RE: نداشتن رابطه عاطفی و جنسی دلخواه و عدم و همچنین عدم تمایل به ازدواج
کسی رو که خوابه میشه بیدارش کرد اما محاله کسی رو که خودش رو به خواب زده بتونیم بیدارش کنیم.
بحث کردن با شما هم هیچ فایده ای نداره. شما واقعا دنبال همفکری هستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟یه ذره از دیدگاه خودت پایین نمیای. واقعا ته ته دلت وجدانت از این کارات ناراحت نیست؟البته اگه وجدانی در کار باشه!!!!!!!!!!
مگه فقط با یه نفر مثل خودت که تا حالا با هزار نفر بوده ازدواج کنی که حتما هم همین طوری میشه که شاید در حق خانومت ظلم نکرده باشی. به دو دلیل:
اولا شما که خیلی ادعای راستگویی میکنی تو مراحل خواستگاریت هم باید به طرفت بگی که این کاره بودی.اون دختر خانوم هم اگه خودش پاک باشه به هیچ عنوان به ازدواج با شما رضایت نمیده مگه این که دروغ بگی!که میگی که نمیگی
دوما حتی تو قران هم داریم زنان بد برای مردان بد و زنان خوب برای مردان خوب.
RE: نداشتن رابطه عاطفی و جنسی دلخواه و عدم و همچنین عدم تمایل به ازدواج
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سرافراز
آقا آرش
من بعنوان يك خانم ميگم اگر كسي با چنين تفكري بياد و وارد زندگي من بشه بي برو برگرد همون روز اول قيدشو مي زنم. رابطه داشتن با جنس مخالف فقط برآوردن نياز جنسي نيست. مجموعه اي از اخلاقيات و ديدگاههاي اون آدم، تاثير متقابل دو نفر در زندگي همديگر، جذابيت عادتهاي رفتاري كه براي هر آدمي با آدم ديگه فرق مي كنه، تفاوت ديدگاهها كه در خيلي از اوقات باعث تغيير زاويه ديد و پيشرفت آدم ميشه يك رابطه دو نفره رو مي سازه. رابطه جنسي شايد فقط بعنوان چسبي باشه كه اينارو كنار هم نگه داره وگرنه همه چيز نيست. اتفاقا شيريني رابطه جنسي با بوجود آمدن اتصال عاطفي و فكري خيلي خيلي بيشتر مي شه.
من حرفهای شما رو می فهمم و قبول دارم . مسلم اینه که رابطه ی جنسی همه ی آنچه که باید بین دو آدم باشد نیست ... من هم نیاز دارم به آدمی که خارج از رابطه ی عاطفی دوستم باشه و کنارم باشه ... ولی بدی کار اینجاست که تنها بستر مناسب برای این رابطه در ایران ازدواج هست . یعنی اگه تو بخوای آدمی رو داشته باشی که هم باهاش دوست باشی (با همه ی جزئیاتی که شما در بالا گفتید) و هم اینکه رابطه جنسی باهاش داشته باشی ناچاری باهاش ازدواج کنی . و من هم ترجیح می دم که ازدواج نکنم . اینجا دو چیز رو از دست می دم یکی دوستی و دیگزی نیاز جنسی. کمبود دوستی رو می شه با دوستان دیگر جبران کرد ولی نبود رابطه جنسی خیلی آزار دهنده می شه
اگر اينطور نبود شما الان در اين موقعيت به شك و دودلي در مورد ازدواج نمي رسيد. فشارهاي اجتماعي براي كسي كه به روابط آزاد اعتقاد داره خيلي معنا نمي ده. براي كسي معنا مي ده كه حرف و نظر ديگران براش مهم باشه.
چرا فشار برای من هم معنا داره ... از همه مهمتر خانواده ... قانون .. اعتباری که به لحاظ شغلم در شهرم کسب کردم ... و خیلی نگرانی های دیگه ...
نكته ديگر اينه كه شما داريد از ديدگاه خودتون به قضيه نگاه مي كنيد و در واقع چيزي از دست نمي ديد. اما براي يك دختر مسأله تعهد خيلي خيلي مهم هست. چون دوره باروري هر خانم محدوده و نهايتا تا چهل و چند سالگي هست و بعد از اون ديگه تواني براش نمي مونه پس بصورت غريزي حتما بايد يك جفت ثابت براي خودش داشته باشه. اما وجود افرادي مثل شما باعث ميشه اين ذخيره در اونها حيف و ميل بشه و درنهايت دست همچنين دخترهايي به جايي بند نيست. نه جايي ثبت شده و نه حق و حقوقي بهشون مي رسه.
نتيجه مي گيريم ضرر كننده اصلي در اين قضايا خانم هست و صد البته ضررهايي كه به شما خواهد رسيد با چشم غيرمسلح قابل رويت نيست اما تاثير اين تنوع طلبي مي تونه از لحاظ تزلزل فكري و از دست دادن آرامش زندگي و يا برخورد با افراد ناسالم يا سوءاستفاده گر باشه.
من فکر می کنم در هر رابطه ای هر کس مدافع منافع خودش هست نه دیگران .... و قتی تصمیم می گیره وارد رابطه ای بشه حسابگری خواهد کرد و بعد تصمیم می گیره . شاید مثلا یه رابطه برای من سودی که دارد رابطه جنسی باشد و برای اون دختر مثلا مورد توجه واقع شدن یا پول یا محبت یا هر چیز دیگه ای . خب هر کس به خواسته ی خودش می زسه . اینکه اون دختر بنا به حرفهای شما ضرر کننده اصلی هست به خود اون آدم ارتباط داره نه به من .... فقط مهم اینه که من بهش دروغ نگفته باشم یا برای رسیدن به خواسته خودم با حرف اونو تحت تاثیر قرار ندم و به قول معروف مخشو نزنم وبزارم با افکار خودش تصمیم بگیره
RE: نداشتن رابطه عاطفی و جنسی دلخواه و عدم و همچنین عدم تمایل به ازدواج
چه چيز ازدواج انقدر براي شما تكاندهنده و زجرآور هست؟ آيا خاطره بدي از كودكي داريد؟ آيا زماني از شما سوءاستفاده شده؟ اين ترس از كجاست؟
RE: نداشتن رابطه عاطفی و جنسی دلخواه و عدم و همچنین عدم تمایل به ازدواج
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مینا چ
شما که خیلی ادعای راستگویی میکنی تو مراحل خواستگاریت هم باید به طرفت بگی که این کاره بودی.اون دختر خانوم هم اگه خودش پاک باشه به هیچ عنوان به ازدواج با شما رضایت نمیده مگه این که دروغ بگی!که میگی که نمیگی
حاضرید با یه نفر مثله خودتون ازدواج کنید؟
RE: نداشتن رابطه عاطفی و جنسی دلخواه و عدم و همچنین عدم تمایل به ازدواج
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مینا چ
کسی رو که خوابه میشه بیدارش کرد اما محاله کسی رو که خودش رو به خواب زده بتونیم بیدارش کنیم.
بحث کردن با شما هم هیچ فایده ای نداره. شما واقعا دنبال همفکری هستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟یه ذره از دیدگاه خودت پایین نمیای. واقعا ته ته دلت وجدانت از این کارات ناراحت نیست؟البته اگه وجدانی در کار باشه!!!!!!!!!!
بله من دنبال همفکری هستم ... شما اشتباه فکر می کنی که من از دیدگاهم پایین نمیام ... اگر شما منطورت از این جمله همراهی من با افکار دیگران هست باید دبهتون بگم که در گفتگو منطقی این اتفاق در مقابل استدلال ها ی قوی تر خواهد افتاد ... شاید بهتر باشه اگه آزار می بینی از این گفتگو خودتو ادیت نکنی و سکوت کنی و بعدا نتیجشو ببینی ...
مگه فقط با یه نفر مثل خودت که تا حالا با هزار نفر بوده ازدواج کنی که حتما هم همین طوری میشه که شاید در حق خانومت ظلم نکرده باشی. به دو دلیل:
اولا شما که خیلی ادعای راستگویی میکنی تو مراحل خواستگاریت هم باید به طرفت بگی که این کاره بودی.اون دختر خانوم هم اگه خودش پاک باشه به هیچ عنوان به ازدواج با شما رضایت نمیده مگه این که دروغ بگی!که میگی که نمیگی
دوما حتی تو قران هم داریم زنان بد برای مردان بد و زنان خوب برای مردان خوب.
در ضمن یک بار دیگه این جمله ای که در امضای من هست و از همون آغاز ثیت نامم در تالار نوشتم رو اینجا می نویسم ... در ضمن شاید بد نباشه یه سرچی در تالار بکنی و تاپیکهای نه چندان زیاد منو بخونی و خواهی دید که من هیشه دنبال گفتگو و حرف منطقی بودم ... و اما جمله به نقل از افلاطون :
آنچه می گویم نه برای این است که آن را می دانم بلکه با یاری شما آنرا جستجو می کنم
این دقیقا مفهوم دیالکتیک است که در گفتگو اتفاق می افتد
RE: نداشتن رابطه عاطفی و جنسی دلخواه و عدم و همچنین عدم تمایل به ازدواج
حاضريد يك نفر مثل خودتون شريك زندگيتون باشه (ازدواج نه ولي چيزي مثل ازدواج فقط بدون تعهدات ازدواج)؟؟؟؟؟
خواهش مي كنم جواب بدين.
چرا جواب نمي دي آرش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خوب فكر كن و تا فردا حتما جواب اين سوال را بده.
RE: نداشتن رابطه عاطفی و جنسی دلخواه و عدم و همچنین عدم تمایل به ازدواج
[quote=سرافراز]
چه چيز ازدواج انقدر براي شما تكاندهنده و زجرآور هست؟ آيا خاطره بدي از كودكي داريد؟ آيا زماني از شما سوءاستفاده شده؟ اين ترس از كجاست؟
[/quot
یادم نیست گفته باشم که ازدواج برام زجر آوره ...من گفتم که ترجیح می دم ازدواج نکنم و این ترجیح دادن ربطی به خاطره بد و مورد سو استفاده واقع شدن نداره ...
اگه خودم رو مورد کنکاش قرار بدم این دلایل رو می تون بگم :
1 - تجربه های قبلی من در رابطه هایی که داشتم به من اینو نشون داده که بعد از یه مدت از حضور اون آدم خسته می شم و برام تکراری می شه شاید شما اینو بعنوان یه بیماری قلمداد کنی ولی به هر حال من اینطوری هستم و نمی تونم این حس رو در خودم نادیده بگیرم ...
2- ازدواج یعنی تعهد و مسیولیت که این باعث می شه من از وقتی که دیگه ازدواج می کنم باید موقع هر تصمیم گیری شرایط و نظر همسرم رو هم در نطر بگیرم . برای مثال شما فرض کنید من روزگاری تصمیم بگیرم در کشوری ذیگه زندگی کنم و اونوقت مثلا یه آدم 40 ساله با یه زن و یه دونه بچه باشم . قطعا اون موقع یا باید از تصمیمم منصرف بشم و یا باید به سختیه بیشتر به دستش بیارم ... ببین من اصلا ممکنه هیچوقت نخوام این کارو بکنم ولی داشتن این حس آزادی برام مهم و دوست داشتنیه ...
3- ازدواج باعث می شه که من امکانات ثابت خودم رو تقسم کنم ... شما فرض کنید من ماهیانه 100 هزار تومن درامد دارم که برای خودم هزار تا آرزو از قبیل سفر به یه کشور دیگه یا رفتن به یه قله ی خاص یا خریدن یه وسیله ی خا ص رو دارم که اگر ازدواج کنم باید همین امکان ناچیز رو هم با همسرم تقسیم کنم تازه این فقط به لحاظ مالی نیست همه ی امکانات رو در نظر بگرید از قبیل مالی ، زمانی ، توانایی و ...
4 - ازدواج باعث می شه درگیر قرض و قسط و مخارج زندگی بشم و منو از اون زندگی که دوست دارم و می تونم کوه برم و اسکی بکنم و دوچرخه سواری برم و کتاب بخونم و سفر برم دووووووووووور می کنه
این همه ی حرف نیست و فقط چیزهایی است که الان به ذهنم می رسه ... و قطعا پراکنده و دسته بندی نشده است
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ليلا موفق
حاضريد يك نفر مثل خودتون شريك زندگيتون باشه (ازدواج نه ولي چيزي مثل ازدواج فقط بدون تعهدات ازدواج)؟؟؟؟؟
خواهش مي كنم جواب بدين.
چرا جواب نمي دي آرش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خوب فكر كن و تا فردا حتما جواب اين سوال را بده.
اولا پروسه ی تصمیم گری در خانوم ها با آقایان فرق می کنه ... همین هم هست که یه مرد خیلی راحتر نسبت به یه خانوم وارد رابطه ی صرفا جنسی می شه ... برای مثال رابطه جنسی آژاد برای یه مرد ننگ اجتماعی بسیار کمتری داره و مردی که می خواد این تصمیم بگیره که رابطه صرفا جنسی داشته باشه یا نه دیگه لازم نیست این فاکتور رو در تصمیم گیریش رعایت کنه .... یا اینکه برای یه مرد رسوا شدن در جامعه کمرنگتره .... (اینو می تونید از واکنش غیر یکسان والدین در مقابل رفتار جنسی پسر و دختر خانواده بفهمید ) در صورتی که یه زن باید این فاکتور ننگ اجتماعی هم رو در نظر بگیره ... یا یه مثال دیگه بکارت خانوم هست که باید اون رو هم در نظر بگیره ... یا امکان بار دار شدن و رسوا شدن در جامعه و خیلی چیزای دیگه ....
این سه تا که گفتم فقط مثال بود و برای این بود که توضیح بدم یه زن و مرد حتی به فرض داشتن روابط آزاد قبل ازدواج یکسان هم باز مثل هم نیستند چون پروسه تصمیم گیریشون متفاوت بوده ... این یک مرد بوده که تصمیم گرفته و اون یک زن بوده که تصمیم گرفته .
ولی در جواب باید صراحتا بگم اگه بخوام با کسی وارد رابطه بشم چه ازدواج چه رابطه آزاد صرف اینکه رابطه زیاد داشته رهاش نمی کنم و در موردش فکر می کنم . می خووام بگم که این فاکتور برای من عامل وتو کننده نیست
RE: نداشتن رابطه عاطفی و جنسی دلخواه و عدم و همچنین عدم تمایل به ازدواج
همه اينا بخاطر اينه كه در زندگي عشق نداشتيد! اگر عاشق مي شديد تمام بندهاي بالا رو با ذوق و شوق تمام براي همسر و فرزندانتون انجام مي داديد.
در ازل بست دلم با سر زلفت پيوند | *** | تا ابد سر نكشد وز سر پيمان نرود |
|
اگر عاشق باشي ديگه اينهمه حساب كتاب معني نداره!
|
مستي عشق نيست در سر تو | *** | رو كه تو مست آب انگوري |
|
آقا آرش! از دنياي حساب كتاب بيا بيرون. اوني كه تو داري ازش حرف مي زني حتي در مقام يك دوست، انسانه و بودن با هر انساني يكسري تعهد مياره. سعي كن از زواياي ديگري هم به زندگي نگاه كني...اينجوري باشي كساني به زندگيت جذب مي شن كه اونها هم اهل حساب كتاب باشن و اونوقت هرگز كسي رو كه تورو بخاطر خودت بخواد پيدا نمي كني.
اخيرا يك بنده خدايي از من درخواست ازدواج كرده بود كه خيلي رفتارش عجيب و نچسب بود. مردي چهل و چند ساله كه همه زندگيش به حساب كتاب مي گذشت. حتي در توجه كردن به من حساب ريال كارش رو داشت. مي تونيد درك كنيد چقدر همچين آدمي مي تونه نچسب باشه؟ با مدرك مهندسي و سه منزل مسكوني و يك باب حجره در بازار تهران، گداي 5000 تومان پول بود! اينه كه وقتي از روحت فاصله بگيري تبديل به آدم نچسبي مي شي كه اگر هم از كسي خوشت بياد ديگه طرف مقابل بهت تمايل نداره! اينها حقيقته! اون يجور حساب كتاب مي كرد شما يجور ديگه داري حساب كتاب مي كني! يكم بيشتر فكر كن. شايد راههاي بهتري هم باشه...
RE: نداشتن رابطه عاطفی و جنسی دلخواه و عدم و همچنین عدم تمایل به ازدواج
سلام
ببینید من نه بعنوان یه روانشناس بلکه بعنوان یه انسان ، انسانی که سرنوشت دیگران براش مهمه باهاتون صحبت می کنم. از اونجا که گوش شنوائی دارید (برخلاف برخی از افراد که اصلا نمی خواهند بشنوند) باهاتون ادامه می دم .
بنده اگرچه مخالف صد درصد این فعل هستم ، اما خود وجودی آرش و آرشها رو بسیار باارزش می دانم .
به شرطی که سعی نکنید سریعا در مقام پاسخ بربیائید به صحبتها خوب گوش بدید ، بعد فکر کنید ، فکر کنید و بازم فکر کنید.
اونوقت اگه نکته ای مبهم بود بگید به مقداروسعم پاسخ بدم.
اگر در بحث عقلی مرا محکوم کنید و لی مسیر زندگی تون رو درجاده خیر و صلاح ببرید برای baby بهتر هست تا من شما رو محکوم کنم ولی شما کار خودتون رو ادامه بدید. (در این حرفم اصلا تعارف نمی کنم)
با توجه به ارسال قبلتون ، آقای سنگتراشان ، در تاپیکی با عنوان
چک لیست بهداشت روانی = چک لیست مسلمانی
سعی می کنند دستورات کاربردی اسلام خطاب به آدمی را مورد توجه قرار داده و نقش آن را در سلامت روانی انسان بررسی کنند.
اولین درخواستم این هست که مطالبی رو که می خونید بیشتر از این مقداری که دارید تامل می کنید تامل کنید. فکر کنید روی صحبتهای دوستان .
از لغت خیلی استفاده نکنید ، بگوئید بعضی هم رای من هستند. و چون می دانم که صحیح هست برا اون بعضی که موافق این رویه هستند هم عنوان می کنم.
اگر حلقه دوستی هاتون رو عوض کنید می بینید که برخی دیگه هم در همین سنین جوانی ، به فکر بالا بردن خصائل انسانی شون هستند و دارند تلاش می کند. برخی از جوانان قدرت رو در تصاحب جسم یه دختر نمی دونن ، بلکه در کنترل نفسشون می دونن. به خودشون سختی می دن تا ارتباط شون رو با خدا بیشتر و بیشتر کنند. کوله بار شون رو از معنویات پر کنند و پرسشگر راه سعادت هستند.
نه خطاب به شما : جوانی کردن !!، کلمه ای که در فرهنگ ما متاسفانه وجود داره و معنائی مترادف با روابط آزاد دختر و پسر میده.
یعنی چون جوانی و شور و نشاط داری ، این نعمت گرانقدر رو اگه در مسیر معصیت و سرپیچی قادر متعال قرار بدی اشکال نداره!!!! چون جوانی !!! واقعا که چه مجوزی ، جوازی برای از دست دادن شرافت انسانی.
در حالیکه قصه دقیقا برعکسه. باید نهایت استفاده رو از این نعمت برد. جوان می تونه با اختیار خودش و گاهی برخلاف غریزه حرکت کنه (اساسا پیر که غریزه ای نداره) ، می تونه با شیطان مبارزه کنه ، شب بیدار بمونه ، روز رو روزه بگیره و ... (حیلی سخته ، اما سختی ای همراه با شیرینی ، شیرینی رفاقت با خدا)
جوانی کردن!! مترادف با گناه کردن نیست .
برگردیم به بحث خودمون ، ببینید در اولین واکنش نسبت به ارسال شما یاسمین گفته
"در راه و روش زندگی کردنتون تجدید نظر کنید" و ارزوی سلامت در زندگی داشته براتون "موفق و سالم باشی در زندگیت"
چون شما عقل محور هستید ، جا نداره که از خودتون بپرسید ، روش زندگی ؟ روش زندگی من؟ چه بوده و تا به حال چه کردم ؟ مرور کنید 31 سال زندگی رو. (از نظر من اقلا نصف روز باید شما رو به فکر وا می داشت)
واکنش بعدی دلجو گفته "... باید از افکار اشتباهتون می گرفتید رسیدید و اونم اینه که روابط ازاد به انسان ارامش نمی ده"
افکار اشتباه ؟ کجای افکار من اشتباه بوده ؟ او از کجا افکار مرا می دانست؟ من که فقط گزارش کارم رو داده بودم
روابط آزاد آیا آرامش بخشه ؟ آیا هر چیزی که آرامش بخش بود باید مصرف کرد؟؟!!
و همین طور الی آخر ....
گفته بودم 1- خیلی به منطق و عقلتون اطمینان نداشته باشید ، آنها هم گاهی اشتباه میکنن.
گفتی :باشه خیلی خوب این که از مسلماته که عقل هم ممکنه بیراهه بره .
همین که موافقی که این امکان وجود داره ، نخواه که همه چی رو با این عقل ناقص حلاجی کنی بعد عمل کنی.
اگه رفتاری اشتباهه ، الان که فهمیدی (اگه فرض کنیم قبلا نمی دونستی !!!!) ترکش کن .
ولو اینکه عقل شما بگه که چه لزومی داره دروغ نگم در حالیکه می تونم با یه دروغ کلی منفعت کسب کنم و لذت ببرم . و مردم خلن که دروغ نمیگن . برخی مسائل اینقدر بدیهی هستن که نیازی به استدلال ندارن.
گفتی :ولی مگه مرجعی برای تصمیم گیری هست ؟؟؟
بله معیارهای دیگه ای هم هست ، خودت فکر می کنی چه معیارهای دیگه ای درکنار عقل داریم که می تونیم ازشون بهره بگیریم؟
وقتی شما گرسنه ای ، همین عقل (عقلی که کارکردش رو درست انجام می ده ، معیارهای دیگه رو پس نمی زنه ) به شما میگه درست نیست دست در غذائی که مال من نیست ببرم. ولو گرسنگی امانم رو بریده باشه.
درخانه اگر کس است ... یک حرف بس است
فکر کن وجبهه نگیر. حالت شما حالت فردی که مشاوره می خواهد نیست ، در موضع ستیز و مجادله هستید.
RE: نداشتن رابطه عاطفی و جنسی دلخواه و عدم و همچنین عدم تمایل به ازدواج
سلام
فکر میکنم خیلی ها در این سایت با تفکرات بنده کم یا بیش اشنا باشند. اما اینجا ضمن احترام برای نظرات همه اعضا محترم، بنده علیرغم میل باطنی ام و فقط حسب وظیفه آمده ام تا نه با آقای آرش، بلکه با یکسری تفکر ریخته پاشیده تکلیف نامعلوم، مخالفت کنم. در ضمن مدیران گرامی! بنده ضمن اشنایی و احترام کامل برای قوانین سایت این بحث را کاملا مرتبط با این تاپیک میدانم. و اما:
همین دیروز برای دومین بار متوالی تاپیکی باز شد تحت عنوان "اخلاق بردگی و اخلاق اربابی" و اتفاقا باز هم یک عده تشکرات خود را ذیل آن به یادگار گذاشتند:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ...
کارل گوستاو یونگ (روانشناس شهير سوئيسي و از شاگردان معروف فرويد كه در بحث ناخودآگاه جمعي از هم جدا شدند) می گوید که انسان ها بر دو نوع اخلاق رفتار می کنند: اخلاق بردگی و اخلاق اربابی.
اخلاق بردگی یعنی همین چیزی که 90 درصد مردم بهش معتقدند؛ اخلاقی که ميگوید در مهمانیها و جمع فامیل لبخند بزن، اگر عصبانی ميشوی، خوددار باش و فریاد نزن، وقتی دخترعمویت بچه دار ميشود برایش کادو ببر، وقتی دوستت ازدواج ميکند بهش تبریک بگو، وقتی از همکارت خوشت نميآید، این را مستقیم بهش حالی نکن، برای این که دوستت، همسرت، برادرت ناراحت نشوند خودت را، عقاید و احساساتت را سانسور کن، برای به دست آوردن تأیید و تحسین اطرافیان، لباسی را که دوست داری نپوش، اگر لذتی برخلاف شرع و عرف و قوانین جامعه بشری است آن را در وجودت بُکُش و به خاک بسپار، فداکار، مهربان، صبور، متعهد، خوش برخورد و خلاصه، همرنگ و همراه و هم مسلک جماعت باش...
اما اخلاق اربابی، کاملا متفاوت است. افرادی که به اخلاق اربابی پایبندند، از نظر روانشناسی، آدمهایی هستند که به بالاترین حد از بلوغ روانی رسیده اند و قوانین اخلاقی را نه از روی ترس از خدا و جهنم و قانون و پلیس وهمسر و پدر و مادر و نه به طمع پاداش و تشویق و تنبیه اجتماعی، که برمبنای وجدان خودشان تعریف ميکنند.
البته وجدان شخصی این افراد، مستقل، بالغ، صادق و سالم است، اهل ماست مالی و لاپوشانی نیست، صریح و بی پرده است و با هیچکس، حتی خودش تعارف ندارد.
بزرگترین معیار خالقان اخلاق اربابی برای اعمال و رفتارشان، رسیدن به آرامش و رضایت درونی است. اخلاق اربابی مرزهای وسیع و قابل انعطافی دارد و هرگز خشک و متعصب نیست.
[b]برای تودههایی که مقید و مأخوذ به اخلاق بردگی هستند، اخلاق اربابی، گاه زیبا و تحسین برانگیز، گاهی گناه آلود و فاسد و در اکثر مواقع گنگ و نامفهوم است.[/b]
یونگ ميگوید افرادی که به اخلاق اربابی رسیده اند تاوان این بلوغ را با تنهایی و طرد شدگی پس ميدهند. آنها به رضایت درونی ميرسند ولی همیشه برای اطرفیانشان، دور از دسترس و غیرقابل درک باقی ميمانند.
بر طبق تعریف بالا و همینطور خیلی از تاپیکهای اینچنینی که خیلی اتفاقا روشنفکرانه هم به نظر میرسد و چقدر هم به به و چهچه در همین سایت برای کپی پیست کننده اش به همراه دارد، جناب آقای آرش خان ما دارای اخلاق اربابی است! و برطبق تعریف اربابی ایشان "به بالاترین درجه از بلوغ روانی رسیده" و همانطور که می بینید ایشان "با کسی تعارف ندارد". حالا اگر رفتار ایشان "گناه آلود و فاسد و گنگ و نامفهوم است" اشکال از اخلاق بردگی ماست!
یک اعتراف احمقانه بکنم: "من یک برده ام! بنده ام! "بنده خدایی که هرچی بگه سر تسلیم فرود میارم و جرات جیک زدن در مقابل نظراتش رو ندارم. اصولا برده و بنده را چه به ابراز وجود در مقابل اربابش! ارباب من-خدای من- به من میگه الغیبة اشد من الزنا، به من میگه: ویل لکل همزة لمزة. توی پستوهای همین سایت، پره از غیبت و تهمت و... اونوقت همه رفته اند بالای منبر که آی آقای آرش تو مطرودی چون زناکاری! این اخ و پیف ها در همین سایت در حالیست که یکی دو کلیک اونورتر دختر پسرهای شکست خورده در عشق یا بقولی زناکارهای عاشق چه همدلیها دریافت نمیکنند!
از اخلاق گفتید، از دین گفتید، از دید اسیب شناسانه و روانشناسانه گفتید، کمر همت بسته اید که این آقا را متقاعد کنید که کارش اشتباه است. دم همه شما گرم. دست مریزاد. اما یادتون باشه چه چک لیست مسلمانی، چه چک لیست روانی، و چه چک لیست های اخلاق مدارانه و روشنفکرانه و ... همه و همه نصفه و نیمه کاره راه به جایی نمیبرند. نمیشه بگی من مسلمونم اما این قسمت اسلام رو قبول دارم ولی اون قسمتش رو نه! اسلام اسمش با خودشه: تسلیم و سر سپردگی یا به عبارتی اخلاق بردگی و بندگی داشتن در برابر قادر متعال. و نمیشه بگی من روشنفکرم و به ارتباط آزاد دختر و پسر اعتقاد دارم، غیبت میکنم، نماز را قبول ندارم و... اما شب لیلة الرغائب هم فکر میکنم خدا اولین آرزویی رو که برآورده میکنه مال منه!
فعلا تا همین جا بسه:303: