RE: آیا این فرد به درده من میخوره ؟!!
سلام
دوستان عزیز درست هست که ما تقریبا همگی اتفاق نظر داشتیم که آقای سبحان و این دختر خانوم در حال حاضر آمادگی ازدواج رو ندارند....اما توجه داشته باشید......> در حال حاضر
و اینکه من به شخصه اصلا جدایی رو توصیه نمی کنم...در زندگی روزمره ی ما آدمهای بسیاری هستند که از جلوی چشمهای ما رد می شن...اما هیچ کدوم در واقع به چشم نمی آن...چه بسا آدمهایی که ما رو دوست دارن اما ما اونهارو دوست نداریم...یکی قد کوتاهی داره...یکی چهرش از نظرمون زیبا نیست...یکی کلامش به دل نمی شینه...یکی همهههه چیش خوبه اما به دل تو نمی شینه...ولی تو این گیر و دار زندگی روزمره سر و کله یکی پیدامی شه که وجودش با بقیه فرق داره...دوست داریم باشه...قرار نیست ما سرنوشتمون با آدمهایی رو که دوست داریم به دست تقدیر بسپریم...دوست داشتن آسان نیست...در عشق افتادن آسان نیست...و شاید در این مانده راه عمر فرصت نباشد برای تکرار خاطره های خوب...مگر آدم هرروز عاشق می شود؟ سالی بیاید و برود تا شاید کسی بیاید که به دل بشیند!
قرار نیست شما از این دختر خداحافظی کنی! و اصلا کسی حق ندارد لذت با هم بودن دو نفر که همدیگر را دوست دارند از اونها بگیرد فقط به این دلیل که این رابطه با منطقش جور در نمی آید...من اگر 100 بار دیگر هم به گذشته برگردم باز هم با شوهرم ازدواج می کنم ...که اگر بدترین خاطره های زندگی ام را با او داشتم بهترین هایش را هم با خود او تجربه کردم...
من می گویم زمان بده به خودتان ...با هم بمانید ...از وجود هم لذت ببرید...اگر دیدی روزها که گذشت علاقه ات کم رنگ تر نشد...رنگ تکرار نگرفت...دوستان خوبی برای هم بودید...به همین اندازه مشتاق ماندید ...مشکل خاصی نداشتید و رابطه تان استحکامش را از دست نداد آنوقت معلوم است این دوست داشتن شما بیمه ی عمری ست برای این رابطه...چه بسا که اگر دانش مدریت کردن رابطه تان را داشته باشید حتی در رابطه ی پر تنشی مثل ازدواج هم موفق خواهید بود...
بنده که به هیچ عنوان نمی خوام عامل جدایی دو نفری باشم که اونقدر ذهنشون درگیر همدیگه شده که یکیشون رو آورده به همدردی و یکی دیگه هم اشکهاش سرازیر شده...دوست عزیز روزگار عرصه ی همین دل بستن و دل کندن هاست...کی گفته همه ی آدمهایی رو که دوست داریم باید به اونها به عنوان همسر نگاه کنیم...چون ازدواج اگر فقط بر مبنای این دوست داشتن بود دوامی نخواهد داشت...اما اگر ساپرت شد این دوست داشتن ما با خیلی چیزهای دیگه....مثل هم خوانی فرهنگی مذهبی...حتی تناسب میزان تحصیلات و سطح مالی خانواده ها...سن مناسب...شرایط مالی مناسب...داشتن مهارتهای زندگی...حمایت خانواده ها... اونوقته که این دوست داشتن ما می تونه دوام و بقا داشته باشه...
از بودن با هم لذت ببرید و به همدیگه زمان بدید...:72:
RE: آیا این فرد به درده من میخوره ؟!!
به نظر من اینکه این صحبت ها رو بدی به اون دختر بخونه کار درستی نیست.چون اون دختر سراپا احساس به احتمال زیاد دلگیر و ناراحت میشه.در مقابل این حرفا جبهه میگره.حتی ممکنه از تو هم دلخور بشه.بعدش هم شروع میکنه به توجیه و دلیل و برهان اوردن که اونا منو نمیشناسن که اینو میگن.من اگه بخوام میتونم و ...گریه . خلاصه تنها نتیجه ای که داره اینه که شما هم که از نظر احساسی تحت تاثیرشی شاید به این حرفها بدگمان بشی.بهترین کار اینه که از مقالات تو زمینه ازدواج و امادگی های لازمه که احتمالا تو همین سایت هم ازشون هست استفاده کنی و بهش بدی بخونه.
اینجا هیچ کس نمیخواد باعث جدایی کسی بشه.همه ما این مسائل رو تجربه کردیم.کیه که تا حالا عاشق یا علاقمند به کسی نشده باشه؟کیه که بخاطر عشقش گریه نکرده باشه؟کیه که هیجانات دوست داشتن و رابطه با جنس مخالف رو تجربه نکرده باشه؟اما همه ما هم یادمون هست گریه هایی که پس از به سرانجام نرسیدنشون اختلافها و جدایی ها و شکستها کردیم.رنجی که اون موقع کشیدیم.من همیشه میگم اینها تجربه است که انقد عاقل و پخته بشیم که بتونیم یه زندگی رو تا اخر عمر پیش ببریم.شاید من اشتباه میکنم ولی فکر میکنم ازدواج انقد مهم هست که گاهی بخاطرش صبر کرد پا رو احساسی گذاشت که بعدا میفهمیم احساسی قشنگتر از اون هم هست.چقدر شده به خودمون بگیم خوب شد باهاش عروسی نکردم.
برای اینکه سبحان مرد زندگی و اون دختر خانوم زندگی بشه راهی بس طولانی هست که بلاخره باید طی کنن.چه سبحان با اون دختر چه تنهایی چه با کسی دیگه.
انتخاب با توئه.
اما در هر صورت اولین قدم دیدن حقایقه
RE: آیا این فرد به درده من میخوره ؟!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بهار66
همه ما این مسائل رو تجربه کردیم.کیه که تا حالا عاشق یا علاقمند به کسی نشده باشه؟کیه که بخاطر عشقش گریه نکرده باشه؟کیه که هیجانات دوست داشتن و رابطه با جنس مخالف رو تجربه نکرده باشه؟اما همه ما هم یادمون هست گریه هایی که پس از به سرانجام نرسیدنشون اختلافها و جدایی ها و شکستها کردیم.رنجی که اون موقع کشیدیم.من همیشه میگم اینها تجربه است که انقد عاقل و پخته بشیم که بتونیم یه زندگی رو تا اخر عمر پیش ببریم.
ببخشید بهار66 گرامی، متأسفانه باید بگم که این حرفتون درست نیست و شما نمی تونین این جور مسائل رو به همه تعمیم بدید! بنده و بسیاری از دوستانم، افرادی هستیم که در این گروه قرار نگرفته ایم و مطمئن هستم خیلی از افراد جامعه هم باشند که این رابطه ها را مضر بدانند و خود را درگیر آن ننمایند و این قدر برای احساسات خود ارزش قائل باشند که حاضر نشوند به بازی گرفته شود!
و اما نظر من،
دوست گرامی، تنیدن در تنور احساسات تا قبل از ازدواج ممنوع!
البته ما هر چی می گیم، شما قبول می کنی ولی دوباره بر می گردی سره جای اول خودتون!
- من که می گم اگه شرایط ازدواج ندارین که همین الآن فینیش! لازم به توضیح برای اون خانوم و برگه بازی و این ها هم نداره!
- اگه شرایط رو دارین و به نظرتون این خانوم می تونه مورده مناسبی باشه، ==========> خواستگاری رسمی! و بعد بقیه مراحل آشنایی بدون وارد شدن در فاز احساسات!!!!!!!
RE: آیا این فرد به درده من میخوره ؟!!
منظور من صرفا رابطه نیست که شما سریع جبهه گرفتین.منظور کل احساس هست.به هر حال هر کس نظری داره
RE: آیا این فرد به درده من میخوره ؟!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بهار66
منظور من صرفا رابطه نیست که شما سریع جبهه گرفتین.منظور کل احساس هست.به هر حال هر کس نظری داره
من جهبه نگرفتم! فقط نظرم رو گفتم!
نظره شما هم کاملاً برای ما محترمه دوست گرامی!:72: اما کاش کاملتر توضیح می دادید که اشتباه برداشت نکنیم.
RE: آیا این فرد به درده من میخوره ؟!!
ضمنا منظورم اینه که وقتی به جناب سبحان میگیم باید اول از همه هردوشون به مهارت و توانایی زندگی مشترک دست پیداکنند و تا اماده ازدواج نشدن حل کردن بقیه مسائل هم زیاد دردی رو دوا نمیکنه فکر نکنن بیرون گود نشستیم میگیم لنگش کن بدونه بعضی از ما رو حساب تجربمون میگیم (البته بعضی از ما نه جناب ایوب) به هر حال اگه اساعه (اساعه رو چه جوری مینویسن؟) ادب شد بهتون و دوستاتون ببخشید
RE: آیا این فرد به درده من میخوره ؟!!
ممنوم از این همه توجه :72:
در مورد اون موضوعه نشون دادن حرف های شما عزیزان به ایشون باید بگم من امروز درست یا غلط این کار رو کردم تمام حرف های موجود در صفحه 3 رو به غیر از حرف های خودم پرینت کردم و بردم دانشگاه بعد از کلاس هم از ایشون خواستم که وایستن کارشون دارم .
البته من از قبل گفته بودم که دارم از کسی مشاوره میگیرم ! خلاصه برگ ها رو دادم بهشون با یک مداد ! گفتم اینا حرف هاییه که یک عده در مورد رابطه و مشکل ما به من توصیه کردن و حالا میخوام شما بخونین و زیر قسمت هایی که فکر میکنید درسته خط بکشین همینطور زیر قسمت هایی که به نظرتون غلطه !!
از این کارم دنبال هدفی بودم که تا حدودی هم رسیدم .
ایشون عکس العمل خاصی نداشتن خیلی عادی شروع به خوندن کردن و زیر قسمت هایی خط کشید واسه بعضی ها نوشت قبول دارم واسه بعضی ها هم نوشت نه اشتباهه یا قبول ندارم .
از خوندن این نوشته ها ناراحت نشد و خیلی عادی رفتار کرد بعدش من شروع کردم یکی یکی در مورد قسمت هایی که خط کشیده بود صحبت کردن .
نهایتا باز قفل شدیم روی اتفاقات شب عروسی ! که ایشون گفت من میتونم از این ور خونوادمو راضی به جدا گرفتن تالار بکنم اما در هر صورت موقع رونما دادن به عروس که مثلا دایی هام میان قسمت خانوما تا کادو بدن پسر دایی و پسر خاله هم میان و میرقصن و میخوان که منم از این سمت این یک شب رو نادیده بگیرم تا همه چی تموم شه و بعدشم ایشون میشه همون که من انتظار دارم .
بچه ها میدونید خیلی رو حرفاتون فکر کردم قبلا هم گفتم که انکار نمیکنم نسبت به ایشون حس پیدا کردم و اگه بخوام میتونم دوسش داشته باشم بخاطر همین چیزی که دارم تو محیط دانشگاه میبینم ! و به طور کلی برام دوست داشتنی هست احساس راحتی میکنم باهاش چون یکی از ویژگی های مثبتی که داره اینه که اصلا از این دخترهای ناز نازی و لوس نیست رو پای خودشه ! در کنارش احساس خوبی دارم ، یا به طور کلی به دلم میشینه !
اما تنها چیزی که بعد خوندن تمام حرف ها و تما فکر هام هنوز دقدقه هست برام اینه که آیا اون در کنار من احساس خوشبختی و راحتی میکنه با توجه به تغییری که میخواد در نوع روابطش ایجاد کنه ؟
نکنه یه روز دیگه نتونه ، هرچند که خودش میگه من تو یک چیزایی مثله تو میشم تو هم به خاطر من از یک چیزایی کوتاه بیا ( مثلا همون مورد شب عروسی که گفتم ) و دائم تاکید میکنه من اگه به طور رسمی وارده زندگی بشم امکان نداره از قول هایی که دادم کوتاه بیام .
باور کنین برام خیلی مهمه که فردا تو زندگی احساس خوبی داشته باشه دائم با خودش فکر نکنه که من براش یک محدودیت ایجاد کردم و رنج بکشه .
که من دقیقا همین جمله بالا رو امروز بهش گفتم و در باز هم درجوابم گفت من وقتی یه تصمیمی میگرم روش هستم و امکان نداره پشیمون بشم .
یه چیز رو هم بگم به دور از هر گونه احساس واقعا ایشون نسبت که یک ماه پیش و اوایل تغییر کرده حتی نوع صحبتش ، نوعه جواب دادنش ! اوایل همونطور که گفتم خیلی بی مقدمه و بدون اینکه بدونه من چی میخوام بگم میگفت من قبول میکنم ، من کنارت هستم ، من قول میدم ، من امضا میدم بهت وفادار باشم و .... !
ولی الان دیگه این طوری نیست الان وایمیسته من حرفم رو بگم بعد کاملا میره به فکر و خیلی با احتیاط جواب میده و این واقعا منو خوشحال میکنه که همین 2 ماه معاشرت و صحبت کاملا باعث شده این ویژگی رو از من یاد بگیره و اجرا کنه ! الان دیگه 100 درصد نظرات منو تایید نمیکنه و از منم میخواد تو بعضی چیزا کوتاه بیام که به نظرم امیدوار کننده هست و کاملا مشهوده که داره پخته تر عمل میکنه .
و این هم بهم ثابت شد که زمان چقدر عالی میتونه بهترین اهرم کمک باشه کاملا قابل پیش بینی هست که ایشون یکسال دیگه باز از الان سنجیده تر حرف میزنه و من میخوام به هردومون این فرصت رو بدم که بزرگتر بشیم !
من حداقل 25 سالگی اقدا م خواهم کرد یعنی 2 سال دیگر چون همیشه هم پدرم با شوخی میگه تا 25 سالگی نگهت میدارم بعدش خداحافظ !! آخه خودشم تو همین سن ازدواج کرده .
اون موقع ایشون هم 21 ساله میشه و خیلی پخته تر از الان و از اون طرف خانواده ها هم میتونن تو این مورد خیلی کمک باشن . اینم بگم من حجت رو در این زمینه تموم کردم و گفتم چه از سمته شما ما رو نخواستن و چه از سمت من شما رو نخواستن باید بتونیم خیلی راحت همه چی رو تموم کنیم دیگه نمیدونم افسردگی بگیریم و گریه کنیم و تو سرمون بزنیم ، یا این یا هیچ کسه دیگه نباید باشه چون واقعا اگه خونواده ها با هم مچ نشن نمیشه رفت جلو .
آقا ایوب منم تا قبل از این توفیق اجباری هیچ گاه به سمته این قضایا نرفتم حتی قبل از اومدن به دانشگاه با خودم عهد کردم تمرکزم فقط روی درس باشه چون میدونیستم رشته ای که دارم میرم درصد دخترها بیشتر الان هم مثلا تو کلاس 38 نفره 10 تا پسر و 28 تا دختر هستن تازه سره بعضی کلاس ها که اختلاف خیلی بیشتره !!
اما نمیدنم رو چه حساب و اصلا چرا من به دله یه دختری نشستم واقعا نمیدنم اصلا چرا ایشون ، چرا یکی دیگه نه واقعا نمیدونم چه حساب کتابی هست اما الان که درگیرش شدم میبینم یه سری از حرف ها با وجود اینکه در ظاهر کاملا منطقی و درست به نظر میان اما در عمل واسه کسی که گرفتار شده کاربردی نیست !
منم مخالف این گونه رابطه ها هستم اما همه ما باید یک بار وارده این آشنایی بشیم دیگه اگه نشیم که هیچ وقت نمیفهمیم فرده مورد نظر به درد ما میخوره یا نه !
پس هر روز با یکی بودن و بی قیدی بده ولی آشنایی به جهت ارزیابی برای ازدواج بد نیست و اصلا لازمه .
من خودم به توصیه دوستان در تایپیک قبلی همون اول از ایشون پرسیدم شما هدفتون از این ابراز علاقه و آشنایی چیه ؟ ایشون خیلی سریع گفت ازدواج !
من گفتم چی در من دیدید که فکر کردید من به درده ازدواج با شما میخورم ؟
گفت اخلاق و رفتار و شخصیت و موجه بودن شما رو پسندیدم و میدونم که خانواده من هم همچین پسری رو مورد قبول میدونن .( البته اون موقع از معیار های من اطلاع نداشتن ! )
منظور اینکه من اگه اون روز اول میفهمیدم که دختره خرابی هست قطعا کنار میکشیدم و شاید چند تا حرف هم بارش میکردم !
به خدا تا تو موقعیت قرار نگیری نمیفهمی !
جالبه امروز برایه چندمین روز متوالی این قدر پکر و تو خودم بودم که یکی یکی از بچه های کلاس میومدن کنارم و میگفتن چی شده چرا طوری شدی چند وقته دیگه مثله اوایل نیستی !
باور کن سخته بدونی یکی دوست داره ولی نتونی با خودت کنار بیای ، نتونی اونو همین طور که هست بخوای ، نتونی تصمیم بگیری ، نتونی به احساسش پاسخ بدی ، همین ها کافیه که داغون بشی .
جالبه من از تمام موارد ، دو تامون رو سنجیدم ، از نظره قد و هیکل به هم میخوریم ، از نظر مالی دو تا خونواده در یک سطحا ، از نظر تحصیلات هم که با هم یک حدیم ، از نظر نگرش به زندگی و نقش زن و مرد کاملا اتفاق نظر داریم ، فقط مونده همین مسائل مذهبی و اعتقادی !!
بازم ممنون
RE: آیا این فرد به درده من میخوره ؟!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sobhan17
آقا ایوب منم تا قبل از این توفیق اجباری هیچ گاه به سمته این قضایا نرفتم حتی قبل از اومدن به دانشگاه با خودم عهد کردم تمرکزم فقط روی درس باشه چون میدونیستم رشته ای که دارم میرم درصد دخترها بیشتر الان هم مثلا تو کلاس 38 نفره 10 تا پسر و 28 تا دختر هستن تازه سره بعضی کلاس ها که اختلاف خیلی بیشتره !!
اما نمیدنم رو چه حساب و اصلا چرا من به دله یه دختری نشستم واقعا نمیدنم اصلا چرا ایشون ، چرا یکی دیگه نه واقعا نمیدونم چه حساب کتابی هست اما الان که درگیرش شدم میبینم یه سری از حرف ها با وجود اینکه در ظاهر کاملا منطقی و درست به نظر میان اما در عمل واسه کسی که گرفتار شده کاربردی نیست !
منم مخالف این گونه رابطه ها هستم اما همه ما باید یک بار وارده این آشنایی بشیم دیگه اگه نشیم که هیچ وقت نمیفهمیم فرده مورد نظر به درد ما میخوره یا نه !
پس هر روز با یکی بودن و بی قیدی بده ولی آشنایی به جهت ارزیابی برای ازدواج بد نیست و اصلا لازمه .
به خدا تا تو موقعیت قرار نگیری نمیفهمی !
این سری نیومدم راهنمایی کنم، چون توی پست قبلی هم گفتم، ما هر چی بگیم، شما بر می گردین سره خونه ی اول!
بنده ،تعریف از خودم نباشد، خاطرخواه های بسیاری داشته و دارم!!!
و اصلا تا این ساعت، به فکر پاسخ گویی به ابراز احساسات آنها ،نیوفتاده ام! و اصلا فکرهم نمی کنم که چرا علاقه مند به من شده اند، چرا که در غیر این صورت بود به عقل آنها شک می کردم و هیچ کس حاضر نیست همچین فردی را از دست بدهد!
اصلا هم به این فک نکردم که دلش می شکنه و وای عاشق من شده و از این حرفا!!! می خواست عاشق نشه، به من چه!! بعدم چطوری بدون هیچ ارتباطی عاشق شده!! :58:
و این قدر اعتماد به نفس دارم که اگه یه جا برم و خاطرخواه پیدا نکنم، تعجب می کنم!!!!!
البته من به آن ها حق می دهم و اگر خودم، یه روز یه فردی مثه خودم پیدا کنم، تو هوا می زنمش و نمی ذارم رو زمین برسه!:310:
خلاصه که تمام سخنان شما از روی احساسات می باشد و بسیاری از افراد موفق را دیده ام که بدون وارد شدن در این گونه رابطه ها، ازدواج موفقی هم داشته اند!
شما خیلی راحت می توانید به خواستگاری بروید و زیره نظره خانواده ها و دور از احساسات، بررسی های لازم را انجام دهید! به همین سادگی!
وای!!!! چقدر از خودم تعریف کردم!!:163:
البته همراه با شکسته نفسی بودا!!!!!!!!:311:
RE: آیا این فرد به درده من میخوره ؟!!
نقل قول:
اینم بگم من حجت رو در این زمینه تموم کردم و گفتم چه از سمته شما ما رو نخواستن و چه از سمت من شما رو
نخواستن باید بتونیم خیلی راحت همه چی رو تموم کنیم دیگه نمیدونم افسردگی بگیریم و گریه کنیم و تو سرمون بزنیم ،
یا این یا هیچ کسه دیگه نباید باشه چون واقعا اگه خونواده ها با هم مچ نشن نمیشه رفت جلو .
الآن گفتن و عمل کرن این حرف راحته.ولی دو ساله دیگه شما و اون دختر بهم وابسته شدید دیگه نمی تونید
به راحتی در صورت مخالفت از هم جدا بشید.همین الآن قضیه رو رسمی کن تا اگر مخالفتی وجود داره راحت تر کنار
بیاید.
اگر یه دختر همچین تاپیکی زده بود همه بهش می گفتن جدا شو،صبر کن با خانواده بیاد.ولی جز ایوب کسی به شما نگفت
جدا شو یا برو خاستگاری.
RE: آیا این فرد به درده من میخوره ؟!!
سلام
من مخالف جدایی هستم...اما با ارتباط علنی در دانشگاه مخالفم چرا که اگر شما و ایشون در دانشگاه با هم دیده بشید و رابطه شما علنی باشه اگر برنامه ی ازدواج شما به دلایلی کنسل شد ابن رابطه به ضرر ایشون خواهد شد...چون بعدها موقع تحقیق ازدواج ممکن است بعضی افراد در دانشگاه رابطه اون خانوم و شما رو متذکر بشند و ایشون موقعیت های ازدواجش رو به این واسطه از دست بده ..در دانشگاه قسمتی در حراصت هست که وقتی آقا پسری به خواستگاری شما می آد می تونید با پدرتون به اونجا مراجعه کنید و هر اطلاعاتی که شما فکرش رو هم نمی کنید به شما می دند اعم از اینکه این آقا یا خانوم که می خواین باهاش ازدواج کنید در دانشگاه با جنس مخالفی رابطه دوستی داشته یا نه!
من اگر جای اون خانوم بودم و فقط به ازدواج فکر می کردم با شما به هم می زدم چون احتمال می دادم شما می خوای 2 سال فعلا تفریح کنی و بعد هم احتمالا به بهانه ی مخالفت خانواده ها کات کنی...
به نظر من اگر واقعا تا 2 سال آینده قصد ازدواج ندارید انسانیش اینه که به ایشون هم بگید که تکلیف خودشون رو بدونند...حالا اگر ایشون مایل بود این 2 سال با شما در رابطه باشه که در آخر باز هم قول ازدواجی به ایشون احتمالا نمی دید و این رو پذیرفته ادامه بدید...
اما اینکه ایشون رو 2 سال سر بدوانید و تکلیفش رو ندونه و بعد خدای ناکرده به ازدواج نرسید و ایشون 2 سال عمرش بره و بعد ضربه هم بخوره این در مرام آدمهایی مثل شما فکر نکنم باشه...که اگر دل ایشون خدای ناکرده شکست اگر هم جدا شدید و فصد ازدواج با کس دیگه ای رو پیدا کردید دل شکسته ی این خانوم آخر ی روزی و ی جایی کار دستتون می ده...در هر صورت انسانی و اخلاقی رابطه رو پیش ببرید...