RE: دخالت خواهرهای زنم در دوران عقد
چشمک جان من شبی که رفتم خواستگاری با خانوم رفتیم تو یه اتاق 2 ساعت تمام حرف زدیم..من به این خانوم گفتم که آنچنان درآمد زیادی ندارم بستگی به تلاش خودم داره ممکنه ماهی 200هزار بشه ممکنه ماهی 600هزار هم بشه...و گفتم که من فعلا یه مدت مجبور هستم با پدر و مادرم زندگی کنیم یه زمین داریم که میخوام 3طبقه بسازمش ممکنه6 ماه تا یکسال طول بکشه یه واحدش واسه منه!خانوم هم این شرایط رو قبول کردند ما 5 ماه نامزد بودیم بالغ بر 350 ساعت طی این دوران با هم صحبت کردیم...خانواده دختر شب خواستگاری هیچ شرطی نداشتن..حتی گفتن که شما هرچقدر طلا خریدید برای خودتانه نه برای ما.. تا اینکه اون مشکل مالی پیش اومد و من خواستم هزینه طلا+جشن عقد رو بدم برادرم..2روز قبل از عقد با خانومم حرف زدم اون کاملا موافق بود گفت من تورو دوست دارم بخاطر طلا نمیخوام زندگی کنم...1 روز قبل از عقد خانومم گفت که پدرشون گفته اگه طلا نخرن نمیزارم این وصلت سر بگیره..من هم چون خانومم رو دوست دارم یه سرویس طلا سبک واسشون خریدم..
من تا انجا که بوده برای این خانوم و خانوادش کم نذاشتم...پدر و مادر من هم به هیچ عنوان در زندگی من دخالت نکردند..حتی پدر و مادرم عروسشان را بیشتر از من قبول داشتند منم حتی تا اون شب که خواهرشون به پدر ومادر من توهین کردند 3 بار دیگه به من توهین کرده بودند قبلش با اینکه خانومم و مادر خانومم در جریان بودند اما هیچ اقدامی برای کوتاهی توهین ها نکرده بودند
من هیج کوتاهی نکردم خودش اینجا نیست اما خداش اینجاست
به نظرم دارن لجبازی میکنند....
RE: دخالت خواهرهای زنم در دوران عقد
علت این همه تغییر ناگهانی این خانواده چیه؟
به نظر با شرایط به وجود امده بهترین کار صبوریه...هرگونه اقدام شما چه مثبت و چه منفی باعث وخیم تر شدن اوضاع میشه.
اونا شرط و شروط گذاشتن شما هم بهتره کمی زمان به خودتون برای فکر کردن در مورد صحبتاشون بدین...
هیچ اقدامی فعلا نکنید چرا که وضعیت خراب تر میشه
مشخصه که اونا الان عصبانی هستن....اما علت این عصبانیت مشخص نیست...علت این همه بهانه گیری مشخص نیست
برادر گرامی کمی صبوری کنید...
RE: دخالت خواهرهای زنم در دوران عقد
به نظرم دارین کم کم اشتباهات خودتون را هم می گید.
همونطور که شما به برادرتون و مشکلش بیشتر از خانمتون و زندگیتون اهمیت دادید، خانم هم دچار تردید شدند.
منظورم تایید رفتار خواهرشون نیست. به هر حال اگر مشکلی هم بود نباید به این شکل بیان می شد.
مشکل برادرتون و اینکه شما مخارج عقد خودتون را صرف مشکل ایشون کردید را هم نمی دانم. اما به نظرم همسرتون و زندگی خودتون در اولویت است.
اگر در اولین قدم این کار را کردید، ترس این که همواره این مساله در زندگیتون باشه هست.
به هر حال اون دختر هم برای عقدش انتظاراتی داشته و ....
فعلا بیشتر فکر کنید و مشورت.
هر دو طرف شدیدا عصبانی هستند.
RE: دخالت خواهرهای زنم در دوران عقد
سلام
به نظر من مشکل شما دخالت خواهر خانمتون نیست ، مشکل اصلی شما که باید به فکره حلش باشید اینه که از توقع دارید خانمتون بخاطر شما در مقابل خوانواده خودش بایسته و در اینجا بطور خاص خواهر خودش ....
برای حل مشکلتون ابتدا باید این توقع اشتباه رو از ذهن خودتون بیرون کنید و دنبال راهی باشید که به خانمتون اثبات کنید قصد ندارید ایشون رو در مقابل خوانوادش قرار بدید حتی باید خواهرتون رو به خانوادش نزدیکتر کنید و در این راستا حرکت کنید ، سعی کنید ایتدا مشکلتون رو باید بطور مستقیم با خانمتون حل کنید .....
منم اولین عید زندگیمو در کنار همسرم گدروندم که بهترین عیده عمرم بوده برای شما هم آرزوی حل مشکلتون و زندگی شیرینی با همسرتون در کنار خانواده ها تون دارم .....
RE: دخالت خواهرهای زنم در دوران عقد
پیدا جان..من هزینه جشن عقد رو به داداشم ندادم...هزینه رو خرج عقد کردم..من از زنم نگذشتم..از داداشم گذشتم..
صبح آرامش جان..من اصلا کاری به خواهر خانوم ندارم...مشکل خانوم منه..باید حد ومرز بین خانوادش و منو واسه خانوادش تعیین کنه..خواهر زنم به من توهین میکنه.4 بار این توهین ها در طول یک ماه اتفاق افتاده..کوتاهی از خانوم بندس..ایشون وقتی حامی شوهرش تو خانوادش نباشه معلومه که خواهر ایشون اینقدر به خودش اجازه میده که حتی به پدر و مادر من هم توهین کنه...انتظار حمایت ازشوهر خیلی با صحبت های شما فرق داره..این یه مشکل کوچیکه ..زن و مرد اگه تو این مشکلات همدیگرو حمایت نکنن پس تو مشکلات بزرگتر جا میزنن..مسئله اصلی خانوم منه..ما از دوران نامزدی تا 2 روز قبل از عید بیش از 7 ماه اصلا هیچ مشکلی نداشتیم...شما اگه خواهر شوهرتون بهتون بی دلیل بی احترامی کنه حتی اگه شوهر شما پیشتون باشه و ازتون حمایت نکنه چیکار میکنید..اونم نه یکبار بلکه 4 بار این اتفاق بیفته...حالا هم که این شرایط رو کذاشتن خانومم شرایط من میدونه..اگه من یا زندگیش واسش مهم بودیم حداقل سعی میکرد که پدرش این شرایط رو نذاره..در حالی که ما قبل از عقد اگه این شرایط رو میذاشت قبول نمیکردم..این شرایط از لحاظ اخلاقی درست نیست...
من دوران نامزدی همه اوضاع زندگیم رو واسه خانومم تشریح کردم با توافق از شرایط زندگی هم و یک سال آینده پا جلو گذاشتیم و عقد کردیم..اما حالا اونا دارن اذیت میکنند...
اونا نمیخوان زندگی کنن که این شرایط رو گذاشتن... پس ادامه این زندگی بنظرم زیاد جالب نمیشه...
RE: دخالت خواهرهای زنم در دوران عقد
جناب ناصری عزیز بنده خانم نیستم البته اشتباه از من بود که در پست قبلی اینو بیان نکرده بودم ........
شرایط شما انقدر هم که فکر میکنید حاد نیست که به جدایی فکر کنید باید صبر بیشتری داشته باشید و اگر واقعا به خامتون علاقه دارید تا جایی که میتونید سعی خودتونو بکنید حتی اگر خانمتون سعی و تلاشی نکنه .....
اگر دقت کنید اول چست قبلی خوئم گفتم که مشکل شما خواهر خانمتون نیست واضح بگم مشکل شما ذهنیتی که در وجود خانمتون ایجاد شده ، خانمتون الان فکر میکنه شما بین ایشون و خانوادش قرار گرفتید و واقعا هم دارید قرار میگیرید ، شما از خانمتون انتظار حمایت دارید در مقابل کسانی که از اولین لحظه عمرش باهاشون زندگی کرده ، انتظار حمایت دارید به قیمت فاصله افتادن بین ایشون با خانوادش ، خودتون جای خانم خودتون بذارید ایشون به احتمال زیاد بین شما و خانواده خودش گیر کرده .... چیزی که من از حرفهای شما فهمیدم اینه که مشکل شما نه خواهر خانمتونه نه خانمتون بلکه خودتونه .... به جای اینکه به جدایی فکر کنید دنبال راهی باشید که خودتون و همسرتون با سربلندی و بدون اسیب دیدن از این مشکل عبور کنید .....درسته شما 4 بار کوتاه امودین ولی بدونید واسه ساختن یه زندگی خیلی بیشتر از اینها باید از خودتون بگذرید
با اروزی موفقیت :72:
RE: دخالت خواهرهای زنم در دوران عقد
ببخشید من درست متوجه ماجرای شما و برادرتان نشده بودم.
RE: دخالت خواهرهای زنم در دوران عقد
من یه 3 میلیون تومان پول داشتم که میخواستم باهاش طلا بخرم و جشن عقد بگیرم..درست اون زمان برادرم نیاز به پول داشت که من با مشورت و موافقت با خانومم میخواستم که پول رو به برادرم بدم اما باز دست آخر پول رو به برادرم ندادم و باهاش طلا گرفتم واسه خانومم
RE: دخالت خواهرهای زنم در دوران عقد
سلام
به نظر منم باید اشتباه هر دو طرف رو دید .
درسته که شما پول مراسم و... را رو به برادرتون ندادید ولی بابیانش این ذهنیت رو در خانمتون ممکنه ایجاد کرده باشید که خونواده رو در اولویت نسبت به ایشون قرار دادید . شاید همین ذهنیتی که نا خواسته ایجاد کردید باعث شده که فکر کنند ، شما بیشتر از اینا در توانتون بوده و نخواستید انجام بدید . ( این چیزی بود که به ذهن من رسید )
الانم سعی کنید بی گدار به آب نزنید . به توصیه های دوستمون آنی بیشتر دقت کنید .
من در همه ی پست هاون اینو دیدم که شما هم بیشتر به جزییات و اینکه کی چی گفت و چکار کرد زوم کردید .
توصیه من اینه که چند روزی به خودتون آرامش بدید ، این مسایل رو از خودتون دور کنید و بعد با ذهنی آرام مسئله رو بازبینی کنید .
RE: دخالت خواهرهای زنم در دوران عقد
اشتباه کردی که به برادرت کمک نکردی!