RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
راستي تمرين تنفس به اين صورت هست؟ (از توي تاپيك شميم بهاري برداشتم)
معمولا گفتگوهای ذهنی هجومی عمل می کنند... یعنی آرام شکل می گیرند به سرعت حمله می کنند!
در این مواقع دست از کار بکشید... یک عطر خوشبو به خود بزنید (خیلی کم در ناحیه گردن) ... در يك اتاق خلوت و تميز كه موبايل/ تلفن/ تلويزيون و غيرعه نباشد/ ماننند يك نوزاد آرام و رها روي تخت بخوابيد/ همه عضلات شما در حالت آرام باشد/ چشمان را ببندید و آرام تنفس کنید... فقط به فرایند تنفس فکر کنید و بگذارید نفس مانند نوری وارد وجود شما شود... با بینی با یک شماره هوا را به ریه ها وارد کنید... 4 شماره نگاه دارید و با دو شماره خارج کنید! هوا را وقتی نگه می دارید تصور کنید که نوری رنگي به رنگي كه دوست داريد، وارد ریه ها کردید به تمام بدن شما رخنه می کند و در سر شما جمع می شود... نور رو نگاه داريد و بگذاريد با شما بياميزد... و با بازدم تمام تصورات منفی خارج می شوند... مانند دودی سیاه
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
ممنون
راستي امروز مهدي بهم زنگ زد (3 دقيقه) البته مكالمه كسالت آوري بود.
لازمه منم دوباره بهش زنگ بزنم؟؟؟
راستي چطور مي تونيم مكالمات تلفني مون را از اين حالت كسالت آور بيرون بياريم؟؟؟؟؟
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
ببخشید میپرم وسط ولی چون در این زمینه خیلی تجربه دارم نتونستم ساکت بشینم ببین بهترین کار اینه که معلوماتتون رو افزایش بدید مثلا از توی اینترنت مخصوصا روی مواردی که شوهرتون و خودتون بیشتر علاقه دارید اطلاعات بدست بیارید مثل موبایل اتومبیل سا عت مچی معمولا اقایون از صحبت کردن با کسائی که ایجور اطلاعات رو دارند خیلی علاقه نشون می دند:82:
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
سلام جناب SCI
دارم مطابق با راهنمايي هاتون پيش مي رم.
مشكل ديگه اي دارم كه شايد بتونيد تو حل كردنش بهم كمك كنيد.
تمام روز ذهن ام پر از فكرهاي بده و اعصاب خورد كنه. همينطور شبا بيشتر شبا تاصبح خواب مي بينم و متاسفانه خيلي از خواب هام هم تعبير مي شه همين باعث شده وقتي يك خواب مي بينم تو روز منتظر تعبير شدنش باشم.
البته قبلا اصلا اينطوري نبودم چند وقتيه كه اينطوري شدم.:302::302::302::302:
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
سلام ليلي،
تمرينهاي تنفسي رو در طول روز هر دو ساعت انجام دهيد... آرام بنشينيد.. هر كجا كه هستيد،چشمان رو ببنديد، تمرين تنفس كنيد...
عملا خوابها به دليل عدم آرامش شما و افكار ناآرام شماست كه هنگام شب به سراغ شما مي آد. گفتگوي ذهني قبل از خواب به اوج خودش گاهي مي رسه...
قبل از خواب حتما تن آرامي داشته باشيد...
حتما تمرين تنفس كنيد
اگر با بي خوابي مواجه شديد يك كتاب دست بگيريد و بخونيد... حتي يك صفحه قبل از خواب! لطفا از نوع كاغذي! نه الكترونيكي و حتما كتاب! نه مجله و نه مقاله...
چند ساعت قبل از خواب دوش نمك بگيريد
كافئين بخصوص شب مصرف نكنيد و چاي سبز به همراه ليمو و مقدار كمي شكر رو جايگزين چاي سياه ، بنوشيد
هيچ مشكلي نيست... طي اين هفته بر طرف خواهد شد!
توصيه هاي قبلي فراموش نشه..
سپاس
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
سلام دوستان همدردي و جناب SCI
به چند مشكل برخوردم:
1. مهدي تماس هاي من را به حساب كنترل مي گذارد و خوب باهام صحبت نمي كنه در ضمن اينقدر موضوعي براي صحبت كردن نداريم كه گاهي خودم هم خسته ميشم از تماسي كه مي گيرم.
2. مهدي از اينكه نداشتن رابطه جنسي مون خيلي طولاني شده خسته و بهانه گير شده البته اصلا به روي خودش نمي ياره كه مشكلش چيه و چيزي نمي گه. ولي من مي دونم. فكر مي كنه اگه بگه من را به اين كار مجبور كرده براي همين اصلا به زبون نمي ياره.
3. 5شنبه خونه داداشم افطاري دعوت شديم البته من تصميم گرفتم كه نروم چون مي دونم اگه برم اون هم از من مي خواد كه افطاري خونه بابا و داداشش برم و من اصلا اين را نمي خوام. چون مي دونم با باز شدن پاي پدر و مادرش و ديدن من دوباره اون مشكلات وحشتناك گذشته با خانوادش شروع مي شه و من واقعا ديگه توانايي تحمل اون روزهاي سخت را ندارم .
حاضرم خانواده خودم را هم (اگرچه واقعا برام سخته) كنار بگذارم ولي ديگه اون هاو دخالت هاشون را هم توي زندگيم نداشته باشم .
خواهش مي كنم در باره موارد بالا راهنماييم كنين.:316::316::316::316:
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
سلام لیلی
به نظرت چرا این فکر رو می کنه و چرا سعی نمی کنی پیامهای تلفنی و مکالمات شما بیانگر موضوع خاصی باشه که مورد علاقه اش باشه؟
ایا تماس ها فقط در ساعت مشخصی بوده؟
ایا اون کارهایی که گفتم رو شروع کردی؟ مسائلی که بهت گفتم مثل روشن کردن شمع و ...؟
در مورد بحث افطاری به هیچ وجه با پاک کردن صورت مسئله موافق نیستم... شما عملا صورت مسئله رو پاک کردی و از موضوع بصورت هیجانی فرار کردی یعنی عملا راه حل شما ناسازگارانه و هیجان مدارانه است.. می خوام فکر کنی و بگی چه راه حلهای دیگه ای برای این مساله وجود داره هر چی به ذهنت رسید بگو...
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
سلام جناب SCI
به نظرت چرا این فکر رو می کنه و چرا سعی نمی کنی پیامهای تلفنی و مکالمات شما بیانگر موضوع خاصی باشه که مورد علاقه اش باشه؟
باور كنين نمي دونم چطوري. خب اون سرش خيلي شلوغه. من وقتي زنگ مي زنم و تمام سعي ام را مي كنم كه از كلمات چه خبر؟ كجايي؟ كي مي آي استفاده نكنم.
مكالمه تلفني مون اين مي شه: چطوري خوبي؟ من خوبم تو خوبي؟ و.....
بعضي وقتا هم يك اتفاقاتي مي افته كه مي پرسم كجايي؟ كي ميآيي؟ و.................
ایا تماس ها فقط در ساعت مشخصی بوده؟
نه در ساعت خاصي نبوده. خب بعضي وقتا خودش بهم زنگ مي زد من نمي زدم. بعضي وقتا هم كار پيش مي اومد ديرتر يا زودتر مي شد.
ایا اون کارهایی که گفتم رو شروع کردی؟ مسائلی که بهت گفتم مثل روشن کردن شمع و ...؟
نه متاسفانه. كي بايد روشن كنم زمان خواب؟ يا قبل از اون؟ مي شه حكمت اين كار را بپرسم؟
در مورد بحث افطاری به هیچ وجه با پاک کردن صورت مسئله موافق نیستم... شما عملا صورت مسئله رو پاک کردی و از موضوع بصورت هیجانی فرار کردی یعنی عملا راه حل شما ناسازگارانه و هیجان مدارانه است.. می خوام فکر کنی و بگی چه راه حلهای دیگه ای برای این مساله وجود داره هر چی به ذهنت رسید بگو...
1. به مهدي بگم بريم خونه داداشم اون بگه نمي آم، روش تو روي من باز بشه من ناراحت بشم با اين حال مجبور باشم باهاش به خاطر زندگيم خوب رفتار كنم.
2. به مهدي بگم بريم خونه داداشم اون به هواي خونه داداش خودش بگه باشه، بياد، بعد به من بگه تو هم بيا خونه داداشم من برم و قبح تمام كارهاي زشت اونا بريزه و من در نظرشون بشم يك آدم پوست كلفت كه هر بلايي بخواند سرم بيارند و من بازم برم خونشون.
3. به مهدي بگم بيا خونه داداشم اون بياد به من بگه تو هم بيا من نرم دوباره دعوامون بشه.
4. به مهدي نگم نرم و هيچ اتفاقي نيفته
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
پاسخ به پست 39
-----------------------
سلام ليلي
- ببينيد هر توصيه اي كه به شما مي شه بي شك براي بهبود وضعيت شما و روابط شما موثر خواهد بود و حكمت و مهارتي در اون هست كه به شما مي گم تمرين كنيد.
ببينيد يكي از مواردي كه موجب مي شه همسر شما احساس كنه داريد كنترلش مي كنيد همين عدم تماس سر يه ساعت خاصي اس.. ساعتي كه مي دونيد سر حاله! مي دونيد تماستون حمل بر چك كردن و كنترل كردن نيست و ايشون مي دونه و عادت مي كنه شما سر تايم خاصي با او تماس بگيريد... گاهي اين تماس جلو و عقب مي شه اما زمان تماس خيلي مهمه! مثلا فكر كنيد شما اگر ساعت اين تماس رو زمان به زمان آخر وقت بندازيد... بي شك ايشون فكر مي كنه اين تلفن كنترل كننده است...
حالا براي اينكه اين فكر تقويت نشه! زمان اين تماس ترجيحا ساعتهاي صبح باشه... اصلا سوال كنيد كي مياي!؟ و كجايي؟ بهانه داشته باش براي تماس و به جاي سوال و جواب بيشتر از خودت تعريف كن! و خيلي كوتاه...
فعلا هم به جاي هر روز تماس گرفتن رو بكنيد 3 روز در ميون! و اگر باهاتون حرف زد.. كه هيچي! اگر نزد تماس نگيريد!
- (فكر مي كنم تك دختر باشيد) ببينيد وقتي شما وضعيت و محيط رو براي سكس آماده مي كنيد شوهر شما متوجه خواهد شد كه شما هم به سكس فكر مي كنيد و شما هم نياز داريد و عملا ساخته نشده ايد كه نياز او رو برآورده كنيد! بلكه گاهي شما هم نياز داريد و ايشون بايد نياز شما رو برآورده كنه.... اين نكته مهميه!
اما گوش كردن به موسيقي، روشن كردن شمع و ... كه در آماده سازي محيط براي انجام رابطه سكسي به شما گفتم يكي از مهمترين علتهاش فرايند ارضا است... ببينيد فرايند ارضا برخلاف اون چيزي كه فكر مي شود، يك احساس فيزيولوژيك صرف نيست بلكه يك فرايند رواني در كنار اثرات فيزيولوژيكه... عملا روان شما ارضا مي شه... موسيقي كمك خواهد كرد كه ذهن سطحي شما خاموش بشه! مرد در زمان مناسب و متناسب با زن ارضا بشه و عملا زود انزالي موجب ناراحتي شما نشه... شمعها و ... همينطور... حالا اگر همواره شروع كننده همسر شما باشه و شما هم هرگز اعلام نياز نكنيد اين موضوع موجب مي شه كه حس بدي داشته باشيد و ايشون هم احساس كنه كه شما سرد هستيد! پس مطابق قواعد يك رابطه صحيح در اين هفته روابط رو داشته باشيد... در حد متعادل! و لطفا پوزيشن هاي ساده تر رو انتخاب كنيد و مطالعه كنيد... شما، در مورد اينكه به ارضا كامل برسيد با دكترتون صحبت كنيد هر چند فكر نمي كنم براي شما مشكلي ايجاد كنه...
در مورد زمانش سوال كرديد... لازم نيست زمان خاصي باشه و خيلي به زحمت بيافتيد! و بدونيد الزاما رابطه زناشويي آخر شب نبايد باشه كه هر دو ديگه از خستگي نمي دونيد بخوابيد يا ... پس در زماني كه سر شب هست.. اتاق رو آمده كنيد و ايشون رو به اتاق خواب دعوت كنيد! قبلش تمرين تنفس كرده باشيد... و موسيقي هم پخش كنيد...
- در مورد مواجهه شما با مساله
جواب اول: ذهن خواني وقضاوته... مردوده!
جواب دوم: باز هم ذهن خواني، قضاوت و تفكر منفيه!
جواب سوم: تفكر مثبت در اون هست... اما ناسازگارانه است!
جواب چهارم: پاك كردن صورت مسئله است... اين كه كاري نداره! هم هيجان مدارانه است هم ناسازگارانه!
اما راه حل هاي ديگه اي هم هست، مثلا:
- مي تونيد از مهدي درخواست صحيح كنيد/ درخواست صحيح اولش همدلي است... بعد درخواست رو مطرح مي كنيد كوتاه و صريح! و بعد شما هم با ايشون همراه مي شيد! شايد حتي خيلي كوتاه بريد و برگرديد... و مي تونيد شيوه اين رفت و آمد رو با شوهرتون گفتگو كنيد! مثلا: مهدي جان با توجه به وضعيتهايي كه بوجود اومده، و تمام هدف من اينه كه تو احساس بهتري داشته باشي، در صورتيكه بخوايم بريم منزل برادرت چگونه باشد بهتره؟ مي خوام كه شرايط روحي من رو هم در نظر بگيري و بعدا جواب بدي! سعي نكن برنده باشي... سعي كن مواجهه داشته باشي و با اين كار به شوهرت احترام بگذاري/ خانواده ايشون در كمترين درجه اهميت در مقابل ايشون براي شما برخوردار هستند چرا كه اگر مهدي نبود... اونها نبودند خب!
پس با توجه به آداب گفتگو حتما گفتگو كنيد...
منتظر نتيجه هستم
-