دوباره سلام
سلام عزيز دلم...:46:
سرافراز عزیزم، تاپیکت برام یه جای خوب شده که هم میتونم حس و حال خودم رو بهتر بشناسم هم از کمک دوستای عزیز دیگه بهره مند بشم.
هر چند موقعیتمون شاید یکسان نباشه، اما فکر میکنم از یک نوع هستن.
آره خيلي خوبه...بيا باهم اين راه رو بريم... من دوست دارم همسفر داشته باشم.:43:
این جمله آخر سارا بانو، خیلی مهمه.
نقل قول:
منتظر هیچ چیز نباش ..هیچ چیز....
شاید سخت باشه رسیدن به مرحله ای که آدم واقعاً هیچ نخواد. و منتظر هیچ چیزی نباشه.
و این اتفاق نمیفته مگر اینکه قبلش حسی که نسبت به ایشون داری رو خنثی کنی.
یعنی نه ازش بدت بیاد نه خوشت بیاد!
و اینی که نوشتی:
نقل قول:
هرچند در ارتباط با اون آقا و درنظر گرفتن خير و مصلحتش ميشه گفت از خودم راضيم و به خودم نمره خوبي مي دم... اميدوارم ايشون هم در دلش به من نمره خوبي بده.
یعنی هنوز حسی که نسبت به ایشون در درونت وجود داره، خنثی نشده!
نه نشده! دختر مهربون؟؟ داشتيم؟؟ بابا همش چند روز گذشته! سوپروومن(مونث سوپرمن) كه نيستم! :33:
ولي جداي از شوخي نه خنثي نشده هنوزم هست انكار نمي كنم...تسليم!
نمیدونم تجربه های منی که کم تجربه هستم، به دردت میخوره یا نه.
وقتی داشتم با دوستم راجع به حال و هوای این روزام حرف میزدم، چند تا چیز گفت که خیلی بهم کمک کرد تا حسم رو خنثی تر کنم.
مدام دوستم داره بهم میگه که اگه میاد توی ذهنت، به این فکر نکن که اونم نشسته داره به تو فکر میکنه! اون داره با خیال راحت، زندگیشو میکنه! بدون اینکه تو، توی فکرش ذره ای حضور داشته باشی!
به این فکر کن که اون هیچ حسی بهت نداره. هیچ حسی! به همچین آدمی میتونی این همه احساس داشته باشی؟
ولي اينجوري نيست دختر مهربون دعوام نكن! مي دونم اونم به من فكر مي كنه. تازه فكر كنم مشكلات اون بنده خدا از من هم بيشتره!
حتماً فرق بین عشق خانما با آقایون رو توی کتاب باربارا خوندی. که خانما از صبح تا شب چندین بار به عشقشون فکر میکنن (جوری که انگار فکر کردن به عشقشون جاری میشه توی لحظاتشون) و آقایون چندین مرتبه! (البته خیلی گسسته و در تعداد محدود)!
نه به خانما میشه خرده گرفت نه به آقایون! این خصیصه ی هر کدومه.
آره ولي منم 24 ساعته بهش فكر نمي كنما! يه جاهايي واسه عطسه كردن، غذا خوردن، جواب تلفن دادن و اينا مي گذارم...:311: (شوخي مي كنم عزيزم ناراحت نشي يهو!)
اما چیزی که هست، اینه که برای خانما به خاطر این خصلت، فراموش کردن یه عشق به مراتب سخت تر میشه.
پس ما باید براش راهکار پیدا کنیم.
راهكار؟ اوووم! بذار فكر كنم!... راهكار اينه كه بهش زمان بدي! بعد يه چيزي! يكي از دوستان عاقلم بهم ميگفت وقتي گند يه چيزي داره در مياد تو ديگه همش نزن! يعني وقتي الان احساساتت قاتي پاتيه يه چند خرابكاريه ديگه روش اضافه نكن يا افكارتو با اون قضيه بيشتر درگير نكن! مي دوني مثل چي مي مونه؟ به يكي اسمس مي دي جواب نمي ده... عصباني ميشي دو تا ديگه مي دي!...:97: بازم جواب نمي ده! ديگه قاتي ميكني و هي ميس كال و اسمس پشت سر هم رديف مي كني!:101: اين يعني هم زدن! گندشو بالا آوردن! بهترين كار اينه كه درشو بذاري بري براي خودت قاقالي لي بخري بخوري! :307:
به من یه قولی میدی؟
اینکه از این به بعد هر دفعه اومد توی ذهنت، به جای اینکه یاد خاطراتتون بیفتی و آخرش یه آه بکشی، اول تصویری رو توی ذهنت بیار که ایشون داره بیخیال زندگیشو میکنه و بعدشم خدا رو شکر کنی که همیشه صلاح و مصلحت تو رو میخواد و بهترین ها رو برات رقم میزنه.
راستش تصويري كه ايشون داره بي خيال زندگيشو مي كنه رو قول نمي دم ولي سعي مي كنم يه تصوير ديگه توي ذهنم بسازم...مثلا تصوير برادرزاده ام كه داره شيرين زبوني مي كنه! چون محاله ياد شيرين زبونيش بيفتم و خنده ام نگيره! :228: خدارو هميشه شكر مي كنم بازم شكر مي كنم چشم دختر مهربون گلم!
اینجوری به اون حالت خنثایی که گفتم، سریعتر نزدیک میشی.
و به مرور، همون اتفاقی که سارا بانو میگه برات اتفاق میفته.
دیگه منتظر هیچی نیستی.
روي اين قضيه كه منتظر هيچي نباشم دارم فكر مي كنم. ربطي هم به اون آدم نداره...چون من چيزهايي رو از خدا خواستم كه سالهاست بهش چسبيدم...توفكرم كه كلا رها كنم!
بازم ازت ممنونم که تاپیکت خیلی برام مفید بوده و هست:46:
چه خوب! ولي قضيه تو خيلي راحتتره بابا من پوستم كنده شده!
برات آرزوی بهترین ها رو دارم سرافراز عزیزم
منم همينطور دختر مهربون جونم!:46: