RE: عذاب وجدان بعد از بهم خوردن نامزدی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سرافراز
همون چند تا علامت سوال كه فرستادي بسه. لازم بشه جواب ميده. درضمن اگر قرار باشه چيزي رو دوباره شروع كنيد بايد رسمي و از طرف خانواده ها باشه. دفعه پيش هم علت بهم خوردن، خانواده ها بودند پس بنظر مي رسه شرط رضايت اونها در اولويت اوله و اگر حتي شما يواشكي دونفري با هم حرف بزنيد فايده اي نداره.
در تکمیل صحبتهام...
مشخص بود که کار به گفتگوی دونفره یواشکی می رسه.
دختر خانم شما رو دوست داره و اینکه میگه بعد صحبت نه تو به فکر من باش نه من به فکر تو الکیه. می خواد تورو متوجه کنه که به پاش وایستی و یجور تهدید نرم برای بیان این مطلبه که تورو خدا یه کاری کن من نرم!
اما شما...
ببینید علی رغم نیت دختر خانم که برای من محرز هست شما بر سر توافقات قبلی بمونید و زیرش نزنید. یعنی اینکه اگر نمی تونید واقعا خرج عروسی رو دوبرابر کنید نکنید. خیلی خیلی مهم هست که دختر خانم رو توجیه کنید. بهش بگید من واقعا نمیتونم و از توان من خارجه که بخوام هزینه ها رو دوبرابر کنم. بحث دوست داشتنم یک طرفه و بحث آرامش فکری و سلامت روحیم هم یکطرف. نمی خوام بخاطر قرض و قوله همین اول زندگی تحت فشار باشم و مطمئنا این فشار به زندگی دونفریمون میاد و اولین کسی هم که اذیت خواهد شد خود شمایی. اینو مطمئنم اگر داشته باشم و اگر خداوند روزی بیشتری بهم بده 100% از خرج کردن برای شما دریغ نمی کنم اما در شرایط موجود لزومی به چنین اثباتی نمی بینم و ترجیح می دم توی زندگیم با کار و تلاش عشق و دوست داشتنم رو ثابت کنم.من به همکاری شما نیاز دارم و شما هم اگر خواهان این ارتباط هستی بهتره خانواده رو متوجه این قضیه بکنی و کنار من وایستی نه در مقابل من. شما اگر با من باشی من هر مشکلی رو تحمل می کنم ولی اگر بری در جبهه مقابل من چطور می تونم روی پشتوانه شما حساب کنم....
آقای tomcat:
لازم نیست حرفاتون رو ویرایش یا سانسور کنید. قول الکی ندید. دخترخانم خودش اومده دنبالت پس تورو می خواد. فقط قانعش کن همین! و نترس از اینکه بذاره بره چون اینجوری الگوی بدی در زندگی درست می کنی. نترس و مرد باش!! و در اولین فرصت پس از گفتگوی ضمنی تون فورا با واسطه و ریش سفید محترم، رابطه رو دوباره رسمی کنید و یادتون نره بر اعصاب و حرفهایی که می زنید کنترل داشته باشید....جانب احترام رو همیشه داشته باشید.
داخل پرانتز عرض میکنم:بحث اینکه به دختر خانم بگید شما اول یه چیز گفتید بعد زدید زیر قولتون پدرت ال کرد بل کرد و غیره رو هرگز مطرح نکنید(احساسات ایشون رو جریحه دار نکنید). فقط دختر خانم و به طبع اون خانواده محترمش رو راضی کنید که دوبرابر کردن خرج عروسی به صلاح نیست...
RE: عذاب وجدان بعد از بهم خوردن نامزدی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سرافراز
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سرافراز
همون چند تا علامت سوال كه فرستادي بسه. لازم بشه جواب ميده. درضمن اگر قرار باشه چيزي رو دوباره شروع كنيد بايد رسمي و از طرف خانواده ها باشه. دفعه پيش هم علت بهم خوردن، خانواده ها بودند پس بنظر مي رسه شرط رضايت اونها در اولويت اوله و اگر حتي شما يواشكي دونفري با هم حرف بزنيد فايده اي نداره.
در تکمیل صحبتهام...
مشخص بود که کار به گفتگوی دونفره یواشکی می رسه.
دختر خانم شما رو دوست داره و اینکه میگه بعد صحبت نه تو به فکر من باش نه من به فکر تو الکیه. می خواد تورو متوجه کنه که به پاش وایستی و یجور تهدید نرم برای بیان این مطلبه که تورو خدا یه کاری کن من نرم!
اما شما...
ببینید علی رغم نیت دختر خانم که برای من محرز هست شما بر سر توافقات قبلی بمونید و زیرش نزنید. یعنی اینکه اگر نمی تونید واقعا خرج عروسی رو دوبرابر کنید نکنید. خیلی خیلی مهم هست که دختر خانم رو توجیه کنید. بهش بگید من واقعا نمیتونم و از توان من خارجه که بخوام هزینه ها رو دوبرابر کنم. بحث دوست داشتنم یک طرفه و بحث آرامش فکری و سلامت روحیم هم یکطرف. نمی خوام بخاطر قرض و قوله همین اول زندگی تحت فشار باشم و مطمئنا این فشار به زندگی دونفریمون میاد و اولین کسی هم که اذیت خواهد شد خود شمایی. اینو مطمئنم اگر داشته باشم و اگر خداوند روزی بیشتری بهم بده 100% از خرج کردن برای شما دریغ نمی کنم اما در شرایط موجود لزومی به چنین اثباتی نمی بینم و ترجیح می دم توی زندگیم با کار و تلاش عشق و دوست داشتنم رو ثابت کنم.من به همکاری شما نیاز دارم و شما هم اگر خواهان این ارتباط هستی بهتره خانواده رو متوجه این قضیه بکنی و کنار من وایستی نه در مقابل من. شما اگر با من باشی من هر مشکلی رو تحمل می کنم ولی اگر بری در جبهه مقابل من چطور می تونم روی پشتوانه شما حساب کنم....
آقای tomcat:
لازم نیست حرفاتون رو ویرایش یا سانسور کنید. قول الکی ندید. دخترخانم خودش اومده دنبالت پس تورو می خواد. فقط قانعش کن همین! و نترس از اینکه بذاره بره چون اینجوری الگوی بدی در زندگی درست می کنی. نترس و مرد باش!! و در اولین فرصت پس از گفتگوی ضمنی تون فورا با واسطه و ریش سفید محترم، رابطه رو دوباره رسمی کنید و یادتون نره بر اعصاب و حرفهایی که می زنید کنترل داشته باشید....جانب احترام رو همیشه داشته باشید.
داخل پرانتز عرض میکنم:بحث اینکه به دختر خانم بگید شما اول یه چیز گفتید بعد زدید زیر قولتون پدرت ال کرد بل کرد و غیره رو هرگز مطرح نکنید(احساسات ایشون رو جریحه دار نکنید). فقط دختر خانم و به طبع اون خانواده محترمش رو راضی کنید که دوبرابر کردن خرج عروسی به صلاح نیست...
ممنون از راهنمایت من دیشب یه 20 دقیقه ای تلفنی که باایشان صحبت کردم گفتن که میخوان یکسری مسائل رو که پیش آمده بود رو برام توضیح بدن که فردا دچار سوء تفاهم نشید و پدر و مادرم در این جریان هیچ نقشی نداشتن و این تصمیم خودم بوده که ما به درد م نمیخوریم ایشان میگفتن که شما چرا خیلی راحت از من گذشتی و پای من هیچ کاری نکردی چرا به خاطر من چلوی پدر و مادرت نایستادی این رو که گفت من دیگه کپ کردم این دیگه چه صحبتی بود کرد دختر هرجه قدر هم که بی سیاست باشه نباید این حرف رو بزنه که به خاطر من جلوی خانوادت وایسا اینه که ته دل من رو میلرزونه و احساس میکنم اگر ایدئولوژی ایشان این باشه خوب این در زندگی آینده خیلی خطرناک خواهد بود لاقل برای من که نمیتونم با خانوادم قطع ارتباط یا مقابلشون وایسم بابا ناسلامتی پدر و مادرم هستند بیگانه که نیستم کافر هم این کار رو با پدر و مادر خودش میکنه؟ البته شاید این صحبتی که کرده صحبتی بوده که در خانه ایشان میشه و ایشان آمده به من منتقل کرده شایدم از روی بچگی این صحبت رو کرده نمیدانم تو رو خودا راهنمایم کنید چکار کنم
یعد یک چیز که یادم رفت بگم اینه که حس ششم میگه که مادرش از این ارتباط اطلاع داره آخه ایشان در خانه و شب صحبت کرد البت در حمام صحبت میکرد چون صدا میپیچید
ویک یک چیز اینکه من دانستم که مادر ایشان در خانه همه کاره هستند البته اینجوری نشان نمیدن
RE: عذاب وجدان بعد از بهم خوردن نامزدی
یک خط صاف و مستقیم درنظر بگیرید و روی همون حرکت کنید. ایشون نیاز به اطمینان از سمت شما احساس کرده که گفته چرا جلوی خانواده ات بخاطر من واینستادی. از هر کاهی کوه نسازید. گفتگو گفتگو گفتگو... کلید حل مشکل شماست. دختر خانم رو توجیه کنید. انقدر با شک و تردید حرف نزید. سر حرفتون بایستید. ایشون هم این تردید رو متوجه میشه و از شما ثبات می خواد....دلیل دوست داشتن می خواد. خودش هزینه عروسی رو دوبرابر کرده یا خانواده اش مهم نیست... مهم اینه که دلیل بیارید توجیهش کنید. با دلش راه بیایید.
نکته: ببینید برای خانواده دختر خیلی سخته که دخترشون یک ماه با یکی صیغه باشه بعد همه چی بهم بخوره(اونهم در جامعه ایرانی). اونها در شرایط جالبی نیستند و از طرفی نمیخوان که بعدها گفته بشه دخترشون رو به ما انداختند. با رعایت همه حرمتها حرفتون رو بزنید و میدون رو خالی نکنید. اگر حرفهایی که بهتون گفتم به اونها بگید 99% موفق میشید. 1% هم ممکنه خانواده گیر و اذیت کنی باشن که دراینصورت باید خوشحال باشید عروسی سر نگرفت.
RE: عذاب وجدان بعد از بهم خوردن نامزدی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سرافراز
یک خط صاف و مستقیم درنظر بگیرید و روی همون حرکت کنید. ایشون نیاز به اطمینان از سمت شما احساس کرده که گفته چرا جلوی خانواده ات بخاطر من واینستادی. از هر کاهی کوه نسازید. گفتگو گفتگو گفتگو... کلید حل مشکل شماست. دختر خانم رو توجیه کنید. انقدر با شک و تردید حرف نزید. سر حرفتون بایستید. ایشون هم این تردید رو متوجه میشه و از شما ثبات می خواد....دلیل دوست داشتن می خواد. خودش هزینه عروسی رو دوبرابر کرده یا خانواده اش مهم نیست... مهم اینه که دلیل بیارید توجیهش کنید. با دلش راه بیایید.
نکته: ببینید برای خانواده دختر خیلی سخته که دخترشون یک ماه با یکی صیغه باشه بعد همه چی بهم بخوره(اونهم در جامعه ایرانی). اونها در شرایط جالبی نیستند و از طرفی نمیخوان که بعدها گفته بشه دخترشون رو به ما انداختند. با رعایت همه حرمتها حرفتون رو بزنید و میدون رو خالی نکنید. اگر حرفهایی که بهتون گفتم به اونها بگید 99% موفق میشید. 1% هم ممکنه خانواده گیر و اذیت کنی باشن که دراینصورت باید خوشحال باشید عروسی سر نگرفت.
