اقای mta
شما با این قلب مهربان شایسته بهترین زندگی ها هستید
نمایش نسخه قابل چاپ
اقای mta
شما با این قلب مهربان شایسته بهترین زندگی ها هستید
سلام
خانم من یک بار در زندگی قبلیشون شکست خوردن و به گفته مشاور همیشه آثار شکست در زندگی قبلی افراد در زندگی جدیدشون وجود خواهد داشت
به غیر از اون خانم من مشکلات روحی و روانی دارن به گفته مشاور
خانم من در رفاه کامل قرار داره و نیازی به من نداره و از نظر عاطفی هم هیچ عشق و عاطفه ای در وجودشان ندارن به گفته خودشون
اولین اشتباه من : من فکر میکردم فقط و فقط خانم من دختر نیست و یک زن هستش تنها فرق بین ایشون و دختر های دیگه با اینکه برام خیلی سخت بود ایشون رو انتخاب کردم چون فکر میکردم که برای زندگیشون ارزش قائل میشن و به راحتی زندگیشون رو از دست نمیدن
خدا خودش شاهد که چقدر کوتاه اومدم و هیچی نگفتم ما الان 6 ماه هستش که با هم هستیم و تو این 6 ماه هفته ای یه بار جمعه ها اون هم 2 ساعت همدیگه رو میبینیم و به من میگن که هر موقع که من اجازه بدم باید همدیگه رو ببینیم این شد شناخت از طرفین
وقتی به من میگه من اصلا به تو علاقه ای ندارم و دوستت ندارم لطفا خودت رو به من تحمیل نکن
وقتی رکیک ترین فشح ها رو به من میده و ارزش و شان شخصیت من رو خرد میکنه
ولش کن اصلا تو شرایط مناسبی نیستم که بخوام توضیح بدم
فقط همین رو بگم که دلم شکسته و اصلا حالیش نیست که با من چی کار کرده
من فقط به خدا واگذارش میکنم و از خدا میخوام که خودش قضاوت کنه
دوست عزيز
اگه يادت باشه آقاي sci بهتون گفتند فقط يك دسته گل براي مبعث ببريد ولي شما به هيچيك از توصيه هاي دوستان گوش نمي كنيد.
مي دونيد چرا خانواده همسرتون با شما خوبند چون مي دونند كمتر كسي تحمل توهين و تحقير روداره
خواهر خانمتون ديديد رفت دنبال شوهرش وقتي ديد ناراحت شده
شما هم بايد بلند ميشديد وقتي به هداياي شما ايراد گرفت ويا توهين هاي ديگه كرد شما تازه بهش گفتيد ( عزيزم)[/color] :316:
مي دونيد چرا همسر شما با شما اينكا رو مي كنه چون اصولا خانماها از آقايون قاطع و جدي و فكور خوششون مي ياد
شما خيلي قاطعيت كمي ونرمي زياد از خودتون نشون مي ديد و به نظر من در رابطه با خانمتون اين نقطه ضعف شماست.:324:
نمي دونم تا كي مي خوايد ادامه بديد اين زندگي شمااست ولي به نظرمن با ادامه كار و اين روش اونو در برخورد با خودتون گستاخ تر و لجباز تر مي كنيد و زندگي شادي رو پيش بيني نمي كنم.
بخشيد اگر كمي تند صحبت كردم:163:
دوست عزيز
ببخشيد انگار پست من همزمان شد با راهنمايهاي دوستان ومن اونورو نخونده بودم.
دوستان راهنمايي ها رو كردند و آقاي mta تصميم شون گرفتند و مي خواند جدي برخورد كنند
اين حق مصلمشون هست و ان شاالله اونچه صلاحشون هست انجام بشه و به آرامش كامل برسند:323:
تا الآن هرکاری کرده چیزی نگفتی از این به بعد مقابله به مثل بکن شاید متوجه رفتارهای زشتش بشه.
به مشورت با روانپزشک که صبا گفت فکر کن.
شما نباید خودتونو اذیت کنین مشکل از خانمتونه درسته که شما خیلی محبت کردین ولی اگر خانومتون از نظر روحی سالم بود که این چیز بدی نبود تازه برای شروع زندگی خیلیم خوبه
اما در برابر توهینای این خانم دیگه نباید به این روش ادامه بدین و باید برای خودتون حرمت قائل شین
منم سه تا فرضیه در مورد این خانم دارم.
به زور خانوادش ازدواج کرده،حالا با توهین به شما جلوی خانوادش اعتراضشو نشون می ده.
از سلامت روان برخوردار نیست به اون نشون که چند روز پیش گفتی 4 روز زنگ نزدی اونم گریه
کرده که چرا زنگ نزدی،دیروز که پیشش بودی اون رفتارو کرد.
از شما بیزاره و هر کاری برای آزارت می کنه بازم به نشون 4 روز زنگ نزدن و برخورد دیروزش.
همون مثل لب چشمه،لب تشنه.
آقای محترم،
با تحمل رفتارهای این خانم، روح و روان شما آسیب جدی می بینه. بعد که جدا شدید و زندگی جدیدی را شروع کردید، خانم بعدی است که چوب این فشارها را می خوره. چون شما دیگه یک آدم نرمال نیستید و در اثر این فشارها و تحقیرها و تحمل کردنها تغییر کردید.
هر کدام از فرضیه های دوستان که درست باشد، راه حلش طلاق است. چه فرقی می کند که این خانم بیمار روانی است یا شما را نمی خواهد یا .... مگر شما ازدواج کرده اید که از یک بیمار روانی پرستاری کنید؟
سلام دوست عزيز. طلاق چيه؟ من يك ساعته دارم سه تا تاپيك شما رو ميخونم.:311: حداقل يه مقدار صبر كنيد.
(شوخي كردم)
ببين دوست خوبم. بر خلاف تصور خيلي از آقايون، خانومايي هستند كه دوست دارن مردشون، واقعا مرد باشه. در حقيقت چنين زني رو فقط يه مرد مقتدر ميتونه نگه اش داره. اين كاملا مشهوده كه خانوم شما جز اين دسته از افراده. خانوم شما دنيايي پر از آزادي رو تجربه ميكنه. كار مستقل و مغازه و وضعيت مال خوب و تسلط بر همسر (سه بار بگو غلط كردم و نيا خونمون ) و ....
اينجور خانوما دوست دارن در روحيه نيز آزاد و رها باشند همانگونه كه در اجتماع هستند. بنابراين همسر شما از اين كه يه شخصي مثل شما محبت رو ازش گدايي كنه، خوشش نمياد. بلكه دوست داره يه نفر باشه، كه اون مجبور شه محبتو ازش گدايي كنه. پس بايد يه مدت اجازه بدين اون بياد دنبالتون.
همچنين شما يه مردين. شجاع باشين، نيازي نيست ازش بترسين. چرا انقدر ازش حساب ميبرين؟ بذاريد قدرت شما رو ببينه. مرد بايد مقتدر باشه تا زن در كنارش احساس امنيت كنه. وگرنه خداوند احساس زن و مرد رو مشابه قرار ميداد. اگر مردها از زن ها مغرور ترند، به خاطر اينه كه زن ها اين غرور رو دوست دارند. همانطور كه مرد ها عشوه گري زنان رو دوست دارند. زن نياز داره واقعا احساس كنه يكي قدرتمند تر از خودش در كنارشه، نه يكي ضعيف تر از خودش و البته وابسته بهش. (البته بهش ظلم نكنيد)
اين هم يه روشه. به هر حال به امتحانش مي ارزه. هان؟
شب بارانی عزیز،
مگه بقیه ما خانمها علیل و ذلیل هستیم یا محتاج نون شب که به همسرانمون یا همسر خواهرمون فحش نمی دیم و ... این رفتارهای زشت هیچ ربطی به اقتدار و استقلال و ... نداره.
سه بار بگو غلط کردم ! نیا خونمون ! گل را از ماشین پرت کردن و ... همه و همه نشانه ی بیماری شدید روانی است. این خانم اصلا حالش خوب نیست. تصمصم با آقاست که می خواد با یک بیمار روانی زندگی کند یا خیر.
چرا اصرار دارید که به هر زحمتی و ترفندی شده دلیل و توجیه برای رفتارهای این خانم پیدا کنید؟
اگر اقتدار داشت در ازدواج دومش، اجباری به عقد کسی درنمی اومد. اگر استقلال داشت، بخاطر تصمیم اشتباه زندگی یک مرد بی خبر را به بن بست نمی کشوند.
mta عزیز
به شخصه منم فکر می کنم که حتی اگر شوهرم رو دوست نداشتم لااقل انسانیت که داشتم، بنابراین هیچوقت باهاش اینطور برخورد نمی کردم، اگر کسی را دوست نداشته باشی می توانی بهش توجه نکنی، اهمیت ندهی و هزار رفتارت نشانگر این دوست نداشتن باشد، ولی فحش و ناسزا و تمسخر و تحقیر آن هم در جمع؟!
برادرم من فکر می کنم علاوه بر مواردی که دوستان گفتند، ایشان در زمینه تربیت خانوادگی هم مشکل جدی دارند، یعنی بر خلاف ظاهری که می بینید و در جریان هست، یک پشت پرده ای هست که شما نمی بینید، پشت این خانواده خوب و شریف مسائل دیگری در جریان بوده و هست که شما نمی دانید.
ببینید دوست من من زنهای زیادی دیده ام که خیانت دیده اند، یا مثل من در یک رابطه معیوب مدتها زندگی کرده اند، یکی از پیشکسوتان همین تالار اینطوری بوده است به مدت نزدیک بیست سال در یک مشکل جدی دست و پا زده، ولی بعد چه شده؟ آیا برخوردهای اینچنینی داشته؟ زنی که خیانت دیده فقط از تکرار خیانت می ترسد و نه چیز دیگر، مسخر کردن کادو چه ربطی به خیانت دارد؟
ضمنا من یک طرف قضیه یک زن مستقل مرفه می بینم ، از طرف دیگر فرضیه ای که اشان به اجبار با شما ازدواج کرده، خوب اگر کسی ایشان را مجبور کرده،؛ که اصولا زن مستقل و مطلقه را کسی نمیتواند مجبور کند شرعا و قانونا، و اگر کسی قدرت این را داشت که ایشان را مجبور می کرد؛ الان ایشان چنین رفتارهای بیباک و نترسی نداشت.
دوست من هر دلیلی که می خواهد داشته باشد، رفتارهای خانوم شما به غایت غیر قابل قبول و غیرعادی هست. بنابراین تا دیر نشده فکری به حال خود بکنید، زندگی سوختن و ساختن از شش ماه اول ازدواج نیست