RE: زندگی مشترک در خارج از کشور برای کسی مثل من
سلام دوستان.
نظراتتون رو خوندم. ممنون که من رو راهنمایی میکنید.
راستش نظرم رو درباره همه ی چیزایی که گفتید، توی پست های قبلی گفتم.
راجع به نظرات و تجربیات خودتون که در اختیارم گذاشتید ازتون ممنونم.
یاسا جان گفتی که:
نقل قول:
...و تا امامزاده داوود هم برم مادر محترم دق ميكنه
...
اما اگر ميتوني از خانواده جدا شي...
راستش من توی خودم میبینم که میتونم. اما دیروز که داشتم با مادرم صحبت میکردم، گفت "از اون روز که بحث این خواستگاره شده، من همش رفتم توی فکر. میگم اگه تو نباشی خونه چقدر سوت و کور میشه. من چیکار کنم اونوقت؟"
راستش تنها نگرانیم مادرمه. قبلاً پیش خودم فکر میکردم که وقتی که ازدواج کنم حتماً هفته ای 2، 3 بار میام و به مامان سر میزنم. اما الان...!
اون مطلبی که در مورد دین هم گفتی، باهات موافقم. اعتقادی که با یه تغییر مکان از دست بره، اصلاً اعتقاد نبوده.
اما بیشتر نگران این بودم که نکنه شرایط اونجا اذیتم کنه. که دوستان توضیحات زیاد و مفیدی در این مورد دادن.
RE: زندگی مشترک در خارج از کشور برای کسی مثل من
سلام دختر مهربونِ مهربون:46:
من همه تاپیکت رو نخوندم اما فکر میکنم متوجه شدم جریان چیه؟
من هم نظر شخصی خودم رو میگم.
من که به هیچ وجه حاضر نیستم برم جایی غیر از ایران زندگی کنم اما تو ایران هر شهر یا استانی باشه فرقی نمیکنه در صورتی که همسر و همدمم خوب باشه:43:
اما خارج از ایران اصلا و ابدا:163:
سیروا فی الارض خوبه اما وقتی پای اعتقادات و دینت وسط بیاد، خیلی باید محتاط باشی چون مسمله که تو یه کشور غیر اسلامی، مسلمان خیلی اذیتها میشه که یا باید چشمش رو روی همه چیز ببنده که این امکان نداره یا اینکه با دیدن هر کار ناجور و بی احترامی و توهین یا ... واکنش نشون بده و مدام در حالت نا امنی از این لحاظ به سر ببره و دردسرهای دیگه.
برای محک دین و میزان ایمان لازم نیست بریم کشور دیگه ای و ایمانمون رو بسنجیم.ما میتونیم نه تنها تو کشور خودمون بلکه تو خونه خودمون نشون بدیم چقدر مومن هستیم و تا چه حد محکم هستیم و تحت چه شرایطی میتونیم مسیر حق رو دور بزنیم و برگردیم!
البته کسانی که بنابه هر دلیل موجهی جایی غیر از ایران زندگی میکنند و موفق هم هستند قابل تحسین هستند مثل اقای کامران و Hamed65 و دیگرانی که من نمی شناسم.منظور من چنین کسانی نیست اما معتقدم تا وقتی که ضرورتی (ضرورت به معنای واقعی!) ایجاد نشده و میتونیم تو کشور خودمون خوب باشیم و ایمانمون رو حفظ کنیم، بیرون رفتن از ایران درست نیست هرچند خیلی وقته سفر خارج از کشور هم مثل خیلی چیزهای دیگه مد یا عرف یا ... شده در حالیکه اکثر این سفرها نه تنها ضروی نیست بلکه ...
برای همین میگم تا جایی که امکان داره هر کسی تو کشور خودش ازدواج کنه بهتره
ما برای امر به معروف و نهی از منکر هم اگر خطر جانی یا مالی یا عرضی و ابرویی داشته باشیم این امر واجب ازمون ساقط میشه(حالا خارج از کشور که دیگه از این لحاظ همیشه باشید ترکش کنیم چون خطرش از هر لحاظ هست!) حالا بریم خارج با این توجیه که باید ایمانمون رو حفض کنیم وگرنه همون بهتر که نباشه!
RE: زندگی مشترک در خارج از کشور برای کسی مثل من
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرانک1389
سیروا فی الارض خوبه اما وقتی پای اعتقادات و دینت وسط بیاد،
خوب فرانك عزيز خدا خودش هم ميدونسته كه وقتي سيروافي الارض ميكني اصولا پاي اعتقادات و دينت هم وسط مياد وگرنه در ادامه ي آيه به تعقل توصيه نميكرد...
نظر شما البته قابل احترامه اما من ميگم ...
امان از دست اين ترسها ... :305:
امان از ترسهايي كه مارو در دنيا كاملا در ركود نگهداشته چه از لحاظ فكري، چه مادي چه ...
آدم بايد ترسهاشو بذاره كنار ...
به قول دكتر شريعتي :
من رقص دختران هندي كه از سر عشق است را بيشتر از نماز پدر و مادرم دوست دارم كه تنها از روي ترس است!
دختر مهربون جونم:72:
من اعتقاد دارم ما دخترها با اين وابستگيهامون واقعا زندگيمونو خواب كرديم . من يه دوست دارم كه به خاطر مادرش حتي ازدواج هم نميكنه. ميگه تنها ميشه :163:
مطمئن باش كه در آخرت خدا به خاطر اين كارش بهش نگاه هم نميكنه :160:
احسان به پدر و مادر درست . اما اين وابستگي معنيش احسان نيست! شايد اگر ازدواج ميكرد و گاهي از نظر مالي به ايشون كمك ميكرد احسان بزرگتري بود يا اينكه اجازه ميداد مادرش نوه هاشو ببينه ...
به هر حال درسته مادر و پدر به گردن فرزندشون حق دارند اما خدا رو شكر تا وقتي سالمند و پدرتون هم هست و ... نيازي هم نيست مدام فرزندانشون رو متصل به خودشون بخواهند و جلوي پيشرفتشون رو بگيرند ...
اما اگر ميبيني مادرت واقعا تحمل دوري رو نداره ...
يا مثلا مثل من دختر يكي يه دونه اي ...
يا مادرو پدرت بيمارو ناتوانند از خواستگارت بگذر ...
درواقع با خدا معامله كن:72: ... كه من به خاطر والدينم گذشتم تو هم به من نظر لطف داشته باش و ...
RE: زندگی مشترک در خارج از کشور برای کسی مثل من
این تاپیک به جایی رسیده که انگار همه چیز حله و سوال اینه که دختر مهربون با این بنده خدا ازدواج کنه یا نه!
دختر مهربون، اصلاً گذاشتی بنده خدا بیاد خواستگاری؟
مسئله اصلی اینه که شما و خواستگارت اصلاً مناسب هم هستید یا خیر.
یک مسئله ای رو می خواستم بگم.
اقوام و دوستانم در در ایران هستند که همگی در خانواده های مشابه بزرگ شدیم و پدر مادرانمان مذهبی بودند.
فقط من از بچگی اومدم اینجا، و اونها ایران موندند.
الآن می تونم بگم که تقریباً هیچ کدوم از همسن های من در ایران حتی 1 رکعت نماز هم نمی خوانند!
البته این که من حداقل این نصف ایمان زبانی رو دارم رو تنها و تنها از لطف خدا و زحمات مادرم می دونم.
ولی شاید من هم ایران بودم، الآن مثل اونها بودم.
من هیچ وقت به دختر مهربون نگفتم که اگه بری کانادا، ایمانت به خطر می افته!
فقط گفتم که به دلیل اعتقاداتی که داری و به دلیل تفاوت فرهنگی، کمی اذیت می شوی. چون با بقیه تفاوت داری. دلایلش رو هم گفتم.
و همینطور گفتم که مهاجرت خودش سخته و انرژی زیادی می بره.
و همینطور می گم که خیلی خیلی خوب باید تحقیق کنی که اونجا شرایط چطوریه.
به خصوص که خود خواستگارت هنوز اونجا نرفته. شاید بهتر باشه اول اون بره، ببینه اصلاً می توانه خرج زندگی خودش رو در بیاره...
حالا با این حال، همه اینها به کنار.
به ما نگفتی که آخرسر اصلاً جلسه خواستگاری برگزار شد یا نه؟
ببینید که چقدر مناسب هم هستید.
یک دفعه دیدی واقعاً خیلی به هم می خورید، و شما به خاطر اون حاضر شدی سختی مهاجرت رو بپذیری.
یا اینکه اون به خاطر شما حاضر شد از این مهاجرت بگذره!
RE: زندگی مشترک در خارج از کشور برای کسی مثل من
نقل قول:
نوشته اصلی توسط yasa
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرانک1389
سیروا فی الارض خوبه اما وقتی پای اعتقادات و دینت وسط بیاد،
خوب فرانك عزيز خدا خودش هم ميدونسته كه وقتي سيروافي الارض ميكني اصولا پاي اعتقادات و دينت هم وسط مياد وگرنه در ادامه ي آيه به تعقل توصيه نميكرد...
نظر شما البته قابل احترامه اما من ميگم ...
امان از دست اين ترسها ... :305:
امان از ترسهايي كه مارو در دنيا كاملا در ركود نگهداشته چه از لحاظ فكري، چه مادي چه ...
آدم بايد ترسهاشو بذاره كنار ...
به قول دكتر شريعتي :
من رقص دختران هندي كه از سر عشق است را بيشتر از نماز پدر و مادرم دوست دارم كه تنها از روي ترس است!
خانم یاسای عزیز
من هم یقین دارم که خداوند هر حکمی که داده از روی حکمت و علم مطلقش بوده اما همین خدا به ما هم اختیار و عقل داده و تا جایی که ممکنه باید بهترین راه رو انتخاب کنیم.
من میدونم شما هم میدونید که چند سالی میشه که سفر خارج رفتن " مد " شده ( باز هم میگم منظور من کسانی که بنا به ضرورت سفر میکنند نیست).
خدا وکیلی چند نفر از این سیل مهاجران به خاطر " سیروا فی الارض " مهاجرت میکنند؟؟
چند نفر به این مسئله فکر میکنند؟؟؟
اصلا کسی فکر میکنه ؟؟
من که میگم نه مگر یه عده انگشت شمار!
البته بعضیها هستند که نگران این مسائل هستند اما همون عده انگشت شمار هستند که به خاطر " عبرت آموزی از سرگذشت دیگران و تاریخ " که باید نتیجه همون " سیروا فی الارض " باشه سفر میکنند.
خیلیها به خاطر ادامه تحصیل میرن و از این خیلیها عده ای مراقب خودشون و اعتقاداتشون هم هستندکه این عالیه اما حیف که اکثرا به دلایل دیگه میرن!
یاسا جان!
این که شما گفتی " ترس" نیست بلکه نتیجه " تعقل " هست که اگر یک مسلمان تعقل کنه بجز موارد ضرورت برای" اقامت" جایی غیر از یک کشور اسلامی نمیره اما میتونه بعنوان گردش و تفریح هرجایی بره سفر.
آخه هر مشکل و کار و ... رو که نباید تجربه کرد تا ثابت کنیم نمی ترسیم!
این شجاعت و پیشرفت نیست!
اما یه سوال در مورد جمله ای که نقل کردی :
من واقعا نمیدونم آدم چرا باید از روی ترس (البته از غیر خدا) نماز بخونه وقتی نماز یه مسئله شخصیه و به کس دیگری مربوط نمیشه ؟؟
RE: زندگی مشترک در خارج از کشور برای کسی مثل من
فکر می کنم دختر مهربون الان دیگه به نتیجه مطلوب رسیده باشه
و با توجه به شرایط خودش تصمیمش رو گرفته باشه
موفق باشی
RE: زندگی مشترک در خارج از کشور برای کسی مثل من
سلام
می دونم بحث انحرافیه و اصلا اصل بحث اینه که اصلا این آقا مناسب خانم دختر مهربان هستند یا خیر؟
اما چون بحث داره به این مسائل کشیده می شه اجازه می خوام مقداری توضیح دهم:
۱. در اسلام مهاجرت از کارهای مثبت است و ويژگی مومنین است و در شرایطی واجب است. اما چه مهاجرتی؟
مهاجرا الی الله
یعنی مهاجرتی که به نزدیکی بیشتر به خدا منجر شود. یعنی برای مثال اگر شما در مملکتی زندگی می کنید که نمی توانید احکام دینی تان را انجام دهید مهاجرت بر شما واجب می شود. در آن دنیا می پرسند مگر زمین خدا وسیع نبود؟ چرا مهاجرت نکردی؟
پس مهاجرت به سمت خداست که در اسلام توصیه شده است.
۲. در احکام آمده است مهاجرت به جایی که نمی توان وظایف دینی را در آنجا انجام داد سفر حرام است و در چنین سفری نماز کامل است و ...
یعنی مهاجرت وقتی به جای الی الله بودن به سمت غیر خدا باشد مهاجرت حرام است.
۳. سوالی که پیش می آید این است که آیا سفر به خارج از ایران مهاجرت به سمت خداست یا به سمت دور شدن از خدا؟
آقای سید ۱۳۸۷ با بحث در مورد سیستم به این نتیجه می رسند که چون سیستم در آنجا به جای آن که دروغ و بی نظمی و ... را به فرد تحمیل کند او را از آن باز می دارد می تواند این مهاجرت الی الله باشد. یعنی سیستم مذکور را سیستمی می داند که «اسلامی» تر است.
آیا چنین مهاجرتی می تواند الی الله باشد؟ در صدر اسلام افرادی از مسلمانان برای انجام وظیفه ی دینی شان به حبشه مهاجرت کردند. سیستم حبشه اسلامی نبود اما شرایط انجام وظیفه ی اسلامی را فراهم می کرد پس مهاجرتی پسندیده بود که اسلام به آن سفارش می کرد.
از طرف دیگر برخی دیگر معتقدند این مهاجرت نمی تواند الی الله باشد. چون از سیستمی که اسلامی است و انجام وظیفه ی دینی در آن بسیار راحت تر است به سیستم دیگری مهاجرت می شود که انجام وظیفه ی دینی اگر غیرممکن نباشد سخت است و با مشقت همراه است.
طبق فرض مذکور این مهاجرت می تواند مکروه یا حرام باشد. یعنی اگر انجام وظیفه ی دینی را مشکل می بینید مکروه و اگر غیر ممکن می بینید حرام!
۴. سوال این جاست که تمام افرادی که به خارج سفر می کنند فعل مکروه یا حرام انجام می دهند؟
این سوالی نیست که بتوان با بلی و خیر پاسخ داد. اول این که ممکن است کسی مانند سید ۱۳۸۷ واقعا به این نتیجه برسد که در سیستمی مانند سیستمی که توصیف کردند انجام وظیفه ی دینی برایشان ممکن تر است. پس ایشان اگر این استدلال را واقعا قبول داشته باشند ( و بتوانند در آن دنیا برای آن پاسخ دهند) این مهاجرتشان می شود الی الله!
از طرف دیگر ممکن است کسی کار دیگر یا وظیفه ی دیگری برای او حکم دیگری را برای او به وجود آورد. یعنی کسی برای مثال به این نتیجه برسد که اگر برای تحصیل به خارج از کشور برود می تواند با دانش بیشتری به جامعه اش خدمت کند. باز هم نیت او این سفر را الی الله می کند.
یکی از مشکلات تحصیل در ایران این است که عمر انسان را تلف می کنند! یعنی فوق لیسانس دو ساله می شود سه سال و دکترا که در اکثر کشورها ۳ سال و نهایتا ۴ سال و در سخت ترین دانشگاه های دنیا ۴ سال و نیم طول می کشد در ایران در دانشگاه های معمولی ۶ سال طول می کشد!
کسی ممکن است فکر کند بابت این عمری که بابت این کار مسخره صرف می کند نمی تواند در آخرت پاسخگو باشد پس مهاجرت به خارج برای ادامه تحصیل را انتخاب کند. در این حالت هم چون هدف او نجات عمرش از کار بیهوده است این سفر الی الله است.
به هر حال مساله این است که در نهایت که «یسئلونک عن النعیم» بتوانیم بابت این عمر صرف شده پاسخگو باشیم.
نتیجه گیری در مورد این که این مهاجرت به سمت خداست یا به سمت دنیا و غیر خدا به نیت خودتان برمی گردد و به عهده ی خودتان است.
ببخشید مفصل شد. در نهایت همان جور که آقا حامد گفتند مساله اصلی چیز دیگری است.
یا علی
RE: زندگی مشترک در خارج از کشور برای کسی مثل من
سلام
دوستان ممنونم که پیگیری فرمودید.
در هر صورت قضیه منتفی شد.
امیدوارم تجربیاتی که دوستان در اختیار من و این تالار قرار دادن، برای سایر دوستانی که ممکنه شرایط مشابهی براشون پیش بیاد مفید باشه. از همتون ممنونم.