط ميتونم بگم هيچكس نميتونه به شما بگه چكار كني چون هيچكس جاي شما نيست,شمايي كه بايد همه چيز رو مرور كني و بسنجي و هر تصميمي ميگيري به عواقبش فكر كني ,خدا رو هم خوش نمياد خودتو اينقدر ازار بدي
لطفا لطفا بشين و تكليفتو با خودت روشن كن,اين خيلي مهمه
اگه تهراني ميتوني با شماره 129 واسه راهنمايي حقوقي تماس بگيري اما تا جايي كه من ميدونم اينها مدرك نيست
كجاي قانون اين مملكت نوشته كه خيانت مرد جرمه و حق طلاق به زن ميده؟اينا چيزايي كه خودت بايد باهاش كنار بياي يا نياي
از لحاظ ديني هم تا جايي كه من ميدونم اثباتش نياز به شرايط و شاهد داره هر چند تو اين زمينه صاحب نظر نيستم
فقط ميدونم طبق شرايطي كه توي عقدنامه نوشته و شما امضا كردي حق طلاق داري و در غير اينصورت از مهريه و نفقه استفاده ميشه
همه اينها به كنار من احساس ميكنم شما زيادي داري ميري تو حاشيه و فكرت به جاي اينكه درگير تصميم گيري و بررسي شرايطت باشه يه جورايي سمت خالي كردن حس خشمته
اين خشم تو وجود من هم هست اما بايد كنترلش كني
هميشه به خودت بگو وضعيت من 5 سال اينده چطوريه؟مسلما هر چي هست مثل الان نيست ويه تكوني خورده حالا اينكه اون تكون مثبته يا منفي دست تويه
شما تا خودتو اروم نكني نميتوني تصميم درستي بگيري و هر تصميمي بگيري پشيمون ميشي,اينو مطمين باش
اول خودتو بساز و اعتمادبنفستو به دست بيار و ارزشتو به عنوان يه انسان بدون
خودكشي يه راه ساده است اما راه ادماييه كه نتونستن از پس زندگيشون بربيان وقتي خودت به جسمت احترام نميزاري چه انتظار داري بقيه بزارن؟؟؟
به خودت احترام بزار,هر كي هستي,هر جا زندگي ميكني,شرايطت هر چي هست,تو لايق احترام به خودتي
RE: پیشگیری از آسیب های طلاق ( تصمیم به طلاق گرفته ام )
اعتماد شکسته عزیزم،
هرچه قدر بیشتر سعی کنی سر از کارش در بیاری بیشتر روان خودتو آزار میدی.
تو که میدونی اون چی کاره ست. اینکه امروز با کی تلفنی صحبت کرد و فردا با کی قرار گذاشت و توی این قرار چی کار کرد دیگه چه فرقی به حال تصمیم تو واسه زندگیت میکنه. اصل قضیه واضحه که این فرد اهل خیانته. کم . کیف خیانت هاش دیگه چه فرقی میکنه؟ کنکاش نکن توی کاراش ... این مسئله موجب شکنجه روحیت میشه هرچی بیشتر سر در بیاری بیشتر اذیت میشی.
عزیزم تا اونجایی که من میدونم توی قانون کشور ما اثبات خیانت مرد دلیلی واسه طلاق گرفتن زن نیست. خیلی راحت مرد میتونه ادعا کنه که اون خانوم همسر موقتش بوده و به هم محرم بودن. حالا واسه اطمینان تما از وکیلت هم سوال کن که اگه اثبات کنی همسرت خیانت کرده از نظر قانون دلیل موجهی برای طلاقت هست یا نه. اگه بود اونوقت کارای شوهرتو پیگیری کن و دنبال مدرک باش.
یکی از تجربیات خودم رو هم بهت میگم اونم اینکه هیچ وقت شکایت شوهرت رو پیش پدر و مادرش نبر. اصلا نذار کار به جایی بکشه که اونا بیان بشینن و در مورد زندگی شما قضاوت کنن. چون قضاوت منصفانه و عادلانهای ازشون نخواهی دید. مگه مادر شوهرت نگفت تو افسرده ای و مشکل روانی داری؟ مگه پدر شوهرت نگفت اگه تو همین کارو کرده بودی طلاقت میدادیم؟
چرا اصلا بهشون اجازه میدی بیان بشینن در مورد تو و زندگیت نظر بدن که این جوری اعصابتو بریزن بهم.
حرف زدن با اونا نه تنها که هیچ گره ای از زندگی تو باز نمیکنه بلکه نمک به زخم تو میپاشه.
دیگه نذار بیان حرف بزنن. خواستند حرف بزنند تو اونجا نمون و محل رو ترک کن. نذار با اعصابت بازی کنند و تو از اصل موضوع دور بشی و نتونی تصمیم درستی برای زندگیت بگیری.
بدون اینکه دیگه با خانواده شوهرت صحبتی داشته باشی سعی کن توی این دو ماه کارایی رو که روانشناس میگه انجام بدی. انشاالله در پایات این مدت نتیجه بگیری
سلام نقاشی، نه بابا تا فرشته مهربون بیاد ما فرار کردیم رفتیم :311:
خیلی خوبه که تهرانی، فرهنگ و محیط تهران برای پذیرش مسئله طلاق خیلی باز تر از شهرای دیگه ست. زندگی بعد از طلاق توی تهران خیلی راحت تره. خوشحالم که اونجایی :)
RE: پیشگیری از آسیب های طلاق ( تصمیم به طلاق گرفته ام )
بعد اون قهری که کردم و خونوادش اومدن دنبالم و برگشتم فقط چندبار رفته تو داستانای سکسی و چندبار رفته عکسای دختر عمه شو که مجرده رو دیده حتیاز یه طرف تو فیلم رقص دختر عمه شو میبینه و از یه طرف دیگه تو اینترنت اینو جستجو میکنه:سکس من و دختر عمه ام/// چت نمیکنه ولی یه جایگزین واسه کاراش پیدا کرده حتی واسش کارت شارژ هم خریده کاری که طی این دو سال یک بار هم واسه من انجام نداده. چیکار کنم به ادامه ی این زندگی و درست شدنش باز امید ببندم؟؟؟ شما نظرتون چیه چنین آدمایی درست میشن؟؟
RE: پیشگیری از آسیب های طلاق ( تصمیم به طلاق گرفته ام )
اعتماد عزيز
براي درمانش باهات همكاري كرده,اين يه جور اعتياده,تلاشي واسه تركش ميكنه يا همه اش دنبال مچ گيري و من بدو تو بدو و درگيري اعصابو برم يا نرم و اين چيزايي
اصلا خودت چي ميخواي
ته ته دلت چي ميخواد
واقعا به چه نتيجه اي رسيدي,تو داري با اون ادم زندگي ميكني تو ميشناسيش,
شدي كلاف سردرگم
شدي اتيش و افتادي به جون خودت,اول خودتو اروم كن و بگو چي ميخواي دوست عزيز