RE: چطور تغییر کنم و زندگیم را تغییر دهم؟!!!!!!
این یعنی اونم می خواد این وضع درست شه
این یعنی هنوزم تو و زندگیش براش مهمه:72:
RE: چطور تغییر کنم و زندگیم را تغییر دهم؟!!!!!!
لیلا جون مشاوره نیستا دکتر روانپزشکه.
اصلا دکترای روانپزشک میذارن دو نفر همزمان با هم برن و صحبتاشونو بکنن، فکر نمیکنما!!!!!!!!!!!
چون به نظر من شوهرمم افسردگی داره،همیشه یه لباسو میپوشه ، زود داغ میکنه و عصبی میشه و بهت میپره!!
زیاد حوصله نداره.ناراحته. حرف نمیزنه و ...........
نمیدونم میشه کسایی که رفتن راهنمایی کنند.
RE: چطور تغییر کنم و زندگیم را تغییر دهم؟!!!!!!
من مشاوره زياد رفتم ولي تا حالا روانپزشك نرفتم. نمي دونم مي توني زنگ بزني از منشي اش يا خودش سوال كني و بپرسي كه چيكار بايد بكني و چطوري بريد.
فقط تمام تلاشت را بكن كه جلسه اول تو ذوق شوهرت نخوره و زده نشه تا جلسات را ادامه بده. اين خيلي مهمه مينا جان. بايد ادامه بديد.
RE: چطور تغییر کنم و زندگیم را تغییر دهم؟!!!!!!
سلام دوست خوبم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مینا چ
1.برای از بین بردن حساسیت و زودرنج بودنم چی کار کنم؟
از مرکزیت عالم خارج شین. مطمئن باشید هیچگاه هیچ کس قصد رنجاندن شما رو نداره. هر شخصی فقط آنچه که تصور میکنه از نظر خودش صحیحه به زبان میاره و هیچ کس از حرف ها یا کارهاش منظور سوء ای نداره.
2.واسه اینکه بقیه رو رها کنم و برام اصلا طرز تفکر و دیدگاهشون مهم نباشه.از اینکه میبینم بی منطقند به هم نریزم، باید چی کار کنم؟
برای این کار بهتره هم به خودتون و هم به دیگران حق بدین. قرار نیست همه ی مردم با ما موافق و هم عقیده باشن و همه ی امور هم به دلخواه ما پیش بره. هر شخصیت مستقل یک اندیشه ی مستقل داره. پس در جهت تقویت منطقتون کوشا باشید تا عاقلانه تر با اندیشه ها برخورد کنید. همیشه به نظریات مختلف گوش بدین. آنچه به نظرتون عاقلانه و صحیحه بپذیرید، در غیر این صورت با عزت نفس تمام رد کنید.نظر هر کس برای خودش محترمه. (زیاد با دیگران، خصوصا افراد بی منطق بحث نکنید، چون جز رنجش خاطر هیچ چیز در پی نخواهد داشت)
3.(از همه مهمتر)از قیافه،طرز برخورد،از حرف زدن از صدا و از همه چیز شوهرم متنفرم!!!!:163:با این موضوع چطوری کنار بیام؟
این به خاطر رنجش ها و نگاه غیر عادلانه ی شما نسبت به اوست. منظورم از نگاه غیر عادلانه اینه که شما بر بدی های او زوم میکنی، اما چشمت رو بر تمام خوبی ها و زیبایی های او میبندی. اگر مدتی کنترل آرامش منزل رو به عهده بگیرید، کم کم به او امیدوار خواهد شد.
4.با هرروشی که انتقاد کنم دعوا میشه چطوری انتقاد نکنم و تحمل کنم؟اصلا میشه همه چیو تحمل کرد و هیچی نگفت؟
کی گفته انتقاد نکنید؟ انتقاد کنید، اما به روش صحیح و در موقعیت مناسب. هنگامی که همسرتون خسته و کلافه نیست و در حالت نرمال روحیه و کمی به هم احساس نزدیکی میکنید، با زیرکی انتقاد کنید که جنبه ی تحمیل هم نداشته باشه. همچنین او رو سرزنش نکنید. بلکه عملش رو نقد کنید.
مثال:
انتقاد منفی: تو اصلا به من اهمیت نمیدی.
انتقاد مثبت: تو این شرایط به توجه بیشتری نیاز دارم. خواهش میکنم بیشتر بهم توجه کن.
انتقاد منفی: تو عصبی هستی.
انتقاد مثبت: میونم گاهی وقتا غیر ارادی از دستم عصبی میشی، ازت معذرت میخوام اما عصبانیت هیچ چیزو درست نمی کنه.
5.با بدبینی و تفاسیر منفی ایشون چه برخوردی داشته باشم؟ از توضیح دادن و توجیه کردن خسته شدم.
احساس خودتون رو به طور معقول و سیاستمندانه بیان کنید.
این چرخه رو به کار ببرید:
1. بیان ناراحتی
2. بیان رنجش.
3. بیان ترس
4. معذرت خواهی
5. خواسته ها.
6. تشکر و قدر دانی.
مثال:
من از برداشت اشتباه تو ناراحت شدم. رنجیدم از اینکه گفتی.... . میترسم این برداشت اشتباه، بین ما کدورت ایجاد کنه. معذرت میخوام این حرف رو میزنم، اما انتظار دارم عادلانه تر نسبت به من قضاوت کنی. ممنون میشم ازت.
6.وقتی میبینم نمیتونه مدیریت کنه،هرچی خونوادش بهمون بد میکنن اما اون بنده اوناست و منو زیر پاش له میکنه،براش مهم نیست اونا با من چه برخوردی دارند فقط توقع داره من جلو اونا سجده کنم! با وجود بی محلیاشون به من باهاشون رفت و آمد کنم! تیکه هاشونو جواب ندم! چی کار کنم؟ من حاضرم بمیرم اما مادر و خواهر اونو نبینم. حاضره جلو پدر و مادرش سجده کنه!!اونم چه پدر و مادری!!!!!!!! واقعا که حیف از کلمه مادر!!!!!!!!!!!
از طرفی اگه بعد از کلی دعوا و کتک خووردن هم باهاش نرم اونجا باز بعدا صد برابر تلافی میکنه و ابرومو میبره. با این تناقضات چی کار کنم؟(تنفر من و تلافی اون)
7.تحت تاثیر شدید اطرافیان و به خصوص مامانشه.من از این موضوع زجر میکشم. واسه این باید چه راهکاری داشته باشم؟
جواب 6 و 7: هر شخصی در تصمیم گیری در این که چیکار کنه مختاره. شما حق نداری او رو مجبور به کاری کنی. پس همسرت رو هنرمندانه جذب کن. هر شخصی به همانجایی جذب میشه، که نیازهای عاطفی او پاسخ گفته میشه و با او آزادانه برخورد میشه.
8.با روابط اجتماعی بسیار ضعیف و سکوت البته در جمع خونواده من و بی احترامیش به پدر و مادرم که میدونه خیلی واسم عزیزن از روی لجبازیش و حتی سلام نکردنش چی کار کنم؟ همیشه دوست داشتم با کسی زندگی کنم که مدیریت یک جمعو به دست میگیره و شاد وشنگوله و میگه و میخنده اما چی نصیبم شد؟:302:
او رو با انتظاراتت مقایسه نکن. بلکه همانطور که هست بپذیر. اونوقت سعی کن با الگو برداری، انتقاد به جا، تشویق و ترغیب، محبت و جذب، از او ضعف گیری کنی.
9.با سرکوب کردن شدید عواطف و احساسات من و مسخره کردنم باید چی کار کنم؟ بهم میگه لوس بازی ممنوع.مردباش!!!!!
احساست رو به نوعی که در پاسخ به سوال 5 گفتم بروز بده. همچنین همانطور که در پاسخ به 2 گفتم، با عزت نفس، انتقاد به جا رو بپذیر و انتقاد نابه جا رو رد کن.
10.دوست داشتم طرفم مرد باشه،گاهی اوقات کوتاه بیاد گاهی از خود گذشتگی داشته باشه،نه اینکه سر هر موضوع کوچیکی گردن منو میگیره و فشار میده!!!!!!!!!!!!!!!!با کتک زدنش چی کار کنم؟ چطوری تهدیدش کنم؟
با اقتدار با او برخورد کن، اما تهدیدش نکن.
دیگه واسم هیچ شخصیتی باقی نذاشته .لهم کرده.:101::54:
من هرچه لازم بود و از دید خودم صحیح میدونستم گفتم. نوشتنش برای من زمان زیادی برد. حالا فکر کنید شما که بخواین عملیش کنید چقدر زمان میبره. پس توصیه میکنم صبور باشید و یه مدت این وضع رو تحمل کنید، تا به نتیجه مطلوب برسید.
RE: چطور تغییر کنم و زندگیم را تغییر دهم؟!!!!!!
شب بارونی عزیزم مرسی که زحمت کشیدی .ممنونم.
همه حرفاتونو قبول دارم فقط در یک مورد که گفتین: پس همسرت رو هنرمندانه جذب کن. هر شخصی به همانجایی جذب میشه، که نیازهای عاطفی او پاسخ گفته میشه و با او آزادانه برخورد میشه. زیاد متوجه نشدم!!!!!
آخه رفتار مامانشم اصلا با اون خوب نیست،تازه به نظر من اگه مامانش به من هم بی احترامی کنه در اصل داره به اون بی احترامی میذاره.
هیچ وقت مدافع من نیست.حتی زمانی که حقو کاملا به من میده میگه: تو در مقابل بدی اونا خوبی کن هرچند اونا هیچ منظوری نداشتن تو داری تفسیر میکنی!!!!
هر وقت بگه باید پاشم باهاش برم خونشون(اگه نرم دعواس و کتک) در حالی که میدونه چقدر اونا بد برخورد میکنند و چقدر من اذیت میشم.تو اونجا به هیچ وجه نیازهای عاطفیمون براورده که نمیشه هزار تا دعوا هم درست میشه!
راههای جذب کردنو هم زیاد بلد نیستم.(نمیتونم به کسی محبت کنم که به خاطر دفاع از کارهای زشت مامانش به من سیلی میزنه!!!!!!!!!!!!)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sahra100
یکی جنسی یکی شنوایی یکی لمسی اخه این مثل چوبه هیچ جوری جذب نمیشه چرا فقط یه جوری جذب میشه من عین یه احمق رفتار کنم هرچی میخواد همون باشه نیازهای اون برطرف شه منم که مهم نیستم . چه جوری تو زندگی واقعی باهاش ازادانه برخورد کنم ؟؟
:104::104::104:
در مورد رفتار قاطعانه بدون تهدید هم اگه میشه یک کم توضیح بدین واسم.
بازم ممنونم.
RE: چطور تغییر کنم و زندگیم را تغییر دهم؟!!!!!!
اصلا دکترای روانپزشک میذارن دو نفر همزمان با هم برن و صحبتاشونو بکنن، فکر نمیکنما!!!!!!!!!!!
نمیدونم میشه کسایی که رفتن راهنمایی کنند.
RE: چطور تغییر کنم و زندگیم را تغییر دهم؟!!!!!!
ممنونم دوست خوبم.
باید این نکته رو عنوان کنم که خون، خون رو جذب میکنه. به هر حال اون مادرشه. حتی وجودش برگرفته و مدیون اوست.
شما هم سعی نکنید اون رو از مادرش دور کنید. هیچ مادری بد فرزندش رو نمیخواد. فقط با محبت به همسرتون بهش موقعیت بدین تا بتونه حق انتخاب بیشتری داشته باشه. همین.
در مورد برخورد قاطعانه، قبل از هر چیز بهتره با او به هنگام عصبانیتش بحث نکنید که کار به برخورد فیزیکی نکشه. اگر برخورد فیزیکی داشتن، بدون ترس یا ابراز پشیمانی و به دور از برخورد متقابل و بد دهنی و ناسزا، مقاومت کنید. بهتره در این هنگام سکوت کنید و اگر دست دراز کردند ، دستشون رو بگیرید و اجازه ندین برخورد داشته باشن. باید اقتدار شما رو ببینند.
در مورد روانپزشک باید بگم، بهتره قبلش همراه با هم به یه مشاور مراجعه کنید. معمولا اونها خودشون معرف شما به روانپزشک خواهند بود و برای رفتن نزد روانپزشک همراهی و یاری تون میکنند. معمولا جلسات روانپزشکی و روانشناسی با هم پیش میره و شخصی که نزد روانپزشک میره، نزد روانشناس هم میره. (درمان همزمان). مطمئنا اگر مستقیما نزد روانپزشک برید، شما رو به روانشناس هم معرفی خواهند کرد.
RE: چطور تغییر کنم و زندگیم را تغییر دهم؟!!!!!!
می دونید چرا من برنامه نوشتم؟ واسه این که به نظرم اومد شما عمرا بتونین ذهنتون را مدیریت کنین که روی یه ایراد زوم کنه.:305: من یه پست میزارم که روی فلان چیز کار کنید و درستش کنید، شما میگین که آره درسته. قبول دارم و از این حرفا. اما دو تا پست بعد دوباره میزین روی این که راستی مادرش فلان و فلان. خودش این طوری و اون طوری. :163: نمی دونم انگار یه فنر به شما وصله که هر چی من می کشم، باز شما برمی گردین سر جال اولتون.:324:
بنابراین از امروز به بعد من می خوام آستین ها را بالا بزنم و با زور هم که شده نزارم شما از این شاخه به اون شاخه بپرین.:324: در مورد این که میگین نمی تونم فقط خودم تغییر کنم و انتظار نداشته باشم هم باید بگم که 4 سال به این روند رفتین و نتیجه این شد. بالاخره باید زحمتتونو بکشین دیگه. میگین یه فصل زیاده یه ماهش کن. باور کنین تغییر به این راحتی نیست. تازه من گفتم اگر از نظر ما شما خوب کار کردین میریم فصل بعد و گرنه تمدید میشه.:163: اما خب اگر خوب کار کردین و ما راضی بودیم، زودتر میریم جلو. هر جا هم که کار را خراب کنید شاید مجبور شیم از اول برنامه را شروع کنیم. پس خودت را آماده کن واسه یه تلاش سخت اما شیرین.
پس دوستان، با اجازه، از امروز من میشم مدیر تاپیک مربوط به تغییر خانم میناچ.:82: برنامه ای که دادم را ببینین و هر کی می خواد نظر بده تا بهترش کنم.:303: اما از دو سه روز دیگه نهایی میشه و کسی نباید خارج از چهارچوب اون برنامه راهنمایی کنه:305: و خانم میناچ هم حق نداره خارج از اون چارچوب سوال بپرسه.:305: فقط و فقط روی برنامه میریم جلو و کار منم نظارته.:311:
RE: چطور تغییر کنم و زندگیم را تغییر دهم؟!!!!!!
آقای تسوکه متوجه شدین(چون تعداد پستا زیاد شد) قبول کرده با هم بریم پیش روانپزشک؟!
دوستای خوبم پیشنهادی ندارین که چی بگم ؟ در مورد خودم ؟ در مورد شوهرم؟
RE: چطور تغییر کنم و زندگیم را تغییر دهم؟!!!!!!
مینا جان بهتر نیست اول برید پیش روانشناس
؟
معمولا مشکلات زناشویی رو می رند پیش روانشناس نه روانپزشک
روانشناس اگه لازم باشه روانپزشک معرفی می کنه
یا حداقل بعدش حتما وقت برای روانشناس بگیر