RE: شرط نماز خواندن برای ادامه
سلام دوستان عزیز
چند روز هست نمازم شروع کردم اما بعد چند روز دوباره یا یادم میره از نماز خوندن یا تنبلیم میاد
به نظرتون وقتی خسته میشم از نماز خوندن چیکار کنم
در ضمن رابطمون فعلا در صلحه و منم شدیدا دلم میخاد نماز بخونم تا در صلح باقی بماند ازشم پرسیدم چرا نماز میخونی؟ گفت
من اعتقاد دارم و شمام برای جلوگیری از تنش باید بخونی تا عادت کنی
اگر راهکاری یا مقاله ای در این زمینه دارین خوشحال میشم بفرستین برام
این سایت را خیلی دوست دارم چون در بدترین شرایط باعث تقویت روحیم شو و کمکم کرد
دوستتون دارم و از همتون متشکرم:72:
RE: شرط نماز خواندن برای ادامه
[align=justify]یکی از مسائلی که هست اینه که ما خدارو فقط در سمت قبله می بینیم نه در همه جا...! اگر انسان خدارو در همه جا ببینه اولا که کار ناشایستی نمیتونه بکنه ثانیا عاشق همه چیز میشه. درست مثل وقتیکه آدم شوق پیدا میکنه یه چیزی خلق کنه چون عشق داره. آدم باید از همه نعمت ها برخوردار بشه اصلا خدا دنیارو برای آدم خلق کرد. درسته ما یه سری تکالیف دنیوی داریم اما هدف دنیوی نباید داشته باشیم.
البته اینم به این معنی نیست که آدم باید دنیا و هرچی که توشه رهاکنه بلکه وقتی آدم دلبستگیشو متوجه یه عالم برتر کرد اونوقت از دنیا هم برخوردار میشه. اصلا کسایی از دنیا برخوردار میشن که دلبستگی ندارن وگرنه کسیکه دلبستگی داره باید مدام خون جگر بخوره! بخاطر پول ، بخاطر خونه، کم و زیاد، بالا و پایین و .... ! درواقع اونی که ادم باید رهاش کنه حُب ِ دنیاست نه خود دنیا. وگرنه این دنیا که مخلوق خداست.
ما تو زندگی دو نوع مقصود داریم. یکی مقصود بالذات و مقصود بالعَرَض! فرضا شما میخوای بری دانشگاه و عجله هم داری میدویی، یکی میرسه میپرسه چرا داری میدویی؟ شما میگی میخوام برسم به ماشین. دویدن مقصود بالعرضه، بعد میپرسن برای چی میخوای برسی به ماشین؟ میگی چون میخوام برم دانشگاه، ماشینم مقصود بالعرضه، بعد میپرسن برای چی میری دانشگاه؟ میگی چون میخوام درس بخونم، پس دانشگاه هم خودش مقصود بالعرضه، درس برای چی میخونی؟ چون میخوام باسواد بشم و همینطور الیه منتها ادامه پیدا میکنه ... هرکدوم از اینا مقصود بالعرض به حساب میاد برای مقصود بعدیشون. نماز هم همینه.
هدف ما از نمازخوندن چیه؟ که سطح ِ مقطع ِ خودمونو با خدا بیشتر کنیم. درواقع نمازخوندن مقصود نهائی نیست خداست که مقصود نهائی و مقصود بالذاته و نماز خوندن یه مقصود بالعرضه. شما باید به این باور برسی که نماز خوندن شما برای این نیست که به خواستگارت برسی! درواقع خدا نباید برای شما مقصود بالعرض بشه و خواستگارت مقصود بالذات، بلکه این خواستگار شما و اگر بسلامتی ازدواج کردید در آینده این همسر شماست که باید مقصود بالعرض بشه برای رسیدن به مقصود بالذات که خداوند هست. اینکه کسی یا عشق کسی واسطه بشه که ما به خداوند نزدیکتر بشیم بد نیست. اما خود ِ اون عشق نباید هدف این نزدیکی ما به خدا قرار بگیره که هدف باید همون خداوند باشه. وگرنه حتی بهشتم به کسیکه نخواد نمیدن.
نماز یه تکنولوژیه، یه ابزار ِ ، ابزار هم برای رسیدن به یه یار و یه مطلوبیه ... فرضا یه ماشین اختراع بشه که خیلی سریع السیر باشه، خب به چه دردی میخوره؟ به درد این میخوره که آدمو زود برسونه به کسیکه دوستش داره وگرنه اگه زود آدمو ببره به جهنم که ماشین خوبی نیست!
نماز هم یه تکنولوژیه رسیدن به خداست. تمام خوبی ها مقدماتیه... دوستی، تحصیل، ازدواج، نماز و ... اینا همه وقتی خوبه که مقدمه ی نزدیکی به هدفی باشه که براشون درنظر گرفته شده نماز باید خاصیت داشته باشه وگرنه تکرار مکررات کردن چه فایده داره!؟
اخیراً تو دانشگاه کمبریج یه کتابی چاپ شده که گفته دقت بکاررفته تو تقویم عمر خیام هشت هزاربار بیشتر از تقویم گری گوری بوده (که معروفترین تقویم اروپائیه). حیرت انگیزه که این دقت از کجا اومده!؟ اون موقع کسی این دقت رو نمیفهمیده، این بخاطر عشق عمرخیام بوده وگرنه کسی اصلا چنین دقتی رو تحویل نمیگرفته، مردم اصلا اون موقع انتظار چنین دقتی رو نداشتن، اصلا نمیفهمیدن چنین دقتی هم هست...! وقتی یه کسی میاد یه همچین تقویمی مینویسه بین چنین مردمی ، اون آدم فقط بخاطر عشق خودش میتونه اینهمه دقت کنه وگرنه بخاطر کسی نیست که اون دقت رو تحویل بگیره!
نفس انسان عاشقه یعنی خواهنده ست اما نمیدونه عاشق چی بشه بخاطر همین میاد از مراتب پائین شروع میکنه تا ... همه این خواستن ها مراتب نفس ماست، خواستنم بد نیست منتها مراتب پائینش خوب نیست. قرار نیست شما خدارو که در بالاترین مرتبه هست برای رسیدن به مراتب پایین تر بخواهی! بلکه باید مراتب پائین ترو بخوای درجهتی که به خدا منتهی بشه.
عبادتم این نیست که آدم جلوی خدا خم و راست بشه باید روح انسان در برابر خدا ساجد بشه. نماز فقط یه صورت از عبادته، این صورتها خوبه اما به شرطی که معنی و خاصیتی داشته باشه. و زمانی معنی پیدا میکنه که مطلوب ِ بالذات باشه (یعنی در طلب خدا باشه) نه مطلوب ِ بالعرض یا در طلب بنده ش.
شما باید خودت بخوای وگرنه نه حرفای بچه های این سایت و نه خواستگارت (البته جوابش به سوالت در مورد نماز خوندن قانع کننده نبود) بهر حال هیچکدوم تاوقتی شما نخوای اثری نداره. خواستن و باور چیزی نیست که کسی بتونه به کسی بده، چون خواهنده شمایی و دهنده فقط خداست.
خدا جایی ظهور پیدا میکنه که زن و مرد به وحدت برسن جائیکه دیگه حتی من و توئی هم نمی مونه چه برسه به زن ومرد. هرجا دوئی هست اونجا اصلا خدا نیست. خدا توی وحدت زن و شوهر تجلی پیدا میکنه.
شاید دیگران بتونن تا حدودی شناخت و معرفت شمارو به سمت خدا سوق بدن اما گوهر عشق و شوق به خداوند چیزی نیستش که شما خارج از وجودخودت دنبالش بگردی یا کسی بتونه اونو به شما بده،
جوهر ِ عشق از بدو بوجود اومدن آدم تو وجود همه گذاشته شده، این دنیا دنیای real نیست اینجا عالم virtual هست که تصویری از عالم دیگه ست تمام کارهای ما اینجا تمرینه برای عالم real . نماز خوندن یه تمرینه برای دنیای real که بهش منتقل میشی اگه آدم اینجا تمرین نکرده باشه اونجا با پروردگارش عشق بازی نمیتونه بکنه.
ما وقتی میخواهیم هزار تومن بدیم یه چیزی بخریم انقدر فکر میکنیم ببینیم آیا این می ارزه یا نه !؟ اما یه ربع میخواهیم از عمرمون وقت بزاریم برای خدایی که خلقمون کرده و بهمون عمر داده نمیتونیم ....!
در مورد خانواده هم من فکر میکنم وجود بزرگترها توی زندگی یه برکت و نعمت بزرگه درصورتیکه نخواد به دخالت توی زندگی مشترک زن و شوهر برسه. یعنی راهنمایی شون اگه باشه خوبه اما قدرت تصمیم گیری نباید ازشون گرفته بشه.[/align]
RE: شرط نماز خواندن برای ادامه
pk1365
ممنون از راهنمایت چشم توجه میکنم به صحبتات
RE: شرط نماز خواندن برای ادامه
سلام:72:
ویدا جان نمازی که باعشق خونده بشه هیچ وقت از یاد نمی ره. بهتره قبل از اینکه عاشق اون پسر باشی عاشق خدا بشی. اون وقت می بینی که برای نماز خوندن منتظری.
هیچ وقت از خدای خودت خسته نشو. دوست داری خدا هم از تو خسته بشه.؟ بگه حالا ولش کن این بنده رو.!؟
جالب نیست درسته؟ خب تو هم خسته نشو از خدای خودت.
در مورد زندگی مستقل بستگی به روحیاتت داره اما نظر شخصی من اینه که یه خونه نزدیک خانوادش اما جدا ازشون خیلی بهتره تا توی یه خونه بودن.
در ضمن مخالف بودن خانواده رو هم بهش انتقال بده. پیش یه مشاور برین. برای تشکیل و شروع یک زندگی خیلی خیلی خوبه و راهنماییشون حتما براتون مفید خواهد بود. اصلا بذار مشاوری که باهردوتون صحبت میکنه نظر بده که شما به هم میاین یا نه!
موفق باشی:72:
RE: شرط نماز خواندن برای ادامه
سیسیلی عزیزم
از توجه ات ممنونم
در مورد نماز این حس دارم که یا باید کاملا و مرتب بخونیمش یا اصلا نخونیم یک خط در میان نماز خوندن گناهش بیشتر از نخوندن هست فعلا تلاشم اینه مرتب بخونم
در مورد زندگی مستقل هم هنوز باهاش صحبت نکردم اما در مورد مشاور حتما انجامش میدم
هر موردی که به نظرت امد که بهش توجه کنم ممنون میشم گوشزدم کنی
تلاشم انتخابی از روی عقل و منطقه متشکرم ازت عزیزم:72:
RE: شرط نماز خواندن برای ادامه
خانم ویدا،
فکر می کنم خیلی مهم هست که آدم معنی فارسی تمام چیزهایی که سر نماز می گوید رو بلد باشه.
یعنی وقتی عربیش رو می گویید، به فارسیش هم فکر کنید.
این باعث می شود که بتوانید ارتباط بهتری برقرار کنید.
وگرنه یک سری جمله عربی می گویید و خودتون هم متوجه نیستید و کمی برای شما خسته کننده می شود.
و همینطور باید راجع به این مسائل فکر کنید که چرا تعظیم می کنید... چرا سجده می کنید...
در مقابل چه کسی دارید سجده می کنید. عظمت خدا رو دریابید و عشق او رو به خودتون. اون وقت هست که می بینید این سجده کردن در مقابل او چقدر شیرین می شود.
شاید هر کسی در ذهن خودش جور دیگری به نماز نگاه بکند. برای من رکوع یعنی تعظیم در مقابل خداوند و دستورات او. یعنی اطاعت!
ولی حالت سجده رو خیلی عرفانی تر می دانم. وقتی در مقابل کسی سجده کنی، یعنی تمام غرور خودت رو در مقابل او کنار می گذاری. یعنی می گویی من در برابر تو هیچ هستم. یعنی وجود خودت رو مدیون او می دانی.
و این خدا هست که از همه چیز برتر است. پس ما فقط باید به او سجده کنیم.
او پاک و منزه است و تنها او شایسته ی آن است که در مقابلش سر خود رو به زمین بگذاریم.
سُبْحانَ رَبّىَ الاَعْلَى وَبِحَمْدِهِ
این حالت سجده کردن باعث می شود انسان غرور خودش رو کنار بگذارد. باعث می شود عظمت خدا رو ببیند و همینطور محدودیت های خودش رو. و این مسئله بعد از یک مدت تاثیری بسیار مثبت در زندگی آدم می گذارد.
و مسئله ی دیگر این هست که نماز مثل یک نیروی بازدارنده از گناهان است. شما اگر با خلوص نیت نماز بخوانی، دیگر می بینی که نمی توانی سراغ یک سری از گناهان بروی. به خاطر اینکه با خودت فکر می کنی من اگر فلان کار رو بکنم، چطور رویم می شود که بعدش به نماز در مقابل خداوند بایستم؟!
اینها رو به خاطر این گفتم، چون خوشحال شدم که می خواهید نماز بخوانید.
با این حال در رابطه با ازدواج با این فرد، بهتر است با توجه به تفاوت هایی که در شما هست حتماً به مشاوره ازدواج هم بروید.
امیدوارم که نمازهای شما مورد قبول درگاه خداوند قرار بگیرد و امیدوارم خودش در این راه به شما کمک کند.
RE: شرط نماز خواندن برای ادامه
حمید عزیز
حرفات خیلی جالب بودن و حتما بهشون عمل میکنم
این چند روزه هم حس بهتری نسبت به خدا دارم و یه جورایی انگار وجودشو بیشتر حس میکنم
در اخر بازم متشکرم و کاش ایشون هم بجای شرط با زبانی مثل شما راهنمایی میکرد
موفق و نمازاتون قبول
RE: شرط نماز خواندن برای ادامه
با سلام به دوستان عزیز و ممنون از راهنمایی های قبلیتون
خاستم در جریان ادامه این رابطه قرارتون بدم بعد از اینکه شرط نماز قبول کردم رابطه خوب و عادی شد اما یک هفته پیش ازم خاست دو هفته هیچ کاری بهش نداشته باشمبعد دو هفته توضیح میده
خب من بی هیچ پیگیری علت قبول کردم الان یک هفته گذشته و هیچ اقدامی نکردم اما دیروز تا حالا فکری شدم که چرا این رفتارا انجام میده؟البته یه بار دیگم ازم ده روز خاست کاریش نداشته باشم که بعد توضیحش فوت پدرش بود دلیل موجهی داشت به این فکر میکنم البته من ادمی نیستم که خیلی بخام مزاحمش بشم اما خودش نبودنش را اعلام و بعد توضیح میده
حالا نظر شما از رفتار بعد قبول شرط نماز چی تفسیر میکنید؟
شاید بی سر وته نوشتم اما نیاز دارم فکرم سروسامون بدم
لطفا نظرتون بگین
RE: شرط نماز خواندن برای ادامه
دوستام عزیز لطفا نظرتون هر چی هست بهم بگید
یک روزه منتظر جوابم انگار کسی این تایپک را نخونده
بازم منتظرم هر چی میدونید بگید
RE: شرط نماز خواندن برای ادامه
سلام ویدا جان
من فکر نمیکنم این خواسته ایشون به شرط نماز خوندن مربوط بشه چون همونطور که گفتید قبلا هم از شما چنین چیزی خواستن. همه ما آدما گاهی اوقات نیاز داریم تنها باشیم و یه خلوت یک نفره و دور از دغدغه احتیاج داریم برای تصمیم گیری، فکرکردن یا ترمیم روحمون. فکرنمیکنم غیرطبیعی باشه.
شاید برای ایشون مشکلی پیش اومده...بهرحال شما با خصوصیات اخلاقی ایشون آشنایی دارید.
اگر خودشون گفتن براتون توضیح میدن فکرمیکنم صبر کنید تا این هفته هم بگذره و خودشون براتون توضیح بدن.
بنظرم بهترین کاری که شما الان میتونید انجام بدین اینه که هرگونه فکر و خیال و شک و تردید را از ذهنتون بیرون کنید. و شکاکیت را مبنای تفکرتون قرار ندین. ایشون به کمک و اعتماد شما احتیاج دارن پس همونجور که خودشون ازتون خواستن کمکش کنید.