RE: من و یه مشکل لاینحل تو زندگیم خواهش می کنم کمکم کنید
بی دل جان اصلا منظورتو نفهمیدم
راستش وقتی دیدم حرفایی که در اوج ناراحتی اینجا نوشتم باعث خنده شده دلم گرفت این مسئله تو زندگیه من باعث رنج و عذابم نه خنده ام
کاش به اندازه یه ذره خودتو می ذاشتی جای من تا حال و روزمو درک کنی
سلام به همه دوستان خوبم که باعث آرامشم هستن
نمی دونم این افکاری که این روزا تو ذهنم می چرخه چیه
حال و روزم وقتی از اینجا رفتم خونه خیلی خوب بود
همسرم اومد خونه با روی باز ازش استقبال کردم آخرشب به پیشنهاد همسرم رفتیم پیاده روی
صحبت های معمولی بود بینمون تا وقتی که ازش پرسیدم چرا جواب sms ام رو صبح ندادی
(آخه دیروز صبح بهش sms دادم دوستت دارم ولی باز جوابی بهم نداد و سکوت در حالیکه تا قبلش داشتیم بهم sms می دادیم ولی تا گفتم دوست دارم جوابی نداد:302:)
خلاصه در اومد بهم گفت دوست نداشتم مگه من به بقیه می گم دوستت دارم که به تو بگم بهش گفتم اتفاقا فقط باید به من بگی دوستت دارم و یه بقیه نگی بعدشم سکوت بینمون
داشتم خفه می شدم از شدت بغض تو گلوم
رفتم خونه و خوابیدم ولی با یه غم بزرگ تو دلم
می خوام تلافی کنم به سرم فکرای آشفته و بد می اد
خیلی بهم ریختم
همیشه دوست داشتم کنارم باشه ولی الان دیگه دلم نمی خواد نگاهم تو نگاهش بیافته صبح تا دم در بدرقه ام کرد ولی من حتی دلم نمی خواست جواب خداحافظیشو بدم
دیشب اصلا دلم نمی خواست کنارش بخوابم
دوست دارم تنها باشم
کاش ازدواج نکرده بودم
RE: من و یه مشکل لاینحل تو زندگیم خواهش می کنم کمکم کنید
سلام اقلیما جان به خدا شوهرت خیلی مهربونه من حسرت دارم که شوهرم حتی جواب اس ام اس معمولی من رو بده اون که هیچی تا دم در بدرقه کنه واااااااااااااااااااای خدای من اونم هیچی خیلی وقت ها جواب خداحافظی هم رو اینقدر آورم می ده که اولش فکر می کنی نداده بعد که کمی فکر می کنم پیش خودم می گم نه بابا داده بی خیال:163:
خیلی خیلی سرد برخورد می کنه توی همه مواقع و توی همه موارد. به خدا زیادی از شوهرت انتظار داری اگه جواب اس ام اس را نداده و بعد هم جوابی که دادند رو من اینطوری برداشت می کنم که دوست داشتنشون قلبی هست و نمی خواد با روی زبون اوردنش تکراری اش کنه بنده خدا جوابت رو هم که داده باورت می شه من 2 سال هست که کنار شوهرم نخوابیدم بچه مون بینمون می خوابه وقتی هم که بخوام کنارش بخوابم به بهانه تلویزیون دیدن می ره توی سالن می خوابه و می گه من از این لیم بازی ها بدم می یاد (منم سرکار می رم و درآمد خوبی دارم و ....)
خلاصه کلام اینکه قدر زندگیتو بدون به نظرم که شوهر با احساسی داری ولی غرورش اجازه نمی ده که به زبون بیاره برای همین توی رفتارش بهت نشون می ده بنده خدا همین که اومده بدرقه یعنی یکی از نشانه های عشق و علاقه.:72:
اقلیما جان منم مدتی هست یه غم خیلی بزرگی توی گلومه و با کوچکترین حرکتی می ترکه ولی مشکلت به حادی مشکل من نیست باور کن دارم می گذرونم فقط همین قدر زندگی تو بدون و کمی در مورد افکارت تامل کن.
RE: من و یه مشکل لاینحل تو زندگیم خواهش می کنم کمکم کنید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط eghlima
بی دل جان اصلا منظورتو نفهمیدم
راستش وقتی دیدم حرفایی که در اوج ناراحتی اینجا نوشتم باعث خنده شده دلم گرفت این مسئله تو زندگیه من باعث رنج و عذابم نه خنده ام
کاش به اندازه یه ذره خودتو می ذاشتی جای من تا حال و روزمو درک کنی
...
آخرشب به پیشنهاد همسرم رفتیم پیاده روی
...
صبح تا دم در بدرقه ام کرد ولی من حتی دلم نمی خواست جواب خداحافظیشو بدم
...
منظور منو نفهمیدی
منظور شوهرتم نفهمیدی
و منظور اینهمه آدم رو که دیروز در چشم بهم زدنی تاپیکت رو به چهار صفحه رسوندند رو هم متوجه نشدی
و...
پالسها رو اشتباه میگیری. میخوای دقیقا همه اونطوری که تو میخوای همون رو عینا بهت بگن. اما جالب اینجاست که خودتم نمیدونی چی میخوای!
فکر کنم هر کسی حتی اون خانمی که پای پست شما تشکر زده (تایید احساسات اشتباه شما) متوجه بشه که پست من اصلا خنده نداشت! اتفاقا گریه داشت. اتفاقا ناراحت کننده بود. شما بهت برخورد نه به خاظر شکلک خنده اش. (شکلک خنده را فقط به توصیه مدیر همدردی که معمولا میگن توی فضای مجاز و نوشتاری که لحن و منظور نویسنده گاهی گم میشه، لازمه شکلک و... بذاریم برای رفع سو تفاهم و تلطیف فضا و ...). اتفاقا به نظرم شما از اون شکلک ناراحت نشدی. بلکه حقیقتی که در پستم بود را متوجه شدی و دردت اومد!
اقلیما! چرا یکبار اصرار داری همه تاییدت کنند که اونجا سخته و نباید بری. همین که میگن نرو! بعد ناراحت میشی و دنبال یکی میگردی که بهت بگه برو! این تضادت منو به تعجب واداشت! شوهرت رو هم گیج کرده. خودتم نمیدونی چی میخوای. اصلا چرا برات مهمه که دیگران بگن برو یا نرو؟ ما همه تلاش کردیم هر کدوم به نحوی از خوبیهای هر تصمیمی چه رفتن چه نرفتن برات بگیم و بهت بگیم هر چند خوبه که تا حدی شوهرت رو هم همراهی کنی اما این مهمه که تو هر تصمیمی که میگیری با دید مثبت باشه و حس و حالت خوب باشه از اون تصمیم.
شوهرت داره به روش خودش بهت ابراز علاقه میکنه. دیشب بهت پیشنهاد پیاده روی میده (دقت کن! پیشنهاد از طرف ایشون بوده!)، امروز تا دم در بدرقه ات میکنه (اگه دوستت نداره چه اجباری داشته به اینکار؟). فقط چون در کلام بهت نگفته دوستت دارم، تو به این نتیجه رسیدی که دوستت نداره؟ خوب هر کسی یک جور عشقش رو بروز میده. یک مردی از صبح تا شب برای زنش زبون میریزه اما جون زنش رو بالا میاره تا در عمل یه کار بدرد بخور (یا یکی از اون کارهایی که همسرت کرده) برای زنش بکنه که ثابت کنه در عمل هم دوستش داره. یکی هم هیچکدوم این کارها رو نمیکنه و فکر میکنه همین که کنار زنشه و داره زندگیشو میکنه یعنی دوستش داره! همسر شما شاید تحت تاثیر همون تفکر مردانه سنتی که تو دانی و من، سختشه بزبون بیاره که اینهم خودت میتونی کمک کنی اصلاح بشه. یا اینکه به عشقی که توی رفتارهاش میبینی این یکی رو بهش ببخشی.
اگر قصدت از زدن این تاپیک گرفتن راه حل برای همون موضوعی بود که در پست اول مطرح کردی، بنظرم جوابت رو در بین همین سه چهار صفحه ارسال دیگه باید گرفته باشی. طولانی کردن تاپیکت بنظرم ثمری نخواهد داشت جز اینکه دنبال کردن تاپیکت رو برای بقیه سخت میکنه.
RE: من و یه مشکل لاینحل تو زندگیم خواهش می کنم کمکم کنید
دوباره چي شده اقليما؟
به نظرم شوهرت به تو محبت مي كنه ولي تو به خاطر اينكه مثلا به قول خودت خرج خودت را خودت مي دي يا از بعضي خواسته هات مي گذري احساس مي كني تو بيشتر محبت مي كني و اينطوري انگار اصلا محبت شوهرت را نمي بيني.
در واقع شوهرت با محبت هاش به تو 40 تا مي ده و تو با محبت هات به شوهرت 90 تا مي دي. و با خودت حساب مي كني من به شوهرم 50 تا دادم (90-40) و اون به من هيچي نداد. اقليماي عزيز اون بيچاره هم به سهم خودش به تو محبت كرده و 40 تا داده ولي تو با محبت هاي بي جات (نظير دادن خرج خودت، پول دادن به شوهرت، همراهي كردنش تا امامزاده علي رغم ميلت) 90 امتياز به خودت دادي و حساب كردي و احساس كردي اون بنده خدا هيچي بهت نداده.
اقليما يا بي توقع محبت كن يا اصلا محبت نكن تا محبت هاي اون شوهر بنده خدات به چشمت بياد.
اقليما مردا اصلا دوست ندارند ما تو مسائل مالي كمكشون كنيم. اين موضوع به اون ها اقتدار و مردانگي مي ده. هزار بار بهت گفتم نكن. اينم براي هزار و يكمين بار.
RE: من و یه مشکل لاینحل تو زندگیم خواهش می کنم کمکم کنید
بی دل جان خیلی آشفته ام این روزا و به شدت منفی
حرفاتو چندین بار خوندم
از دیروز تا الان با خودم خیلی فکر کردم به نتایجی هم رسیدم که در عمل باید ببینم چه طوری میشه
الان سعی می کنم به مورد شماره یک فرشته مهربون یعنی تکنیک توقف فکر و فکر نکردن و زوم نکردن به مسئله امامزاده عمل کنم
بی دل جان تو حرفات بهم در مورد مسئله محبت کلامی گفتی اینهم خودت میتونی کمک کنی اصلاح بشه اگه راه حلی بهم بگی خیلی خیلی دعات می کنم
بی دل جان من یه زن هستم و خیلی دلم می خواد از کسی که اینقدر برام عزیزه بشنوم که بهم مثلا به جای اقلیما بگه اقلیما جان من سالهاست که هیچی نشنیدم
این را هم بگم همسر من سال اول زندگیمون گاهی بهم ابراز احساسات کلامی می کرد ولی حالا اصلا و درصدش به صفر رسیده
mamosh جان ناراحت شدم وقتی خوندم و حس و حالتو درک می کنم
RE: من و یه مشکل لاینحل تو زندگیم خواهش می کنم کمکم کنید
اقليما جان...
هر مردي روشي براي ابراز علاقه داره،همون طور كه هر زني اين طوره.ايا درسته كه كسي رو مجبور كنبم به نحوي كه ما ميگيم ما رو دوست داشته باشه؟
فكر ميكني همه ي همسرا به خانم هاشون جان ميگن؟(همسر من كه نميگه) ولي در عوض به شوخي يك اصطلاح خنده دار ميگه كه اگه كس ديگه اي بشنوه فكر ميكنه از قصده!(يك صفت متضاد كه در من نيست و ميگه) اما من ناراحت نميشم! ميدونم اين روش ابراز علاقه ي همسر منه.
كمي روي خوبيهاي همسرت تمركز كن.
خوبيهايي كه ازش ميبيني رو بزرگ و پر رنگ كن و بهش بگو و ازش تشكر كن.
وقتي ميگه بيا بريم ژپاده روي به جاي اين كه آخر پياده روي رو با يك بحث تموم كني با خنده و شوخي تموم كن.با تشكر.
بزار به قول بچه ها سيگنال مثبت ازت بگيره.
اون وقت ميبيني كه يواش يواش محبت كلامي هم ميكنه همون طور كه اول ازدواج ميكرد ولي به مرور...
با تاييد و تشويق نقاط مثبت در يك فرد اونو وادار ميكنيم كه نا خودآگاه اين نقاط رو در خودش پررنگ تر و بيشتر كنه اما با فشار براي ايجاد ويژگي كه در اون فرد وجود نداره و نا ديده گرفتن بقيه نقاط مثبت اون فرد فقط باعث ميشيم كه انگيزه و اميد براي بهبود در اون فرد از بين بره.
RE: من و یه مشکل لاینحل تو زندگیم خواهش می کنم کمکم کنید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط eghlima
بی دل جان تو حرفات بهم در مورد مسئله محبت کلامی گفتی اینهم خودت میتونی کمک کنی اصلاح بشه اگه راه حلی بهم بگی خیلی خیلی دعات می کنم
بی دل جان من یه زن هستم و خیلی دلم می خواد از کسی که اینقدر برام عزیزه بشنوم که بهم مثلا به جای اقلیما بگه اقلیما جان من سالهاست که هیچی نشنیدم
این را هم بگم همسر من سال اول زندگیمون گاهی بهم ابراز احساسات کلامی می کرد ولی حالا اصلا و درصدش به صفر رسیده
ضمن اینکه باز هم توصیه میکنم "به صرف اینکه همسرت محبت کلامی نمیکنه، بقیه انواع محبت کردنهاشو نادیده نگیر و گیر سه پیچ بهش نده!"، یک تجربه عملی که امیدوارم در مورد شما هم جواب بده اینه که: اگر خودت مرتب ورد زبونت عزیزم و جانم و قربونت برم و ... باشه (که صد در صد همسرت هم دوست خواهد داشت) به مرور همسرت هم عادت میکنه با این کلمات صدات بزنه.
یه وقتهایی هم میتونی بهش تنوع بدی یا غلظتش رو (بصورت سورپرایز) زیاد کنی. مثلا فکر کن توی آشپزخونه ای میخوای صداش کنی بیاد ناهار بخوره بهش میگی: عزیز دلم، همسر نازنینم، آااااقای من،...(با خنده ای بر لب و لحنی حاکی از علاقه و یه کوچولو طنز و کلی حسهای قشنگ دیگه) اونوقت ایشون بجز "جانم"؟ "بله عزیزم؟" چی میتونه بگه؟
البته همیشه هم به این غلیظی نه! غلظتش بسته به شرایط میتونه از یک عزیزم خالی باشه تا ... ولی باور کن نتیجه میده. ضمن اینکه همسر شما در ابتدا این کلمات را داشته اند. پس احتمالش زیاده که دوباره اون ادبیات عاشقانه در ایشون زنده بشه.
RE: من و یه مشکل لاینحل تو زندگیم خواهش می کنم کمکم کنید
به نظر من برو ولی سعی کن شرایط خوبی فراهم کنی فیلم ببر ببین با هم گردش برید کبابی بپزید اوقاتی را دوتایی سپری کنید وخلاصه با مهربونی کاری کن اونم خوشحال بشه وکمکت کنه...خودت بد اخلاقی نکن والبته سعی کن به شوهرت آروم آروم بفهمونی که شما باید اوقاتی هم با هم باشید وتونیاز داری و...
RE: من و یه مشکل لاینحل تو زندگیم خواهش می کنم کمکم کنید
اقلیما،
ذات انسان همینه، نمیدونم اسمش چیه، زیاده خواهی اسم خوبی نیست، شاید سیری ناپذیر بودن اسم بهتری باشه.
این خصلت هم خوبه هم بد.
خوبیش اینه که بشر رو مجبور به پیشرفت میکنه. یه زمانی آدم فقط روی زمین راه میرفت، بعد کشتی ساخت رفت روی آب، بعد هواپیما ساخت رفت هوا، رفت فضا و بازم سیر نشد. می خواد بره گذشته و آینده.
ولی اگه کنترل نشه و کنترلش دست خودت نباشه بده.
همین بچه های اینجا رو نگاه کن.
ته خوشبختی یکی اینه که: همسرش دست از خیانت برداره.
ته خوشبختی یکی اینه که: همسرش دست از اعتیاد بر داره.
ته خوشبختی یکی اینه که: همسرش دست از رفیق بازی برداره
. . . دوستش داشته باشه
. . . بهش محبت کنه
. . . جواب اس ام اس دوستت دارمش رو بده
. . . جواب اس ام اس دوستت دارمش رو اون طوری که اون دوس داره بده
. . .
واقعن ته خوشبختی چیه اقلیما؟
فرد اول اگه همسرش دست از خیانت برداره، حس میکنه خوشبخت ترین فرد زمینه.
همین طور بیا تا پایین.
ولی تویی که همسرت خیانت نمیکنه، اعتیاد نداره، رفیق باز نیست و . . . از خوشبختیت استفاده نمیکنی و دنبال چیز دیگه ای هستی. اونایی که تو داری خوشبختیه آدم های دیگه اس.
نمیگم دنبال بهبود نباش، ولی از اونچه داری اووووووووووووووووووج لذت رو ببر.
اقلیما، اگه پراید داری و ازش لذت نمیبری و همش چشمت دنبال 206 هستش، مطمئن باش توی 206 هم بشینی چشمت دنبال زانتیاس، زانتیا داشته باشی چشمت دنبال سانتافه اس و اگه آخر ماشین های دنیا رو هم داشته باشی، هیچ گاه لذت نخواهی برد.
در حالی که همون لذت رو توی ژیان هم میشه برد به شرطی که دیدت درست باشه.
از داشته هات لذت ببر، زندگی کن و بعد به فکر بهبود باش.
RE: من و یه مشکل لاینحل تو زندگیم خواهش می کنم کمکم کنید
اقای همدردی چه قدر ساده و قشنگ نوشتید .
اقلیما واقعا یک کم فکر کن ببین با چیزی غیر از این حرفا میتونی به ارامش برسی فکر نمیکنم دیگه جایی برای نگرانی و درد باشه زندگی ایده ال هیچ وقت وجود نداره کمبود ها کاستی تو هر زندگی به یک شکل اشکار میشن مهم اینه که داشته هامون رو قدر بدونیم به خدا اینا شعار نیست اینا راه حله واسه زندگی من زندگی تو و همه
تا امروز با بدبختم بدبختم پیش اومدیم چی به دست اوردیم جز اینکه تار به تار وجودمون هم باور کرده که بد بخته و تا ابد بدبخت میمونه ما ایرانی ها به چه کنم چه کنم عادت کردیم به اینکه به هم ثابت کنیم از دیگران بیچاره تریم...
اقلیما عزیز ، اقای همدردی ، من ، تو ، همه بیاید تصمیم بگیریم از زندگی لذت ببریم حتی با زندگی ژیانی