RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
همونطور که لیلای عزیز گفتن اگر رفتارهای مردانه ایشون رو تأیید کنین و درعوض به رفتارهای خاله زنکی ایشون بی تفاوت باشین می تونین رفتارهای مردانه اشون رو تقویت کنین. فکر کنم همسرشما بیشتر با این کارهاش دنبال تأیید گرفتن هست همونطور که درکودکی برای تأیید گرفتن از مادرش پای صحبت های اون می نشست و به بحث های زنانه می پرداخت.
رابطه همسرتون با پدر ومادرش چه جوری هست؟
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
دل اینهایی که اینجا بهت می گم مشاوره دادن نیست چون ممکنه اصلا نتونم کمکی کنم :(
فقط به رسم سپاس گذاری از راهنمایی های خیلی خوبت و وقتی که برام می ذاشتی ،اومدم برات می نویسم :72:
دوست عزیزم تو تاپیکت متوجه دو تا مشکل شدم
اولین تاثیر پذیری تو از تاپیک های خیانت
دومیش رفتار بگو بخند یا به قول خودت خاله زنکی همسرت
ولی بین این دو تا هیچ رابطه معناداری وجود نداره!
چرا که با توجه به توضیحاتی که دادی که فهمیدم تو کاملا به همسرت اعتماد داری و بدبین نیستی بهش و از اینکه تو جمع خوش و بش می کنه و می گه می خنده ناراحتی،نه برای اینکه می ترسی به زن دیگه ای تو همون جمع توجه نشون بده و رابطه خاصی باهاش ایجادکنه ،برای این ناراحتی که می خوای توجه مطلقش و بگو و بخندهاش رو با تو داشته باشه و یا حداقل تو منزل هم به همون صورت باشه که تو بیرون هست.
ی دلیل دیگه که تو رو ناراحت می کنه اینکه احساس می کنی به دلیل قاطی شدن زیادت با جمع های زنونه همسرت داره خصلت های مردونه اش رو از دست می ده و وارد رفتارهای خاله زنکی میشه....
پس هیچ رابطه معنا داری بین این رفتارهایی که ازشون گله داری و خیانت وجود نداره با توجه به حرفای خودت البته....
پس ذهنت به کل از اون ترس از خیانت پاک کن.......
شاید با خودت فکر میکنی اینکه انقدر بگو بخند و راحت هست ممکنه حریم هارو رعایت نکنه و هزار جور فکر و خیال به ذهنت بیاد
اینکه مشخصه که خیانت ممکنه در هر فردی شکل بگیره و افرادی خیانت می کنند ممکنه افراد شوخ و اجتماعی یا افراد تودار و ساکت و درون گرا!!!!
باشند.
من خودم شخصا فکر می کنن درسته که در ظاهر افراد اجتماعی و شوخ امکان ارتباط بیشتری دارن و ..ولی در واقعیت از قدیم گفتن از آن نترس که های و هوی دارد از آن بترس که سر به تو دارد:46:
و در ضمن همسر تو دقیقا این رفتار رو پیش خودت داره و نه اینکه در مقابل تو خودش رو جور دیگه ای نشون بده
این رفتار صمیمی رو هم مرز و حدودش رو خوب تشخیص می ده
در مورد اینکه چرا تو خونه به همین حدی که بیرون شوخی می کنه نیستش!آنی همه حرفارو گفتن
منم یه چیزی بگم:
اولا جمع یک سری شوخی و حرفا رو می طلبه !
مثل اینکه من با مامانم می شینیم باهم حرف می زنیم و در ارتباطیم و کلی بهمون خوش می گذره
و بعدش خالم و خواهرم هم به ما اضافه میشن
معلومه من خیلی بیشتر می خندم وبیشتر می گم به خاطر خاصیتی که دور هم جمع شدن داره
وگرنه دلیلش این نیست که وقتی با مادرم تنها بودم این قدر سرحال نبودم.
در مورد اینکه وارد حرفای زنونه میشه و توجه به جزئیات داره ....ببین دل خودت این حرفا رو می دونی که هرکسی بالاخره یک سری ویژگی ها و ی سری خصوصیات ذاتی داره که ما اونها رو نمی تونیم تغییر بدیم . باید بپذیریم.
ی دلیلش برمی گرده به کودکی و جو خانواده
مردایی که خواهر زیاد دارن چون از بچگی با اونها بزرگ می شن یکمی بیشتر ممکنه به جزئیات اهمیت بدن و در مقابل این موضوع هم هست که بیشتر و بهتر همسرشون رو درک می کنند که این تو همسر شما کاملا مشهوده ...
اصلا این خصوصیت خوبیه و دلیل نداره تغییرش بدی فقط باید تعدیلش کنی
اگر فکر می کنی داره به صورت افراطی به شوخی و خنده تو مهمونی ها ادامه می ده...
و برای اون هم فکر می کنم خودت بدونی چه روشی باید پیش بگیری..
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط پارميدا
ممنونم آنی جان
کتاب خوبی رو معرفی کردین من حدود دو سال پیش این کتاب رو خوندم ولی با این توصیه شما بهتره دوباره کتاب رو مرورکنم.
مشکلی که من به شخصه دارم اینه که کتابهایی که خوندم واطلاعاتی رو که کسب می کنم (خوشبختانه یا بدبختانه کم هم نیستن) به مرحله عمل کردن که می رسه لنگ می زنم و توی اجرامشکل دارم. آنی جان چطور می تونیم این دانایی هامون رو به توانایی تبدیل کنیم. چرا به انبار کردن اینهمه اطلاعات علاقه دارم بدون اینکه درعمل بازده رضایت بخشی داشته باشم. حتی می دونم مشکل من ریشه اش کجاست وچطور باید این من نمی تونم رو ببندم ولی بازم کاری نمی کنم:302:
به موضوع خیلی مهم و جالبی اشاره کردی
جوابش خیلی ساده است " فضای امن عادت " !
فضای امن عادت ها یک فضایی است که در ما نهادینه شده و ما از ماندن در این فضا سود و بهره می بریم و خروج از آن نیاز به در درجه اول آگاهی و شناخت دارد و در مرحله ی بعدی حضور و دیدن هر لحظه ای خودمان ( یکی از شگفتی های دوربین به سمت خود همین است ) و بعد تکرار و تکرار و تکرار و .....................تا نهادینه شود این روش های جدید به شکلی که جایگزین شود با عادات قدیمی و معنای عادت بگیرد .
و اما رضایتی که از آن حرف می زنی به مرور ایجاد میشه نباید در گامهای اولیه از خودت خیلی توقع داشته باشی ..............به شکل ناخودآگاه آدم تمایل دارد به فضای امن عادتهای خود برود اما اگر به مرور یاد بگیری که در لحظه خودت را ببینی و فضای امن عادتهایت را بشناسی و امیدوارم باشی که هر لحظه قادری از این فضا خارج شوی .....................به مرور نتایج شگفت انگیز انبار دانسته هایت را که به فعل تبدیل می شوند و تغییر را ایجاد می کنند خواهی دید ..............
هاهاهاهاها
دل عزیزم
برای تو پذیرش همسرت و شرکت نکردن در بازی ها !
و برای سایرین دست کشیدن از برچسب زدن و قضاوت کردن و احترام به حریم خصوصی دیگران و ..............
خودت و ذهنت را آلوده ی این حرفها نکن . هر کس از نگاه خود و با زاویه دید خود به این ماجرا نگاه کرده و درست و غلطش کرده .
مثلا از نگاه من ...............این حرفها همه را سر جمع - جمع کتی به من مربوط نیست و نه تنها به من که به هیچکس مربوط نیست و در این فضا قرار نمی گیرم و با یک به من چه ؟ به تو چه ؟ و خنده از ته دل ..........مسیر گفتگو را تغییر می دهم و همه چیز را کات می کنم و با به من چه - به توچه ؟! آب پاکی را روی دست همه می ریزم تا دیگر این حکایتها دستکم در فصایی که من حضور دارم تکرار نشود و به مرور موفق هم می شوم ...........چرا که دیگران به سودی که مد نظرشان است نمی رسند و تائید درستی حرفهایشان را و ............را نمی گیرند
در باور مذهبیون هم این کار اسمش غیبت کردن است که کار خوبی نیست و از نگاه من همان به من چه ؟ به توچه ؟
آن وقت تو نشسته ای و سر هیچی ...........ذهن نازنینت را که اصلا به هیچ کس مربوط نیست ........... خودت را ناراحت می کنی!
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
دوست عزيزم سلام
اول از همه بگم به هر چي كه خيلي توجه كني كم كم بزرگ و مشكل ساز ميشه.. و شما رو اين موضوع خيلي حساس شدي.من اول ازدواجم يه مورد مشابه با شما داشتم.
من پدر و برادرهايي فوق العاده جدي دارم كه خيلي كم حرف ميزنن شوخي ميكنن وحتي مي خندن و تحت هيچ شرايطي تو جمع خانوما نميان.تو كاراي خونه اصلا كمك نمي كنن و از هر خصلت زنونه اي به شدت گريزانند.اينو گفتم كه بدوني توي چه جوي و با چه شناختي از مردا بار اومدم.بر عكس اونا همسرم:هم اهل بگو بخنده هم خيلي شوخه هم زياد حرف ميزنه.اولاي ازدواجم واقعا نمي دونستم چرا اين همه با مرداي خانواده ما تفاوت داره ولي الان ديگه اصلا برام مهم نيست بلكه گاهي خودم هم گاهي پا به پاش بگو بخند مي كنم.چيزي كه اصلا ادمو نگران نميكنه اينه كه اين دسته از اقايون هيچ منظور بدي از اين كارشون ندارن بلكه طبق ذات و تربيتشون عمل مي كنن...و اتفاقا همين مردا يه چيزاي فوق اعاده هم دارن كه زندگي رو باهاشون راحت مي كنه.خيلي مرد نيستن اين خيلي خوبه كه تو كاراي خونه كمك ميكنن وقت خريد با حوصله ان.با سليقه ان و به جزييات توجه مي كنن.تو رو خيلي بيشتر درك ميكنن.وخيلي كمتر ازمردا ديگه به غار تنهايي ميرن هميشه واسه گشت و گذار حوصله دارن و هميشه واسه شنيدن حرفات اماد ه ان....و كلا بيشتر باهاشون دوستي و لايه صميمت بين تون عميق تره.:104:
همه مواردي كه گفتم خيلي مهمه عزيزم اونقدر كه باعث نارضايتي خيلي از خانوماست.پس اين خصلتش رو در كنار همه اين خوبي ها بپذير و نه تنها بپذير كه دوست داشته باش.:227: