RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
سلام گلپر جان
من با همسرم این شرط رو گذاشتم. با مشکل تو می ترسم منم به همین مشکل بر بخورم. البته همسرم الان لیسانس داره و منم دارم لیسانس می گیریم. اما می خوام حتما تا هر جا که می شه درس بخونم...
در بعضی موارد دیگه هم همسرم شبیه همسر شماست:47:
ولی با نظر الینا موافقم بهتره یه جوری بهش بفهمونی که با این کار باعث می شه که ازش سرد بشی و اونو به جای همراه مانع ببینی
امیدوارم مشکلت حل بشه عزیزم
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
سلام عزيزم
اميدوارم براي تو يه همچين مشكلي پيش نياد
توي تاپيكت بهت جواب دادم
موفق باشي
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
گلپر جان سلام
مشکلت حل شد؟
منو در جریان بذار عزیزم
نگرانتم
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
ممنون اليناي عزيزم
راستش هنوز نه
يعني هر وقت مي خوام سر صحبت رو باز كنم ته دلم مي لرزه يه جورايي مي ترسم
ولي از نظر بقيه ارتباطهام با شوهرم خيلي بهتر شده تمامش رو هم مديون تو و بقيه دوستاي خوبم تو اين سايتم
اينو جدي مي گم
واقعا اين سايت بهم كمك كرده
در مورد اين موضوع به خصوص هنوز راهش رو درست پيدا نكردم ولي اميدوارم موفق بشم
باز هم ممنون خانمي كه به فكر مني
اگه تو يا بقيه دوستان چيزي به نظرتون رسيد خوشحال مي شم بشنوم
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
سلام گلپر عزیزم:72:
به نظر من بد نیست یه روز با هم برین بیرون بعد حرف خاطرات گذشته ات رو بکشی وسط بدون اینکه حرفی از قصدی که داری بزنی بعد بهش بگی چقدر خاطره اون روزایی که با شوق همراهیت کرده بود برات عزیزه، بهش بگو خیلی ازت ممنونم که شرایط درس خوندنو برام فراهم کردی اگه تو نبودی من نمی تونستم ادامه تحصیل بدم تو خیلی خوب خواسته منو درک کردی. اگه هر مرد دیگه ای بود شاید این کار و نمی کرد و من موفقیت خودمو مدیون تو ام.
بعد خیلی ملایم بگو هنوز هم دوست دارم درس بخونم اما می دونم که فعلا وقتش نیست و هر وقت که وقتش بشه تو مثل قبل کمکم می کنی و دستمو می گیری من به کمکت خیلی احتیاج دارم، خیلی خوشحالم که همسرم تویی.
بعد خودت بحثو عوض کن بذار توی خلوت خودش به این قضیه فکر کنه..
امیدوارم جواب بگیری:43:
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
شاد گلم
مرسي از راهنماييت نمي دونم چرا احساسم مي گه اين راهنماييت جواب مي ده
باز هم ممنون
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
سلام دوستاي خوبم
ديروز به پيشنهاد شاد عزيزم عمل كردم
اولش نمي خواستم در مورد ادامه درسم چيزي بگم يعني راستش همينجوري شروع كردم به حرف زدن و خود به خود پيش رفت
اول در مورد خاطرات زماني كه دانشگاه مي رفتم گفتم و بعد ازش تشكر كردم به خاطر همراهي هاش شوهرم معمولا از تشكر خوشش نمياد مي گه چاپلوسيه!!!ديروز هم گفت هر كاري كردم به خاطر خودم بوده تو هم خودت خوب باش
گفتم مي دونم و حالا هم مي دونم اگه باز هم بخوام باهام همراهي مي كني عكس العملش به شدت گذشته نبود ولي گفت:اصلا !
من هم با خنده گفتم:چرا مي كني
گفت:اون موقع فكر مي كردم كارم درسته ولي حالا فهميدم كه نه
من گفتم:شايد نظرت عوض شد
با اين كه مي خواست بحث رو ادامه بده گفتم نمي خوام باهات بحث كنم و تموم شد
خيلي وقت بود شايد نزديك به دو سال كه در اين مورد باهاش حرف نزده بودم البته گاهي ميون صحبتهام يا وقتايي كه با هم دعوا مي كرديم بهش گفته بودم ولي اين جوري نه
خيلي خوشحالم همين كه حرفم رو هر چند خيلي كم رنگ زدم خواستم بهتون بگم
گفتم ازتون تشكر كرده باشم به خاطر لطف و توجهي كه همه شما دوستاي خوبم داشتين واقعا همراهي شما دلگرمم كرد
الان هم مطمئن نيستم نتيجه چي مي شه ولي خوشحالم كه دوستاي عزيزي مثل شما دارم
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
سلام گلپرجان
خوشحالم که داری به هدفت نزدیک میشی امیدوارم همیشه خوشبخت باشی
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
گلپر عزیزم
همه چی رو بسپار دست خدا، تلاشتو کردی حالا از خدا بخواه که هرچی به صلاح زندگیتون هست بشه.
از صمیم قلب امیدوارم به خواسته ات برسی:46:
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
ممنون شاد عزيزم
واقعا پيشنهادت عالي بود
حداقل با آرامش تونستم يه كوچولو هم شده حرفم رو بزنم
شايد توي يه موقعيت بهتر يه مدت ديگه تكرار كنم
باز هم ممنون
مرسي از توجهت
خانم گلم تو كه از اين پيشنهاد هاي خوب بلدي مطمئنم مشكل خودت رو هم با زيبايي مي توني رفع كني
موفق باشي