RE: شوهرم به من بی توجهی میکنه
ممنون از لطف شما
خوبی داشت، ولی همون خوبی هاش تبدیل به بدی شد
مثلا میگفت من اهل مشورت کردنم و فکر میکنم با کسی که باید یک عمر زندگی کنی باید خیلی چیزهارو بگی ولی بعدا ماشینشو اونجوری عوض کرد و یا سر داستان خونه که بنظرم اصلا توجیه نمیشه
اون موقع مهربون بود ولی بعدش از دماغم در آورد، در واقع هر وقت که میخاست اذیتم کنه مهربونیاشو ازم دریغ می کرد یعنی اگه چیزی میشد بهم میگفت که اینچیزاتبعات داره و بعد روی مهربونیاش تاثیر میذاشت، یعنی راحت ازم انتقام میگرفت، حالا اون مسئله یه اشتباه از طرف من نبود، مثلا یه حرف از جانب خانواده بود ولی اون انتقامشو از من میگرفت
حقیقت اینه که تو این چند ماهی که باهم بودیم ناخوشیهامون خیلی بیشتر از خوشی هامون بود و خوشی ها یه جوری از دماغم در اومد، شاید باورتون نشه ولی تقریبا اکثر دفعات که بهمون خوش میگذشت به خواسته ی اون و در ارتباط با سکس بود، از هر موقعیتی استفاده می کرد، و خیلی کم پیش اومد که غیر اون با هم باشیم در واقع خوش گذشتن با همسرش جور دیگه ای براش بی معنی بود، خواسته ی من براش مهم نبود، بارها بهش گفتم بریم مراسم دعا نیومد، گفتم بریم زیارت نیومد، یه بار گفتم بعد امتحان بریم بگردیم نیومد
واقعا نمیدونم، ارزش جنگیدن رو نداره
RE: شوهرم به من بی توجهی میکنه
من تمیفهمم چرا شما همتون دارید میگید باید تحمل کنی صبر کنی بگی چشم عشوه بیای غمزه بیای . آخه این بنده خدا میخواد40و 50 سال با اون زندگی کنه . شوهر کرده بچه دار نشده که بخواد بچه بزرگ کنه خودش یه دختره لطیفه شکنندس میخواد به یه مرررد تکیه کنه نه به یه بچه (تکیه بر باد کردنه) این بنده خدا هی عزمشو جزم میکنه رفته پیش مشاور مشاورم بهش گفته جدا شید شما به جای اینکه کمکش کنید محکم باشه هی دارید گمراهش میکنید من به جای این خانوم گیج شدم . ماها مشاور که نیستیم اگرم تجربه ای دارید قابل احترامه اما شوهر شما خیلی منعطف تره ایشون فکر کرده تو عصر حجر زن گرفته
ما از خدامونه که شما خوشبخت بشی اگه شوهرتون سر به راه شد که چه بهتر اگرم نشد آسمون به زمین نرسیده خدا هم همیشه باهاته
نرگس جون خواهر گلم این موضوع شما خیلی حساسه چون شما الان راه برگشت داری اما بعد عروسی کارت دوبرابر سخت میشه پس اگه بازم شک داری حضوری پیش مشاور برو و به خاطر صحبتای من و مثل من گیج نشی
موفق باشی
امیدوارم بهترین تصمیمو بگیری و بیای بگی چه تصمیمی گرفتی و از تصمیمت راضی باشی
RE: شوهرم به من بی توجهی میکنه
سلام دوست عزیزم
واقعا از خوندن حرفات ناراحت شدم.واقعا سخته.اما نمیشه گفت شوهر شما بلد نیست چطور رفتار کنه یا فن رفتار با یه خانم رو نمی دونه.چون اگه نمی دونست می بایست از اول نمی دونست.چرا اول خوب بود و بعد این طور شد؟
فکر میکنم مشکل از جای دیگه است.به نظرم حتما برنامه ای ترتیب بدین که باهم رک وراست حرف بزنید اگر در حضور یک مشاور خوب باشد که بسیار بهتر است.بگین حالا دیگه کار به اینجا رسیده بیا صادقانه حرف بزنیم.ازش بپرسید آیا پای کس دیگه در میان است؟بخواهید دلیل رفتارهایش را توضیح دهد. اگر شما ورابطه تان برایش ارزش داشته باشد قطعا تلاشی خواهد کرد.یا حداقل دلیل رفتارهایش را توضیح می دهد.بگذاریید بفهمد که دلیل ایینکه دادخواست طلاق داده اید دلیل رفتارهایش بوده اینکه چقدر عوض شده و احساست شما برابش بی اهمیت شده اینکه هرچقدر سعی کرده اید راه نداده.اینکه ادم از زنش سراغی نگیرد اصلا عادی و طبیعی نیست.حرف شما کاملا درست است یک اس دادن یا یک زنگ وقتی از آدم نمی گیرد .مطمئنا نمی خواهد که انجام نمیدهد.میدانم بسیار آزرده خاطر هستید.اما اگر کمی ناراحتی را الان تحمل کنید بهتر از این است که یک عمر بخواهید عذاب ببینیدهیچ دلیلی ندارد که چشمهایتان راببندید .بسیار با شما احساس همدردی میکنم و واقعا متاسفم