RE: زندگی من بعد طلاق چطوری خواهد بود؟!
بی دل عزیز
ممنون از پستتون، می خوام بگم من این پست رو در جمع بندی نظرات دوستان عرض می کنم و روی سخنم با تنها شما نیست
...
من چی بگم به مردم جامعه که فعلا در همین جا از من سوال میشه که جرا با نامزد عقدیت رابطه جنسی برقرار کردی؟ این جامعه فردای روزگار معلومه با من مطلقه چطوری برخورد خواهد کرد!!!
توقعم هم از زندگی یه شوهری هست که بره کار کنه و حداقل حقوقی داشته باشه و لااقل مرد باشه، از دید بنده وقتی اسمت میره توی شناسنامه کسی دیگه به این بهانه که تو الان نامزدی مرد نمیتونه از همه چی سلب مسئولیت بکنه، خوب چه خوب بود که تو همین دوره نامزدی ایشون تلاش می کرد برای سر و سامون گرفتن مون !!
متاسفانه وقتی مردی میاد از سردی جنسی همسرش گله می کنه همه درک می کنن ولی وقتی زنی میاد این حرفها رو میزنه همه فکر می کنن که واقعا چه افکاری در سر داری
در صورتی که رابطه جنسی جنبه روحی روانی هم داره و از ارکان تشکیل دهنده ازدواج هست و وقتی وجود نداره صد جای دیگه هم توی رابطه ات انعکاس پیدا می کنه
به علاوه 2 سال کافی نبود که ایشون خوب بشن؟ خیلی خوب من به همه دوستان میگم من 1 سال دیگه به ایشون فرصت میدم، به حمدلله زیر سرم متکا نشده ( به قول ..:311:) عجله ای هم ندارم
حالا صبر کنیم ببینیم ایشون که مسبب اینهمه رنج و بدبختی من بوده اصلا بعد یه هفته بی خبری قراره خبری از بنده بگیره یا خیر!
من نمی دونم چرا به اونهایی که زن هاشون خیانت میکنن همه ش میگیم بهش محبت کن و حتما کم گذاشتی و ... ولی به امثال بنده میگیم توقعت زیاده ...
حتما برای جلب توجه همسر باید خیانت کرد؟:163:
بفرمایید: بنده ایمیلی زده بودم که مبلغی پول از پول مشترک که نزد ایشون بود برام بفرستند، ایشونم ایمیل زدند که فرستادن و دارن تشریف می برند تهران!!! لابد باید بنده بهشون زنگ بزنم و برم بدرقه!
RE: زندگی من بعد طلاق چطوری خواهد بود؟!
سابینا جان
بهتره لینک خطاهای شناختی و مشکلات ما رو بخونی
بیا مدتی از فکر همسرت و جامعه و ... بیرون بیا و روی نگرشهای خودت کار کن . واقعیت اینه که به شدت اسیری ، اسیر حرف مردم ، اسیر شرایط و مسائل بیرونی و ....
وقتی از بیکاریها و ... میگی ، اینکه هستند بسیاری که در همین جامعه آدمهای موفقی هستند و دارند کار می کنند حتی با مدرک پایین را نمی بینی ، به عبارتی دچار خطای شناختی تعمیم ناروا می شوی . وقتی مواردی از رنج یه مطلقه و ... می بینی و ... باز تعمیم می دهی و ...
من با افرادی از همین مطلقه ها مواجهم که در همین شرایط زندگی می کنند حتی با بعضی مسائلی که شما میگی روبرو می شوند اما به راحتی مدیریت می کنند و دارند با نشاط و آرامش زندگیشونو می کنند .
مگر دختران در معرض آسیب و سوء استفاده نیستند ؟ مگر حتی زنهای متأهل هم نیستند که دچار مشکل می شوند .
آیا راه درمان همه اینها ، فراره ؟ فرار از صورت مسئله .
اگر خارج رفتن را برای فرار از اینها ( چنانکه گفته ای ) در پیش گرفته ای ، بهت اطمینان میدهم اونجا مشکلاتت بیشتر از این خواهد بود ، هرچند در نوع خود .
عزیزم تو ضعفهایت را نشانه برو و اونها را ریشه ای حل کن تا هرجا که باشی بتوانی با نشاط و آرامش زندگی کنی ، حتی در ناملایمات .
عزت نفس و اعتماد به نفس را در وجودت تقویت کن ( نیاز داری ) . اشتباهات شناختیت را پیدا کن ، و خودت را دوست داشته باش ( ممکنه کسی خود خواه باشه ولی خودش رو دوست نداشته باشه و از خودش و زندگی ناراضی باشه پس منظور از خود دوست داشتن خودخواهی نیست )
روی رضایت از زندگی کار کن و درجه اون رو بالا ببر .
به خودت بپرداز و خودت را دریاب ، فعلاً به شوهرت کار نداشته باش . وقتی بر ضعفهایت غلبه کردی و خودت رو تقویت کردی ، اونوقت با بررسی همه جانبه و دقیق تصمیم بگیر که چه راهی رو در پیش بگیری .
برای موفقیتت دعا می کنم .
.
RE: زندگی من بعد طلاق چطوری خواهد بود؟!
در تایید حرفهای بی دل:
سابینا خانم، شما نوشته بودی
نقل قول:
وطن جاییه که تمرکز همه فقط به یک قسمت از بدن زن هست و با موقعیت اون درجه بندیت می کنن!
من اون موقع رویم نشد این رو بنویسم، ولی حالا که بی دل گفت، من هم می گم.
در خارج از کشور هم تمرکز همه مردها به بدن زن است. فقط بیشتر از این نظر که می توانند با او همبستر بشوند یا نه...
اینجا کسی به فکر ازدواج نیست. همه دنبال دوستی هستند تا آدمهای مختلف رو تجربه کنند. نسل جدید و زیر 35 سال کمتر ازدواج می کنند.
البته اینها همه از روی یک نگاه کلی به جامعه هست. در جامعه همه جور آدمی پیدا می شود.
ولی من تا حالا هیچ کس رو در اینجا ندیدم که حاضر باشد به سبک ما ازدواج کند. همه می خواهند اول حداقل 3-4 سال با شما باشند... بعدش هم شاید طرف خیلی راحت و ساده برگرده بگه عزیزم، خیلی بهم خوش گذشت، ولی من می خوام برم دنبال یک تجربه جدید! یا اینکه بگه من نمی تونم تصور کنم که همه عمرم رو با تو باشم. باور کنید چنین چیزی اینجا خیلی معمول هست.
من حدود 50-60 دانشجو ایرانی در سن 25-35 می شناسم.
90% اینها ازدواج نکردند.
اونهایی که ازدواج کردند یا در ایران ازدواج کردند و با هم اومدن اینجا، یا اینجا خودشون با هم ازدواج کردند. یعنی از بین همین جمع 50 نفره، 2 نفر دیدن به هم شبیه هستند و کس مناسبتری پیدا نمی شه، پس ازدواج کردند.
بقیه هم دنبال دوستی های مختلف هستند.
من فکر می کنم شما الآن به خاطر مشکلاتتون با شوهرتون شدیداً تحت فشار هستید. زندگی خیلی برای شما سخت شده.
ولی این بحث مهاجرت یک بحث جداست و نیاز به تفکر زیاد دارد. به نظر من شما به امید مهاجرت و زندگی بهتر در خارج از کشور از شوهر خود جدا نشو! شما فعلاً فکر مهاجرت رو از سرت بیرون کن. تمام حواس خودت رو روی شوهرت و اینکه باید با او بمانی یا نه بگذار.
اگر جدا شدید، اون موقع وقتی فکرتون بازتر شد، راجع به مهاجرت فکر کنید.
این پیشنهاد منه.
واقعاً از خواندن پست های فرشته مهربان لذت می برم! :104::104:
RE: زندگی من بعد طلاق چطوری خواهد بود؟!
با تشکر از همگی
من لازمه روی حرفهای همه شما به دقت فکر کنم :72:
به قول آقای مدیر باید یه هفته خوب نشست و فکر کرد
نمیدونم یه هفته دووم بیارم و جلوی زبونمو بگیرم یا نه ولی چند روز بعد برمیگردم :311:
برام دعا کنید که فکرم باز بشه و خوب فکر کنم
RE: زندگی من بعد طلاق چطوری خواهد بود؟!
سابينا عزيز
من با يه سري از حرفاي شما كه در رابطه با همسرتون زديد و گلايه هايي كه از ايشون داشتيد و تا حدودي هم منطقي ايه موافقم. اينكه انتظار داشته باشيد مسئوليت پذير باشه و حداقل اگه مشكلي داشته باشه پذيراي كمك گرفتن باشه و مشتاق براي تغيير. البته خود شما تنها كسي هستيد كه در وجدان خودتون مي تونيد اين حكم رو بديد كه آيا فرصت كافي به همسرتون داديد ؟چقدر از خواسته هاتون براي بهبودي همسرتون گذشتيد(البته من قبول ندارم كه آدم تمام زندگي و خواسته هاشو براي دلخوشي كس ديگه ايي خرج كنه ولي تا يه اندازه كه معقول باشه شرط زندگي اينه كه اينجوري باشه)حالا هرچه قدر هم كه بگي من اينكار رو كردم و ديگران هم بگن كه كردي يا نكردي-تنها كسي كه قاضي ايه خودت هستي-حالا بايد بشيني و تمام نكات مثبت و منفي اين رابطه و ازدواج رو روي كاغذ بياري و نسبت به اين جمع بندي نكات به تصميم نهايي برسي. بالاخره اين آدم و اين زندگي هم نكات مثبت داره. سعي كن زياد خودت رو محكوم نكني. بدترين چيز اينه كه آدم از خودش راضي نباشه. اين هم يك تجربه زندگي براي تو بوده. حالا هي بشيني و خودت رو محكوم كني كه چرا رابطه جنسي برقرار كردم و غيره...درسته كه بهتره اين كارانجام نشه ولي خب از اين طرف هم مي توني به قضيه نگاه كني كه اگر نمي كردي هم دو سال نامزد بودي بعد مي رفتي يه دو سال هم تو زندگي ات با اين مشكل روبرو مي شدي. در اينكه همسر شما مشكل داره و زياد هم مايل به درمان نيست شكي نيست ولي براي بار آخر به صورت قاطع و صريح و البته همراه با دلسوزي يك زن به شوهر باهاش صحبت كن و نظرش رو جويا شو.
در مورد مسايل بعد از طلاق...اين افكارت اصلا درست و قابق قبول نيست. فكر كنم در تهران زندگي نمي كني. ولي حتي در شهرهاي ديگه هم به اين شدتي كه شما مي گي نيست مگر اينكه خودت يه همچين ذهنيت قبلي ايه در مورد زنان مطلقه داشته باشي. درسته شرايط زندگي آدم متفاوت مي شه ولي انسان خودش احترام و عزت نفسش رو در دست داره و تا زماني كه تو به خودت باور داشته باشي هيچ كس نمي تونه در مورد تو حرفي بزنه. پس اگر به اين سمت از زندگي كشيده شدي با اين حرفا و تفكرات خودت را از راه زندگي ات منحرف نكن.
در مورد مهاجرت هم ..اگر خواهان يك سري تغييرات بهتر در كيفيت زندگي ات (لزوما شامل كمييت نمي شه) همراه با كار زياد-تلاش دو برابر و حتي بيشتر نسبت به ايران-دوري خانواده و غيره هستي براي اينكار اقدام كن كه مسلما به تجربياتت خواهد افزود و خيلي هم خوبه ولي اگر براي فرار از مشكلات شخصيتي خودت -حرف مردم و يه سري مسايل ديگه اين كاررو مي كني اينو بدون اين اسمان بالاي سرتو 50 درصدش افكار خودت هستن پس فرار راه حل نيست چون تو اين آسمون رو با خودت به همه جا مي بري. پس از قبل از اقدام به مهاجرت مشكلات دروني و ذهني ايه خودت رو حل كن و بعد با اقدامات سنجيده و جز نگري و كل نگري به قضيه مهاجرت اقدامات بعدي رو انجام بده.
RE: زندگی من بعد طلاق چطوری خواهد بود؟!
سلام بر سا بینا عزیز من تازه عضو شدم و دوست دارم اولین اظ هاره نظرم در این انجمن در مورد شرایط تو باشه
اگر تصمیم به طلاق گرفتی حتما دیگه شرایط رو طوری دیدی که درست نمیشه من ساکن خارج از کشور هستم البته خیلی وقت نیست اما در کشوری هستم که میتونم بگم که جا مه پیشرفته ای نیست اما تا آنجا که من دیدم و این مدت پرسیدم اونا هیچ وقت واسشون مهم نیست اونا واسه هر تصمیمی که دیگران میگیرن احترام قائل هستن کشورهای پیشرفته که دیگه . . . خودت میدونی اما در مورد ایران بذار یه داستان شخصی بگم خواهر من نمیخواست از ایران بره و با شوهرش مشکل داشت تصمیم به طلاق داشت و اما میترسید که این کارو انجام بده چون از حرفهای مردم میترسید مادرم و پدرم هم اجازه نمیدادن اما بلاخره اون تصمیم گرفت و این کارو انجام داد اما بعد از طلاق چی شد اگه خواهرم همینطور میموند با صحبت های مردم از دست میرفت اما تصمیم گرفت که زندگی خودش رو کنه 30 سالش بود اما کنکور شرکت کرد رشته حقوق قبول شد و الآن تونست لیسانسش رو بگیره همه نه تنها چیزی بهش نگفتن حتی بهش احترام هم گذاشتن من نمیخوام از طلاق حمایت کنم اما میخوام بگم اگه تصمیمت رو گرفتی مطمئن باش رفتار فردا مردم در هر جامعی ای به تو بستگی داره پس یه جمله میگم و تمام میکنم انسانهای خوشبخت کسانی هستن که از گذشته های خود عبرت گرفت و به آینده امید وارند اما در زمان حال زندگی میکنند
RE: زندگی من بعد طلاق چطوری خواهد بود؟!
سلام سابینا جان
من تمام تایپیکتو خوندم و فقط اومدم به نوبه خودم بگم که من به شخصه فکر میکنم رفتنت از اینجا بهترین و درست ترین کار ممکنه!
و خواستم بگم حرفایی که در پست 22 زدی رو 100% قبول دارم و انگار از دل من گفتی همه رو:46:
من فکر میکنم با توجه به شرایطت و تواناییهات و هدفی که برای خودت داری اگر بری حتما" موفق میشی:72:
و اینکه نگران این هستی که آیا اونجا برای مردم مهمه که تو قبلا" ازدواج کردی یا نه ،عزیزم دیگه همه اینو میدونن که اینطور مسائل خیلی وقته که برای اونها حل شده و اینها مسائلی هست که تنها در کشورهای جهان سوم هنوز مهمه و هیچ نگرانی لازم نیست از این بابت داشته باشی همونطور که خودت میدونی اونجا به تو به عنوان یک انسان جدا از همه داشته ها و نداشته هات نگاه میشه و طبق انسانیت و تواناییهای فردی برای آدمها ارزش گذاری میشه
.
.
البته همه اینها رو در شرایطی گفتم که به این اطمینان رسیده باشی که واقعا" با شوهرت به ته خط رسیدی
RE: زندگی من بعد طلاق چطوری خواهد بود؟!
سلام سابینای عزیز من وقتی تایپیکتو خوندم( تقریبا همه رو) به این نتیجه رسیدم که شما شوهرتو زیاد دوست نداری و این خیلی خوبه. چون یک چیزایی از عیبهای شوهرت گفتی که اگه شوهر من اونطوری بود روزی صد هزار بار خدا رو شکر میکردم . و این نشانه حماقت منه البته! راستش مشکلاتی که شما دارید یک هزارم مشکلات منم نیست و هنوز هم خیلی جوانترید و زود به فکر افتادید. اما من با اینکه مشکلاتم خیلی بیشتره با یک روز تمرین خوب حرف زدن یه کم امیدوار شدم. منم مثل شما میخواستم همین هفته طلاق بگیرم و سریع هم از ایران خارج بشم. چون دیگه از دست این جامعه خسته شدم. شما هم اگر تونستی یه خورده فکر کن و ببین واقعا تمام تلاشتو کردی و همه جوره از مهارتهای کلامی استفاده کردی . یک مثال خوب برات بزنم اینه که من دیروز سعی کردم از همون کلماتی که خودش در وصف خودش استفاده میکنه استفاده کنم و احساس کردم خیلی تاثیر داشت یعنی با اینکه همیشه کفری میشد و سرد یک دفعه شاد و سرحال شد انگار نه انگار که میخواستیم بریم طلاق بگیریم. به هر حال سرنوشت من هم هنوز معلوم نیست اما حداقل یه چند هفته سعیمو میکنم. شما هم بکن و بعدش هم توکل کن به خدا. راستش منم مثل شما یه نامزدی ناموفق قبلش داشتم. حالا به این نتیجه رسیدم که خودم مهارت کلامی ندارم و حتی اگر هم بخوام جدا بشم باز باید این مهارتها را برای آینده داشته باشم. به هر حال بیا با هم این دوسه هفته رو تلاش کنیم بعدش با خدا.:323:
RE: زندگی من بعد طلاق چطوری خواهد بود؟!
من در هادی نیستم که بخوام شما رو راهنمای کنم، اما چون دیدم از زندگی اینور آب حرف زدین و مثل اینکه ممکن قصدتون هم ازدواج در این کشور باشه براتون یخورده میگم
سبینی عزیز یک زن ایرانی به هیچ عنوان اخلاق و رفتار یک مرد اخرجی یا غیر ایرانی رو نمیتونه پذیرا باشه. کلمهٔ غیرت اصلا نمیدونن چی هست، وقتی با زنهسن به یک پارتی برن یهو دیدی در حضور همسر خودش دست زن دیگهای رو میگیره باهاش میرقصه و دل میگن و قلوه میشنوه (بوس و ناز و نوازش هم چاشنیش میشه) همسرش هم این خیالش نیست چون فرهنگشون اینجوری بوده و با این فرهگن بزرگ شدن.
دختری ایرانی اینجا هستن که حتا مادر و پدرشون اینجا به دنیا اومدن و خودشون هم اینجا بزرگ شدن، شاید توی ۲۵-۲۶ سال یکی دوبار ایران رو دیده باشن، هیچوقت با یه مرد خارجی کنار نمیان به عنوانه شوهر.
نمیدونم تونستم منظورمو برسونم یا نه... امیدوارم بیشتر فکر کنی عزیزم
درضمن کاملا با بی دل موافقم. :104:
RE: زندگی من بعد طلاق چطوری خواهد بود؟!
نمیدونم چرا ما ایرانیها دوست داریم همه چیز رو سیاه سفید ببینیم!
آخه این چه حرفیه که همه مردای خارجی نمیدونن غیرت یعنی چی؟؟؟؟؟
والا بلا انصاف نیست که بخوایم اینجوری حرف بزنیم و همه رو با یه چوب بزنیم و اگه به فرض تعداد اندکی از مردای خارجی اینطورین ما برچسب بی غیرت رو روی همشون بزنیم.
این خوبه که تعصب فرهنگ و نزاد خودمون رو داشته باشیم اما نه اینکه بخاطر این تعصب به مردم کشورهای دیگه و نزادهای غیر از ما به ناحق برچسب بزنیم.
اتفاقا" من از نزدیک دیدم که مردای خارجی در حد خودشون خیلی خیلی با غیرت هستن و گاها" به مراتب از خیلی مردای ایرانی با غیرت ترن!
و اصلا" این حرف رو قبول ندارم که زن ایرانی نمیتونه با فرهنگ یک مرد خارجی کنار بیاد و خوشبخت بشن یا برعکس مرد ایرانی و زن خارجی نمیتونن باهم خوشبخت بشن چون نمونه های نقض این مسئله از نزدیکانم هستن که اتفاقا" خیلی خیلی خوشبخت هستن:
دوست صمیمی من برای ادامه تحصیل رفت آلمان و همونجا هم با یه مرد آلمانی ازدواج کردن و الانم یه بچه داره و عاشق شوهرشه و کاملا" باهم تفاهم دارن یا عموی خودم با یه زن آمریکایی ازدواج کرد و همیشه میگه درست ترین و بهترین انتخاب زندگیمو کردم و انقدر این خانم خوبه که علاوه بر عموم همه ما هم خیلی دوسش داریم و الان 3 تا بچه دارن و خیلی خیلی خوشبختن..
البته منظور من این نیست که کار 100% درست اینه که ایشون بره خارج و حتما" اونجا میتونه با یک مرد خارجی ازدواج کنه و خوشبخت بشه..احتمال هر چیزی هست و هیچ چیزی رو نمیشه با قطعیت پیش بینی کرد و نظر منم اینه که ایشون باید زمانی بطور جدی به جدایی و رفتن فکر کنه که همه راه هارو برای ذرست کردن زندگیش با شوهرش امتحان کرده و جواب نگرفته باشه در اینصورت به نظر من بهتره که اینجا نمونن و چون هر چقدر هم که بخوان به حرف مردم و برخوردای اطرافیان بی تفاوت باشن در نهایت بهشون فشار میادو کم میارن..
ببینین حرف زدن خیلی راحته بصورت تئوری ما خیلی راحت میتونیم برای ایشون نسخه بپیچیم که رو حرفای مردم حساس نباش و مگه تو واسه مردم زندگی میکنی و... این حرفارو همه بلدن و همه میگن ولی کی میتونه واقعا" واقعا" اینجوری باشه؟ کدوم یکی از ماها تونستیم در عمل 100% اینطور باشیم تروخدا بیاین یکم دست از این حرفای تئوری برداریمو واقعیتهارو روشن ببینیم و در حرفها و راهکارامون ظرفیت محدود یک انسان رو در نظر بگیریم ..یک انسان با همه احساسات و محدودیتهاش نه یک آدم آهنی نه یک فرشته یه انسان!
متاسفانه واقعیت امر به دور از حرفای صرفا" تئوری اینه که ایشون در صورتیکه از همسرشون جدا بشن با توجه به اینکه سابقه یه جدایی دیگه رو هم داشتن اگر بخوان همینجا به زندگیشون ادامه بدن خواهی نخواهی زیر بار حرفها و برخوردهای غلط جامعه خورد میشن مگر اینکه بتونن از خودشون یه آدم ضد ضربه و شاید یه ابر انسان بسازن که تقریبا" محاله!
ببخشید که زیاد نوشتم ..و سرتونو درد اووردم:163: