RE: همسرم بهم خیانت کرده ولی من نمیدونم چی بوه و تا چه حد بوده!
قصدم تند کردن آتیش مشکلات این آقا نیست. ولی می دونم مشکلی که به این سختی تو روح آدم ریشه دار باشه، با یک مشاوره اینترنتی به جایی نمی رسه. شاید در مقابل حرفهای من و شما کم بیاره و بگه چشم. ولی فقط در حرف کوتاه می آد. برای پذیرشش خیلی باید تلاش کنه. کما اینکه این دوستمون چند ماه تلاش کردند و به جایی نرسیدند.
مثلا مقایسه و مثال خانم بی دل جالب بود. کارشون هم جالب بود که از گفته های خود این آقا و از روش مناسبی برای متقاعد کردنشون استفاده کردند. این هوشمندی و نگاه تیزشون جای "آفرین" داره.
اما بی دل جان اعتمادی که من به این سایت یا افراد این سایت کردم، با اعتمادی که من به همسرم کردم یکی است؟ این آقا ما را به هر دلیلی فریب داد و بعد گفت ببخشید. خب من به میزان اعتمادی که کرده بودم فریب خوردم. خیلی هم برام سخت نبوده. گفتم خواهش می کنم و تمام. ولی آیا اعتمادی که به شریک زندگیت کردی، کسی که خصوصی ترین و ریزترین و بیشترین جزییات زندگیت را باهاش شریکی، با اعتماد من به نام کاربری و آواتار شما یکی است؟ اگر همه نوشته های شما هم توی این تالار دروغ باشد، نه فقط یکیش، تا چه حد و به کجای زندگی من برمی خوره؟
به هر حال مهمترین اصل زندگی اعتماد است. ترک که بخوره دیگه هیچوقت اون اولی نمی شه.
RE: همسرم بهم خیانت کرده ولی من نمیدونم چی بوه و تا چه حد بوده!
سلام
امیدوارم حالتون بهتر شده باشه
بابت مشکلی که براتون پیش اومده متاسفم و خیلی تحسینتون می کنم که با خویشتن داری مسئله رو مدیریت کردین و می کنین
می تونم بپرسم که همسرتون چه جور آدمی هستن؟ مثلا از نظر اعتقادی، خانواده و تحصیلات. آیا ایشون قبل از ازدواج اهل دوستی با جنس مخالف بودن ؟ چقدر در روابطشون باز هستن؟
اگر ایشون آدم مذهبی (یا پایبندی) هستن خانواده ی خوبی دارن و از تحصیلات مناسبی برخوردارن، که به نظر من محدود کردن اصلا چاره کار نیست . اگر این طور هستن ممکنه یک مورد خیلی سطحی پیش اومده که برای ایشون عذاب وجدان زیادی به همراه آورده که به شما انتقال داده و فکر نمی کنم که اصلا چیز مهمی بوده باشه و بهتره اون قضیه رو اصلا رها کنین و به جاش روی بهتر کردن روابطتون تمرکز کنین
اما اگر ایشون خیلی فرد بازی بودن و هستن (قبل از ازدواجم خیلی آزاد بودن) و خونوادشون هم انسجام کافی رو نداره و از این موارد توشون دیده می شه (قبح این مسئله کمه) اون وقت لازمه خودتون به نحوی زشتی این کار رو براشون پر رنگ کنید که می تونه از نوع محدودیت غیر مستقیم باشه و یه مقدار کنترل بیشتر
در ضمن، فکر نمی کنین که فاصلتون از همسرتون خیلی زیاده، اگر چه به رابطه ی مستقیم و خطی "کمبود و خیانت" معتقد نیستم ولی فکر می کنم همسر شما از مسائلی تو زندگیتون در عذاب بوده و شاید هست که شما به علت این فاصله متوجه نشدین ( حتی تو این چند ماهم متوجه مشکلی نشدین) کمتر زنی رو می شناسم که به خاطر مسائل مادی (مبل و تلویزیون و ... چنینی کاری با زندگیش بکنه) ولی خیلی ها رو می شناسم که از کمبود درک و توجه همسردر زندگیشون خلا احساس می کنن. آیا با همسرتون به اندازه کافی صحبت می کنین ؟ به ظاهرش لباس پوشیدنش توجه دارین؟ حال و احوال کار و دانشگاهشو می پرسین؟ از حال خونوداش و دوستاش جویا می شین؟ با هم درد و دل می کنین؟ شما هم ادم توداری به نظر میاین که احتمالا خیلی درونتون و خواسته هاتون رو واضح مطرح نمی کنین
در آخر با توجه به مطالبی که نوشتین من به شخصه فکر می کنم شاید کمبود همدلی و درک متقابل این مشکل رو بوجود آورده و از طرفی این قضیه بیخ و بن نداره یه مسئله سطحی بوده که به چاشنی عذاب وجدان، سو تفاهم و شاید جلب توجه پر رنگ شده
از صمیم دل آرزو می کنم صمیمیت و اعتماد دوباره به زندگیتون برگرده :72:
RE: همسرم بهم خیانت کرده ولی من نمیدونم چی بوه و تا چه حد بوده!
سلام
جناب همدردي
<strike>به نظر من هم بايد فقط با خشونتي كه در ابتداي اطلاع از موضوع نشون دادين مجددا از ايشون حقيقت را بپرسيد.اصلا چي ميشه كه ميزنه زير همه چي؟ </strike>
(ویرایش توسط مدیر همدردی)
آيا ايشون سابقه مشكلات روحي دارن؟
من هم از خوندن مشكل شما هنوز متعجبم.
ولي واقعا به شما احسن ميگم كه خيلي صبوري به خرج دادين تا حالا و اين كاري نيست كه هر مردي بتونه انجام بده.ولي قبل از اينكه به خودتون صدمه اي برسه مشكل را با كمك روانشناس و مشاور خانواده حل كنيد و اصلا قضيه را مسكوت نگذاريد بماند:72:
اميدوارم هر چه زودتر آرامش به زندگيتان بيايد.
RE: همسرم بهم خیانت کرده ولی من نمیدونم چی بوه و تا چه حد بوده!
سلام آقای همدردی،
دوست عزیز، شما در شرایط سخت و حساسی قرار داری. نیاز داری که از یک مشاور پخته کمک بگیری.
ما که اینجا هستیم بیشتر می توانیم همدردی کنیم، ولی شما به چیزی بیشتر از همدردی نیاز داری تا بتوانی بهترین تصمیم رو بگیری.
از دوستانی که قصد ارسال پست های مشاوره ای به خصوص در این موارد حساس رو دارند، می خواهیم که خیلی خیلی روی پست هایشون دقت کنند. گاهی وقت ها بهتر است نظر های شخصیمون رو برای خودمون نگه داریم و به خصوص در چنین تاپیکی ارسال نکنیم! در این راستا یک پست از این تاپیک حذف شد.
پیشنهاد من به شما این هست که باز هم با هم و همینطور به تنهایی به یک مشاور خوب و باتجربه مراجعه کنید.
من نمی دانم در شرایط شما بودم چه تصمیمی می گرفتم. ظرفیت آدمها با هم فرق می کند. اگر واقعاً خیانتی در کار بوده، باید ببینید همسر شما تا چه حد پشیمان است و شما تا چه حد می توانی ببخشی و این موضوع رو برای همیشه از ذهنت دور کنی. فراموش نکنیم که خداوند بنده ی پشیمان رو می بخشد...
برای شما دعا می کنم و امیدوارم خداوند آرامش رو به زندگی شما بازگرداند.
موفق باشی.
RE: همسرم بهم خیانت کرده ولی من نمیدونم چی بوه و تا چه حد بوده!
آقای حامد عزیز
قصد من از دادن آن پستی که حذف کردید دقیقا این بود که نباید موضع این آقا انقدر منفعلانه باشه.
اگه انقدر به هم ریخته ان و انقدر مساله واسشون مهمه خوب این حق ایشونه که بدونه خانومش چکار کرده. آیا اصلا خیانتی در کار بوده یا به قول دوستان واسه جلب توجه این کارو کرده
این حق طبیعی همسر آدمه که بدونه همسرش داره چکار میکنه.
این که دونستن یا ندونستن این مطلب دردی رو از این آقا دوا میکنه یا نه، یه بحث دیگه است.
ولی دونستن اصل این موضوع حق ایشونه و ایشون داره منفعلانه برخورد میکنه.
اگه انقدر واسش مهمه پس چرا از خانومش نمیخواد بهش حقیقتو بگه؟
مگه میشه آدم نتونه از همسرش توضیح بخواد؟
RE: همسرم بهم خیانت کرده ولی من نمیدونم چی بوه و تا چه حد بوده!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط پیدا
اما بی دل جان اعتمادی که من به این سایت یا افراد این سایت کردم، با اعتمادی که من به همسرم کردم یکی است؟ این آقا ما را به هر دلیلی فریب داد و بعد گفت ببخشید. خب من به میزان اعتمادی که کرده بودم فریب خوردم. خیلی هم برام سخت نبوده. گفتم خواهش می کنم و تمام. ولی آیا اعتمادی که به شریک زندگیت کردی، کسی که خصوصی ترین و ریزترین و بیشترین جزییات زندگیت را باهاش شریکی، با اعتماد من به نام کاربری و آواتار شما یکی است؟ اگر همه نوشته های شما هم توی این تالار دروغ باشد، نه فقط یکیش، تا چه حد و به کجای زندگی من برمی خوره؟
به هر حال مهمترین اصل زندگی اعتماد است. ترک که بخوره دیگه هیچوقت اون اولی نمی شه.
خطابم به همه دوستانی است که در این تاپیک نظر میدهند:
ما اینجا از موجودی به نام انسان صحبت میکنیم. با همه ویزگیهای منحصر بفردش. موجودی که میتونه هر معادله ای رو بهم بریزه. اینجا صحبت از اکسژن و هیدروژن نیست که اینقدر با قطعیت بر اساس یکی دو احتمال نظر بدهیم! انسان موجودیست با پیچیدگی های خاص خودش و حق انتخابهای فراوان و قدرت تعقل و ادراک و شعور که او را از هر موجود دیگری متمایز میکند. خداوند بر اساس همین ویژگیهاست که زمان میده و منتظر میمونه تا در بین بندگانش سره را از ناسره جدا کنه. فرصت توبه را برای تک تک ماها قرار داده. فرصت گناه هم پیش روی همه ما هست. کدامیک از ما از شر نفسمان در امان هستیم؟ کدامیک از ما اینقدر به خودش مطمئن است که تا آخر عمر دست از پا خطا نخواهد کرد! چند نفر از ما میتوانیم چنین ضمانتی بدهیم. ممکن است بگوییم همه سعیمان را خواهیم کرد. اما چه تضمینی برای بشر ممکن الخطا وجود دارد. خداوند در مورد حضرت یوسف وقتی از چنان آزمایشی سربلند بیرون آمد فرمود اگر برهان پروردگارش را ندیده بود قصد او را میکرد. خداوند پاکدامنی حضرت یوسف را (از قبل) روش سرمایه گذاری کرده بود.
والله عزیزان اینطوری که برخی از شما به قطعیت در مورد چیزی که نمیدانید نظر میدهید و حتی آینده را هم پیش بینی قطعی میکنید، خداوند که دانای نهان و آشکار تمام امور است همچین کاری نمیکند. خداوند به هر بنده ای فرصت و امکانات لازم را میدهد. و بر اساس عمل و نیت بالفعل بنده اش، او را قضاوت میکند و جزا میدهد. ما چه طور به خودمون اجازه میدهیم که اینطور بیرحمانه در مسند قضاوت بنشینیم؟
جناب آقای همدردی 1390 گرامی، بله! من غریبه اگر از کنار یک پسر یا دختر غریبه ای که معتاد است رد بشوم، سعی میکنم با سرعت هر چه تمامتر از او دور شوم و کاری هم به کارش ندارم. اما اگر این انسان عزیز من باشد چه؟ا آیا پدر و مادر او هم همین کار را خواهند کر؟ اگر من باشم حد اقل در بار اول که متوجه اعتیاد یا خطای جنسی عزیزم بشوم، او را به احتمال زیاد طرد نخواهم کرد. پس اگر هم فرقی بین غریبه و عزیزان باشد در این نکته است که من در مقابل افراد خانواده و نزدیکانم احساس مسئولیت میکنم و سرم را کج نمیکنم که بروم به سی خود. حداقل یه نیمچه تلاشی خواهم کرد. و سعی میکنم فضای مساعدی رابرای کمک به آن شخص فراهم کنم. اما همه اینها بسته به توان و تحمل من هم دارد.
اگر از بخشش حرف میزنیم، چون از همسر شما از عزیز شما حرف میزنیم. و همینطور از نیت و قصد شما آگاهیم. شما فعلا در این زندگی هستید و میخواهید بهترین تصمیم را بگیرید. و تا به این لحظه هم بنحوی کنار آمده اید. اما برای هر اقدامی که قرار است به ادامه زندگی با این خانوم منجر شود، شرط لازم اش این است که شما بتوانید ببخشید و فراموش کنید. تفکر در مورد این موضوع و پیگیری اینکه این قضیه تا چه جد بود و چه کسی بود و... بکل متوقف شود. از این خود ازاری باید دست بردارید. مگر ایشان تعهد نداده و فرصت نخواسته؟ مگر شما هم با بزرگواری این فرصت را تا همین حالا به ایشون ندادید؟ همین حجت است دیگر! چنانچه تکرار شود دیگر تکلیف شما مشخص است.
میدانم که این موضوع چقدر برای شما سنگین و گران آمده. میدانم چه شوکی بر شما وارد شده وقتی این موضوع را فهمیدید. شاید خیلی های دیگر هم در آن شرایط اقدامات اشتباهی انجام میدادند. اما برادر من! اینکه حرمت همسرتان را نزد فامیل و خانواده اش شکستید کار درستی نکردید. ایشان همسر شماست. ناموس شماست، آبروی شماست! شما موظفید آبروتون رو حفط کنید. این ابروی خانواده دو نفره شماست.
پس اول: توقف هرگون فکر در مورد کیفیت و چگونگی این قضیه. دوم: اگر تغییری در زندگیتان میخواهید بدهید نه بر اساس اعمال کنترل! بلکه بر اساس ایجاد فضای اعتماد و حسن ظن (معنای فرصت دادن و بخشیدن همین است) باشد. اما! با این تفاوت که این بار سعی کنید بیشتر به خانمتان نزدیک شوید. نزدیک شدن و صمیمت با خانمتون به این معنا نیست که ایشان را از رابطه جنسی سرریز کنید! این را بر اساس تاپیک قبلیتون میگم: والله رابطه جنسی اونقدر که برای آقایون حرف اول و آخر را میزند و محور و اصل و اساس رابطه است، برای خانمها (لا اقل خیلی از خانمها) جزیی از رابطه است! و نه همه آن. و نه اصل و اساس آن. یک مرد وقتی ناراحت است وقتی بهم ریخته وقتی درب و داغون است، عین کودکی که باید گرفتش جلوی شیر مادر، میخواهد که با ارتباط زناشویی آرام شود. اما خانمها در این شرایط دوست دارند بنشینی به حرفشون گوش بدی، درکشان کنی، دستشان را بگیری یا احیانا بعنوان یک تکیه گاه سرشونو روی شونه ات بگیری. همین! رابطه زناشویی باید رضایت دو طرف درش مستتر باشه. همانطور که خانومها اشکشان دم مشکشان است، آقایون میل به رابطه اکثرا در همین جلوی مغزشان است که با کمترین پالسی شرایط را فراهم میبینند. اما یک خانم باید عقبه زندگی متاهلی اش امن و امان باشد. باید از همسرش رضایت داشته باشد. باید حالش خوب باشد. باید شوهرش را از صمیم جان دوست داشته باشد. باید حس کند خیلی مورد علاقه همسرش است و... تا به لحاظ رابطه زناشویی بتواند در دراز مدت نرمال عمل کند. وگرنه بتدریج این میل در او کمرنگ شده و در نهایت به سرد مزاجی و حتی تنفر از این موضوع ختم میشود!
پس اگر میگویم شرایط مساعد باشد، معنایش صرفا افزایش و افراط در ایجاد رابطه جنسی صرف نیست. به ایشان هم لطفا فرصت بدهید با خودشان کنار بیایند. با رفتار عادی در گفتار و کردار و حتی نوع نگاه و...فضای عشق و علاقه و تفاهم را ایجاد کنید. کند و کاو هم نکنید. و بستر اعتماد رو فراهم کنید که بتونند اگر مشکلی براشون خارج از خونه پیش میاد با شما در میون بگذارند. این از لحاظ روحی و عاطفی. از طرفی اکر مقدور بود بدون تهدید و خشونت و فشار سعی کنید کمک کنید بستر اشتباه و لغزش (مکانی و زمانی) دیگر برایشان مهیا نباشد.
عذر میخوام که طولانی شد.
RE: همسرم بهم خیانت کرده ولی من نمیدونم چی بوه و تا چه حد بوده!
برادر عزیزو صبورم
شما که مردانگی رو تموم کردین و صبوری رو به غایت خودش رسوندین، مهربانی و گذشت رو هم خرج زندگیتون کنید تا همه چی حل بشه:72:
این تالار پره از زن هایی که شوهرانشون بهشون خیانت کردن و اون زن ها از این نامردیها گذشتن و دوباره به زندگی برگشتن
ایا خیلی غیر قابل درکه که یه مرد هم پیدا بشه و زنشو ببخشه؟زنی که خودتون میگین پشیمونه ...خیلی اشفته شده و عذاب وجدان داره.....
اگه خدای ناکرده ،زنی بودن که براشون هیچ مسئله ای نبود و مثلا میگقتن:همینه که هست...کاریه که شده...هر کاری دوس داری بکن.............اون موقع جای بخشش نبود
در ضمن چرا شماهمش دارین دنبال ضعف یا نقصی در خودتون میکردین تا کار ایشون رو توجیح کنید؟ شاید ایشون مثلا میگم میخواستن به خودشون چیزی ثابت کنن یا مثلا یه اتفاق باعث اون قضیه شده......پس لطفا به خودتون شک نکنید
دوست من سر مسائلی که با نامزدش براش پیش اومده بود با یه مرد متاهل مدام مشورت میکرد حالا این مرد بهش ابراز علاقه کرده ومیگه نامزدتو ول کن و..... (که دوستم باهاش قطع رابطه کرد) ایا اگر نامزد ایشون متوجه ارتباطی بشه وفکر کنه خیانت بوده درس فکر کرده؟
میبینید خیلی داستانها میتونه وجود داشته باشه
من از پشت همین مانیتور و این اینترنت کم سرعت میتونم بزرگی دل شما رو ببینم که میتونین همسرتونو ببخشین ....
ان شا اله
RE: همسرم بهم خیانت کرده ولی من نمیدونم چی بوه و تا چه حد بوده!
من نمیفهمم چرا شماها دارید انقدر دست به عصا راه میرید
بابا! آدم توی هر مملکتی زندگی میکنه اون مملکت قانون داره و قانون یعنی خط قرمز
اگه خط قرمزو شکستی قانون محاکمه ات میکنه و مجازات میشی
میشه بعد از زیر پا گذاشتن قانون و شکستن خط قرمز به قاضی بگیم منو ببخشید. من انسانم و حتم الخطا!!!
زندگی زناشویی هم همینه
من خودم اسطوره گذشت و بخششم
ولی آیا اگه توی زندگی زناشویی که همش هم دارم چشمامو میبندمو بخشش میکنم، خدایی نکرده همسرم خط قرمزمو شکست باز هم باید ببخشم و بیخیال بشم؟
حداقلش اینه که اگه میخوام ببخشم هم طوری ببخشم که طرفم فکر نکنه کار بدی نکرده و باز هم میتونه به کاراش ادامه بده.
من کلا شک دارم که همسر این آقا اصلا خیانتی کرده باشه
ولی دارم میگم حالا این آقا نه، فرض کنیم یه آقای دیگه که همسرش خیانت کرده و خیانتش محرز شده، روی چه حسابی دارید همش دم از بخشش همسرش میزنید؟ اگه قراره خط قرمز شکسته بشه و تنبیهی در کار نباشه که سنگ روی سنگ بند نمیشه.
حالا مدیران تالار میان فوری پستمو حذف میکنن. مثل پست قبلیم :311:
RE: همسرم بهم خیانت کرده ولی من نمیدونم چی بوه و تا چه حد بوده!
گرچه این پست به بهانه بحث آزاد حذف می شه ولی :
بی دل عزیز،
من از کنار برادر خطاکار یا معتادم رد نمی شم و سعی می کنم کمکش کنم. بله. چون من و این برادر برای با هم بودن انتخابی نداشتیم. تا ابدالدهر هم این نسبت هست. چه من بخواهم چه نخواهم. چه او معتاد و دزد و ... باشد و چه مظهر پاکی و شرافت و صداقت و ... هر چه که باشد برادر من است.
قرارداد و تعهدی هم بین ما نبوده و نیست.
اما همسر من به واسطه یک قرارداد و با قبول یکسری شرایط و تعهدات، با من نسبت پیدا کرده. وقتی اون شرایط و تعهدات نادیده گرفته بشه و یکی از طرفین زیر قول و قرارش بزنه، اون قرارداد ارزشی نداره. حالا این من هستم که می تونم تصمیم بگیرم آیا می خوام مجدد با این فردی که قرارداد قبلیش را زیر پا گذاشته قرارداد جدیدی ببندم یا نه.
همسر من نه به غریبگی فرد معتاد سرکوچه است و نه به نزدیکی برادرم.
تا زمانی که اون و من به تعهدمون پایبند باشیم این رابطه پابرجاست وگرنه قرارداد فسخ می شه.
خدا هم از این گناه نگذشته که حرف از توبه و گذشت خدا می زنید. اگر این بود که می گفتند وقتی خطای کسی در این زمینه مشخص شد، فرصت توبه دارد. اما تا جایی که من می دونم اگر خطای کسی در این زمینه مسلم شد مجازاتش .... است.
من هم در این مورد قضاوت خاصی نکردم. گفتم مقایسه شما مقایسه اشتباهی است.
طبق مثالی هم که خودتون زدید یک زن خیلی مراحل را باید پشت سر بگذاره تا به خیانت جنسی برسه. پس به همین سادگی هم نیست که یک خطای کوچولو و از سر ندانم کاری صورت گرفته باشه. وقتی کار به اینجا می رسه یعنی خیلی چیزها را رد کرده و براش تمام شده است.
به هر حال این آقا خودشون هم نمی دونند حد این خیانت چی بوده. شاید واقعا فقط در حد همان تماس تلفنی و صحبت بوده. کسی هم حرف از طلاق و سنگسار و ... نزد. بعد از چند ماه سکوت و تفکر و تلاش، این آقا هنوز معلقه و درگیر. با این حرفها هم دلش آروم نمی شه. خدا بخشیده تو هم ببخش. انسان خطاکاره. حتما تو هم کوتاهی کردی و ....
اگر بنده خدا به اندازه خدا توانمند بود و قدرت داشت که بنده نبود. مگه هر کاری که خدا می تونه بکنه ما هم باید بتونیم؟
RE: همسرم بهم خیانت کرده ولی من نمیدونم چی بوه و تا چه حد بوده!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mahroo
می تونم بپرسم که همسرتون چه جور آدمی هستن؟ مثلا از نظر اعتقادی، خانواده و تحصیلات. آیا ایشون قبل از ازدواج اهل دوستی با جنس مخالف بودن ؟ چقدر در روابطشون باز هستن؟
ماهرو،
همسرم به خدا و پیغمبر معتقده ولی نماز و . . . رو کامل نداره. یعنی یه ماه میخونه دو ماه نمیخونه.
تحصیلات داره فوقشو میگذرونه. خانواده ی خوب و محترمی داره. قبل از ازدواج اهل رابطه با جنس مخالف نبوده. در روابطش من آزاد گذاشتمش تا خودش تصمیم بگیره. کلا آدمیه که خیلی چیزها رو مراعات میکنه خودش و تا حالا لزومی به تذکر من نبوده.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط setareh soheil
اصلا چي ميشه كه ميزنه زير همه چي؟
آيا ايشون سابقه مشكلات روحي دارن؟
ستاره ی سهیل،
وقتی بهش فشار میارم و راجع به رابطه ای که داشته سوال میپرسم میزنه زیر همه چی.
نه تاحالا سابقه ی مشکلات روحی نداشته.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hamed65
پیشنهاد من به شما این هست که باز هم با هم و همینطور به تنهایی به یک مشاور خوب و باتجربه مراجعه کنید.
حامد عزیز،
ممنون که وقت گذاشتی.
مشاوری که رفتیم هیچ کمکی به من نکرد و بدتر گیجم کرد.
اینجا هم گشتم ولی آدرس ها و شماره هایی که وجود داره خیلی قدیمیه.
خواهش میکنم اگه فرد مناسبی رو میشناسین معرفی کنین.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط آلبالو
اگه انقدر واسش مهمه پس چرا از خانومش نمیخواد بهش حقیقتو بگه؟
مگه میشه آدم نتونه از همسرش توضیح بخواد؟
آلبالو پست قبلیت رو ندیدم. من توضیح می خواهم و حرف های متفاوتی میشنوم. از کجا بفهمم کدومش واقعیت داشته؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بی دل
پس اول: توقف هرگون فکر در مورد کیفیت و چگونگی این قضیه. دوم: اگر تغییری در زندگیتان میخواهید بدهید نه بر اساس اعمال کنترل! بلکه بر اساس ایجاد فضای اعتماد و حسن ظن (معنای فرصت دادن و بخشیدن همین است) باشد. اما! با این تفاوت که این بار سعی کنید بیشتر به خانمتان نزدیک شوید.
بیدل ممنونم ازت که این همه وقت گذاشتی
حرفات خیلی خوبه ولی داری یه ساحل خیلی قشنگ و خوشگل رو نشونم میدی که بین من و اون ساحل یه دیوار بتونی 10 متریه. بعد هی میگی برو تو ساحل.
بهم بگو چه جوری از این دیواره رد بشم تا برسم به ساحل. منم میدونم ساحله خیلی خوب و قشنگه.
بیدل دیواری که جلوی منه احساساتمه. اصلا من گذشت کردم و بخشیدم. از خدا که بالاتر نیستم. اونم میبخشه. تا الانم همین کارو کردم.
ولی احساساتم داره ویرونم میکنه. اولین پستم هم همین بود. افکارم خیلی ویرانگر شده. نمیتونم طاقت بیارم کسی بیاد خونم. خودم میدونم که اینا طبیعی نیست و دارم کم کم خل میشم.
راه گذشتن از دیوارو بهم بگو.