شکستن عهد، خیانت.. کمکم کنید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته مهربان

amir tanha گرامی

به تالار همدردی خوش آمدید

همسر شما نیاز به کمک داره ، مطمئناً دروناً خودش از این مسئله ناراضی هست ، او دچار وابستگی عاطفی شده و نشونه احساس محور بودن وی هست .

بهتره با هم نزد یک مشاور مطمئن بروید و سعی کنید با مشاوره حضوری ریشه یابی داشته باشید و راهکارهای لازم را برای حل ریشه ای مسئله دریافت کنید .

تهدید ، بخششهای مکرر ، تجسس ، و .... هیچکدام درمان ریشه ای نیست بلکه مسکن های مقطعی هست و برای همین هم بازگشت دوباره مسئله پیش میاد .

پس در کمال آرامش و در عین قاطعیت (نه تندی و خشونت ) در پی حل مسئله به کمک مشاور و اینگونه یاری رساندن به همسرتون و زندگیتون باشید .


پاورقی

=====

به نظر میرسه که زندگی شما با نظر به رفاه و تامین خواسته ها و کمترین مخالفتها ( حتی در جایی که لازمه ) و .... دچار نوعی یکنواختی شده برای همسرتان اگر وی آدمی هیجان طلب و ماجرا جو باشه .


.

---

بیشتر به راهکارهای فرشته مهربان دقت کنید.
من هم با نظر دوستان برای بخشش و یا جدایی کامل مخالفم
بهتره ریشه یابی کنید ببینید مسئله از کجا ایجاد شده یه مدت تنها به این مسئله فکر کنید بعد به کمک مشاوری آگاه ، تمام مسائل رو از روز اول آشنایی تا ازدواج مو به مو عنوان کنید(گاها من میبینم که زوجها توی جلسات مشاوره بیشتر سعی میکنند فلسفی صحبت کنند تا اینکه واقعیتها رو شفاف عنوان کنند و مشاور هم فقط گیج میکنن....)تا انشاله به نتیجه ای راضی کننده برسید.که اگر روزی قرار شد با هم زندگی مجدد رو شروع کنید با اطمینان خاطر باشه و اگر طلاق هم گرفتین باز هم با اطمینان این کارو بکنید.
موفق باشید.

تصمیم اولیه و غیر قطعی من اینه: میبخشمش. اما اون قطعا میدونه که لغزش دوباره اش چه نتیجه ای داره( قطعا جدایی، شک ندارم)، تا یه مدت که نمیدونم چقدر طول میکشه نمیتونم مثل قبل از این داستان باهاش رفتار کنم. منظورم کم محلی، بد اخلاقی، پرخاشگری و .. نیستا. اون دوست داشتن خاصی که فقط خودش میدونه و براش آشناست فعلا ابرازش برای من مشکله. تعهد کتبی و محضری و .. هم اصلا فکرشو نمیکنم. چون تعهد اخلاقی و وفاداری این مدلی مورد تایید من نیست و برام ارزشی نداره.
نمی دونم تصمیمم تا آخر هفته عوض بشه یا نه..
چیزی که یه کم حلش برام مشکله ریشه یابی این موضوع هست. که چرا؟
این سوال بزرگی هست که بشدت ذهن منو مشغول کرده.
شاید من همسر خوبی نبودم.. ولی چرا بهم نگفت؟
آیا رابطه ای بین این موضوع و این نظرش که" آدم مگه دیونه است که بچه دار بشه و بچه برای چی میخوایم" هست؟
آیا اونو دوست داره؟ آیا میتونه بهش فکر نکنه؟
من تا کی باید کارآگاه بازی در بیارم که مبادا دوباره راه کج بره؟
اصلا این چند سال توی محل کار، اینور، اونور چکار میکرده؟ آیا مسئله ای هست که ازش بی خبر باشم؟
آیا دوباره میتونم بهش اعتماد کنم؟
آیا واقعا منو دوست داره؟ شاید منو هم دوست داره..
آیا عاشقمه؟
آیا تصمیمی که گرفتم درسته؟؟
شاید هم الان که من مشغول درد و دل کردن با شما هستم اونم داره با یکی دیگه درد دل میکنه، و این اجتناب ناپذیره.

شاید اون منو دوست داشته باشه ولی دیگه عاشقم نیست. عشق احساس بزرگ و نابی هست که مثل یه سد جلوی لغزش ها و انحراف ها و در نهایت خیانت رو می گیره.
خیلی از آدم ها فکر میکنن که عاشق هم هستند و غافلند که فقط به هم عادت کردن.
عشق حقیقی انسان رو سعادتمند میکنه. و فقط دو عاشق واقعی هستند که حتی در سختی ها هم احساس خوشبختی میکنند. من این رو تجربه کردم و بهش ایمان دارم.
و این احساس نابی بود که با یک رفیق نیمه راه تمام شد.

شما نتونستي تصميم بگيري كه چي كار كني و داري خودت را گول ميزني.:305: بهتره برين مشاوره.

آره. گفتم که تصمیمم قطعی نیست.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط amir tanha

آیا واقعا منو دوست داره؟ شاید منو هم دوست داره..

---

شاید منو هم ...

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

ببینید آقای امیر،

اون تصورتون از عشق و زندگی رویایی و وفاداری و ... بذارید کنار. برید دستش را بگیرید بیارید و یه همزیستی مسالمت آمیز را در کنار هم شروع کنید. بی خیال وفاداری و عشق. همه ی زندگیها یه جاییش می لنگه. مال شما هم اینجاش ...

شاید هم حق با شماست..
مثل اینکه آدم نباید پیمان ابدی با کسی ببنده. باید از همون اول فکر کنه که موقته 2-3 سال 5 سال .. بعدش یکی دیگه.. مثل سریال های خارجی! بعد آروم آروم توی جامعه هم عادی میشه. دیگه همه راحتن..

سلام اقای امیر تنها:72:
من خواهش می کنم پست فرشته مهربان رو دقت کن. ببخشید کمی تند حرف می زنم اما شما با همفکری اراام محترم ذهنیتتون داره به این سمت می ره که همسرتون خیانت کرده عشقش از بین رفته عاشق کسی دیگر شده با کسی دیگر درد و دل می کنه به شما عادت کرده از ترس ابرو داره با شما زندگی می کنه و ......
پیاده شو با هم بریم اقا امیر...
این چه طرز فکر کردنه؟ همسر شما خطا کرده و در این هیچ شکی نیست اما مابقی افکار زایده ذهن شماس که به صورت ناخواداگاه داره پیش روی می کنه.
من خواهش میکنم به جای نشستن و بافتن افکار منفی به یک مشاور مراجعه کنید. اول خودتون و کم کم با حضور همسرتون.
چون اگه همین طوری ادامه بدید افکارتون بیمار می شه من مورد مثل شما رو خیلی دیدم خانم شاید در حد ایمیل و چت خیانت کرده اقا او را در اغوش طرف مقابل هم تجسم کرده و اخر سر به خاطر افکار مسموم خودش خانم و طلاق داده.
من خواهش می کنم شما نذارید افکارتون مسموم بشه.
اراام عزیز همه یک جای زندگیشون می لنگه شما هم این قسمتش یعنی چی؟
همسر امیر خطا کرده باید تاوانش و بده و زندگیشون مثل همه ادمهای دیگه ادامه خواهد داشت من خواهش می کنم شما به این افکار منفی که داره در امیر شکل می گیره دامن نزنید.
موفق باشید:72:

من فکر میکنم باید اول ریشه یابی کنید بعد اگر تونستین درستش کن و یه زندگی جدید با اگاهی رو شروع کنید .اون اگر شمارو دوست نداشت نباید اول جای دیگه پاشو سفت کنه بعد بیاد از شما جدا شه منطقی اش اینه که اول از شما جدا شه بعد این کارو بکنه اما من فکر نمیکنم به اون صورتی که شما فکر میکنید باشه احتمالا یه بازی کودکانه بوده ببخشید یه سوال دارم البته اگر نخواستین جواب ندین همسر شما قبل از ازدواج سابقه دوستی با کسی رو داشته؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط خورشید تابان

من فکر میکنم باید اول ریشه یابی کنید بعد اگر تونستین درستش کن و یه زندگی جدید با اگاهی رو شروع کنید .اون اگر شمارو دوست نداشت نباید اول جای دیگه پاشو سفت کنه بعد بیاد از شما جدا شه منطقی اش اینه که اول از شما جدا شه بعد این کارو بکنه اما من فکر نمیکنم به اون صورتی که شما فکر میکنید باشه احتمالا یه بازی کودکانه بوده ببخشید یه سوال دارم البته اگر نخواستین جواب ندین همسر شما قبل از ازدواج سابقه دوستی با کسی رو داشته؟

---

نه. خیلی خیلی بعید میدونم. ما از 21 سالگی با هم آشنا شدیم و الان 29 سالمونه(هم سنیم) و تقریبا 3.5 ساله که ازدواج کردیم.

الان 4 روزه که گفتم بره. میخوام بگم بیاد با هم صحبت کنیم، راجع به خیلی چیزها.. نظرتون چیه؟ پیشنهادی ندارید؟