RE: اگه به جای من بودین چه کار میکردین؟
فرناز عزیزم
خواهر خوبی که من ندارم و تو هم نداری و حالا احساس می کنم که تو همون خواهری.
کلمه به کلمه ی حرفاتو درک میکنم چقدر زندگی ما به هم شبیه .
نداشتن یه نفر که حتی یه کم باهاش صحبت کنی تا از عقده های دلت کم بشه .... هر روز دارم حس می کنم
ارزوی اینکه ای کاش ازادانه با خانواده خودت رفت و امد داشته باشی و تو نترسی که ای وای الانه که یه حرف بدی بزنه ، الانه که یه ابروریزی راه بندازه . من حتی میترسم که خانوادم بیان و چند روز خونه من بمونن ، از زماین که میان فقط دلشوره دارم که کی تموم میشه و میرن خونشون
منم مثل شما وقتی نباشه یه نفس راحت میکشم و راحت تر میتونم غذامو بخورم ،اخه وقتی خونست یه بهانه ای چیزی پیدا میکنه غذا زهرم میشه و از سر سفره بلد میشم .
شب که میشه تنم میلرزه ، ای وای بازم یه شب دیگه یه سکس بدون لذت دیگه ... تا کی باید ادامه داشته باشه ؟ تا کی من باید این وظیفه ی احمقانه رو انجام بدم ...(وظیفه زنه که هر وقت شوهرش خواست نه نگه!!!!!!!!!)
نمیتونم به گذشته فکر نکنم همیشه با کوچکترین ناراحتی همشون جلو چشمام ردیف میشه ، تا کی باید ادامه داشته باشه ؟؟
ولی من دلم واسه شوهرم نمی سوزه ، اونه که زندگیمو جهنم کرده و روزگارمو سیاه کرده حتی خیلی وقتا ارزو میکنم بره و دیگه بر نگرده تا از دستش خلاص بشم ، فقط دلم واسه خودم میسوزه که تو این 4 سال چه بدبختی هایی که به خاطر اون نکشیدم که تلاشهای که نکردم که زندگیم خوب باشه ، حیف ...
نمی دونم چی بگم ... این زندگی ها ارزش موندن دارن ؟ ارزش وقت تلف کردن دارن ، ارزش بها دادن دارن ؟؟؟؟؟؟؟
وجودی که نفرت مطلق شده دیگه جایی واسه هیچ چیز نداره . این کینه ها با هیچ محبت و جبرانی از وجود ادم پاک نمیشه ... باید چکار کنیم فرناز
سرکوفت ، کتک ،فحش،بدرفتاری ، تحقیر ، و و و ... رو تحمل کنیم یا اینکه ...!
RE: اگه به جای من بودین چه کار میکردین؟
یکی یه دونه عزیزم.. به خدا نمیدونم چی بگم تا آرومتر بشی ... بعضی از دردها با سالها حرف زدن گریه کردن جیغ زدن بد و بیراه گفتن .. با هیچی آروم نمیشه .. سوختن در خفا کار خیلی از زنای ایرانیه ... چون مردا مردن میتونن دستور بدن بزنن تحقیر کنن.. هر کاری دلشون بخواد و ما چون زنیم محکومیم ..
RE: اگه به جای من بودین چه کار میکردین؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط farnaz3211
یکی یه دونه عزیزم.. به خدا نمیدونم چی بگم تا آرومتر بشی ... بعضی از دردها با سالها حرف زدن گریه کردن جیغ زدن بد و بیراه گفتن .. با هیچی آروم نمیشه .. سوختن در خفا کار خیلی از زنای ایرانیه ... چون مردا مردن میتونن دستور بدن بزنن تحقیر کنن.. هر کاری دلشون بخواد و ما چون زنیم محکومیم ..
سلام فرناز عزيز...
كي گفته اين حرفها رو؟ اگر اين حق ها رو داريم بگو بريم از امروز استفاده كنيم!!!! (شوخي بودها!)
چندي پيش چيزي براي شما نوشتم...
دوستان هم خيلي راهنمايي كردند...
خواهر خوبم! بايد يه تصميم امروز بگيريد!!! خيلي قطعي! روش زندگي و خط مشي اون رو انتخاب كنيد و در راستاي رسيدن به هدفت از هيچ تلاشي كم نذاري... بايد به جايي برسي كه اگر هم نشد : بتوني با صداي بلند داد بزني كه من هر كاري تونستم كردم!!!!
RE: اگه به جای من بودین چه کار میکردین؟
مشکل من فقط شوهرم نیست .. خواهر شوهرهای عزیز هم منو بی نصیب نمیزارن .. و از هیچ کوششی برا رنجوندن من فروگذار نیستن ....
بعضی چیزا واسه آدما خیلی با ارزشن که از دست دادنشون تا مادامی که زنده ای زجرت میده .. واسه منم یه چیزایی هست .. یه چیز مثل نجابتم... نمیدونم تو شهرهایی که شماها زندگی میکنین رسم روز پاتختی وجود داره یا نه؟ اما اینجا توی شهر ما سالهاست که منسوخ شده.. من و آقای شوهر از روز بعد از عقدمون همیشه پیش هم بودیم .. آخه من چون تو یه شهر دیگه زندگی میکردم( به خاطر کارم) خونه مجردی داشتم .. آقای شوهر هم اهل همین شهره... واسه همین از روزی که عقد کردیم آقای شوهر وسایلشو آورد خونه من و ما با هم بودیم .. این با هم بودن و تنها بودن با هم توی خونه و اصرار آقای شوهر توی کامل کردن سکس توی دوران عقد...
آقای شوهر به من اطمینان داد که اونا هم رسم روز پاتختی رو ندارن... یه نامه هم از پزشکی قانونی گرفتم ( در خصوص باکره بودن) و ...
شب عروسی بعد از اون همه اذیتا و آزارهای خواهر شوهرا .. فکر کنین شب عروسی آقای شوهر منو یعنی عروسشو که لباس عروس پوشیده و با هزار امید و آرزو کنارش نشسته روتهدید میکرد که تو همین جا پیش مهمونا میزنم میکشمت.. مهمونا رفتن .. مامانم رفت و خواهر شوهرا بهش گفتن که حق نداره فردا بیاد پیش من..
من موندم و شوهر و چند تا خواهر شوهر از خدا بی خبر.. خواهر شوهرا گفتن میرن و یه ساعت دیگه میان که نشونه دختر بودن منو ببینن.. و شوهر من با کمال پررویی چیزی به اونا نگفتن و نهایتا به همه گفت من باکره نبودم... نامه پزشکی قانونی رو هم دور انداخت ..
و من موندم و نجابتی که شوهرم که مردم که مثلا همدمم و شریک زندگیم نابودش کرد..
حالا هر چقد جیغ بزنم و بگم شوهرم دروغ گفت کسی هست که باور کنه...
توی جلسه شورای حل اختلاف هم گفت زن من باکره نبوده ..گریه کردم بهش گفتم تو چشام نگاه کن و بگو نبودم ..گفتم مگه من و تو با هم نرفتیم و نامه رو نگرفتیم .. گفت چرا اما نامه دادن که کاری نداره..
sci عزیز.. چرا همچین حقی دارین ..نکنه شما بیخبرین از حق و حقوقتون !!!! اگه نمیدونین همه پست های منو بخونین تا بدونین چه حقوقی دارین !!! ( منم شوخی بودها)
- من میرم سر کار اما همه کارای خونه هم با منه چرا؟ چون آقای شوهر میگه تو زن خونه ای وظیفه اته..
- آقای شوهر تا دلش بخواد فحش و بد و بیراه میگه .. اما میگه تو باید خفه شی زن که روی حرف مرد حرف نمیزنه..
- من دلم تنگه میخوام گریه کنم اما آقای شوهر حالش از شنیدن هق هق من بهم میخوره باید سکوت کنم و گریه هم حتی ممنوع....
آقای شوهر سکس میخواد من باید در اختیار مطلق باشم .. این حکم شرع و قانونیه..
- خونه مال مرد خونه است خانواده اون راحت میتونن بیان و برن اما خانواده من ممنوعن..
- من کار کردم و دو سوم پول خونه رو من دادم اما خونه به اسم شوهر میشه چون من حقی توش ندارم..
- من حتی اگه بمیرم شام آقای شوهر باید حاضر باشه چون وظیفه امه..
- عروسی برادرمه اما من تا زمان شروع عروسی حق ندارم برم اما واسه خواهر شوهر باید حتی برم نوکری..
- روز زنه .. من موظفم برای مادر شوهر کادو بخرم اما آقای شوهر نه واسه مامان من کادو میخره نه واسه من ...
- من کار میکنم اما کارتام دست کیه ؟ دست آقای شوهر چون اون مرد خونه است..
- آقای شوهر ماه به ماه با حقوق بنده به خودش میرسه و نو و تازه میشه اما من زنم تا شوهر اجازه نده نمیتونم چیزی واسه خودم بخرم ..
- من باید از آقای شوهر اجازه بگیرم : اجاز میدی امروز برم آرایشگاه ؟ آقای شوهر بعد از کلی منت برو اما اون جا نری ها گرون میگیره برو اونجا که خواهرم میره..
- آقای شوهر وقت و بی وقت خواهر و مادر شو دعوت میکنه خونه و من مثل نوکرا باید بپزم و بشورم و مثل برده ها جلوی اربابانم خم و راست شم وگرنه کتک میخورم..
- آقای شوهر روزی چند بار به پدر و مادر و خواهرهای گرامی سر میزنن اما من حتی از زنگ زدن به خانواده ام ممنوعم..
و
.
.
.
.
بازم بگم آقای sci
از حق و حقوق پایمال شده اتون دفاع کنین!!!!
سوختن و ساختن کار آدمهای ترسوست و من اعتراف میکنم که ترسیدم.. ترسیدم از طلاق ..و نیمه کار فرایند طلاق رو رها کردم.. و الان بیزارم از این زندگی بیزارم از اسم شوهری که توی شناسنامه ام هست.. زندگی الان به کام اونه نه من .. چون من برده بی چون و چرای اونم.. چون من وسیله تخلیه روحی و روانی اونم ..مامانم براش پیراهن خریده اما چرا من باید جورش رو بکشم .. چرا در حضور مامانم از اون تشکر میکنه اما به خونه نرسیده منو به باد کتک میگیره.. چرا اینقد وقیحانه به من حمله میکنه؟ چرا ؟ چرا ؟ چرا باید ساعتی از زن بودن من برای شکنجه من استفاده کنه و چند ساعت بعدش برای لذتش ؟ چقد باید صبر کنم دیگه به حکمت خدا شک کردم... و فکر خود کشی که وقیحانه ترین کار دنیاست دغدغه ذهنم شده .. شاید یکی از همین روزها .. شاید توی ساعات آینده .. توی همین نزدیکی ها.... چیزی که هست نفرتم حد و حساب نداره .. نفرت از آدمهایی که منو به اینجا رسوندن ... به یک مرده متحرک
RE: اگه به جای من بودین چه کار میکردین؟
فرناز جانم
خیلی متاسف می شم وقتی نوشته هاتونو میخونم، خیلی دلم می سوزه ... ولی خواهرم اینو بدون که این مظلومان هستند که ظالمان رو پرورش میدن
اگر به کسی ظلم میشه نصف تقصیر مال خودشه که اجازه میده مظلوم واقع بشه
من فکر می کنم شما روحیه تون ظلم پذیره و اقتدار لازم رو ندارید، با این که اونقدر توانایی دارید که نه تنها زندگی خودتون بلکه یه زندگی دونفره رو هم کامل بگردونید
عزیزم با تصوری که از خانواده ت به دست میدی آدم احساس می کنه خانواده ای داری که در صورت لزوم حمایتت می کنن، به من جواب بده ببینم درست فکر می کنم یا نه؟
ضمنا شاید بشه از دکتری که پیشش رفتی و گواهی بکارت گرفتی یه گواهی دیگه بگیری...
خواهرم شما اونقدر توی درد و رنج و سرکوفت زندگی می کنی و اعتماد به نفس نداری که حتی از حق و حقوق زن توی حتی همین ایران خودمون هم اطلاعی نداری...اینطوری که شما میگید هم نیست...یعنی اصلا اینطوری نیست که فکر می کنید....
شما فقط یه سر به همین سایتهای مشاوره حقوقی خانواده که فراونند بزنی خوب میتونی بفهمی که:
1- وقتی شوهر سه بار دست روی زنش بلند کرد و کبودی یا جراحت وارد کرد و زن از پزشکی قانونی کاغذ گرفت یعنی که دست بزن داره و زن در عسر و حرج هست
2- شوهر وظیفه قانونیش هست که خرجی کامل زندگی از جمله غذا، مسکن، پوشاک ، لوازم آرایشی بهداشتی و حتی اگر زن تو خونه پدری کلفت داره کلفت براش بگیره!!!
3- هر چی زن از کار خارج از خونه در میاره متعلق به خودشه و از لحاظ قانونی شوهر نمیتونه ازش چیزی برداره ، یعنی چی که فکر می کنید با حقوق خودتون دولت اجازه نمیده واسه خودتون چیزی بخرید؟ نمیخوام تحریکتون کنم ولی جهت اطلاع میدونید شوهر اگر نفقه زن رو نده به هر دلیلی ، نمیدونم کار پیدا نمیشه و ... فرقی نمیکنه، به هر دلیلی نفقه زن رو اگر نده و اجتناب کنه جاش زندانه؟؟
4- اگر ایشون به هردلیلی ثابت نتونن بکنن که شما دوشیزه نبودید شما حق ادعای شرف دارید چون میگن مگر تو عقل نداشتی همون اول شکایت کنی و بگی تدلیس شده حالا بعد فلان سال اومدی میگی زنم باکره نبوده؟
5- در هر شرایطی حتی خیانت زن مهریه عندالمطالبه هست و اگر شما اقدام کنید خانه ایشون هم ضبط میشه و به مقدار مبلغ مهریه به شما تعلق میگیره
عزیز دلم نجابت رو با توسری خوری اشتباه نگیر، نجابت اینه که قمه قداره نکشی واسه هر چیزی، نه اینکه توسری خور باشی، برو تو این سایت ها خوب بگرد و به حق و حقوقت واقف شو، البته مبادا از فردا بهش بگی من فلان حق قانونی رو دارم یا ال و بل ، ولی فقط بدون که تصوراتت درست نیست درمورد حقوق زن در ایران!
در این مورد که زن حق نداره بدون اجازه شوهر بیرون بره درسته، طبق قانون اگر زن بدون اجازه شوهر حتی بره خونه مادرش ناشزه هست که شما این کار رو هم نمی کنید
درمورد تمکین هم که تمکین می کنید !!!
من فقط فکر می کنم شما به اعتماد به نفس نیاز دارید که به قدرت روانی و حقوقی خودتون پی ببرید و جایگاه مظلوم بودن رو در زندگیتون انتخاب نکنید.
RE: اگه به جای من بودین چه کار میکردین؟
سابینای عزیز .. بله حق باشماست خانواده من در هر شرایطی پشتیبان من هستند..
من از تمام مسائلی که شما بیان کردید اطلاع دارم چون دادگاه رفتم تقاضای طلاق هم دادم ..
شوهر من هم میدونه که حقوق من مال خودمه .. میدونه با سه تا نامه پزشکی قانونی میتونم طلاق بگیرم اما دونستن اینا که فایده ای نداره .. من از حق و حقوقم کاملا خبر دارم شوهرم هم همین طور .. اما بی فایده است..
من به شوهرم میگم کارت منو بده قانونا حقوق من مال خودمه و اون در جواب با داد و بیداد .... پس فایده ای نداره...
اعتماد به نفس ندارم .. حق با شماست و مدام توی ترس و اضطزابم .. نکنه باز حرفی بزنم آقای شوهر ناراحت شه ..نکنه خواب بمونم و شام بمونه آقای شوهر ناراحت شه .. وای خدایا .. این اقای شوهر چقد ترستاکه...
RE: اگه به جای من بودین چه کار میکردین؟
فرناز جان،
پزشک قانونی توی آرشیوش نامه ات را داره. اگه مشکل اونه برو ازشون بخواه که دوباره بهت بدن یا قانونی اقدام کن، دادگاه ارجاع می ده و از تو آرشیو برات دوباره صادر می کنن.
RE: اگه به جای من بودین چه کار میکردین؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط farnaz3211
سابینای عزیز .. بله حق باشماست خانواده من در هر شرایطی پشتیبان من هستند..
من از تمام مسائلی که شما بیان کردید اطلاع دارم چون دادگاه رفتم تقاضای طلاق هم دادم ..
شوهر من هم میدونه که حقوق من مال خودمه .. میدونه با سه تا نامه پزشکی قانونی میتونم طلاق بگیرم اما دونستن اینا که فایده ای نداره .. من از حق و حقوقم کاملا خبر دارم شوهرم هم همین طور .. اما بی فایده است..
من به شوهرم میگم کارت منو بده قانونا حقوق من مال خودمه و اون در جواب با داد و بیداد .... پس فایده ای نداره...
اعتماد به نفس ندارم .. حق با شماست و مدام توی ترس و اضطزابم .. نکنه باز حرفی بزنم آقای شوهر ناراحت شه ..نکنه خواب بمونم و شام بمونه آقای شوهر ناراحت شه .. وای خدایا .. این اقای شوهر چقد ترستاکه...
فرناز،خواهر خوبم!
يه سوالي كه قبل هم پرسيدم... آيا مي خواهيد زندگي كنيد؟
RE: اگه به جای من بودین چه کار میکردین؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط farnaz3211
سابینای عزیز .. بله حق باشماست خانواده من در هر شرایطی پشتیبان من هستند..
من از تمام مسائلی که شما بیان کردید اطلاع دارم چون دادگاه رفتم تقاضای طلاق هم دادم ..
شوهر من هم میدونه که حقوق من مال خودمه .. میدونه با سه تا نامه پزشکی قانونی میتونم طلاق بگیرم اما دونستن اینا که فایده ای نداره .. من از حق و حقوقم کاملا خبر دارم شوهرم هم همین طور .. اما بی فایده است..
[color=#FF0000]من به شوهرم میگم کارت منو بده قانونا حقوق من مال خودمه و اون در جواب با داد و بیداد .... پس فایده ای نداره...[/color]اعتماد به نفس ندارم .. حق با شماست و مدام توی ترس و اضطزابم .. نکنه باز حرفی بزنم آقای شوهر ناراحت شه ..نکنه خواب بمونم و شام بمونه آقای شوهر ناراحت شه .. وای خدایا .. این اقای شوهر چقد ترستاکه...
شما احتمالا عادت كردي به اين وضعيت و از ته دلت نميخواي كه اين وضع عوض بشه!!!
برو بانك بگو كارتمو دزديدن باطلش كن و يه كارت ديگه بگير!!!
همسرت هم ميبينه شما چه قدر راحت اجازه سو استفاده بهش ميدي داره حال ميكنه خوب!!
در كل فكر ميكنم اگه محكم واستي و طلاقت رو بگيري موفق تر خواهي بود!!
مردي كه مسئوليت كارهاشو به عهده نگيره و زنش رو به باكره نبودن متهم كنه به درد يه ثانيه زندگي هم نميخوره...
متاسفام اما با سكوت و گذشت بيجاي تو روز به روز پر و بال بيشتري باز كرده!!
مگه خدايي نكرده عيبي ايرادي چيزي داري كه نشستي اين زندگي رو با اين همه شكنجه تحمل ميكني؟؟؟؟؟؟خدا به ادم اختيار داده واسه همين روزا....
باز هم مثل هميشه ميگم يه پايان تلخ بهتر از تلخي بي پايان هست
RE: اگه به جای من بودین چه کار میکردین؟
برو بانک بگو کارت گم شده و یکی دیگه بگیر.
دونه دونه مشکلاتت را بنویس تا بهت بگیم چیکار کنی.
الان دقیقا به چه دلیلی داری با این آقا زندگی می کنی؟
یعنی مثبت های زندگی با این آقا را برامون بگو.