RE: اونایی که جدا شدن کمک کنن
ممنونم ملاحت عزیزم
سالها بود با این زندگی مشکل داشتم .همیشه این سالها با خودم درگیر بودم .واقعا از طلاق ترس عجیبی داشتم .همیشه فکر می کردم اگه اینکار رو بکنم چه بلاها که سرم نمیاد ..
الان هم همینه .طلاق بدون برنامه ریزی واقعا همون چیز وحشتناکی هست که توی ذهن داریم .برای همین بود اینهمه سال صبر کردم .الان خیلی از دوستانی رو که جدا شدن می بینم و بعضی هاشون واقعا شرایط سختی رو دارن تجربه می کنن ..حتی بعد از چندین سال گذشتن از جدایی ..
من خیلی درگیر این مسایل نشدم .چون هم از لحاظ مالی و هم از لحاظ عاطفی برای طلاق سالها بود خودمو جمع و جور کرده بودم ..این 6 سال اخیر دیگه خودم می دونستم قراره چکار کنم! اما با همه این برنامه ریزی ها و پشتوانه ها باز هم اعتراف می کنم که طلاق اصلا مرحله آسونی نیست . حس بدی به آدم میده که کمی طول می کشه آروم شه..الان دیگه اون حس روزای اول رو ندارم ..یعنی اصلا ندارم ..خیلی آروم تر شدم و ته دلم خیلی خوشحالم که اینکار رو کردم ..دلم برای شوهرم می سوزه .واقعا از خدا می خوام کمکش کنه آروم شه چون از من خیلی تنفر داره..هنوزم زندگیم روی روال نیست اما یادم میاد از از این روزا اینقدر می ترسیدم خندم می گیره..
ممنونم عزیزم که هم انرژی می دی .منم برات از صمیم قلب آررزوی موفقیت می کنم:72::72::72: