RE: آیا گناه من اینه که نجیبم؟
سلام به همه ی دوستان خوب و همراهم
احساس میکنم بحثمون یه خورده قاطی پاتی شد، برای روشن شدن مطالب توضیحاتی در چند مورد میدم:
1. من همون طور که قبلا هم اشاره کردم اصلا با ازدواج سنتی مخالف نیستم و حتی به دلایلی که خارپشت اشاره کرد این روشو مطمئن تر میدونم و اگه کیسی باشه که معیارهای منو داشته باشه مطئنا بعد از چند جلسه می تونم عاشقش بشم:43: :227:. اما مشکل اینجاست که به دلیل نوع ظاهر و شاید برخورد من و خانواده م که به عنوان یه خانواده ی مذهبی شناخته میشه اغلب افرادی که از این طریق اقدام به خواستگاری میکنن، آدمای صرفا مذهبی هستن برای مثال من تو خواستگارام دو تا طلبه داشتم و جالبه که اونا واقعا فک میکنن من کیس مناسبی براشون هستم. از طرفی هم به دلیل 1. نوع پوششم (کسی جرئت نمیکنه بیاد جلو)2. نوع برخوردم (رعایت شدید محدوده های اخلاقی) و 3. نوع شخصیتم (درونگرا) نمیتونم انتخاب های خارج از محیط خانواده داشته باشم.
2. Yasaجون از اینکه بام همدردی کردی ممنون، آره آموزشگاه زبان تدریس میکنم اما اول اسمم " میم" نیست. در ضمن فک کنم منظور خارپشت ازین که گفتن سنتی بودن مساوی امل بودن نیست و ازین بابت احساس تاسف کردن منظور نظرشون کلی بود و من هم اینو قبول دارم. این واژه نه تنها در مورد خواستگاری به کار برده میشه بلکه خیلی جاهای دیگه هم استفاده میشه مثلا به کسی که به اصول پایبند باشه و سعی کنه حدود شرعی رو رعایت کنه سنتی گفته میشه همون طور که همین جا توی تالارم عده ای منو سنتی خطاب کردن و متاسفانه خیلیا همین سنتی بودنو نشونه ی امل بودن افراد میدونن، یادمه تو دانشگاه برای یه کار گروهی با دختری که به لحاظ ظاهر با من متفاوت بود همکاری داشتم بعد از مدتی به من گفت من فک میکردم تو خیلی امل باشی، و گاهی نوع برخورد افراد جامعه واقعا آزاردهنده ست. بعضی وقتا آرزو میکنم کاش ظاهر همه شبیه به هم بود تا صرفا از روی ظاهر کسی اون رو جزء گروهی خاص دسته بندی نکنن.
3. shabe barooni معتقده باید ارتباط با جنس مخالف وجود داشته باشه اما ارتباط صحیح و به قصد ازدواج. پس یعنی آدم فقط می تونه با کسایی وارد گفتگو بشه که قصد ازدواج باهاشونو داشته باشه؟خب آدم که از اول قصد ازدواج با کسیو نداره.یا منظورتون این بود که وارد گفتکو و رابطه بشن به این نیت که شاید قصد ازدواج هم پیش بیاد؟
ببخشید طولانی شد:163:
RE: آیا گناه من اینه که نجیبم؟
به نظر من اینکه شما رعایت خیلی از موارد رو میکنید خیلی خوبه و باید توجه کنید خیلی خانواده شبیه فرهنگ خانواده شما هم وجود داره اما شما هم نباید انتظار داشته باشید که مثلا تو دانشگاه یه پسران زیادی مثلا بیاید به شما پیشنهاد ازدواح بدهند:چرا؟چون پسر با چند حالت شیفته دختر میشه و فکر پیشنهاد به سر ش می زنه(آدم به آدم وسن به سن فرق میکنه):1-چهره زیبا 2-اخلاق زیبا 3-خوش پوشی (شاید این مورد عجیب باشه ولی من خودم دیدم!) 4-فرهنگ یکسان 5-اشتراکات مذهبی و عقیدتی و اجتماعی و....شاید موارد دیگر
از اونجایی که شما در مکان های مختلف بسیار محدود با اقایان ارتباط بر قرار میکنید و اگر هم ارتباطی باشه با رعایت حد و شرع پس به نظر من موارد 2و4و5 کلا قابل نمایان شدن نیست(شایدم خیلی کم) مگر با شناخت قبلی از شما و خانواده شما و... .البته قبول دارم که نیابد همه موارد همش در برخورد اول قابل نمایان شدن باشه اما حداقلی از این موارد باید دیده بشه و سر نخ های از این موارد باید دست طرف بیاد تا بتونه به شما فکر کنه..
در مورد رعایت حجاب هم همون طور که همه گفتن مطمئنا هم عقیده شما هست و با دیدن شما مطمئنا نظرش جلب میشه...
به نظر من اینکه یک فرد اجتماعی باشه خیلی میتونه در ازدواجش کمکش کنه.اینکه شما بتونید مثلا در همون اموزشگاه زبان با اساتید اقا به بحث و گفتگو بشینید حتی با رعایت حد و قوانین باعث مبشه اخلاق زیبا و عقاید زیباتر شما به طرف نمایش داده بشه.مثلا خیلی از پسر ها دوست دارند همسرشون در صحبت با اقایان نامحرم دیگه خیلی سنگین و با نجابت اما محکم باشه،اما ممکنه (نمی دونم شما چجوری هستید)بعضی خانم ها اصلا صحبت کردن با مرد نا محرم رو مگر در حالتی که لازم باشه ،کاملا اشتباه میدونند که به نظر شخصی من این کار اشتباهی هست.چون صحبت و برقراری ارتباط کلامی به نظر من جز موارد مهم شناخت اجتماعی افراد از یکدیگر هست.
در اخر هم بگم :من کارشناس نیستم اما از دید یک پسر که دوست داره همسر مذهبی و محجبه اما کاملا اجتماعی انتخاب کنه شما رو نقد کردم.
موفق باشید:72:
RE: آیا گناه من اینه که نجیبم؟
دختر خوب و مهربون فکر کنم بچه ها راهنمایی لازم رو کردند. کمی خوش مشرب تر باشید یا همن ازدواج سنتی را انتخاب کنید. به هر حال باید یکی را بر دیگری ترجیح بدید. من خودم آدم خیلی خجالتی بودم به طوری که در دوره لیسانسم جواب سلام پسرهای همکلاسی را هم نمیدادم. اما با دخترها خیلی صمیمی و خوش برخورد بودم. در ضمن از ازدواج سنتی هم متنفر بودم. هیچ وقت هم هیچ خواستگار سنتی را توی خانه راه ندادم. مادر دیگه فقط میگفت : فلانی هم خواستگاری کرده من گفتم نه!... یعنی از اول راه ازدواجم را خودم مشخص کرده بودم. آخرش هم توی دوره فوق با شوهرم آشنا شدم حالا به خوبی و بدیش کاری ندارم. چیزی که باید بیشتر به فکرش باشی همون معیارهای ازدواج وگرنه هر دختری که قصد ازدواج داشته باشه بالاخره ازدواج میکنه. شما خودتون هر طوری که میخواین طرف مقابل باشه خودتون هم باید همونطوری باشید. راستش این چیزی که شما میخواین خیلی کمیابه. یعنی من یکی که ندیدم. اما شما اگر دیدید خوب خوش بحالتون میشه انشاء .... فقط مواظب باشید سختگیری بیش از اندازه نشه خدای نکرده به هر حال ما همگی براتون آرزو میکنیم که هر چه زودتر به خواسته هاتون برسید. به امید خدا
RE: آیا گناه من اینه که نجیبم؟
طره, دوست عزيز من كاملا دركت ميكنم. :46:
اين الان واقعا مشكل خيلى هاست.
من فارغ التحصيل ارشد /برعكس تو برونگرا هستم و ارتباطم با پسرها ريلكس و طبيعيه ... البته من هم هيچ وقت دوست پسر نداشتم (ولى اگه به جايى برسم كه حس كنم زندگيم داره پوچ ميشه و دارم مشكل پيدا ميكنم, اونوقته كه حتما با يكى دوست خواهم شد گرچه اينو به هيچ وجه ترجيح نميدم).
تا اين اواخر شايد اونقدر ازدواج برام مهم نبود ولى از وقتى از يه دانشگاه خارج از كشور پذيرش گرفتم و افتادم دنبال كاراى رفتن, انگار اين حس تنهايي ديگه داره از صرفا يك "حس",,, آزاردهنده تر ميشه.
حالا دلهره ها و ترسهاى تنها تو يه مملكت غريب بودن بماند...
بدتر هم اينه كه وقتى آدم توى يه جمعى باشه كه ايرانى كمتره شانس پيدا كردن ايده آلش كمتر ميشه.
خواستم هم باهات همدردى كرده باشم هم بگم مشكل به هيچ وجه از تو نيست عزيزم, مشكل بطور كلى از شرايط بد اجتماعيه ... خيلي ها با سن بالاتر از ماها هنوز همچين مشكلاتيو دارن/
به نظرم مهمترين ويژگى كه يك دختر تو شرايط ماها بايد داشته باشه اعتماد به نفسه,
گرچه ميدونم تو اين شرايط حفظ كردن اعتماد به نفس و اينكه آدم به تنهايى فكر نكنه و خودشو شاد نشون بده واقعا واقعا سخته...
برات آرزوى خوشبختى دارم عروس خانم آينده :72:
RE: آیا گناه من اینه که نجیبم؟
طره جان مشکل من تا حدودی شبیه شماست با این تفاوت که من مانتویی هستم و آرایش میکنم. البته درسته شیک میپوشم و به خودم می رسم ولی هیچ وقت جلف نبودم. من نماز می خونم و واجباتمو تا جایی که بتونم انجام میدم ولی همه از رو ظاهر من قضاوت میکنن و برا ازدواج روم حساب نمیکنن!
شاید ظاهر من یه جورایی با اعتقاداتم در تضاد باشه البته به نظر جامعه!
اینو گفتم که بدونی بر عکسشم هست یعنی برای ما دخترای مانتویی.
RE: آیا گناه من اینه که نجیبم؟
مجددا تاكيد ميكنم كه مشكل طره حجاب و چادر و ...نيست...
دوست عزيز شما مشكلت چيز ديگه ايست......مشكل اينه كه شما نميدوني چطور بايد ارتباط برقرار كني؟سيگنالهاي مردونه رو نشناختي در نتيجه به هيچ مردي اجازه نميدي كه نزديك بشه مبادا نيت بدي داشته باشه...در حاليكه اگه اين سيگنال ها رو بشناسي ميتوني فرق حسن نيت و سو نيت رو درك كني...به نظر من به جاي ادامه اين تاپيك برو كتاب فروشي و چند تا از كتابهاي باربارا دي انجلس رو درباره مردا بخر و بخون...يا حتي توي سايت هاي روانشناسي يا حتي همين سايت بگرد و مقالاتي كه راجع به ويژگي هاي مردا و تفاوتشون با خانم ها رو هستن، بخون...كاري هم به حجاب و چادرت نداشته باش...
از دوستان همسرم خانم هاي چادري و فوق العاده اجتماعي ديدم كه باورم نميشد يه خانم با حجاب انقدر روابطش گسترده باشه حتي با جنس مخالف اما...اما در حد تعادل و نرمال
RE: آیا گناه من اینه که نجیبم؟
سلام
منم مشکل شما رو داشتم و چادری هم نبودم. طوری که هیچ کس باور نمی کرد من دوست پسر نداشته باشم. اونایی که من می خواستم جذب من نمیشدن بلد نبودم چجوری رفتار کنم هول می شدم،حرف نمیزدم، سوتی میدادم و حتی فرار میکردم تا جایی که رفتم پیش مشاور. میفهمم چی میگی. تو باید سرتو بالا بگیری وقتی راه میری، به اطرافت نگاه کنی، توی آینه نگاه کن و به خودت بگو که خودتو دوست داری برو تو جمع، بگو و بخند کم کم می بینی که اصلا برات مهم نیست که جذبت بشن و اون وقت، همونی که باید عاشق نجابتت بشه پیداش میشه. باور کن به من ثابت شده.
RE: آیا گناه من اینه که نجیبم؟
gh.sana عزیزم چقد تند و تیز جواب دادی و موضوعو بستی، البته من قصد کش دار کردن این تاپیکو ندارم و اگه طولانی شده از دوستان عذرخواهی میکنم.
در ضمن حرفای شمام قبول دارم و میدونم شاید من هنوز نتونستم نحوه ی ارتباط صحیح و موثر رو با جنس مخالف یاد بگیرم و سعی میکنم توصیه های شما و بقیه ی دوستانو بکار ببندم، اما هنوزم معتقدم تو این دور و زمونه داره در حق دخترای پاک و محجوب جفا میشه و متاسفانه عده ای با زرنگی خودشونو به جای دخترای پاک جا میزنن و...
فقط یه نکته ی دیگرو مطرح میکنم و خواهش میکنم در مورد اون هم منو از نظرات خوبتون بی بهره نذارید تا بعد یه جمع بندیه کلی از نظرات و دیدگاه های همه ی دوستان در این تاپیک داشته باشم.
و اما اون نکته: خیلی از دوستان در توصیه هاشون به من پیرامون بهبود روابط اجتماعی و یادگیری نحوه ی صحیح ارتباط با جنس مخالف از من خواستن در محیط هایی حضور پیدا کنم تا بتونم در فعالیت های گروهی شرکت کنم، اما متاسفانه چیزی که من تو این محیطا دیدم اصلا نمیشه اسمشو روابط سالم گذاشت، منظورم برای مثال شوخی ها و خنده های بی مورد یا صمیمیت های بیش از اندازه بین دو جنسه، یا تلاش برای جلب توجه همدیگه. من یه مدت عضو انجمن نجوم دانشگاه بودم اما نتونستم این وضعو تحمل کنم :97: این وضع نه تنها تو دانشگاه و بین دختر پسرا دیده میشه که تو ادارات و محیط های کاری هم هست. امیدوارم منظورمو خوب رسونده باشم، آیا واقعا به نظر شما این روابط سالمه؟
pak جان خیلی مختصر گفتی، الان دیگه مشکلت حل شده؟ میشه بگی از چه راهکارای دیگه ای استفاده کردی؟
RE: آیا گناه من اینه که نجیبم؟
ببینید خود من هم با این انجمن ها که ظاهر علمی بودن رو یدک می کشن , مواجه شدم...
متاسفانه جامعه همین طوری که شما می گید هست... ولی بد بینی زیاد هم درست نیست...
یک نکته خیلی مهم رو خدمتتون عرض کنم. جذاب بودن به هیچ وجه معنیش این نیست که شوخی های نا هنجار با فرد صورت بگیره ... شما می تونید شخصیت بسیار جذابی باشید و در عین حال جدی و محترم.
احساس می کنم شما هنوز تعریف درستی از جذابیت سالم در ذهنتون نیست
جذابیت شما می تونه علاوه بر ویژگی های اخلاقی و رفتاری در علم شما باشه. شما با علمتون می تونید گروه نزدیک به دانشتون رو بخودتون جذب کنید و این احتمال اشنایی شما با فرد هم ردیف خودتان رو بیشتر می کنه.
علاوه بر این همین سنگین بودن شما در هنگام مواجه شدن با پسری که دوست داره با شما به اصطلاح اختلاط کنه , خودش یک جذابیت برای شما محسوب میشه
RE: آیا گناه من اینه که نجیبم؟
خانم طره!
نجابت در صورتی دیده میشه که ظاهر بشه...
نجابت موجودیت پنهانی نیست.
نجابت همون اخلاق سالم و روی اصول وعقاید هست که باید با نمایان شدن دیده بشه.
اما چرا نجابت میتونه برای یک فرد مشکل ساز بشه:چون نجابت یک تعریف 2 جانبه است که در تقابل با جامعه است.جامعه هم متشکل از انواع مختلف اخلاقیات هست واین وظیفه شماست که این اخلافیات مسئولیت پذیرانه و سودجویانه رو تشخیص بدید و سعی کنید موارد مثبت انگارانه رو پپذیرید و برعکس رو ،خیر!..
همه مواردی که گفتم زمانی به 100% perfect شدن خواهد رسید که شما و من اون رو به مرور زمان تجربه کنیم.
در ضمن به نظر من ویژکی نجابت کمی ترسو هست ،پس بهتره از این به بعد شما با این ویژگی زیباتون:نجابتتون به دل جامعه بزنید و به خودتون نشون بدید که میتونید با مدیریت درست رابطه اجتماعی (که با ممکنه در ابتدا لغزش هایی کوچک داشته باشه) از خودتون یه انسان کامل اجتماعی بسازید و این کمال رو به نمایش بزارید و برای این روبط مرزهای مناسب تر نسبت به گذشته تعیین کنید تا سو استفاده نشه.دقت کنید نمونه هایی که به این سطح رسیدن در اطراف من زیاد دیده میشند از بعضی اساتید خانم در دانشگاهم تا... .پس امکان پذیر هست.
مراقب خودتون باشد:72: