RE: صورت مسئله ها پاک شدند ، اما کابوس حل مسئله ازارم میدهد
ممنون دوستان :72:
من خودمم نمیفهمم چی میگم
الان که دارم پست هام رو دوباره میخونم ، اینو میفهمم !
الان حالم بهتره
بذارین تیتروار مشکلاتم رو بنویسم
1- مطمئن نیستم ریحان چه حسی نسبت بهم داره
مطمئن نیستم بعد از این همه مدت اگه شرایطی رو ایجاد کنم که مثلا تصادفی ببینمش چه برخوردی نشون میده
در مورد ریحان یه کم زیاده روی کردم
ولی هر چقدر فکر میکنم میبینم نه میتونم ازارش بدم و نه دلیلی برای اینکار وجود داره
صحبت کردن باهاش شاید برای من هیجان انگیز خوشحال کننده و یا حتی ناراحت کننده باشه
اما فقط باعث میشه ذهنشو مشغول کنم و اون رو دچار سردرگمی کنم
درست همون شرایطی که خودم دارم
شاید رفتارش منطقی باشه اما برای من با شرایط فعلیم یه مقدار ازار دهنده است
بهتره حال بدم رو نگه دارم برای خودم ، تقسیم کردنش با ریحان دردی رو دوا نمیکنه
2- استاد رفتارهای متناقضی داره که من رو دچار ابهام کرده
همین کاری که میگم قرار شد با هم انجام بدیم ، لازمه اش اینه که حداقل هفته ای سه چهار بار ببینمش
ایا باید باور کنم که استاد همه چیز رو فراموش کرده و شده همون استاد دو سه سال پیش ؟
پس چرا صحبت تلفنیش با پدرم چندان خوشایند پدر نبود ؟
3- پدرم اصلا موافق ازدواج من با ریحان نیست
استاد رو نسبتا خوب میشناسه و معتقده از بعضی جهات با هم متناسب نیستیم
این رو خودم هم میدونم ولی تقریبا پذیرفتمش
مادر مشکلی با این قضیه نداره
ولی از وقتی متوجه شرط استاد برای خواستگاری شده ، یه مقدار نظرش برگشته
طبیعیه که دو یا سه سال صبر کردن به خاطر کسی که اصلا معلوم نیست بهت جواب مثبت بده تا حدودی احمقانه است !
فکر میکنم بهترین کاری که فعلا میتونم انجام بدم اینه که با استاد همکاری کنم و فعلا حرفی در مورد ریحان نزنم
مرثیه سرایی احساسی هم تا اطلاع ثانوی ممنوع
بازم ممنون
که نوشته های درهم برهم منو خوندین:72:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hadieh
آقای خارپشت سلام
می خواستم توی تاپیکتون پست بذارم ولی ترجیح دادم اینجا بگم
آقا خارپشت عزیز ,چرا بعضی از جملاتت اینقدر تلخه؟ از کی اینقدر دلخوری وچرا؟ از خودت ؟ از ریحان؟ از استادت؟ از پدر و مادرت؟
به قول خودت ریحان یکی از مهره های اصلی بازیه چقدر سعی کردی خودت رو جای مهره های دیگه بذاری و بعد نسبت به رفتار و عملکردشون قضاوت کنی؟
تقصیر استادت چیه؟ اینکه گفت تا 2-3 سال دیگه حرفی از ازدواج نزن؟ یا اینکه خواسته در این مدت ارتباطی با دخترش نداشته باشی؟ به نظرت استاد به عنوان پدر یک دختر 19 ساله ( که شاید هنوز یکم برای ازدواج جوونه ) چنین حقی نداره؟ آیا حرفش بی ربطه؟ بی منطقه؟ لجبازیه؟ یا...
تقصیر ریحان چیه؟ راستش چند بار شده بود که وقتی راجع به رفتار ریحان نوشتی توی دلم به فهمیده و عاقل بودنش آفرین گفتم . به نظرت ایراد رفتار ریحان چی بود؟ درستش چی بود؟
جایی گفتی ریحان بین تو و پدرش اونو انتخاب کرد ولی نگفتی انتظار داشتی چجوری رفتار کنه؟ هر چند که من احترام و همراهی با تصمیم (شاید منطقی) پدرشو به معنی انتخاب اون و کنار گذاشتن شما نمی دونم
از آرامش ریحان و ناآرامی خودت گفتی ؟ از کجا می دونی آرومه؟ چون تو روی پدرش نایستاد و رو حرفش حرف نزد(کاری که خودت هم نکردی و نباید هم می کردی) ؟ هر چند که همینش هم معلوم نیست. مگه ریحان خبر از ناآرومی شما داره که شما خبر از دل اون داشته باشی؟
البته به نظر من سعی در باخبر شدن از احساس ریحان مخصوصا بطور مستقیم نه به صلاحه و نه کمکی بهت می کنه ( همون طور که دختر مهربون گفت)
چرا دلیل جواب رد استاد(البته فعلا), دعوت شما به خونه اش و درخواست کمک ازت و ...رو اینقدر تلخ تفسیر می کنی؟ یعنی جور مثبت تری نمی شه به این قضیه نگاه کرد؟ چرا اینقدر خودتو عذاب می دی؟
اشتباه نشه اینارو نگفتم که بگم بقیه بی گناهن و لابد مقصر شمایی. گفتم که بگم اصلا چرا داری این وسط دنبال گناهکار می کردی؟ چون حالت بده و می خوای واسه این اوضاع خراب مقصر پیدا کنی؟ مگه محاکمه استاد , ریحان, خودت یا هر کس دیگه توی ذهنت حالتو بهتر می کنه؟ مگه بهتر کرده؟
آقای خارپشت فکر کنم قبلا هم گفتم که به نظرم بار احساسی پست هایی که می ذاری زیاده
اگه وقت کردی ابن پست مدیر همدردی رو دوباره بخون : «مرثیه سرایی احساسی عامل نا آرامی شماست!»
حتی توی نوشتن هم همینطوره درسته که کلماتی که بکار می بریم برگرفته از احساسمونه ولی خود همین کلمات دوباره بر احساس ما اثر می ذارن
مثلا من وقتی حالم بده می تونم بنویسم:
1.ناراحتم
2.غصه ها و مشکلات اذیتم می کنه
3.زیر بار مشکلات و فشار غصه دارم له می شم
جمله سوم خیلی بیشتر از جمله اول باعث تشدید احساساتم می شه
فکر کنم بعضی وقتا این کارو می کنی و باعث می شی نا آرامیت تشدید بشه
شما احساسات قشنگی داری خوبه, قابل احترامه, باارزشه ولی یکم تند و تیزه تیزیه احساستو اگه نگیری بیشتر از همه به خودت زخم می زنه
بیا و یکم با خودت و دلت مهربون تر باش.
نمی دونم اینجور حرفا الان چقدر به دردت می خوره ولی به هر حال قصدم کمکه ببخشید اگر قسمتی از حرفام انصاف نبود محدودیت فضای مجازی ممکنه گاهی باعث برداشت اشتباه بشه
در هر صورت امیدوارم شاد باشید:72:
مرسی هدیه
خیلی خوب بود