RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
عزیزم مطمئن باش اگر تحمل کنی اصلا درست نمی شه. منظورم طلاف گرفتن نیست اما تن دادن به این رفتار فقط همسرت رو تشویق به ادامه این کار می کنه. ببین می دونی که ظالم فقط وقتی می تونه ظلم کنه که مظلومی باشه.
راستی گفتی که کار می کنی. پس احتمالا می تونی از پس خودت بر بیای و ادم زرنگی هستی.
تنها پیشنهادی که الان می تونم بگم اینه که تا اونجا که می تونی بهانه دستش نده تا دعوا شروع نکنه. و اگرم دعوایی شروع شد سعی کن با این حرف که درکت می کنم عصبانی هستی و این مهارتها که بهت گفتم ارومش کنی. به نظرم همسر شما با خصوصیاتی که شرح دادید دچار یک بیماری هستش و باید درمان بشه. ای کاش مسولین سایت بیان نظر بدن.
اما تا اون مدت خواهش می کنم سعی کن تا اونجا که می تونی بهانه دستش ندی.
در ضمن قانون طرفدار زنی است کع از شوهرش کتک می خوره. در ایران.
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
راستی من یه تجربه دارم توی این زمینه
یادمه اوایل ازدواج که نه من و نه شوهرم هیچ مهارتی کسب نکرده بودیم با هم که دعوامون می شد اون صداش رو بالا می برد و من از این حالت خیلی خیلی می ترسیدم و همش سعی می کردم یه جوری صداش رو پایین بیاره ولی اوضاع بدتر می شد، (البته شوهر من اصلا دست به زن نداره)یه روز به خودم گفتم چقدر هی بگم هیس هیس و غصه بخورم که الان همسایه ها شنیدند و ال شد و بل شد!!! صداش رو که برد بالا من هم صدام رو بردم بالا، هر چی اون صداش رو بالاتر می برد من هم صدام رو بالاتر می بردم!!! باورتون نمی شه که چقدر تعجب کرده بود!!! :163:
بهش گفتم صدات رو بالا ببری من بیشتر بلدم صدام رو بالا ببرم اگه بخوام داد بزنم صدام بلندتر از تو هست.
بعد از آشتی و صلح بهش می گفتم که من از صدای بلند متنفرم و وقتی صدات رو بالا می بری بدم میاد. حالا این قضیه کلا حل شده و خدا رو شکر هیچ مشکلی ندارم.
بد نیست این خانم هم یکبار امتحان کنه، شاید شوهرش بفهمه که اون هم قدرتهایی داره!! نظرتون چیه؟؟ :303:
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
اصلا پیشنهاد نمی کنم. برای کسی که کتک زدن براش اب خوردنه این کار مثل اینه که بهترین بهانه رو بهش بدی. چون بیشتر از زدن لذت میبره.
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
سلام
من كه واقعا متعجبم!
ويژگي هاي همسر شما به نقل از خودتون:
-بدرفتاري
-بي احترامي
-تحقير شما
-بد دهني
-كتك زدن
-آزار جنسي
-خيانت
در جايي ديگه گفتين كه "زنگيمو دوست دارم"(!)كه من به شخصه هر چي فكر ميكنم نميتونم بفهمم چرا اين زندگي رو دوست دارين!! و اگه دوست دارين پس چرا اصلا احساس مشكل ميكنين كه بخواين دنبال راه حل بگردين!خب به اين زندگي كه دوسش دارين ادامه بدين و لذت ببرين!!
اگه منظورتون رو از اينكه "زندگيمو دوست دارم" توضيح بدين، به خدا خيلي خيلي ممنون ميشم!!:162:
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
سلام خانومي. دلم خيلي برات گرفت. كاش ميتونستم باري از غمت بردارم. عزيزم من هيچوقت توصيه به طلاق نميكنم ولي پست شما رو هرچي بيش تر جلو ميام بيش تر دلم ميگيره. با خوانوادت در ميون بذار. همه چيو از اول تا حالا. از خيانتاش از كتكاش. اشكال نداره كه اونا ناراحت بشن خوب خانواده و پدر و مادر حامي ما هستن همونطور كه ما بايد برا بچههامون باشيم. حواستو جمع كن بچهدار نشي. ادامه دادن رابطه به نظر من حداقل افسردگي به بار مياره. فكر نميكنم به نفعت باشه ادامه بدي.برات دعا ميكنم.:72:
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
بچه ها خواهش می کنم یه مقدار آرومتر!!!!!!!!!
خیلی دارید تند میرید و دقیقا از روی چند تا پست ایشون که مطمئنا از سر ناراحتی و درد و دل بوده اینقدر سریع دارید برای ایشون تصمیم میگیرید و دل می سوزونید و جوری دارید وانمود می کنید که همسر ایشون یه غوله!
باور کنید که توی یه زندگی زناشوئی این طور نیست که حتما یکی پر از مشکل باشه و دیگری عاری از هر گونه مشکل! ایشون نیاز به راهنمایی های سازنده ی شما دارند تا بتونند خوب فکر کنند و اگر راهنمایی میتونه به زندگی شون کمک کنه تصمیم بگیرند و قطعیش کنند!
این چیز عجیبی نیست که یه زن با وجود تمام مشکلات زندگیش و همسرش رو دوست داشته باشه! و مطمئنا همسر ایشون ویژگی های خوب دیگه ای حتما دارن که ایشون چندین ساله دارن باهاشون زندگی میکنند!
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
سلام دوستای خوبم و مرسی از نظرهاتون
نمی دونم چرا دوستان از داستان زندگی من تعجب می کنن !!!!!!
یه بار دیگه همین جا هم گفتم همه این چیز هایی که گفتم عین حقیقت زندگیم هست و حتی من دارم اونها رو خلاصه نویسی میکنم .
دوستای خوبم من تازه یک ماه هست که با این سایت اشنا شدم و عضو هستم و تازه چند روزه این تاپیک رو باز کردم... فکر میکنین واسه چی ؟!!
تو مدت این یک ماه فقط داشتم ارسالهای بقیه اعضای سایت رو می خوندم و می خواستم ببینم زندگی بقیه چه مشکلاتی داره و ایا کسی مثل من هست .... نه نبود هیچ زندگی شبیه مال من نبود . بودن افراد زیادی که شاید یکی یا دو تا از مشکلاتشون مثل من بوده ولی همه مشکلاتو با هم نداشتن ... نمی دونم چی بگم ... فقط برای خودم متاسم .
شاید بعضی از دوستان فکر می کنن من دارم از خودم داستان میسازم ولی نه ...فقط چیزایی رو دارم میگم که تو مدت این سه سال به سرم اومده .
بعضی از دوستان میگن چجوری داری این زندگی رو تحمل می کنی!!!؟ توضیح میدم که یه کم از تعجب دوستان شاید کم بشه :
اکثر دعواهایی که داشتیم واسه دوران عقد بوده و بیشترین ازار و اذیتم واسه مدت 2/5 سال عقدم بود که البته هنوز هم ادامه داره... خدا رو شاهد میگیرم همیشه وقتی که با هم دعوا داشتیم من خودمو قانع میکردم که اره این دعوا به خاطر طولانی شدن عقدمه، یا این که به خاطر سختگیری های خانوادمه ، یا اینکه نمیتونه تمایلات جنسیش رو کامل برطرف کنه ، یا اره من دارم دارم اذیتش میکنم و از این جور حرفا .... خلاصه خودمو قانع میکردم که دست خودش نیست و ازدواج کنیم درست میشه من دو سال و نیم رو با این تفکرات سپری کردم .( اینو بگم تو این مدت همیشه اگر من نمی خواستم که رابطه جنسی داشته باشیم شوهرم با زور این کارو میکرد و من مدام گریه می کردم ولی اصلا توجهی نمی کرد و به ظاهر لذت هم میبرد . نمی دونم چرا اینجوریه !!!!! اکثرا مردها با هزار عشوه و ناز با زنشون رابطه برقرار می کنن ولی توی رابطه ما حدود 90 درصد از رابطه هامون با زور بود . ترس من از مسئله بکارتم بود که شوهرم اصلا مراعات نمیکرد. از همین مسائل شد که من از رابطه زناشویی دلزده شدم و حتی حالا هم که یک ساله ازدواج کردم هیچ لذتی از این رابطه نمی برم و فقط کارم تظاهر کردنه )
یه چیز دیگه اینکه من اصلا ادم کینه ای نیستم و به زور می تونم خودمو یه روز عصبی نشون بدم و سریع یادم میره که چی شده و با یه معذرت خواهی و اصلاح رفتار همه چیز حل میشد. در ضمن من اصلا به خانوادش توجه نکرده بودم که چه ایرادای بزرگی دارن که قبلا توضیح دادم و این الان که اینجا هستم خیلی داره اذیتم میکنه .
شاید بعضی از دوستان بگن که گذشته ها گذشه ، ولی من دارم این مسائل رو میگم که شناخت شما از شخصیت شوهرم بیشتر بشه .
خلاصه ما ازدواج کردیم... اینجا که اومدم فهمیدم که رفتار شوهرم فقط به خاطر محیط و تربیتی که داشته هست. من حتی یک ساعت هم نمی تونم خانوادی شوهرم تحمل کنم .
توی این یک سال تقریبا هر روز بحث داریم به خاطر مسائل خیلی کوچیک ولی به جای بد کشیده نمی شه . حدودا 7 بار هم دعوای خیلی شدید داشتیم که خیلی کتک خوردم . اخریش هم واسه 20 روز پیشه و مسائلی که گفتم موقع دعوا کردنمون پیش میاد (پست های قبل ) واسه همین 7 باره .
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط lonely sky
به به دیگه بهتر از این نمی شه!!!
شما داری با مردی زندگی می کنی که یک ولع تمام نشدنی برای رابطه داره و ظاهرا نمی تونه خودش رو در برابر خواسته های جسمش کنترل کنه،
راستی نوشتی که هر شب رابطه دارید، برام جالبه بدونم این آقای شوهرتون توی دوره ... شما چکار می کنند؟؟
از طرف دیگه ایشون دست بزن هم دارند و نمی دونم سر چی ولی از برتری قدرتش داره علیه شما استفاده می کنه!!!! که یکی از منفورترین رفتارهاست!!!!
می شه بپرسم برای چی داری باهاش زندگی می کنی؟؟؟ تازه می گی که نمی تونی خصوصیت مثبتی ازش بیان کنی!!!!
لطفا یه دلیل برای من بیار ولی غیر از آبرو و اینکه مامانم غصه می خوره و ....
درسته شوهرم هیچ کنترلی روی هوسش نداره وقتی که بخواد نزدیکی داشته باشه باید انجام بشه حتی اگر من پریود باشم ، اگر با هم اشتی باشیم که من یه طوری بهش کمک میکنم که نیازش برطرف بشه . ولی اگر با هم قهر باشیم و دعوا کرده باشیم یا اینکه به هر دلیلی یکی دو روز نتونسته باشه خودشو ارضا کنه باید حتما از مقعد این کارو کنه ، یا خودمو در اختیارش بزارم یا اینکه با زور و وحشیانه ...( شاید باور نکنین ولی حتی 3 بار هم پیش اومده که دعوامون شده و من پریود بودم و اون .... ) امیدوارم متوجه شده باشین .... دیگه چیزی نمیگم !
2/5 سال تحمل کردم به امید اینکه با ازدواج همه چیز درست میشه و خودمو قانع کردم . ولی این یک سال نمی دونم چطور توجیهش کنم .
نه دیگه دوسش دارم و نه بهش وابسه هستم ، هزا بار ارزو کردم که بمیره و من از دستش خلاص بشم و مجبور نشم طلاق بگیرم .
گفتم که هیچ کس به جز خانواده خودش از مسائل من خبر نداره و همه فکر میکنن که زندگی من خوبه . من از خانوادم دور هستم و اونا زیاد نمی تونن سر بزنن ببینن که زندگیم چجوریه ، زمانی هم که من میرم پیششون وانمود میکنم که هیچ مشکلی نیست ..... خیلی اشتباه کردم که خانوادمو در جریان مشکلاتم نذاشتم ، حالا هم واقعا خجالت میکشم که بعد از این دروغها :همه چیز خوبه و مشکلی ندارم و از این حرفا برم بگم دارم طلاق میگیرم و اینقدر کتک خوردم و دارم برمیگردم . تو این مدت من فقط دروغ گفتم فقط تظاهر کردم حالا برم چی بگم ....
سرکوفتم میزنن ، ابروریزی میشه ، شوهرم میاد خونه بابام و دعوا راه میندازه و جلو همسایه زشت میشه ،تمام مدت دارم به این چیزا فکر می کنم
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط یکی یه دونه
درسته شوهرم هیچ کنترلی روی هوسش نداره وقتی که بخواد نزدیکی داشته باشه باید انجام بشه حتی اگر من پریود باشم ، اگر با هم اشتی باشیم که من یه طوری بهش کمک میکنم که نیازش برطرف بشه . ولی اگر با هم قهر باشیم و دعوا کرده باشیم یا اینکه به هر دلیلی یکی دو روز نتونسته باشه خودشو ارضا کنه باید حتما از مقعد این کارو کنه ، یا خودمو در اختیارش بزارم یا اینکه با زور و وحشیانه ...( شاید باور نکنین ولی حتی 3 بار هم پیش اومده که دعوامون شده و من پریود بودم و اون .... ) امیدوارم متوجه شده باشین .... دیگه چیزی نمیگم !
دوست عزیز از دست شما کار چندانی ساخته نیست . شوهر شما مشکل جنسی اساسی ای دارد و باید این قضیه را یک روانپزشک ( نه روانشناس یا مشاور ) بررسی تخصصی کند . لطفا با یک روانپزشک مجرب تماس بگیرید و مشکل خود را مطرح کنید. مسلما او از شما خواهد خواست که همسرتان را نزد او ببرید اما برای انجام این کار تمهیداتی لازم است که خود روانپزشک به شما خواهد گفت . حتما این کار را بکنید چون در صورت ادامه دادن روال موجود ، احتمال آسیب دیدگی شما جدی است .
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
اگر دوستای خوبم زحمت بکشن مطالبی رو که نوشتم و دقیق بخونن و منو راهنمایی کنن ممنون میشم می خوام تا اونجایی که میشه تلاش کنم و اگر جواب نگرفتم برم واسه طلاق. این دیگه اخرشه ...
در ضمن من تا حالا واسه قهر خونه بابام هم نرفتم از ترس اینکه میاد و اونجا ابروریزی راه میندازه میخوام اگر درست نشد یک بار برم و برای همیشه .