ببینید شک داشتن به خاطر فقط به خاطر این صحبت ایشان نبوده این برنامه رو توی خانواده خودشون هم داشتن یعنی خانواده ایشان با تمامی افراد خانواده پدر خانواده قطع ارتباط کردن به این دلیله که من میترسم بعد اگر واقعا برای اون خانواده 1 ماه صیغه بودن دخترشون مهمه چرا پدر خانواده مرتب صحبت از این میکرد که اگر شد اگر هم نشد هیچ عیبی نداره یا حرف من رو زمین بندازن بهیچ عنوان دختر بهشون نمیدم چرا از موضع خودشون کمی با اینکه چند بار ما اقدام کردیم و توضیح دادم که امکان پذیر نیست برای من شرایط شما ولی هیچ کوتاهی نیامدن و خواسته هاشان در هر جلسه بیشتر میشد؟
RE: عذاب وجدان بعد از بهم خوردن نامزدی
یکی نیست مارو نصحیتی راهنمایی چیزی کنه
RE: عذاب وجدان بعد از بهم خوردن نامزدی
دوست عزیز
پست های سرافراز رو دوباره مرور کن
خیلی قشنگ و واضح راهنماییت کرده
موفق باشی
RE: عذاب وجدان بعد از بهم خوردن نامزدی
من امروز رفتم ملاقاتش سعی کردم تا اونجایی که میتونم آرام صحبت کنم و تند نشم و در صحبت هاش حق رو به او دادم البته بیشتر دردل بود وخیلی دلش پر بود و بهش گفتم که میخوام برگردم و میخوام یک زندگی خوب شاد درست میکنم و چکار میکنم خلاصه نزدیک 2 ساعت هرچه بهش گفتم قبول نکرد و گفت من جوابم نه هستش به هرگی قسمش دادم گوش نکرد نمیدانم اگر قصدش برگشتن بود پس چرا قبول نکرد که من بازم جلو برم نمیدانم قصدش فقط ناراحت کردن من بود یا واقعا میخواست که به منتوضیح بده که جریان چه بوده ترورو خدا بهم بگین چکار کنم
فقط زودتر بگین خواهش میکنم
البته زیاد توی مسائل ریز وارد میشد و میگفت تو چرا فلان کار رو نکردی تو چرا نگفتی که حاظرم برای تو هر کاری که میخوای انجام بدم آخه من گفته بودم که هر کاری که از دستم بیاد و در رضای خدا باشه
RE: عذاب وجدان بعد از بهم خوردن نامزدی
سلام دوست عزیز
من فرصت نکردم تمام نظرات رو بخونم.تنها چیزییکه میتونم بگم این که شما باید به عنوان یه مرد محکمتر حرفاتونو بزنین.نه اینکه جنگ و دعوا کنین اصلا.ولی با قاطعیت روبروش قرار بگیرین و حرفاتونو بزنین.به نظرم ایشون و خونوادش شما رو خوابوندن تو آب نمک!البته شرمنده که اینو گفتم ولی احتمال زیاد همینطوره.
اگه بهش محکم بگین که اینهمه طول و دراز دادن بی معنیه و اگه نظرت مثبته بهم اعلام کن مسلما میفهمین چه قصدی دارن.ولی اگه با عجز و تمنا باهاش صحبت کنبن فکر کنم همچنان این ماجرا ادامه خواهد داشت.
RE: عذاب وجدان بعد از بهم خوردن نامزدی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sepide_roshan
سلام دوست عزیز
من فرصت نکردم تمام نظرات رو بخونم.تنها چیزییکه میتونم بگم این که شما باید به عنوان یه مرد محکمتر حرفاتونو بزنین.نه اینکه جنگ و دعوا کنین اصلا.ولی با قاطعیت روبروش قرار بگیرین و حرفاتونو بزنین.به نظرم ایشون و خونوادش شما رو خوابوندن تو آب نمک!البته شرمنده که اینو گفتم ولی احتمال زیاد همینطوره.
اگه بهش محکم بگین که اینهمه طول و دراز دادن بی معنیه و اگه نظرت مثبته بهم اعلام کن مسلما میفهمین چه قصدی دارن.ولی اگه با عجز و تمنا باهاش صحبت کنبن فکر کنم همچنان این ماجرا ادامه خواهد داشت.
فکر کنم اگر همه رو میخوندی قضاوت دیگه ای میکردی
امروز با دختره که رفته بودیم بیرون فقط آمده بود یک جور باباش رو تبرئه کنه از حرف هاش اینطور فکر کنم باباش متوجه شده بود که باعث بانی همه این مشکلات خود شخص ایشان هست به همین خاطر دختره آمده بود که بگه تمام تصمیات رو خودم گرفتم ولی اینطور نیست با توجه به شناختی که از دختر خانم کسب کرده بودم البته این دختر خانم خیلی عزیز بود ولی چه فایده.
دوستان من یک چیزی رو از صحبت های قبل و بعد و حرف هایی که رد وبدل شده توی این چند وقته از ایشان خانواده محترمشان متوجه شدم به این علت مشکلات پیش آمد و ماجرا بهم خورد که برای شما میگم.
ما که روز اول رفتیم خواستگاری خوب خانواده ایشان خیلی خوب مارو پسند کردن ولی از اونجا که خانواده ایشان دهن بین بودند و در صحبتهای ایشان متوجه این عیب شدم که به حرف دیگران زیاد توجه میکنن اقوام ایشان گفتند که چرا دختر خود را به یک کاسب بیسواد دادید (قابل توجه باشه که ایشان خیلی دوست داشتن که من وارد اداره بشم و درسم رو اداره بدم در واقع موقعیت من رو یک جور ننگ میدونستند از حرفهای امروزشون هم متوجه شدم که میگفت چرا نرفتی تو اداره و درست رو ادامه ندادی) و از اونجا که ایشان به حرف مردم خیلی توجه میکردند و در واقع میخواستند که این کمبود من رو جبران کنن و بگن که آقا پسر خیلی خاطر دختر خانم رو میخواد بنابراین اون شروط سنگین رو گذاشتن و از اونجا که من مقابل خواسته غیر معقول اونها ایستادم و زیر بار نرفتم (البته شاید اینجا من باید طور دیگه ای رفتار میکردم یکمی از خودم انعطاف نشان میدادم و سریع در مقابل اونها موضع نمیگرفتم) و اونها به هیچ عنوان فکر نمیکردن که من عقب بکشم (از هاج واج شدنشون بعد از انصراف بنده متوجه شدم که انتظار نداشتن) بنابراین مرتب میگفتن اگر خواستی بهم بخوره هیچ عیبی نداره و بذار بهم بخوره چیزی که نمیشه (ولی بعدش من از طریق صحبت امروز دختر خانم متوجه شدم که ایشان و خانوادش تحت شار روحی خیلی زیادی هستند) روی خواستشون پافشاری کردن و خلاصه کار به جدایی کشید و یک چیز دیگه من متوجه شدم این بود که اونها با اینکه میدانستند درآمد من حداقل 3 برابر یک معلم هست ولی باز هم حاضر بودن من کارمند و دارای مدرک حداقل فوق بودم ولی کاسب نبودم آخه گناه من این وسط چی بود خوب من رو همین جوری روز اول دیدن چرا دیگه این فیلم رو سرم در آوردن آخه مگه احساسات و غرور ندارم امروز برای اینکه دختره رو برگردونم و راضیش کنم هر چه میگفت حق رو به اون دادم و حتی ناحقاش و حسابی خودم رو به لجن کشاندم برای اینکه فقط برشگردونم
این بود برداشت اینجانب از تحرکات و اعمال اونها
خلاصه زندگی من این دو ماهه حسابی به لجن کشیده شده و از زندگی و کار حسابی دور شدم و در کارم حسابی ضربه خوردم طوری که سود این ماه من بسیار کمتر از ماههای گذشته شد و اصلا دوست ندارم به سمت اینجور خانواده های برم حداقل روی صحبت خود وایسادن رو ندارن و اینقدر دهن بینن
RE: عذاب وجدان بعد از بهم خوردن نامزدی
دوستان اگر نظر بدن ممنون میشم