نه عزیزم تهرانی نیس ...9 سال هم نبوده بازم ممنونم بابت پاسخت...
نمایش نسخه قابل چاپ
نه عزیزم تهرانی نیس ...9 سال هم نبوده بازم ممنونم بابت پاسخت...
دوست گلم دو مشکل وجود دارهنقل قول:
نوشته اصلی توسط ستاره23
1.جدایی پیشین و نا اگاهی شما از علت اون.
2. برخورد شما که به نظر احساسی هم هست.
یک هفته برای پبدا کردن چنین اعتماد عمیق و بی تردیدی به یه فرد ... مرد یا زن خیلی کوتاهه.
گاهی ما تمایل داریم آدمها رو شبیه خودمون یا نیمه گم شده مون ببینیم. علتش هم بسیار متنوعه.. کسی که مدت طولانی با برخوردی به قول شما سرد مواجه شده با دیدن برخی تشابهات ممکنه ناخواسته سعی کنه تنها نیمه پر لیوان یا بخش مثبت خودشو نشون بده و زندگی کنه.
در ضمن عزیزم ممکنه دو انسان به طور رسمی از هم طلاق بگیرن اما جدایی عاطفی اونا بعد تر صورت بگیره.. امکان این که هر کدوم بخوان به دیگری برگردن و یا در فکرشون مورد بعدی رو با قبلی مقایسه کنن هست. به همین خاطر معقوله کسانی که به هر علت از همسرشون جدا شدن مدتی به جای پناه بردن به دیگری فرصت داشته باشن به اونچه بعد این می خوان فکر کنن.لطفا عجله نکن و بنا به فرمایش دوستان با یه بزرگتر همدل در خونه هم مشورت کن.
ممنونم ملاحت1 عزیز
این موضوع رو همون موقع ها تموم کرده بودم و تقریبا فراموش اما متاسفانه درست بعد 1 ماه بعد این جریان جداییمون من از شدت تنهایی و دوس داشتنم دوباره اس ام اس دادم و گفتم میخوام یه بار دیگه ببینمت میدونم خیلی اشتباه کردم و اصلا نباید این کارم میکردم اما..
خلاصه رفتم و دیدمش اولش گرم بود حتی واسه تولدش هم یه کادو گرفتم اما بعد یه مدت سرد شد و بهانه آورد که هنوز تو فکره زنشه .و به جایی اینکه خودش منو برسونه واسم تاکسی گرفت .داشت دروغ میگفت 3 بار حرفشو عوض کرد که چرا منو خودش نمیرسونه...یکی اینکه استرس داره یکی حالش بده آخرشم که پای تله گفت یاد زنشه..اعصابم از سادگیم به هم ریخت .ازش بدم اومد خیلی سست تو نظرم اومد .مرد محکمی که میخواستم نبود الانم دیگه دوسش ندارم.یکی از آشناها میگفت دلیل این کارش اینه که ازت خوشش نیومده اما خودش میگفت که از وابستگی میترسه و ازم فاصله میگرفت .چفدر مسخره...
حتی اون موقع گریه کردمو از مشکلاتم گفتم اما پشیمونم چون بعدش حتی یه اس هم نزد حتی اس های غم انگیز منو که حاکی از یه نیاز عاطفی بود جواب نداد اصلا واسم قابل درک نبود دیگه حسی بهش ندارم و فراموشش کردم از اولم اشتباه بود
الان با یکی از نت آشنا شدم اما واقعا نمیدونم با این چطوری رفتار کنم که مث اون وضعیت نشه.اون واسم از گذشتش گفت و اینکه با چند نفر بوده و الان میخواد فقط با یک نفر باشه و میگه که اون حالت های بچه گانه رو گذاشته کنار و مرد شده و این رابطه واسش خیلی مهمه
من میترسم نمیدونم چیکار کنم چی بگم .من از گدشتم هیچی نگفتم و دوس هم ندارم بگم به خودشم گفتم که آدما از وقتی که با هم هستن و تعهد به هم میدن باید به هم متعهد باشن و خیانت نکنن گذشته هر چی بوده اشتباه یا درست گذشته و بیان اون فقط بی اعتمادیو واسه مرد به وجود میاره حتی سرچ هم که کردم روان شناسا هم گفتن نباید گفت چون ذهن مرد ناخود اگاه به سمت یه سری چیزا کشیده میشه حالا هر چی اون دختر بیاد بگه من فقط با توام تورو دوست دارم اون بازم میگه نکنه دروغ میگه
دوستان الان 2 روزه به نظرتون چیکار کنم ؟
ستاره عزیزم
من درک میکنم که شما بنا به شرایطی مایلی زودتر یک تکیه گاه عاطفی پیدا کنی شاید واسه یه عمر.اما عزیزمن پیدا کردن چنین تکیه گاهی توی نت یا در شرایط کنترل نشده مثل اشنایی های تصادفی در 99 درصد موارد ممکن نیست.خوشحالم که اون مورد نامناسب رو فراموش کردی و دیگه خودتو به خاطرش ناراحت نمیکنی.
اول این که درون خودتو با اندیشه مثبت قوی کنی.خوداو در انظار یک خانم نیرومند دارای معاشرت صحیح نشون بده.و البته سعی کن وافعا هم اینطور باشی.به محض آشنایی یا هر فرد به ظاهر مناسبی اول قلبتو نیار به میدون گلم.اول عقل. اول دید منطقی..و در ضمن برنامه ای یرای آینده داشته باش در کنارش به این مورد هم فکر کن. در مخاطب تو سه چیز اگه نباشه باید فوری ازش دوری کنی.. متانت و رفتار شایسته صداقت:72: و احساس مسئولیت در فبال احساسات تو..و در ضمن لطفا به عنوان یه خانم خودت پیش قدم نشو..