رفتار مدیرمون با من عوض شده

این سومین باریه که دارم برات مینویسم،دوتای قبلی نمیدونم این تالار چشه که همش پریدن:302:

نه برو باهاش جراتمندانه و مقتدرانه برخورد کن و بگو که اقای محترم این رفتارها رو در شان خودم و شما نمیبینم و ...(بالاخره الان اون سواره است و تو پیاده،قدرت دست اونه مخصوصا هم اگه جاییکه کار میکنی خصوصی باشه) نه اینکه حرفاتو بریزی تو دلت و از رییست بترسی و با دیدنش قلبت بیاد تو دهنت!
من اگه جای شما بودم مثل بعضی از دوستان که گفتن تو اون محیط نمون بی برو برگرد از کارم استعفا
میدادم و حتی یک لحظه هم دیگه نمیخواستم با اون ادم چشم تو چشم شم،با این توصیفاتی
که شما از ایشون کردی،این ادم از اووون ادماست،منکه از پشت مونیتور کاملا حس بدی
نسبت بهش پیدا کردم.
شاید بگی خب من کارمو دوست دارم،الان هم که یه موقعیت خوب کاری پیدا کردم
بعد 3سال سابقه کاری و تو این اوضاع بیکاری چجوری کار پیدا کنم و از نو شروع کنم،ولی
اگه عرضشو داشته باشی(منظورم همون جنم و توانایی هستش)هر جا بری میتونی موفق
بشی و رشد کنی ولی رشدی که بر پاییه ی سواد و تواناییهاته نه توانایی و نقاط قوت جسمانی و ظاهری(مثل اینکه رییست بهت باربی گفته)

احتمالا قیافه ی خوشگلی داری(بنا به تجربه خودم میگم و خودت هم میدونی،بعضی اوقات خوشگلی واقعا دردسرسازه)پس نازنین جان تا میتونی سعی کن پوشیده تر باشی،در عین حفظ ادب و احترام کاملا جدی و مغرور باش با اقایون(دیدم که گاهی اوقات خندیدن باعث میشه روی بعضی پسرا باز شه)بذار بگن نازنین چقدر امل و بیکلاسه،چقدر خشک و غدهستش(نمیدونم املاشو درست نوشتم یا نه)بهتر از اینه که یه نفر فکر کنه تو از اون دخترایی هستی که میتونه رو سرویس دریافت کردن از تو حساب ویژه ای باز کنه!

این ادم نمیدونم چجوری جرات کرده این حرفا رو بهت بزنه و صمیمی شه،بالاخره مدیره یه شرکتی هستش،یعنی این فکر نکرده پیش خودش که اگه جواب تو نه باشه بهش،و بخوای ابروشو ببری،چی میشه؟!این ادم بنظرم خیلی مطمئن بوده که اینجوری اعتبار و ابروشو گذاشته به حراج(حتما خصوصیه شرکتتون دیگه؟اگه دولتی باشه که واقعا متاسفم)نازنین بشین با خودت فکر کن ببین ایا رفتار و حرکات تو هم باعث این رفتار اقاهه شده یا نه،اگه جوابت مثبت بود سعی کن که دیگه تکرارشون نکنی،حتی همون شوخی ساده یا خندیدنه

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

ببخشید نازنین، من پست قبلیتو الان دیدم،حوصله هم دیگه نداشتم پستمو ویرایش کنم اکثرا به بعضی ابهامات من هم جواب دادی،
افرین خیلی خوب جوابشو دادی، این ادم فقط میخواد ازت سوءاستفاده کنه،حتما برو یه شعبه ی دیگه،کلا پیش این ادم نمون.

وااای نازنیین چقدر ناراحت شدم,چه رفتار بدی داشته:(

واقعا که,خیلی....نمیدونم چه صفتی بگم

فقط عزیزم مواظب خودت باش و هر چه زودتر خودت دو نتقل کن به یه شعبه دیگه

همزمان با این کاری که انجام میدی استخدام توی محل کار بابا رو هم مد نظرت داشته باش که 2 تا گزینه داشته باشی

فقط سعی کن زیاد دورو برش نری که بازم بتونه حرف بزنه

مشخصه که چی میخواد,فقط میخواد از موقعیتش و موقعیتت سو استفاده کنه

باهاش درگیر لفظی نشو به نظرم چون مشخصه احترام نگه نمیداره و عصبانی بشه هر کاری که دوست داشته باشه انجام میده....

مقدمات انتقالیت رو با تمام مشکلاتی که میدونم داره فراهم کن تا دستش کوتاه شه

به امید خبرهای خوش

تازه مطمءن باش هیچ وقت خورشید پشت ابر پنهون نمیمونه روزی میشه که ایشون هم مشکلی درست میشه در محیط کارش....

موفق باشی عزیزم

نازنین عزیزم
امیدوارم همینطور محکم پیش بری
خیالت راحت باشه این آقا براش شما یا کارمند دیگه فرق نمیکنه. باز خیلی خوب موقعی مشکلت را با بچه های همدردی مطرح کردی اینو بدون من تو شرایطی راضی به استعفا شدم که کلی روی کارم حساب کرده بودم میدونم مدیرم هم کلی پشت سرم صفحه میذاره ولی مهم اینه که من بهترین تصمیم را گرفتم شاید واسه پیدا کردن کار خیلی اذیت بشم اما بتر از تحمل کسیه که حتی به نامزد من هم تهمت میزد تا بین من و اون بهم بخوره . اصلا نگران نباش خدا خودش شاهد هست که دختری که مراقب نجابتشه را تنها نذاره روزهای خوبی در انتظار ما هست پس نا امید نباش و محکم پیش برو .

نازنین جان

حالا که محیط کاریت نسبتاً دولتی هست و مافوق تر از ایشون هم وجود دارد بدون ترس و با همین قاطعیتی که نشان داده ای ادامه بده . نیاز به کل کل و حرف زیاد زدن با او نیست ، فقط عملاً با رفتارت نشان بده . وقتی مواردی اینچنین را می بینی ، مثل همین عکس نشون دادن و .... بگو شرمنده این جزء شرح وظایف بنده نیست .

در خصوص دستور مافوق . اگر یک وقتی شما را خواست مجبور کند به کاری شخصی و .... به عنوان اجرای دستور مافوق بگو لطفاً کتباً دستور دهید بنده این کار را انجام دهم اگر دستور کتبی دقیقاً برای این کار از شما داشته باشم حتماً انجام می دهم . و مطمئن باش چنین نخواهد کرد ( اگر دستور کتبی نوشت که برگ برنده ای بدست آورده ای ، بگو اجازه دهید به اتاقم بروم کاری دارم انجام دهم و بیایم ، بعد از آن ، پایین دستور کتبی اش بنویسد این خواسته جزء شرح وظایف و اساساً کاری نیست و بنده از انجام آن معذورم ، و یک کپی از آن بگیر نامه را با جوابی که پایین آن پاراف کرده ای تحویلش بده ( که البته اگر ناشی باشد به شما دستور کتبی خواهد داد ) . در غیر اینصورت هرجا هم بخواهد ادعا کند شما دستور مافوق را انجام نداده ای نمی تواند ثابت کند . او بلوف و ژستهای ایجاد ترس را می آید تا شما را تسلیم کند ، شما نترس . خیلی راحت وقتی ادامه وقاحت داد بگو بنده استعفا می دهم اما دلیلش را حتماً ذکر خواهم کرد .

ما مسئولیم در اینگونه مواقع تا آنجا که امکان و توان هست محکم و با توسل به خدا با رفتار قاطعانه و برخورد قانونی جلوی اینگونه مسائل بایستیم ، اگر قرار باشد منفعلانه جا زده و ترک محیط کنیم که به تداوم ظلم کمک کرده ایم . وقتی با اطمینان از روش درست و خدا پسندانه بودن قاطعیت و ..... حرکت کنیم مطمئن باشید حتی اذیت شدنش هم اجر و پاسخ دارد . فکر می کنید اگر همه دخترها و خانهمای منفعلی که با ترس و عدم اعتماد به نفس تسلیم اینگونه شرایطی شده اند ، قاطع و درست رفتار می کردند جو جامعه در شرکت ها و .... اینگونه ناامن می شد ؟

ضمناً شماره تلفنها و صندوق پستیهایی ..... از وزارت اطلاعات در جاهای مختلف شهر نصب است برای اطلاع رسانی . می توان به آنجا هم گزارش وضعیت را داد بدون نیاز به ذکر نام و ... چون آنها خود با روشهای خاص خود پی گیر مسئله شده و کلاً ممکن است مدتها موردی را زیر نظر یا حتی تحت امتحان قرار دهند . که البته این مرحله نهایی و خیلی حاد است که از این راه استفاده شود .

موفق باشید .


.

شایانا ممنونم از راهنمایییت
باور کنید می خوام برم ولی
نمی خوام بی گدار به اب بزنم
من تو خونه بمونم دق می کنم میشم اینه دق واسه مامانم
روزهای تعطیل روزایی که زود می رم خونه عوض اینکه به کارام برسم و واسه خودم تفریحی داشته باشم یا روی پایان نامه ام کار کنم میشینم ی گوشه اتاق به گذشته فکر میکنم :302::302:
ولی وقت سر کارم انقدر کار هست که ی لحظه هم فرصت نمیکنم فکر و خیال کنم.
وقتی هم می رم خونه خسته ام دیگه انرژِی ندارم باز بشینم فکر کنم
از تو خونه موندن می ترسم می خوام از ی جا مطمئن شم بعدش بیام بیرون.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نازنین 1

براش هم ی ایمیل خوب آماده کردم امروز بفرستم
.
.
.
ولی گفتم ببخشید اقای ...من فقط کارمند شما هستم و نمی پسندم ارتباطم تو محیط کار از چهارچوب ارتباطات کاری خارج بشه. وای خودم اینو گفتم انقدر گرمم شد انگار رفته باشم تو کوره آتیش، شوکه شد،گفت به به چه کارمند ایده الی
من از وجود کارمندانی مثل شما افتخار می کنم ولی این رو یادت باشه
.
.

گفتم آقای ... من با طرز برخورد شما مشکل دارم،گفت مشکلت چیه؟...داشتم فکر می کردم جمله بندیم رو درست کنم مشکلم رو بگم، خودش گفت مشکلت اینکه خیلی وقته گریه نکردی،هوس کردی ی نامه توبیخی یا اخراجی بگیری و دل سیر گریه کنی.(این حرفش رو کاملا با شوخی زد)

---

نازنین جان، چرا موضوع رو بیخودی می پیچونی؟!

مسئله خیلی واضحه. و اینکه شما بخوای به ایشون درس اخلاق بدی یا بگی که چطور آدمی هستی، هیچ نوع کارایی ای نداره...

در واقع اصلا لازم نیست به ایشون توضیح بدی که چطور شخصیتی داری و میل داری تو محیط کارت چطور باشی. باور کن هیچ نیازی به اینکار نیست. و نیازی هم نیست بهش بگی که داره چیکار می کنه. یا بگی که فهمیدی چه منظوری داره. حتی گزارش دادن به مافوق ایشون هم اشتباه محضه.

چون هم اون می دونه داره چیکار می کنه، هم شما می دونی موضوع از چه قراره.

واضح کردن موضوع فقط و فقط به ضرر تو تموم می شه.

اینجا جای تمرین جسارت نیست!! شما به درایت نیاز داری.

خودت مسئله رو حل کن. سعی نکن اون مسئله رو حل کنه!

فقط از اون بخش یا شعبه خودت رو منتقل کن. بدون اینکه به هیچکس (از جمله خود این شخص) بگی که چرا داری اینکار رو انجام می دی. و اگه باز هم مشکل حل نشد، دیگه چاره ای جز استعفا نیست.

موفق باشی:72:

فقط اگه بنا بر رفتن بود ، حتما نامه رسمی به حراست بنویس و توضیح بده ! چه بهتر که اس ام اس و ... هم داشته باشی
سخت هست ولی همچین افرادی رو باید ادب کرد

نازنین جان،

تمام مدارکی که از این کارهاش داری نگه دار. ازشون جایی استفاده نکن چون بعد از استفاده اش دیگه همه چیز عوض می شه. فقط محض احتیاط داشته باش که اگر کار به جایی رسید که آبروت در خطر بود چیزی دستت باشه.

مثلا همین مکالمه امروز صبحتون را اگر ضبط کرده بودی خوب بود. وقتی می ری تو اتاقش ریکوردرت را توی جیبت روشن کن.

ای میلت هم می تونه مدرک خوبی باشه، که شما یکبار هم تذکر دادید.

گاهی اوقات حراست برای اینکه قضیه از اداره بیرون نره، درخواست اس ام اس از مخابرات نمی ده. اس ام اس ها را هم بدون درخواست های قانونی به کسی نمی دن. شاید اون زمان نتونی به اس ام اس هاش دسترسی پیدا کنی چون مراحل قانونی داره. پس اگه برات ممکنه اس ام اس ها را هم پاک نکن. گرچه آدم اینقد حالش ازش بد می شه که دلش می خواد همون لحظه پاک کنه.

دنبال تغییر محل کار و یا شغل جدید باش. اما اگر جای دیگه امکانش نبود، استعفا نده. شما که کاری نکردی که شغلت را به خاطر حماقت دیگری از دست بدی. محکم وایسا و بگو نه. کارت را هم انجام بده.

خودت وضعیت حراست را سبک سنگین کن و ببین اگه می شه برو حراست بگو به این دلیل می خوای بری شعبه دیگه. کمکت می کنند. البته قبلش کمی در مورد حراستتون اطلاعات بگیر و یک ماهی هم صبر کن تا دلایل کافی داشته باشی.

نازنین جان ممنون از لطفت
اما اشتباه نکن درکت می کنم چون عمق فاجعه ای وجود نداره تو داری بزرگش می کنی کاری که من کردم
متاثر می شم وقتی می گن کارتو ول کن و برو
متاثر می شم وقتی می گن تو چی کار کردی که اون این رفتارو کرد
متاثر می شم وقتی می گن عجب اتفاقی افتاده برات
نازنین کاری که من کردم تا چند ماه اول همین افکار بود این اشتباه محضه
تو هیچ کاری نکردی اگر یه آدمی مشکل داره و می خواد از موقعیتش سواستفاده کنه این مشکل یه دختر نیست
سر این مشکلم با مشاورای مختلفی حرف زدم
اما یکیشون که یه خانم دکتره که فرشته نجات زندگی من بود روز اول که رفتم پیشش و جریان رو براش گفتم گفت عزیزم تو هیچ اشتباهی نکردی تو فقط با یه آدم مریض روبرو شدی انگار بغض چند ماهم ترکید و شروع کردم گریه کردم
گفتم شاید من رفتارم مشکلی داره گفت من دارم تو رو می بینم تو یه دختر متینی رفتارت مشکلی نداره
بعدم بهم گفت که باید چه کار کنم
آدمی که توصیفش می کنی با همه خصوصیاتش کسیه که من باهاش روبرو بودم
کسی که همه قبولش داشتن کسی که همه دوسش داشتن اما من ازش چنین رفتاری دیدم که اصلا باورش برام غیر ممکن بود
تو انگار تو روز اولی که هستی که این اتفاق برای من افتاد
نازنین اون هنوز به تو حرفی نزده تو داری هیجان زده عمل می کنی اروم باش و تا ته خط نرو تو می تونی نیت اونو همین جا خاموش کنی فقط اگر اروم باشی و نترسی
امیدوارم حرفام بهت برسه نازنین ای کاش مثل من بی خود خودتو عذاب ندی و بعد ببینی چرا من اینقدر خودمو عذاب دادم برای مشکلی که به این راحتی حل میشه
حرف اولش تو پست اولتو بخون
گفته اشتباه نشه دوست دارم به عنوان یه همکار
این یعنی چی یعنی من می ترسم که بخوام مستقیم چیزی بگم یعنی دارم قدم به قدم می یام جلو تا ببینم تو چه عکس العملی نشون می دی و می تونم بازم بیام جلو یا نه
اگر همین جا نگهش داری دیگه جلو نمیاد
اگرم واقعا قرار بوده از اول اخراج بشی که دیگه نگرانی نداره تو تلاشتو می کنی و شرایطی که برای بقیه هم بوده شامل تو هم میشه نه اینکه به خاطر رفتار این آقا کارو بذاری و بری
اگر می تونی جاتو عوض کنی بری تو یه قسمت دیگه جایی که بااین آقا روبرو نشی که چه بهتر اگر امکانش نیست دلیلی نداره کارتو کلا ول کنی اون خودش بیشتر از موقعیتش می ترسه

سلام نازنین!

ببین همه چقدر دوستت دارند!!!!
راهکار که ماشاءا... فراوون جلو پات گذاشتند دوستان

ولی من بیشتر به این دلیل اینجام که دلداریت بدم....

نمیدونم این چه بلاییه که بعضی اوقات گریبان گیر بعضی از ماها میشه...... میدونم از اولین چیزهایی که به ذهنت خطور میکنه اینه که: " من کجای رفتارم جلف و سبک بوده که این به خودش همچین جراتی داده؟" یا " چرا من؟" ....

با اجازه آنی جون! بعنوان کسی که روزهایی مثل روزهای تو رو گذرونده و شرایطش به مراتب سخت تر هم بوده، این بار لازم نیست سر دوربین رو به طرف خودت برگردونی!!!!:311::311:

خودمونیم... آدم به خودش که نمیتونه دروغ بگه... پس اگه قلبا به نجابتت ایمان داری، خودت رو تو این قضیه مقصر ندون و با این افکار آرامشی رو که برای تصمیم گیریت لازمه از خودت سلب نکن.

به یکی از مهمترین درسایی که تو این قضیه گرفتی نگاه کن: "ظاهر آدم ها تقریبا هیچ چیزی از درونشون رو نشان نمیده"
به این فکر کن که یکی اون بالا دوستت داشته انگشت گذاشته روت و گفته نوبت این یکیه تا امتحانش کنم.
خودت هم بگردی کلی دلیل برای آرامش خودت پیدا میکنی.

پس اول آرامش!!!!
مسلمه که خودت بهتر از هر کسی از شرایط آگاهه، پس تصمیم موندن و رفتن با خودته.
ولی منم با اینکه برای کاری که دوستش داری بجنگی موافقم.
مطمئن باش با درایت تو شرایط تحت کنترل خودت قرار میگیره. این آقا حرفه ای به نظر میاد، پس خودش زود میفهمه که شما اهلش نیستی.
نقطه ضعف دستش نده، حساسیت نشون نده، نذار فکر کنه ترسیدی (نترسیدی که محکم باش!!!)........ حتی الامکان از ملاقات حضوری با ایشون پرهیز کن....اگر رفتی در اتاق رو باز بذار.... کارت رو به بهترین نحو انجام بده که جای بحثی توش نباشه.......

راستش رو بخوای به نظر من اصلا جای نگرانی نیست... طلا که پاک پاکه چه منتش به خاکه:43: