RE: ميخوام طلاق بكيرم اما شوهرم راضي نميشه
سلام
ميخواستم بدونم كارشناسان ميتونن به سوال من جواب بدن البته مشكلم الان جدايي نيست
ميخوام درمورد اشتباهات خودم,رفتارهاي همسرم ودلايلش صحبت كنم ودوست دارم كارشناسان و اگه امكانش هست
sciعزيز هم نظر بدن
شايد مشكل منو خداي نكرده بعدها كسي پيداكنه و حداقل اون بتونه ازروي نشانه هاي رفتاري به جاييكه من رسيدم نرسه
من مشكلم در مورد تصميمم نيست
يه وقتايي واسه خودمم سواله كه ميشد تشخيص بدم و پيشگيري كنم؟؟؟؟؟
ميخوام بگم واونا هم نظر بدن
ميشه بدونم امكانش هست؟؟؟
RE: ميخوام طلاق بكيرم اما شوهرم راضي نميشه
ممنون اقاي مدير همدردي
اين صفحات انگار به حال خودشون رها شدن ولي همين واسم كافي بودكه اينجا يادم افتاد انسانيت نمرده
وقتي ساعتها بدون نام كاربريم ميومدم وفقط زندگيارو ميخوندم فقط ميديدم زندگي همه انگار يه جورايي شبيه به همه.
همدردي توي نيلوفري كه خودش مشكل داره وباز به فكر ديگرانه ,يا تو وجود مريم123 كه دايم داره توي تالارا ميجرخه و روحيه خوبشو به بقيه هم ميده يا توي حرفهاي ويولت,سابينا,سحر1985,يا هزار هزار ادم ديگه ميشه ديد و همين بس كه قصه زندگي همو ميخونيم واگه كاريم از دستمون برنمياد حداقل ميگيم صبور باش درست ميشه
نيلوفرجان دوستت دارم
مريم 123عزيز بابت خوب بودن وزن بودنت بهت تبريك ميكم
اقاي كبوتر از راهنمايياتون ممنون
ممنون كه يكي ديگه زخم زد وشما مرهم بودين
حالا ميخواد همسرم راضي بشه يا نه اين منم كه پرونده اين زندگيو بستم
خداحافظ
RE: ميخوام طلاق بكيرم اما شوهرم راضي نميشه
نقاشی عزیز،
من به وضوح نا آرامی و بی قراری رو توی پست های تو میبینم. و این ناآرامی رو با تمام وجودم درک میکنم چون تجربه ش کردم. حالت خوب نیست، کاملا میفهممت، ولی واقعا خوش به حالت که در مورد اصل تصمیمت مصممی و مطمئنی که طلاق برات درست ترین کاره. خوش به حالت که خودت از عمق وجودت به این نتیجه رسیدی. باور کن مردد بودن از درستی تصمیم از خود طلاق سخت تر و وحشتناک تره. تو با تمام وجودت دلت میخواد طلاق بگیری و این یکی از بزرگترین تفاوت های تو حداقل با بقیه افرادیست که تاپیکشون توی صفحه اول بحش متارکه و طلاقه. تو از همه اونا یک قدم جلوتری چون حداقل تکلیفت با دل خودت روشن. علت این هم که از بقیه کمی تا آروم تری اینه که مطمئنی این اتفاق خواهد افتاد... بقیه کمی مرددند (از نظر من).
نقاشی فقط بهت بگم اگه اصلا حالت خوب نیست حق داری، اگه احساس میکنی داری خواب میبینی حق داری...
اگه باورت نمیشه این زندگیه توه که به اینجا رسیده حق داری...
ولی خدارو شکر که میگذره...
خدارو شکر که با مرگ یک انسان مواجه نیستی که برگشتی نداشته باشه.
تو این آدمو نه دوست داری نه بهش وابسته ای نه محبتی ازش دیدی که بعدها توی ذهنت بمونه.
خیلی زودتر از اونچه که فکرشو بکنی براش جایگزین پیدا میکنی.
یه انسان واقعی که مایه آرامش و امنیت و خوشحالی تو باشه نه مایه ترس و ناامنیت.
یه نفر که تو در کنارش عشق رو به معنای واقعی حس کنی نه وحشت و عذاب رو ...
همه چیز رو دوباره از اول شروع خواهی کرد.
این 4 ماه که چیزی نیست..
مثل برق و باد از خاطرت محو میشه، مطمئن باش
نقاشی این روزا و این وضعیت سخت بالاخره میگذره و تموم میشه...
تحمل کن...
RE: ميخوام طلاق بكيرم اما شوهرم راضي نميشه
نقاشی جان چرا خدافظی میکنی بیا اینجا مارو بی خبر نذار نگرانتم
RE: راهکار راضی کردن همسر برای طلاق
نقاشی عزیز.. کاملا درکت می کنم همه شرایط تو رو تجربه کردم .. مثل تو درد کشیدم .. مثل تو توی وکیل ضرر کردم .یک تومن دادم به وکیلی که حتی به بارم دادگاه نیومد و البته خانوم هم بود!!
دیروز به طور کاملا اتفاقی یه آهنگو شنیدم که مال اون روزایی بود که از پله های دادگاه پایین و بالا می رفتم یاد اون روزای تلخ و وحشتناک افتادم و مقایسه کردم با الان که چقد شادترم... عزیزم طلاق اونقدام که فک میکنی بد نیست همیشه بد نیست یه راه نجاته گاهی... پس نگران نباش و به خدا توکل کن ... قدر خودتو بدون .. اونقد گریه کردم که چشمام دچار مشکل شده بود و الان حسرت می خورم که چرا؟؟ برای کی؟؟ مگه نه اینکه الان خوشبخت ترم ... پس کاش اینقد به خودم آسیب نمیرسونم حتی گاهی فکر میکنم باید یه سور بدم واسه طلاقم و خوشبختی الانم ..
پس اگه تصمیمتو گرفتی و مصممی نترس و نزار از پا بیفتی ... سخته اما تجربه تلخ من و امثال منو تکرار نکن ..
RE: راهکار راضی کردن همسر برای طلاق
با خودم قهر كرده بودم
با خدا هم
باهمه
اما نتونستم جلوي خودمو بگيرم
بازم اومدم تو همدردي و اولين تاپيكي كه خوندم وديدم تاپيك فرشته مهربون بود:يا غياث المستغيثين
تك تكشونو خوندم ويه دل سير اروم شدم
منم دلم دعا خواست
دعا كردم واسه نيلوفر
واسه اعتماد شكسته
واسه مريم وكبوتر
واسه حل مشكل ويولت مهربون وسحر1985 صبور
واسه فرنازي كه با سطرسطرزندگيش اشك ريختم
واسه زندگي همدردي 1390
واسه parmida000
واسه omide zendegi
واسه تك تك اونايي كه قصه زندگيشونو خوندم و لحظه ها شو حس كردم
واسه فرشته مهربوني كه منو ياد دلتنگيم انداخت و بغضمو شكست
شما هم دعا كنيد
واسه پدر و مادرم كه بعد از جدايي من كسي بخاطر دخترشون دلشونو نشكنه
واسه همسر من كه هرقدربد دعا ميكنم بعد من خدا تنهاش نزاره و ارامشو به خودش و روانش برگردونه
و واسه من
دعا كنيد بعد جدايي خدا تنهام نزاره و دلمو با خنده هاش اروم كنه
حيلي ارومم خدا
ممنونم كه همه جا هستي
RE: راهکار راضی کردن همسر برای طلاق
نقاشی جان ، عزیز دلم...
چه خوب کردی که برگشتی پیشمون، ممنون از دعاهای قشنگی که برامون کردی...
ما هم از صمیم قلب از خدا میخوایم که مواظبت باشه، مواظب تک تک لحظه هات. مواظب احساست، مواظب سرنوشتت... عزیزم همیشه دور نمای واقعه از خود واقعه دشوارتر به نظر میاد . تا وقتی ازش دوری فکر میکنی چه خبره و چه قدر سخته، ولی وقتی در متن واقعه قرار میگیری میبینی نه بابا این خبرا هم نبود. فرناز واسه یکی از بچه ها پست گذاشته بود که احساس میکنه باید واسه خوشبختی بعد از طلاقش سور بده:311:، که واقعا هم در اومدن از اون زندگی پر از ظلم سور داره! از کجا معلوم؟ شاید تو هم چند ماه دیگه اومدی خواستی به ما سور بدی :))
بزرگترین برگ برنده تو اینه که از درستی تصمیمت مطمئنی. وقتی به درستی تصمیمت با همه وجود ایمان داری یعنی نود درصد راه رو طی کردی. عزیزم تو با این دل پاک و قلب مهربونی که داری، تویی که از اولین پستت مدام اسم خدا روی زبونته و توکلت به اونه، بهترین سرنوشت در انتظارته. اگه خدا مواظب بنده های مومنی مثل تو نباشه که هر لحظه صداش زذن و بهش پناه بردن، پس میخواد مواظب کی باشه؟ نقاشی تو خدا رو صدا زدی و بهش توکل کردی. بدون که جز خیر چیزی برات نخواهد خواست.
عزیزم هر روز بیا برامون تعریف کن از اینکه چه کار میکنی و چه احساسی داری. تا تهش کنارت هستیم...من خودم هر روز تمام پست های جدید بخش متارکه و طلاق رو میخونم حتی اگه فرصت نشه چیزی بنویسم.
RE: راهکار راضی کردن همسر برای طلاق
سلام
چی شد یهو؟؟؟
نقاشی جان کجا با این عجله؟!
فکر کردی ما دست از سرت برمیداریم؟!
نقاشی عزیزم..منم یه زمانی عزمم رو جرم کرده بودم برا طلاق..اما همسر من با همسر شما فرق داشت..در واقع مشکل اصلی من که هنوزم درگیرشم خانواده همسر من هستن...اما باور کن خیلی دلم برای همسرم سوخت که هیچکس حتی پدر و مادرش هم پشت سرش براش میزنن !
بگذریم..منم حال تورو درک میکنم...روزی که رفته بودم تا مدارک مهریه ام رو کپی بگیرم..حالم خیلی خراب بود..بارون میموند..از مغازه فتوکپی تا خونه مدارکو زیر چادرم گرفته بودم که خیس نشه...اما پام لیز خوردو همشون ریختن تو جوب آب...چنان با سرعت برد مدارکو که تا به خودم اومدم دیدم 100 متری رفتن...
میدونی ...من اون زمان از همه چی ناراحت بودی جز یه چیز...اونم اینکه بعدها با کسی ازدواج میکنم که مادر و خواهراش انقدر منو آزار ندن...این خیلی ارومم میکرد..خیلی خوشحالم میکرد...
قبلا هم بهت گفتم...تو حقته که یه زندگی اروم داشته باشی...خداروشکر که زود داری جلوشو میگیری...مطمئن باش بعد از هر سختی اسونیه....
به خدا وقتی مادرم اون موقع ها بهم میگفت انقدر خودخوری نکن..انقدر خودتو داغون نکن (من در عرض دو هفته 11 کیلو لاغر شدم) اینا همش میشه برات تجریبه...وقتی اینارو میگفت دلم میخواست سرمو بکوبونم تو دیوار...
اما حالا که 4 ماه میگذره میبینم اون دوران تلخ چقدر منو ساخت...باورت میشه؟؟
حتی بعضی اوقات دعا میکنم کاش اون اتفاق زودتر افتاده بود....
نقاشی جان..روی همه ماها حساب کن...
روی همدردی ما و روی سنگ صبور بودن ما حساب کن...
حتما حتما یه وکیل خبره بگیر...اونا راهای زیادی رو بلدن....
منم برات دعا میکنم و از امشب به نیت شما ختم نادعلی میگیرم...
:72:
RE: راهکار راضی کردن همسر برای طلاق
سلام نقاشی عزیز . ممنون که برگشتی و از خودت خبر دادی .. نگران هیچی نباش عزیزم .. به خود خدا توکل کن که تا هست دیگه به کسی نیاز نداری .. یادمه روزای دادگاه من تو ماه مبارک رمضان بود .. چقد با دعاهای دم اذان سحر گریه کردم .. خدایا .. چقد وحشتناک بود اگه همه دنیا رو هم بهم بدن یه لحظه به اون دوران بر نمیگردم...
همه سختی هاتو با سلول سلول بدنم درک میکنم عزیزم.. فقط محکم باش محکم محکم و بدون خدا پشتته...
مواظب خودت باش و حتما یه وکیل بگیر البته تحقیق کن بعد باهاش قرارداد ببند..
RE: راهکار راضی کردن همسر برای طلاق
امروز دادگاهمون بود دادخواست عدم تمكين داده بود چون هنوز وكيل خوبي پيدا نكردم خودم رفتم
تمام ديشبو بيدار بودم
صبح داشتم از استرس ميمردم
توي دادگاه خيلي زور زدم خودمو قوي نشون بدم,يهو ديدم پشتمه,حتا جرات نكردم سرمو برگردونم,دست وپام ميلرزيد,از خودم لجم گرفته بود اما بخدا اين ترس وقتي ميبينمش وقتي بهم اصرار ميكنه وقتي التماس ميكنه دست از سرم برنميداره
همه چيو قبول كرده و ميگه من ميخوام درستش كنم منم همه چيو گفتم و گفتم به هيج وجه نميخوام برگردم
حالا هي باهام حرف ميزنه ومن خودمو ميزدم به اون راه
حالم از دادگاه بهم ميخوره
حالم از بله هاش از اتاقاش از اضطرابش از انتهاش بهم ميخوره
از خودم بدم مياد وقتي يكي كه يه روزي باهاش بودم بهم التماس ميكنه و مجبورم خودمو بزنم به اون راه
از خودم بدم مياد وقتي پله ها رو ميرم بالا
وقتي منم ميشم مثل بقيه
وقتي يادم ميفته چي شده
وقتي زمان ميگذره
وقتي خردشدن ادمارو ميبينم
فقط خدايا كمكم كن وببخش
نه توهين ميكنم ونه دروغ ميگم اما بخاطر رفتاري كه توشخصيتم نيست ببخش
خودت ميدوني كه مجبورم
كمك كن دست وپام اينجوري نلرزه
كمك كن از من بدش بياد
كمك كن بره
بچه ها وحشتناك لاغر شده بود.صورتش داغون شده بود.اونهمه تيپ و هيكل اب شده بود.يه لحظه دلم سوخت.نه اينكه فكر كنيد واسه زندكي.نه
به وضوح ديدم كه رفتن من داغونش كرده
ديدم خدا منتظر اه كشيدن من نشده
اما من اينو نميخوام.دوست ندارم زندگي هيچكس جهنم بشه
خودم كم سرم نيومده.كم گريه نكردم
فردا ميرم سراغ وكيلم.ديگه حاضر نيستم يه بار اين صحنه ها رو ببينم حتا يه بار
حاضر نيستم پامو بزارم تو دادگاه لعنتي
به خدا لعنتيه
تا ميتونيد زندگيتونو بجسبيد
زندگي من قصه اش فرق داره و اين جدايي خودش تولده
اما اين دادگاه!!!!!!!!
نميخوام صداي شكستن استخوناي يه مردو بشنوم
حتا اونو
خودم كم نشكستم
اميدوارم خدا سر عقلش بياره و بيشتر ازين زندگي جفتمونو نسوزونه