RE: یه یاعلی دیگه برای نجات زندگیم
سلام دوستای خوبم
دیشب رفتیم فرودگاه برای باباش، تا جائیکه میتونستم احترام گذاشتم، همسرمو تحویل گرفتم و براش کلی عکس و فیلم از صحنه هایی گرفتم که چند بار ازم تشکر کرد
نزدیک صبح برگشتیم خونه، دل تو دلم نبود برای امروز مشاوره بهش بگم، هی اومدم حرف بزنم دیدم واقعا تحمل استرسو ندارم و سکوت کردم
صبح ساعت 8 پاشدم، دیدم بیدار شد ، بهش گفتم بلند شو که تا نیم ساعت دیگه دوشتو بگیری و صبحانه بخوریم و بریم که دیر نشه، گفت باشه
داشتم شاخ در میاوردم، عین رویا بود، داشتم از شدت خوشحالی دیوونه میشدم، راه افتادیم من دیدم غذا به هردومون نمیرسه براش گذاشتم و برای خودم عدسی گذاشتم و چون ابدار بود و ترسیدم بریزه تو کیفم گذاشتم که وقتی از مشاوره برگشتم بیام برش دارم و بیام سرکار
اومد گفت غذاتو جاگذاشتی، گفتم میام میبرمش میریزه تو کیفم
گفت یعنی چی میای؟ مگه نمیری سرکار میرسونمت دیگه (حالا اصلا لباسهام معلومه که مال کار نیستا) گفتم نمیرم سرکار بریم مشاوره ،گفت من که گفتم نمیام
خلاصه دیدم داره جنگ میشه، گفتم بیا تو ماشین صحبت میکنیم
تو ماشین طبق معمول شروع کرد به توهین و اینکه هرکیم حرف منطقی بزنه تو نمیفهمی، تو ذاتت خرابه و نمیشه درستش کرد، و ....
بغض داشت خفم میکرد، بهش گفتم همینکه فکر میکنی خودت منطقی هستی یعنی منطقی نیستی، حالا بیا اگه حرف مفت زد منم دیگه پیشش نمیرم چه برسه بخوام تو بری و ...
دیگه سکوت کردم
و دیدم باهام اومد، به خدا تصمیم داشتم اگه نیومد برم بگم شرایط طلاقو برام توضیح بده، چون فقط بهم توهین میکنه و خودشو محق میدونه و به من برچسب میزنه
دکتره عالی برخورد کرد و کار به جایی رسید که شوهرم بهش گفت بازم میایم پیشتون
خیلی چیزا مطرح شد و بازم خیلی بهم توهین کرد و من گذاشتم بیشتر صحبت کنه که مشاور بفهمه من با کی دارم زندگی میکنم
آخرش مشاور به شوهرم گفت ، تو آدم خوبی هستی و اعتراف میکنی چیزایی رو نمیدونی ولی فکر میکنی خیلی چیزا رو میدونی و اطلاعات کامل داری ولی الان بهت میگم اشتباه میکنی و زنها رو نمیشناسی
و در کل خوب بود
بعد مشاوره باز داشت باهام بحث میکرد که ازش کلی تشکر کردم که اومد و علارغم توهینهاش که " تو انعطاف پذیر نیستی، نمیخوای اشکالاتتو قبول کنی و تو ذاتت یه چیزایی هست که نباید باشه و ..." ولی هیچی نگفتم و بهش گفتم مشاور گفت ما گفتگو رو بلد نیستیم ،پس حرف نزنیم تا بهمون یاد بده
بعدشم سعی کردم خوب ازش جداشم، هرچند قیافه حق به جانب و برنده به خودش گرفته بود باوجودیکه کلی مشاور بهش گفت که اشتباهاتت اینا بوده، ولی اصلا انگار نه انگار
بازم خوب بود
بازم یه قدم مثبت بود
بهش گفتم اینطوری فکر کن که امروز صبح واسه زندگیمون برداشتیم نه اینکه صبح اعصابتو ریختی به هم
و خداحافظی کردیم
دعا کنین شوهرم درست بشه، مشاوره کاملا فهمید من مشکلم چیه و درست تشخیص داد ولی شوهرم هنوز فکر میکنه همه چیو میدونه و مشکل فقط از منه، دعا کنین درست بشه
مرسی
:310:
RE: یه یاعلی دیگه برای نجات زندگیم
از دست این یکتا:163:
سلام شمیم جان
با چی تو مشکل داره؟
در مورد تو و مشکلاتش باتو چی گفت؟
چه توجیهی برای رفتاراش اورد؟
وقت جلسه بعد و باهاش ست کردید؟
RE: یه یاعلی دیگه برای نجات زندگیم
وای یکتا جون
نمیری تو دختر، مردم از خنده
خیلی باحالی
مرسی که اینقدر بهم لطف داری عزیزم :43:
اقلیما جان
خیلی چیزا رو مطرح کردیم ولی اینقدر اشاره ها کوتاه و موارد زیاد بود که قابل بررسی نبود، یه جور تخلیه فکر یا نمیدونم، ولی به نظرم دکتره یه کلیتی دستش اومد
روحیاتمونو شناخت
و حرفهاش کاملا منطقی و واضح بود و آدمو اذیت نمیکرد
حالا ایشالا یکی یکی میشینیم پاشو حلشون میکنیم
فعلا فقط معلوم شد "مهارت گفتگو" نداریم که البته میدونستم، خدا کنه یاد بگیره
چون همیشه توهین میکنه و بعد به من میگه داری توهین میکنی :311:
RE: یه یاعلی دیگه برای نجات زندگیم
RE: یه یاعلی دیگه برای نجات زندگیم
یه نصیحت شمیم جان
سعی کنید هم تو و هم همسرت وقتی میرید مشاوره هدفتون حل و فصل مشکلاتتون باشه و اصلا اصلا به دنبال این نباشید که پیش مشاور و به مشاور ثابت کنید که مثلا اون مقصر بوده چون اینجوری مشاوره گرفتن فقط بحث ها و مشکلاتتونو بیشتر میکنه و هیچ کمکی به حل مسئله تون نمی کنه
یه جوری بشه که هم تو و هم همسرت اشتباهش رو در روند زندگی بپذیره و سعی به اصلاح اون داشته باشه نه اینکه بخواد رفتارش توجیه کنه
ببین وقتی همسرت داره یه رفتاری از تورو میگه پیش مشاور تو نباید اینو به حساب توهین به خودت بذاری اینو بپذیر که این رفتار تو اونو آزار می ده و جبهه نگیر مقابلش و سعی کن خودتو و این رفتار و اصلا ح کنی
RE: یه یاعلی دیگه برای نجات زندگیم
سلام فرانک جون، من سعی کردم مختصر بنویسم که نیان دوباره تاپیکمو ببندن و دیدی تحت این شرایط هم لطف جناب مدیر بازم شامل حالم شد، به جای اینکه یه پست بزارن که بهم کمک کنه، یه پستو برام میزارن
ولی تا جائیکه تاپیکو ببندن براتون مینویسم، مطمئنم نوشته هام مخصوصا حالا که زیر نظر مشاوره میتونه یه جاهایی به بقیه کمک کنه و این برام از هرچیز با ارزش تره تا اینکه به بسته شدن تاپیکم فکر کنم
شوهرم اولش نشست گفت آقای مشاور، شما روانشناسها میتونین فقط راهنمائی کنین و این خود شخصه که باید تلاش کنه که عوض بشه که خب بعضیها اصلا تو ذاتشون نیست، بعضیها رو اگه بخوای درست کنی باید گلشونو از اول سرشت تا درست بشن و ...
مشاوره گفت اینطوری نمیشه، مصداقهاشو بگو تا ببینم مشکل کجاست
گفت :
من با ایشون مشکل دارم در حالیکه تو محل کار، تو جامعه تو خانواده هیچ مشکلی ندارم و اتفاقا یک انسان اجتماعی هستم، ولی ایشون باعث استرس من میشن
یعنی میخواست بگه من مشکلی ندارم، این مشکل داره
مشاوره گفت مثلا کجا
و بحث ماه عسلمون که البته قبولش ندارم و تو تاپیکهای قبلیم مفصل نوشتم و مسائل از این دست پیش اومد، که مشاوره گفت یکی از مشکلاتتون اینه که "توجه" ندارین، منتها نه از روی بی مهری، از روی این فکر اشتباه ما مردها که خوبی و توجه مال قبل ازدواجه و بعدا نیازی بهش نیست چون لوسبازیه و زندگی جدی
ولی ما روانشناسها اعتقاد داریم خانمها تا 5سال اول همون توجه اول اشنائی رو نیاز دارن
اگه تفاوتهای زن و مرد رو بشناسی اینو نمیگی
برگشته میگه
مامان و بابای من هیچوقت قربون صدقه هم نرفتن، ولی بابام که رفت حج مامانم مثل مرغ سرکنده بودگ
مشاوره هم برگشت گفت اینا رو دیگه به خودمون نگو، پدرای ما زورگو بودن مادرامونم ستم کش، مامان خود من وقتی بابام زنده بود میزد به سینش میگفت الهی بری دیگه بر نگردی، وقتی مرد میشست بالای قبرش میگفت رفتی منو تنها گذاشتی، اونا تحمل کردن نه زندگی
و خلاصه کلی مسائل که فقط متهم کردن من بود و باعث میشد مشاور بهش بگه اجازه بده منم صحبت کنم و اینکه فکر میکنی خیلی میدونی ولی نمیدونی و ...
که فکر نکنم نوشتنش جالب باشه
اما فکر کنم میشه به این روند امیدوار بود
دعا کنین
:72:
اتفاقا اقلیما جان
بعد از مشاوره، داشت باهام دعوا میکرد که چرا فلان چیزو گفتی
گفتم با وجودیکه خیلی برام گرون تموم شده اون ماجرا ولی فقط به خودت گفتم و الآن هم به مشاور، نه اینکه بخوام مطرح کنم که من برنده بشم، بلکه همه چی رو بهش میگم که مشکلاتمونو حل کنه و ریششو پیدا کنه حتی اگه برگرده به من بگه رفتارت بچگانس
بهش گفتم به خدا قسم نمیخوام تو رو خورد کنم یا بزارمت تو معرض قضاوت، اگه اینو میخواستم میرفتیم دادگاه که قاضی حکم کنه، ولی اومدیم مشاوره برای درمان، برای یادگرفتن، اگرم مشکلی رو میگیم نمیخوایم اون یکی رو بکوبیم که میخوایم بگیم فلان جا که این اینکارو کرد من اونکارو اشتباه از چی بوده؟ راه درست کدومه؟
همین
هرچند بازم ادامه داد ولی بهتر شد.
RE: یه یاعلی دیگه برای نجات زندگیم
باز دوباره دارم خودخوری میکنم و اعصابم خورده
زنگ زدم بهش حالشو بپرسم، میگه تونستی زودتر تعطیل کن تنهایی برو کفش بخر واسه خودت ،از اینکه تنهایی برو ناراحت شدم ولی از اینکه حواسش به کفش نداشتنم بود خوشحال شدم
بهش گفتم عجله ای نیست جمعه با هم میریم
که برگشته میگه، نه بخاطر بابا میگم، که کادوش کنه بده بهت
آخه پدرشون امر فرمودن که جنسای اونجا چینی و بنجل بود، اینجا هرکی به اندازه 50تومن برای خودش خرید کنه بده که بهمون بده :311:
منم احمقم نمیفهمم که داریم خودمون پولشو میدیم
بعد تازه جالب اینه که شوهرم قیافشم میگیره، انگار واقعا داره باباش خرج میکنه
برام مهم نیست
دستشون تنگه و باید کمک کرد ولی اینکه خودش اینکارا رو میکنه و بعد میاد میگه تو مسائل مالی به من اعتماد نداره آتیشم میزنه
من نمیخوام با پول باباش چیزی بخرم، مخصوصا کفشو
اگه خیلی اصرار کنن یه چیز معمولی دم دستی میخرم
بهم بگین چکار کنم/
اگه گیر داد چطوری برخورد کنم؟ با این حال و روز خودم چطور کنار بیام؟
دوباره کلافم
:303:
RE: یه یاعلی دیگه برای نجات زندگیم
فعلا تا جلسه بعدی مشاور هیچ کاری نکنید. برید کفش را بخرید و بهش بدید تا هر کاری دلش می خواد بکنه. همین. منتظر جلسه بعدی مشاوره باشید و سعی کنید جنجال به پا نکنید
RE: یه یاعلی دیگه برای نجات زندگیم
سلام سابینا جان
مرسی که نوشتی برام
به خدا دارم دق میکنم
اونقدر سرد و حق به جانب حرف میزنه، حالا الآن اینطوریه بریم شب خونه باباش بلبل میشه و خوش اخلاق
خیلی داغونم
برام دعا کنین
دعا کنین تا جلسه بعد اتفاقی نیفته و دعا کنین بیاد مشاوره و بخاطر مراسم باباش یا بخاطر خودشیرینی واسه آقای مشاور اینو نگفته باشه
تو رو خدا دعا کنین
کاش یه کم برام مینوشتین:302:
RE: یه یاعلی دیگه برای نجات زندگیم
شمیم جان طولانی مدت فکر کن.روی وقایع کوچیک متمرکز نشو.هدف شما بهبود زندگیتونه پس اشکالی نداره برای رسیدن به این هدف دل همسرتو به دست بیاری تا باهات همکاری کنه.
به این ترتیب برو کفش بخر(اما سرش غز نزن!)
از افکار منفی دوری کن
حتی اگر مشاور نیومد تنهایی برو
سعی کن راه درست رو در پیش بگیری
موفق باشی