RE: طولانی شدن قهر و به اجرا گذاشتن مهریه
سلام دوستان عزیز
از بالهای صداقت عزیز ممنونم.(باشه،سعی می کنم مصاحبه رو بذارم کنار اما ذهنم پر از تردید و اما و اگره) اما جواب سوال های من چی شد؟
-آیا بهتر نیست به جای اینکه من برم تهران اون بیاد شهرستان؟
-اگر از من بخواد شکایتمو پس بگیرم چه جوابی باید بدم؟(من نمیخوام احساسی و به دور از عقل و منطق عمل کنم)
-من باید چه قولایی از اون بگیرم؟
ممنون از همه ی دوستان.
RE: طولانی شدن قهر و به اجرا گذاشتن مهریه
دوستان گلم سلام.
در یک اقدام غیرمنتظره همسرم امروز واسم یک دسته گل فرستاد و من هم کاملا شکه شدم. وقتی زنگ زدم ازش تشکر کنم پیشنهاد داد که فردا برم تهران و با هم دیگه بریم شمال.منم که با این پیشنهاد خیلی جا خوردم نصفه نیمه جواب مثبت دادم.اما دوست ندارم که به این زودی تن به خواسته اش بدم.ای کاش پیشنهاد میداد میرفتیم پیش مشاور این منو خوشحالتر میکرد تا پیشنهاد شمال.آخه حالا من چیکار کنم اگر بهش بگم شمال نمیام میگه حتما با خونوادم مشورت کردم و منو منصرف کردن. دوستای گلم خواهش می کنم راهنماییم کنید.
RE: طولانی شدن قهر و به اجرا گذاشتن مهریه
سلام
وااااااااای چقدر عالی
خدا میدونه چقدر دعا کردم برات
خداروشکر
الان خیلی باید حواستو جمع کنی و سنجیده عمل کنی.شاید مسافرت بد نباشه.برای روحیه هردوتون لازمه
در محیط سرسبز شمال بهتر میتونین باهم حرفاتونو بزنید دور از فضای مشاجره و ....
ببین عزیزم اگر نظر من رو میخوای به نظرم راجع به مسائل پیش اومده فعلا اصلا صحبت نکنید.حالا که همسرت این پیشنهاد رو داده برید شمال و تا میتونید خوش بگذرونید.چون ممکنه برید اونجا و دوباره سر بحث باز بشه و شمال هم کوفتتون بشه.
شما باید با همسرت برگردی داخل زندگی و با کمک مشاورای محترم اینجا و بچه های همدردی اروم اروم و ریز ریز زندگیت رو بسازی.
شاید اگر شما الان در این موقیعت به همسرت بگی مثلا تو نباید منو کتک بزنی عکس العمل بدتری ببینی.شما باید این مهارت رو یاد بگیری که در مقابل با عصبانیت همسرت چیکار کنی که کار به کتک کاری نکشه.و هزاران مهارت و نکته های ظریف که در محکم کردن زندگی بسیار مهمه
چرا میخوای باهاش شمال نری؟دوست پسرت که نیست دختر خوب
همسرته.پدر آینده بچه هاته.
فکر هم نکن اگر میرفتی پیش مشاور همه چی زیر و رو میشد و همه مشکلات حل میشد.
یه ادم تا خودش نخواد تغییر نمیکنه حتی اگر هزار تا مشاور مجرب هم بیان و راهنمایی کنن
RE: طولانی شدن قهر و به اجرا گذاشتن مهریه
مریم عزیزم ممنون از اینکه به فکرمی و ممنون از جوابت
راستش من دوست ندارم برم شمال چون
اولا اون رابطه که خودتون گفتید مواظب باش پیش نیاد،مطمئنم که پیش میاد.
دوما بعد از هفت ماه جدایی میخوایم کنار هم قرار بگیریم یعنی چه اتفاقی میفته.
سوما من هیچ حرفی در مورد اتفاقات اخیر نخواهم زد اما مطمئنم که اون نمیتونه چیزی نگه و همه ی دغدغه اش همین مهریه است، من چطوری باید مقابله کنم؟
دوست گلم منتظر راهنماییت هستم
RE: طولانی شدن قهر و به اجرا گذاشتن مهریه
آفتاب مهتاب عزیز خیلی خوشحالم ، خیلی زیاد ،
این قدم بزرگی هست که همسرت برداشته ، بعدا در مورد روحیات مردها و زبان سخن و چگونگی تحلیل رفتارشون برایت خواهم گفت
فقط همین قدر الان بدان که شوهرت از خودگذشتگی زیادی نشان داده و دوما شما رو بینهایت دوست دارد و او نیز خواهان دادن یک فرصت دیگر به هردوتون هست
اما در خصوص سئوالاتی که پرسیدی
:305: یک نکته: الان هیچگونه اصراری نداشته باش که همسرت بهت قول بدهد و اشتباهاتش را بپذیرد و در صدد جبران بر بیاید
پیشنهاد می کنم زندگی من را بخوانی ، مدیر همدردی بهم گفت یک زن موفق ، زنی هست که در زندگی ، سنگ زیرین آسیاب باشد
میدونی سنگ زیرین آسیاب یعنی چی؟
اراده کن که تو از همین اکنون بشوی سنگ زیرین آسیاب ، نترس زمان بهره برداری تو از بذری که داری می کاری خیلی زود فرا می رسد و زندگی ات نیز عاشقانه می شود
پیش نیامده با همسرم نزد یک مشاور برویم ، با روحیاتی که دارد هم از اون دسته مراجعانی خواهد بود که بیشترین مقاوت را در برابر صحبت های مشاور برای تغییر خود نشان خواهد داد
فکر می کنی من نشستم و دست روی دست گذاشتم ؟!!!!
فکر می کنی مرتب به اما ها و اگرهای و برداشت های احساسی در ذهنم بها دادم؟!!!!
نه ، خودم شدم مشاور ، توی رفتار همسرم دقت کردم و نه با دید همسرش ، بلکه با دید یک مشاور دلسوز جهت کمک رسانی به همسرم در جهت بهبود زندگیمون
قدم قدم راهکارها را از این تالار و کتاب ها و مشاورها استخراج کردم و با زبانی مملو از عشق که رگ خواب شوهرم بود بهش یاد دادم ، شاید اوایل دیر پاسخ می داد ولی کم کم که اعتماد شوهرم نسبت به خیرخواهی من جلب شد او نیز در راه تغییر قرار گرفت
=======================
مریم 123 بهت گفت که فعلا در مورد مسائل پیش اومده صحبتی به میان نیاری >>> این اقدام یعنی برگ برنده شما
مریم 123 بهت گفت که شما باید برگردی به درون زندگیت >>>> این اقدام یعنی گام بعدی در جهت رسیدن به زندکی زیبا
برو شمال و خوش بگذرون ، می دونم که دلخوری ، می دونم که خیلی بدی ها در حقت شده ، می دونم سخته اما امکان پذیر هست
سعی کن رفتارت ، عاشقانه باشه ، مثل اوایل آشنایی تون ،می دونم سخته که تظاهر کنی ، اما الان نیاز هست که قدم هایت را درست برداری ، مثل بازی یک شطرنج
در این شطرنج زندکی می خواهیم برد ،برد داشته باشیم
یعنی هم تو خوشحال و خندان باشی و هم همسرت
======================
چنانچه در شمال مطرح شد
شکایتت رو پس بگیری
رد نکن
سریع قبول هم نکن
اما تاخیر بینداز با دیدگاه مثبت
یعنی بگو باشه عزیزم ، الان که شمالیم ، بذار برگردیم سر خونه و زندگیمون ، با هم می ریم پس می گیریم ، مهم اینه که الان من و تو در کنار هم هستیم و هیچکس نمی تونه ما رو از هم جدا کنه ، من فقط وجود تو را می خواهم ، با تو بودن را می خواهم
چنانچه مطرح شد
مهریه ات را ببخشی و ....
رد نکن
قبول هم نکن
تاخیر بینداز با رفتاری قاطعانه اما مملو از عشق
یعنی بگو ، عزیزم تمام این دنیا فدای یک تار موی تو ، عزیزم الان که اومدیم شمال این حرف ها را بذار کنار ، می خواهم از با تو بودن لذت ببرم ، دنیا را بدون تو نمی خواهم و ...
یعنی غیر مستقیم از موضوع مهریه دورش کن اما از در عشق و محبت سخن بگو ، هیچ قولی هم در این خصوص نده ، همه کارت هایت رو الان بازی نکن
RE: طولانی شدن قهر و به اجرا گذاشتن مهریه
ببین عزیزم..در مورد اون رابطه ..الان دیگه وضع فرق کرده.شما میخوای بری شمال و بعد از برگشتنت بری سر خونه زندگیت انشالله
اون زمانی بود که معلوم نبود شما برمیگردی یا نه.
چه اتفاقی قراره بیفته مگه؟چرا انقدر پالس منفی میفرستی؟شوهرته ها دختر.....اگرم اون چیزی گفت تو سکوت کن.قراره صبوری رو یاد بگیری....در جوابش لبخند بزن و بگو مهم اینه که الان پیش همیم.
از کجا میدونی دغدغه اون مهریه هستش؟چرا منفی بافی میکنی؟
یعنی فکر میکنی همه اینکارا برای مهریه هستش؟نه برای اشتی؟!
RE: طولانی شدن قهر و به اجرا گذاشتن مهریه
سلام مریم عزیز
راستشو بخوای من فکر میکنم این قضیه واسه اینه که من شکایتمو پس بگیرم. اما چون به بالهای صداقت عزیز قول دادم که از مصاحبه کردن و فکرای منفی دوری کنم دلایلمو نمیگم.
من به همسرم یک ایمیل زدم و ازش خواستم که رو ابعاد قضیه ی شمال رفتن خوب فکر کنه و پیشنهاد دادم که بهتر نیست که بریم پیش مشاور اما نهایتا بهش گفتم که هر تصمیمی که اون بگیره قبول دارم و ازش خواستم که زود بهم خبر بده تا بتونم بلیط بگیرم.
حالا به نظر شما اگر فردا خبری ازش نشه (با توجه به اینکه چند بار سر دیدن همدیگه منو سرکار گذاشته) صلاح هست که من بهش زنگ بزنم و بپرسم نهایتا چه تصمیمی گرفته. چون همسرم بهم گفت که برای فردا شب بلیط هواپیما بگیرم و برم تا اون فرودگاه بیاد دنبالم. آیا بهتر نبود که خودش واسم بلیط میگرفت!!
RE: طولانی شدن قهر و به اجرا گذاشتن مهریه
دوستای گلم سلام
من امشب تونستم با همسرم در حالیکه اومده بود ایمیلشو چک کنه چت کنم و بهم گفت که فردا برم تهران تا اون فرودگاه بیاد دنبالم و بعدش هم با هم میریم شمال و بعد شمال میریم مشاوره.(اما هنوز نرفته یه ذره بوی لج و لجبازی میاد) اون پیشنهاد داد که بریم چمخاله و من اصلا خوشم نیومد چون ویلای خواهرش اونجاست ولی جواب منفی ندادم هرچند که اصلا انتظار نداشتم همچین پیشنهادی بده و بهش گفتم مگه قرار نیست بریم هتل اون هم گفت چرا و من یک جای دیگه رو پیشنهاد کردم و اون هم گفت موافقم.
فقط من خیلی خیلی مرددم.دارم خیلی تلاش میکنم که به اما و اگرهای ذهنم مثل بالهای صداقت عزیز توجه نکنم اما فشارهایی که رومه این قدرتو درم کم میکنه. مبادا همسرم با خودش بگه که چه خوب گولش زدم با یک دسته گل 24 ساعت نگذشته اومد پیشم!!!:310:
RE: طولانی شدن قهر و به اجرا گذاشتن مهریه
aftab-mahtab عزیز
اگر این ذهن رو مهارش نکنی و به این اما و اگر و شایدهای منفی و سوگیرانه ذهنت میدان دهی ، برگردی به زندگی باز هم مسئله داری . از همین الآن که فرصت تمرین مهارتی عمل کردنه ، یک ایست محکم به این ذهن منفی باف بده .
بسیار نابجا جزئی نگری اون هم در جهت منفی داری .
در موقعیت اختلال و دلخوریها بیشتر زمینه تحکم و عدم سازش و غیر عاطفی عمل کردن داری ..... یا بگیر حتی رنجشها و دلخوریهایت را عاطفی بیان کنی تا ببینی چه معجزه ای می کند .
یک بار دیالوگت با شوهرت در مورد مسافرت را مرور کن ، خودت را بگذار جای او ( کاملاً ) و همین دیالوگ را از زنت وقتی چنین پیشنهادی داده بشنو ( چه واکنشی خواهی داشت ) .
نقل قول:
ازش خواستم که رو ابعاد قضیه ی شمال رفتن خوب فکر کنه و پیشنهاد دادم که بهتر نیست که بریم پیش مشاور
این یک دیالوگ با پالس منفیه .
با اون ایمیل احساسی که داده بودی بعدش باید مثبت می اندیشیدی و در جواب این دعوتش و ..... می گفتی منم همینو میخواستم ، که اگر قراره از هم جدا بشیم ، با خوبی و خوشی تمامش کنیم ، امیدوارم سفر خوبی با هم داشته باشیم .
بگذار شوهرت احساس کنه ، رهایی ، ازش گذشتی و بهش عشق می ورزی . آماده جدایی هستی ولی دوستش داری .
می توانی بهش بفهمونی تو خوبی ، من هم بد نیستم ، فقط ما بلد نبودیم با هم زندگی کنیم ، و حیف که نفهمیدیم که مشکل اینه و کشید به اینجا که باید با عشق از هم جدا بشیم .
خواهی دید که بهت خواهد گفت دیگه حرفی از جدایی نزن و ...... .
این یعنی پالس عاطفی .
وقتی با استدلال منطقی و ...... ( که مال پیش از ازدواج و وقت انتخابه نه الآن ) باهاش حرف میزنی ، فاصله ایجاد میشه .
عشوه گری ،اغوای کلام ، سحر نگاه و .... اینا مال همین وقته ،وقتی انتخاب کردی و و ارد زندگی شدی باید هنرپیشه قوی و نقش اول این میدان باشی .
از این لاک منفی که ذهنت ساخته و میسازه بیا بیرون .
در طول مدت سفر هم هیچ ذهنیت و فکر منفی ای به خودت راه نده ، حتی اگر گول بخوری هم مهم نیست . مهم اینه که تو درست عمل کنی ، درست رفتار کنی ، و وجدانت برای اکنون و فردا راحت و آرام باشه . در رابطه با همسر ، وجدان راحت در درست عمل کردنه نه در حواس جمع کیش و مات نشدن صفحه مبارزه . مبارزه نبین ، نترس که عرصه را ببازی به حریف ، او را حریف نبین ، ا ورا عشق خود ببین نه حریف . اینجوری می تونی از شر این وسوسه های اغوا کننده ذهنت رها شوی .
به راهنمائیهای مریم و بالهای صداقت خوب توجه کن ، هر دو تجربه اصلاح یک زندگی و رابطه را دارند ، بخصوص وضعیت کنونی را ( مسافرت شمال و .... ) را بالهای صداقت تجربه کرده . پس خوب توجه کن .
موفق باشی
.
RE: طولانی شدن قهر و به اجرا گذاشتن مهریه
سلام دوستای گلم
ممنون که تحت هیچ شرایطی تنهام نمیذارید. من به شما تکیه کردم و تا قبل از سفرم (که امشب خواهد بود) بارها و بارها راهنمایی های شما عزیزان رو می خونم و اون ها رو ملکه ی ذهنم میکنم. به امید روزی که بتونم مهارت های زندگی رو از شما دوستای گلم یاد بگیرم و بتونم رو پاهای خودم واستم.
من سرگذشت بال های صداقت عزیز رو خوندم و دیدم که با همتش چطور یک زندگیه نابود شده رو حیات دوباره بخشیده و وقتی امیدوارتر شدم که ایشون در طول 2 سال تلاش به یک رضایت 90-100 درصدی از زندگیش رسیده و چه بسا من به کمک شما دوستان در مدت کمتری به این میزان از رضایت نرسم(در حالیکه احساس میکنم مشکلات زندگیم خیلی از مشکلات زندگی بال های صداقت عزیزه)
عزیزای من فکر نمیکنم تا بعد از سفرم دیگه بتونم سری به اینجا بزنم.
التماس دعا