سلام به همگی ...من هنوز مشغول فکر کردن هستم...دارم کم کم به یه جاهایی می رسم .
.
.
البته خیلی هم موفق نبودم ، اما خب، دارم سعی خودم رو میکنم
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام به همگی ...من هنوز مشغول فکر کردن هستم...دارم کم کم به یه جاهایی می رسم .
.
.
البته خیلی هم موفق نبودم ، اما خب، دارم سعی خودم رو میکنم
سلام
من خیلی خیلی دلم گرفته . :302:
دلم براش تنگ شده! چی کار کنم که از یاد ببرمش!
امروز داشتم یه آهنگ گوش می دادم که خودش برام سند کرده بود...
اون که یه وقتی تنها کسم بود ، تنها پناه دل بی کسم بود ، تنهام گذاشت و رفت از کنارم ، از درد دوریش من بی قرارم...:47:
من چی کار کنم....
ازش بی خبرم.تازه یه کار خیلی بدی هم کردم/براش ایمیل زدم!اما بهم جواب نداد!
هر چی می گذره بیشتر می فهمم که چه قدر علاقه یه طرفه بد و زجر آوره
خدا نصیب گرگ بیابون نکنه!
سلام ،:43:
صبور باش دوست من و به آینده امیدوار ...
چرا بیشتر سعی نمی کنی تا با کسانی که در تالار به نوعی مشکلات شبیه خودت دارن همدردی کنی ؟ ...
سلام
طاهره جان خیلی ممنون که لااقل شما من رو فراموش نکردی.
من متاسفانه وقت نمی کنم که زیاد توی تالار فعالیت کنم. از این بابت هم خیلی ناراحتم .
مثل اینکه همه فراموشم کردند...حالا ؛ مهم نیست
می خوام براتون بگم که چه اتفاقی افتاده
گفتم بهتون که براش یه ایمیل زدم که جواب نداد
بعدش مثل چی پشیمون شدم . با خودم گفتم خاک بر سرت مژگان که باز م خودتو سکه یه پول کردی
خلاصه ، از 3 شنبه تا امروز براش چیزی نفرستادم. تا اینکه دیشب برام نوشته بود :
خیلی خیلی بابت ایمیل و پی ام هات سپاسگذارم
غرض از آمدن امشب ، در درجه اول قدر دانی و سپاس بابت الطاف شماست
در درجه دوم عذر خواهی به خاطر غیبت طولانی ام
و در درجه سوم خبر دادن یک غیبت خیلی خیلی طولانی به خاطر آغاز زمان امتحانات
خدانگهدار
!!!!!!!!:302:
شما چی فکر می کنید؟؟؟
ما رو بگو این همه وقت روی دیوار کی یادگاری می نوشتیم
اینها صرفا جهت درد دل بود
کسی دوستان خودش رو در این تالار از یاد نخواهد برد ( این از طرف همه دوستان شما در همدردی دات نت )
در ضمن فکر میکنم مطالبی جالب و خواندنی برای شما داشته باشم .
"""" شما چی فکر می کنید؟؟؟
ما رو بگو این همه وقت روی دیوار کی یادگاری می نوشتیم
اینها صرفا جهت درد دل بود ""
مرسی که فرمودید فراموشم نکردید
اما منظورتون رو متوجه نشدم
مطالب جالب و خواندنی تون کجاست ؟
سلام مژگان
واقعا متاسفم که این اتفاق برات افتاده
ولی بدون که تو اولیش نبودی و آخرین هم نخواهی بود
به خدا توکل کن
الان هم برای ازدواج خیلی جوونی ، خدا رو شکر که سر گرم کارهای مختلف هستی. بچسب به درس و دانشگاه و از فکر این علی آقا و بقیه علی آقاهایی که دور و برت هستن هم بیا بیرون
بهتره که عاشقت بشن تا تو عاشقشون بشی /.
برای دخترها عاشق شدن و پیشقدم شدن در عشق ممنوعه. البته توی جامعه ما اینجوریه. متاسفانه
این هم که اینجوری جوابت رو داده به نظر من یعنی اینکه قضیه کلا براش تموم شدست
ناراحت نشو از حرفم. اما یه کم منطقی فکر کن
پسرا اگه یه دختر رو دوست داشته باشن هر کاری می کنن که 1 ساعت وقتشون رو بتونن با اون بگذرونن
حالا ایشون اومده با کمال بی تفاوتی اعلام غیبت کرده و رفته
خب این یعنی چی؟؟
دقیقا یعنی هیچی
یعنی هیچ چیزی برای اون توی این رابطه ارزشی نداره که به خاطرش 1 ساعت وقتشو به تو اختصاص بده
یعنی که بی خیالته پس تو هم بی خیالش شو
به همین سادگی
بابا جان من
عشق که زورکی نمیشه
هر چه قدر هم اون پسر خوب ؛ آقا ، با کمالات
خب عزیز دلم نمی خوادت!!!
این طبیعیه! هر کسی حق انتخاب داره، تو نمی تونی و نباید این حق رو از اون سلب کنی
صبور باش
بالاخره یکی هم پیدا میشه که یه روزی دل اون رو اینجوری بشکنه و اون روزه که علی آقا یادش می افته که یه زمانی یه مژگانی هم وجود داشت و من باهاش همین کار رو کردم
موفق باشی
نه!!!!!:54:
سلام
وقتی متوجه شدید، یه احساسی علیرغم جذاب بودن، منتهی به یک نتیجه منطقی و درست و آرامش بخش در زندگی نمی شود، نباید سرکوبش کنید یا فراموشش کنید، نیاز است که هدایتش کنید.
اینکه ما با یادگاری ها، خاطرات، هدایا، آهنگها و .... هر روز به همین احساسات آب بدهیم ، نتیجه ای جز قوی شدن آن و به زانو در آوردن ما در زندگی ندارد.
بهتر است، سایر علاقمندیها و تفریحات و مشغولیتهای خود را بازنگری کرده، لیست کنیم و آنها را پرورش دهیم و خویشتنداری و صبر هم که حتما نیاز است....
ممنون از راهنمایی تون