RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
دوستان از همتون ممنونم که متن های بی سر و ته من رو میخونید . بابت همدلی و همدردی و پیشنهادات و نظراتتون ممنونم .
و از خدا برای همتون خوبی ها رو می خوام .
************************************************** ****************
امروز حالم بهتره . گاهی یه حس سنگین میاد تو وجودم و تپش قلب میگیرم .اما میگذره . توکل به خدا .اگه به خدا نزدیک بشم کارا درست میشه .
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
بنی آدم اعضای یک گوهرند که در آفرینش ز یک پیکرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
آفرین عزیزم آروم باش توکل کن با خدا حرف بزن
تو نمبتونی دیروزتو تغییر بدی ولی فرداتو با امروز میسازی پس بهترین تصمیم رو بگیر
گاهی باید کم باشی تا کمبودت احساس بشه
گاهی باید نباشی تا نبودت عادت بشه
خوشبخت ان کسی است که آموزگارش روزگار باشد
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
یه دوست دارم که پسری بهش به شدت علاقه مند بود
تو یه حادثه یکی از چشم هاش یه آسیب جزیی میبینه
پسره رک میگه
من دختر کور نمی خوام و خوستگاری کنسل میشه
ولی دوستم به شدت عاشق زندگی و فعالیت هاش بیشتر شده و روحیه ای محکم داره
و این رو به فال نیک گرفت
گاهی از خودم خجالت میکشم که اینقدر زندگی رو سخت گرفتم . ************************************************** ***********************
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
عزیزم تو مقصر نیستی اون پسر باعث شده که اعتماد بنفستو از دست بدی
:46: :310:
به تواناییات فکرکن میبینی که توهم عالی هستی:227::104:
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
[align=justify]خیلیها (از جنس مخالف) شاید توی زندگی ما قرار بگیرن که به ما ابراز عشق کنن.
همه حداقـــــــل یک تجربه توی زندگی داشتن.
و ما چون به این حس (دوست داشته شدن) احتیاج داریم در وهله اول بی چون و چرا می پذیریم که اون عاشق منه!
ما فقط با شنیدن جمله کوتاه (دوستت دارم) قصری میسازیم که درآن قصر طرف مقابلمون پادشاه و ما ملکه هستیم و عشق هم نقش تک تک خشت های این بنا رو بازی میکنه!
همین یه جمله دوستت دارم هزاران بار عاطفی به همراه داره! و اولیش اینه که تمام توجه مارو به سمت اون کسی جلب میکنه که این جمله رو میگه و در واقع اون با گفتن این جمله خودشو مرکز توجه ما قرار میده و دیگه همه چیز و همه کس (حتی خودمونم!) در مقابل اون در اولویت کمتری میبینیم.
حتی یک درصد احتمال نمیدیم که شایــــد دروغ گفت!
آیا صرفا گفتن این جمله واقعا وجود یک عشق 100% را تضمین میکنه!؟
با درنظرگرفتن اینکه این احساس واقعی هم باشه آیا در شرایط و موقعیتهای مختلف باز هم باقی میمونه؟
آدمـــا چقدر ممکنه عوض بشن!؟
اشتبــــــــاه کـــــــردم... شنیدن این جمله چقدر میتونه برای یه نفر که عمر و زندگیشو بپای یه نفر گذاشته سنگین باشه!!!؟؟
چه بسیار عشق های واقعی که طرفین این عشق ادعا میکردن هیچ چیز نمیتونه مانع عشق ما باشه اما با بوجود اومدن مشکلاتی نظرشون کاملا عوض شده!!! مشکلاتی که شاید خود اون افراد هم هیچوقت فکرشو نمیکردن چنین مسئله ای بتونه نظر اونا رو عوض کنه!!!
شاید خیلیا این داستانو خوندن :
دختری بود که با کلی دردسر با پسر مورد علاقه ش ازدواج کرد و همدیگه رو در حد مرگ دوست داشتن. سالهای اول زندگیشون خیلی خوب بود اما چند سال که گذشت کمبود بچه به وضوح حس میشد.
میدونستن بچه دار نمیشن ولی نمیدونستن مشکل از کدوم یکیه. اولاش نمیخواستن بدونن با خودشون میگفتن، عشقمون واسه یه زندگی رویایی کافیه بچه میخوایم چیکار؟ اما در واقع خودشونو گول میزدن.چون هردو عاشق بچه بودن. تا اینکه یه روز؛ پسره نشست رو به روی زنشو گفت: اگه مشکل از من باشه، تو چکار میکنی؟ زنش خیلی سریع گفت: من حاضرم به خاطر تو روی همه چی خط سیاه بکشم.
شوهره انگار خیالش راحت شده بود یه نفس راحت کشید و از سر میز بلند شد و راه افتاد.
زنش پرسید: تو چی؟ گفت: من؟
دختر: آره... اگه مشکل از من باشه... تو چی کار میکنی؟
پسر برگشت و زل زد به چشماشو گفت: تو به عشق من شک داری؟ من وجود تو رو با هیچی عوض نمیکنم!
با لبخندی که رو صورت دختر نمایان شد خیال پسر راحت شد که دختر مطمئنه اون هنوزم دوسش داره.
دختر گفت: پس فردا میریم آزمایشگاه.
پسر گفت: موافقم، فردا میریم.
دل دختر مث سیر و سرکه می جوشید. اگه واقعا عیب از خودش بود چی؟!
طبق قرار صبح رفتن آزمایشگاه. هر دو آزمایش دادن. بهشون گفتن جواب تا یک هفته دیگه حاضره...
یه هفته قد صد سال طول کشید... هردوشون اضطراب داشتن. با اینحال به همدیگه اطمینان میدادن که جواب ازمایش واسه هیچ کدومشون مهم نیس.
بالاخره اون روز رسید. پسر مثه همیشه رفت سر کار و دختر باید جواب آزمایشو میگرفت...
شب که پسر اومد خسته بود. اما کنجکاو ... ازش پرسید جوابو گرفتی؟
دختر زد زیر گریه. پسر فهمید که مشکل از زنشه...
روزا میگذشتن و پسر روز به روز نسبت به دختر سردتر و سردتر میشد. تا اینکه یه روز که دیگه صبر دختر از رفتاراش طاق شده بود، بهش گفت: تو چته؟ چرا این جوری میکنی؟ پسرم عقده شو خالی کرد و گفت: من بچه دوس دارم. مگه گناهم چیه؟! من نمیتونم یه عمر بی بچه تو یه خونه سر کنم.
دهن دختر خشک شده بود و چشاش پراشک. گفت اما تو خودت گفتی همه جوره منو دوس داری.. گفتی حاضری بخاطرم قید بچه رو بزنی. پس چی شد!؟
پسر: آره گفتم. اما اشتباه کردم. الان می بینم نمیتونم. نمیکشم...
دختر دنبال یه جای خلوت میگشت تا یه دل سیر گریه کنه و اتاقو انتخاب کرد...
دیگه با هم حرفی نزدن تا اینکه پسر احضاریه آورد و گفت میخوام طلاقت بدم یا زن بگیرم! نمیتونم خرج دو نفرو باهم بدم، بنابراین از فردا تو واسه خودت؛ منم واسه خودم...
دل دختر شکست. نمیتونست باور کنه کسیکه یه عمر به حرفای قشنگش دل خوش کرده بود، حالا به همه چی پشت پا زده!
دیگه طاقت نیاورد لباساشو پوشیدو ساکشم بست. برگه جواب آزمایش هنوز توی جیب مانتوش بود.
درش آورد یه نامه نوشت و گذاشت روش و هر دو رو کنار گلدون گذاشت.احضاریه رو برداشت و از خونه زد بیرون.
توی نامه نوشته بود:
علی جان، سلام
امیدوارم پای حرفت واساده باشی و منو طلاق بدی. چون اگه این کارو نکنی خودم ازت جدا میشم. میدونی که میتونم. دادگاه این حقو به من میده که از مردی که بچه دار نمیشه جدا شم. وقتی جواب آزمایشارو گرفتم و دیدم که عیب از توئه باور کن اونقدر برام بی اهمیت بود که حاضر بودم برگه رو همون جاپاره کنم...
اما نمیدونم چرا خواستم یه بار دیگه عشقت به من ثابت شه...
توی دادگاه منتظرتم... امضا؛ مهناز.
ما آدمها خیلی حرفها میزنیم که وقتی در موقعیتش قرارمیگیریم اونجوری عمل نمیکنیم.
خیلی حرفا میزنیم که توی بعضی شرایط پای حرفمون وانمیستیم.
گاهی وقتا یه اتفاق ساده (مثه همین جواب آزمایش) میتونه خیلی چیزا رو برای ما روشن کنه...!
و تازه وقتی به فکر سنجش درستی و میزان این عشق میفتیم که یا از اون رابطه ضربه خورده باشیم و یا همه چیز یه دفعه تموم شده و اون قصر به یکباره ناپدید شده و ما مثل کسیکه از خواب عمیقی بلند شده باشیم داریم سرگردون دوروبر خاطرات و گذشته هامون دنبال قصری میگردیم که تا دیروز فکرمیکردیم همینجاست! و مدام به خودمون میگیم پس کووو!؟؟؟ چی شد...!!!؟ من مطمئنم همینجا بود، خودم ساختمش، یعنی اشتباه کردم...!!؟؟
غافل از اینکه از اول هم چیزی وجود نداشته بجز یک تصویر مجازی......!!!
تصویری که اونقدر پررنــگ میکشیم که باورمون میشه واقعیــه!!!
نتیجه گیری اخلاقی :
1- هر رابطه عاطفی اسمش عشق نیست!
2- هر عشقی واقعی نیست!
3- حرف، تضمین 100% دوام و پایداری رابطه نیست!
4- راه حل و درمان تمام مشکلات عشق نیست!
5- گاهی ممکنه یه رابطه عواقبش و ضررهاش بیشتر از فوایدش باشه و این مدتها بعد آشکار بشه!
6- هر عشقی ستودنی نیست و برای هر عشقی مرثیه سرایی روا نیست!
7- عشق ورزیدن یک هنـــــر است! هرکسی هنرمند نیست!
8- حواسمون باشه به چه کسی عشق میدیم و از چه کسی عشق طلب میکنیم!
9- عشق به معنی نادیده گرفتن خودمون نیست!
10- عشق به معنی محروم کردن خودمون از رسیدگی به بقیه نیازهامون نیست!
11- هر وعده ای حقیقی نیست!
12- درسته باید عشق تو زندگیمون وجود داشته باشه اما نه اینکه همه زندگیمونو ول کنیم بریم دنبال عشق یا دنبال یه فرد خاص و تمام عشقمون را خلاصه شده توی اون فرد ببینیم! باید هرکاری رو عاشقانه انجام داد.عشق باید توتمام زندگی شخصی ما ساری باشه، عشق فقط مختص یه نفر ِخاص تو زندگی ما نیست.عشق به تک تک اجزاء زندگی ما تعلق داره. حتی قسمتی از عشق ما به خودمون تعلق داره و باید سهم خودمون بشه!
13- من که امروز میتونم شاد باشم، پراز آگاهی و شعور باشم. من که امروز میتونم خوب زندگی کنم و هزاران موقعیت داشته باشم چرا به امید وعده های کسی بشینم که معلوم نیست چقدر به واقعیت خواهد پیوست!؟...من که امروزم بهشت نقد حاصل میشود، وعده ی فردای زاهد را چرا باور کنم...!؟ [/align]
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
خیلی زیبا بود در کامل کردن جواب pkمحترم این مطلب رو میارم :
چند نکته کلیدی برای عشق ورزیدن به خود
|
|
|
|
حمایت از خود : همیشه به یاد داشته باشید که نیاز داشتن به کمک دیگران ضعف نیست. برای حمایت از خود شیوه های گوناگونی را بیاموزید و هنگامی که نیاز به کمک دارید از دوستان و آشنایان خود درخواست یاری کنید. مطمئن باشید که به این شکل قوی تر از قبل شده و همچنین تجربیات بیشتری بدست می آورید
|
|
از جسم خود مراقبت کنید : همیشه ورزش کنید. با کمی دقت ورزش مورد علاقه خود را پیدا کنید و هر چه زودتر شروع به فعالیت کنید. همچنین با عادات غذایی سالم آشنا شده و از آن پیروی کنید
|
|
خود را تحسین کنید : همیشه به نکات مثبت خود بیندیشید و آنها را گسترش دهید. با این شیوه اعتماد به نفس خود را نیز افزایش داده و نکات منفی شخصیت خود را کمرنگ تر کنید. به یاد داشته باشید که بدگویی از خود فقط موجب تضعیف روحیه شده و اعتماد به نفس شما را تا حد چشم گیری کاهش می دهد. به خود بگویید که چقدر در هر کاری خوب تصمیم گرفته و خوب عمل می کنید
|
|
مهربان، آرام و صبور باشید : صبر را در زندگی بیاموزید. با خود مهربان باشید و رفتاری را در پیش بگیرید که با عزیزی که دوستش دارید انجام می دهید. نسبت به خود با گذشت باشید و در همه حال آرامش خود را حفظ کنید
|
|
با ذهن خود مهربان باشید : اندیشه ها و تفکرات مثبت را در ذهن خود پرورش دهید. به نکات منفی و اندیشه های مخرب اجازه ورود ندهید. به یاد داشته باشید که اندیشه های منفی و مخرب به مرور زمان تمام ذهنتان را به تسخیر خود درآورده و دیگر جایی برای پرورش افکار مثبت نخواهید داشت لذا به آرامی و با ملایمت افکارتان را تغییر دهید
|
|
به خود عشق بورزید : همیشه به خود عشق بورزید و عاشق خود باشید. به یاد داشته باشید که در هر حالتی این احساس را در خود تقویت کنید. صبر بکنید تا حال روحی و جسمی تان بهتر شده و یا تناسب اندام پیدا کنید. از همین حالا با وجود تمام ضعف ها این عمل را انجام دهید
|
|
از خود انتقاد نکنید : به یاد داشته باشید در صورت انجام اشتباه عملی، به جای انتقاد از خود آن را به عنوان یک تجربه قلمداد کنید و از آن درس بگیرید. هنگامی که از خود انتقاد می کنید تغییرات ایجاد شده در شما شکل منفی به خود می گیرد. اشتباهات گذشته را فراموش کنید و به جای انتقاد سعی کنید در صورت تکرار اشتباه عکس العمل بهتری نشان داده و عمل گذشته را تکرار نکنید
|
|
خود را به ترس و وحشت نیندازید: به وحشت انداختن خود توسط افکار شخصی عمل بسیار مخربی است و هر چه زود تر آن را متوقف کنید. افکار مثبت را در ذهنتان پرورش دهید و همیشه به آنها فکر کنید. دقت داشته باشید که هیچ وقت موقعیت ها و شرایط بدی را که هرگز پیش نیامده اند را در ذهن خود تجسم نکنید. این کار باعث تخریب ذهن شما می شود و فکر شما را به سوی منفی گرایی سوق می دهد
|
|
اعجاز آیینه : روزی حداقل یک بار در آیینه به چشمان خود بنگرید و به خود بگویید دوستت دارم. با آیینه دوست باشید و همیشه از آن استفاده کنید. همیشه با نگریستن به آیینه خود را تحسین کنید و از دیدن خود لذت ببرید. دقت کنید که همیشه از آیینه برای دیدن زیبایی ها استفاده کنید نه زشتی ها |
|
طبقه بندی: موفقیت و آرامش،
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
.دوستان از مطالب خوبی که فرستادید ممنون . شرایطم سخته و نمی خوام سخت ترش کنم .مسکن این روز هام حرف های سنگینی که شنیدم و با نوشتنشون انگار منطقی تر میشم و انرژی میگیریم.
*********************************
نمیدونم من همیشه فکر میکردم یه رابطه ی عمیق بین ما هست که حتی تلخترین انتقاد ها و احساس ها رو اگه بگیم هستیم و می شنویم.
چند ماه پیش من رفتم پیش مشاور ( قبل از تمام شدن رابطه مون )
گفت خیلی دم دستش بودی و خودت پیش دستی کن و بگو بدرد هم نمی خوریم
و مطلبی که الان داره اذیتم می کنه این هست که مشاور به من گفت طرف مقابلت از اینکه دائم به تو راهنمایی داده خسته شده و با اینکه دوست داره
با دیدن دختر های فعال گیج شده.
من تو مشاوره سعی کردم همه چیز رو شفاف بگم و تا یه قضاوت درست بشنوم
چون من تو رابطه هر کاری میکردم نمی شد و اما اون می تونست انجام بده.
یه روز به من گفت : من راه محبت به قلبت رو پیدا کردم اما تو هنوز پیدا نکردی و من ترس و هیجانی به خاطر از دست دادنت ندارم.و این خوب نیست.
مرد روحیه ای خشن و سخت داره و زیبا نیست و مکملش باید لطیف و با احساس باشه
اما تو مثل منی و من نمی خوام با یکی مثل خودم ازدواج کنم منطقی نیست
من بغظم ترکید و بدجور گریه کردم
خیلی راحت گفت گریه کن تا اروم شی
زن ها دو حالته گریه شون
یا فریب خوردن
یا می خوان فریب بدن
این صحنه رو فراموش کرده بودم
و پیشش موندم
اما الان
همین صحنه های عذاب اور رو باید دائم به خودم بگم که کمی منطقی تر به اینده نگاه کنم
اگر تمام این حرف ها رو من میزدم
تنها کاری که میکرد بلند میشد و می رفت
بار ها حرف های تلخ زد و من تحمل کردم
اگر ساکت بود و من میگفتم چیزی شده
میگفت چرا اینقدر انرژی منفی میدی
و نگرانی چیزی شده
این اواخر نمی پرسیدم و میگفت تو حتی سکوتم برات اهمیت نداره و از زمین و زمان حرف میاری ولی نمیپرسی چته ؟
ما همدیگه رو کامل درک نکردیم و ازدواج شوخی نیست.
من کارای خوبشو دوست داشتم و کارا بدشو تحمل میکردم
و این مساله رو تا اخر عمر برای خودم حل کرده بودم
مشاور هم میگفت چرا اینقدر از نبودنش می ترسی ؟
.************************************************* ***********
من با یه شخصیت خاکستری واقعا این چند سال احساس میکنم زندگی کردم
همونقدر که حرف های تلخ میزد
حرف های خوب و کارای خوب هم میکرد
نقاط مثبت هم داشت که ایده ال های من بود و من دائم نکات منفی رو به هزار جور مورد دیگه ربط میدادم
نباید این کار ها رو میکردم و این رابطه رو کش میدادم.
ناراحتی ام از اینه که به من گفت: تو گفتی این رابطه رو به هر نحوی می خواهی نگه داری
ای کاش رابطه رو با یه بهانه ی تلفن و مقصر نشون دادن من تمام نمیکرد. الان اگه متن من رو می خوند حتما میگفت من دنبال مقصر نیستم و این جا دادگاه نیست منطقی نتیجه کار و تفکراتمو گفتم.
************************************************** ************
من خودم به این نتیجه رسیدم
حرف های تلخ و نا عادلانه که به شخصی بزنیم
زمانه به شکل دیگه و با واسطه به ما برمیگردونه
اونوقت میفهمیم دل سوزوندن و ناراحت کردن چقدر سخته
************************************************** ***********
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
این تاپیک رو بخون (تردید و پشیمانی بعد از عقد) اگه ادامه داده بودی الان به اینجا رسیده بودی
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
فرزندم
آدما فرشته ها و ديو ها نيستن.. به قول برشت"آدم آدم است"آدم پره از خوبي ها و بدي ها اما بعضي بدي ها ويران كننده يك رابطه ان.. و يه انسان ديگه..بعضي ها دوست نيستن به جين وبستر دشمن عزيز ان..پس خوش بحالت كه از دشمن عزيز خلاص شديبه هر حال تو از شر يك دشمن عزيز راحت شدي..حقيقت زندگي اونه كه خود عشق بسيار بزرگه اما تا وقتي اونو با خودشكني .. تحقير خود ..وابستگي و.. قاطي نكنيم. پس خوش بحالت اگر از عشق بخش خوبشو داشته باشي..
حقيقت ديگه اينه كه همين كه از انسان هايي نامناسب دوري ميكنيم به انسانهاي خوب و بزرگ بر ميخوريم.
و به خودت فرصت التيام بده.. زخم تنها با دارو و پانسمان خوب نميشه.."زمانهم نياز داره..
آخر.. تو انسان خوبي هستي عزيزم چون خداوند تو رو از يه جريان پر از رنج به انمان تعادل و شادي برگردونده..اين جمله رو در اين تالار زياد گفتم.. يه پايان تلخ بهتر از تلخي بي پايانه.. بعد يه پايان تلخه كه آغاز هاي شيرين سراغ آدم ميان..بهشون فرصت بده:72:
RE: طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر
عزیزم
تمام متن های خودتو بخون
براحتی میفهمی چقدر دوگانگی و تناقض توحرفهای این پسر وجود داره
کسیکه خودش هم نمیدونه چی میخواد!!!
کسیکه حتی از خودش، از خواسته های خودشم شناختی نداره!!! هر روز یه حرف تازه، یه خواسته جدید...
کسیکه از تو هم شناخت نداره...
کسیکه میخواد هر سازی کوک کرد به سازش برقصی و هر روز یه ساز جدید...!!!
کسیکه عالم و آدمو مقصر تمام اشتباهات زندگیش میدونه...
به شما میگه این آشیه که خودت پختی!... اما اونم بدش نمیاد با بی میلی تمام کاسه کاسه بخوره...!
به شما میگه تو گفتی میخوام به هر قیمتی شده این رابطه رو نگه دارم ...!
این حرف یعنی چی!؟ یعنی من خیلی وقته خودمو کاملا کنار کشیدم...کسیکه این حرفو میزنه داره غیر مستقیم اعتراف میکنه که نقش انفعالی داشته، اونوقت به شما میگه نقش انفعالی داری...!
کسیکه بعد از اینهمه مدت میگه من عاشق نشدم یعنی چی!؟ این آدم حتی حرف دلشم نمیتونه روراست بگه!!! چون میخواد از احساس گناه عملش فرار کنه...! از اینکه چند سال از زندگی یه دخترو تلف کرده، میخواد از این احساس گناه فرار کنه، نمیخواد مسئولیت کارشو بپذیره و در مقابل ناراحتی شما دست پیش میگیره چون حتی نمیخواد به شما اجازه بده حرفشو بزنید...!
شمارو تا سرحد خستگی پیش میبره، رابطه تموم میشه و بعد به شما اس ام اس میده میتونم ببوسمت!؟
کسیکه معتقده رابطه شما مشکل داره و باید دوباره فکر کرد...
خب تمومش کنه، چرا تموم نمیکنه؟ وقتی معتقده شما نمیتونید مثل سابق با هم باشید پس بهتره همینشم نباشه...! یه رابطه بدون تعهد اخلاقی میخواد! بدون هیچگونه توقعی از شما و میخواد فقط سرویس بگیره!
کسیکه از پس مشکلات جزئی این رابطه برنمیاد و میخواد شونه خالی کنه، یه قدم پاشو فراتر میزاره و از شما درخواست رابطه جنسی میکنه!!! فعلا تو همینشم مونده...! مسئولیت همینشم نمیپذیره، چه برسه به...!
فقط حرف خواستگاری میزنه ولی...با دست پس میزنه و با پا پیش میکشه... !
کسیکه برای انتخاب خودش، دختری که بعنوان همسر انتخاب کرده، منتظر گرفتن تایید از سمت خاندانشه (با اون ملاکهای اُمُلی، مرغ پاک کردن و ...!!!) و خودش اونقدر عرضه نداره که برای خودش تصمیم بگیره واقعا همچین آدمی اونقد محکم هست که بشه روش بعنوان مرد زندگی حساب کرد!؟ حتما پس فردا هم میخواد با حرف فامیل زندگیشو اداره کنه...!!!
نتیجه گیریه تمام کارها و حرفاش اینه که به شما بگه : همه اینا تقصیر خودته...!
این زخم زبونو چند ساله داری ازش میشنوی، چرا هیچوقت یه حرف تازه نمیزنه!؟ بعد شمارو متهم میکنه به اینکه حرفهات کسل کننده و تکراریه!!! ... میخواد تورو باعث تموم نقص های درونیش بدونه...
میگه نمیترسه اگه ازدستت بده و شمارو توی برزخ میزاره...!
فکرمیکنی چقدر میشه توی برزخ منتظر موند!؟ باید رفت حتی اگه ایستگاه بعدی جهنم باشه...!
تو برزخ گذاشتن یه آدم خیلی بی رحمیه...!
مسخره ست ... دائم میخواد ادای چیزی رو دربیاره که وجود نداره !!!
بنظرش با این اوصاف بهتر نیست بره!؟ حالا که بقول خودش داره توی این رابطه ضربه میخوره و حروم میشه!؟؟؟
با کاراش یه آش شلغم شوربا درست کرده که هم خودش ازش فرار میکنه و هم هرکس دیگم جای اون باشه باید فرار کنه...!!!
کسیکه به این نتایج رسیده لزومی نداره یه رابطه رو 4 سال ادامه بده...!
می بینی...!؟ هیچی راضیش نمیکنه... هزارسال دیگه هم ادامه بدی و هزار رنگ دیگه هم براش عوض کنی خواسته های بی سروته این آدم تمومی نداره...
تو امریکا شهر نیویورک یه محله ای هست بنام منهتن (Manhattan) که شاید برای خیلیها آشنا باشه، جاییکه برجهای دوقلو و مجسمه آزادی امریکا اونجا قرار گرفته. شکوه ظاهری مادی امریکا تو منهتن کاملا مشخصه و مرکز سرمایه دارای دنیاست. جاییکه هرکسی رو اغوا میکنه، کاملا مرعوب و مجذوبش میشی امـــــــا این همه ماجرا نیست! دز نزدیکی منتهتن یه محله دیگری هست به اسم محله هارلم (Harlem) که مخصوص فقراست. طوریکه اونجا فقرا مثل کرم توی هم می لولن!!! بخاطر 5 دلار حاضرن آدم بکشن!!! جاییکه درست در نزدیکی مرکز سرمایه دنیاست چنین خبرایی هم هست! ... یه روی سکه منهتن یه روی دیگه ش هارلم!
درسته هرسکه دو رو داره، آدما کاملاً بد یا کاملاً خوب نیستن! همونطور که هرکسی یه خوبیهایی داره یه بدیهاییم داره. اما باید دید کدوم طرف قضیه به طرف دیگه میچربه !؟؟
میدونم فراموش کردنش مشکله اما محال نیست!
گاهی حجم یک درد، کنتراست زندگی مارو حفظ میکنه
درست همونجور که سختی ِ یه فاصله، روشنی ِ درونمون رو......
همیشه امیدواری زمانی ارزشمنده که همه چیز در بدترین شرایطه
نگران نباش خواهر عزیزم همه چیز درست میشه فقط چند ماه زمان میخواد
توکلت به خدا باشه
وقتی یه رابطه تموم میشه ... وقتی تنها میشی
تازه اون موقع حس میکنی که خدا چقدر مال توئه...!
کسیکه همیشه حواسش به ماست اما ما فقط توی تنهائیمون میبینیمش:72: