RE: شوهرم بی دلیل میگه دوستم نداره، دوران عقدیم
عزیزم نباید بگی راضی به جدا شدن نیستی
بهش بگو انقدر دوستت دارم که به خواسته هایت احترام می گذارم حتی اگه خواسته ات جدایی من از کسی باشه که عاشقانه دوستش دارم
اجازه بده خودش تصمیم بگیره
بهش بگو که دوستش داری ولی حاضر نیستی به کسی تحمیل شوی
یه سوال اون خانم رابطه اش با همسرت را قطع کرده
فکر می کنی همسرت چقدر به اون خانم فکر بکنه
شرایط شما جوری هست که یک حرفه هنر کار و یا ورزش جدیدی را بتونی اغاز کنی؟
RE: شوهرم بی دلیل میگه دوستم نداره، دوران عقدیم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط اتنا
یه سوال اون خانم رابطه اش با همسرت را قطع کرده
فکر می کنی همسرت چقدر به اون خانم فکر بکنه
مطمئنم با هيچكس رابطه نداره چون خيلي شكسته و افسرده شده و اگه دلخوشي به جاي ديگه اي داشت بايد سرحالتر از قبل بود
نقل قول:
نوشته اصلی توسط اتنا
شرایط شما جوری هست که یک حرفه هنر کار و یا ورزش جدیدی را بتونی اغاز کنی؟
تخصص من طراحي و برنامه نويسي صفحات وب و كلا برنامه نويسي قبلا توي شركت معتبري كار ميكردم ولي اومدم بيرون و مدتي پرو ژ ه اي كار ميكردم و وقتم رو براي ارشد سرمايه گذاري كردم ولي به نتيجه دلخواهم نرسيدم ولي بك گراندي خوبي شد براي سال آينده، مدتيه تصميم دارم با چند تا از دوستام شركت ثبت كنم و دارم پيگيري ميكنم.
حتي اگه كار هم نكنم خانوادم از نظر مالي حمايتم ميكنن و هيچ مشكلي ندارم...
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟ ( شوهرم بی دلیل میگه دوستم ند
sahar_1987 عزیز
روزهای سختی رو گذروندی . درکت می کنم .
عزیزم زندگی شما با بی مهارتی های هر دو به اینجا رسیده . نمیخوام جز آنجا که به دردت میخوره از اشتباهات قبلی حرفی بزنم . بیشتر میخوام راهنمائیت کنم که در شرایط کنونی بهترین رفتار رو در نظر بگیری .
از همسرت چند نکته نیازه بدونی .
به دلیل احساسی بودن و ضعف کنترل و قاطعیت ، ثبات در تصمیم گیری نداره و نیازه رها بشه تا به این موضوع پی ببره و به یک تصمیم با ثبات برسه و رها بودن این فرصت رو به او می دهد .
برای او اعتبارش نزد شما خیلی مهم بوده ( با همه اشتباهاتی که ناشی از ضعفهای احساسیش بوده نه بد ذاتیش )، دلش میخواسته در دید شما یک همسر جنتلمن و با احترام باشه و اکنون به این میل و روحیه آسیب خورده و متاسفانه چون دچار خطای شناختی تعمیم نارواست ، نمیتونه به این توجه کنه آنگونه که فکر می کنه نزد شما بی حرمت نخواهد بود و ....
به خاطر ضعف عزت نفس خودش هم هنوز خودش رو در رابطه با روابطش نبخشیده .
همسر شما یک حسن بزرگ داره و اونهم اینه که نمیتونه یک فریبکار جدی باشه ، که نشونه آن اینکه وقتی با دیگری در ارتباط بوده نسبت به شما سرد میشده و نمیتونسته نقش بازی کنه و هم با شما خوب و خوش باشه هم با خانمی که در ارتباط بوده .
او آسیب دیده هم از عملکرد خودش هم از تجسسهای شما . اما شما بهش ( وقتی با هم آشتی کردید و به تفاهم رسیدید ) نشون دادی اشتباه کردی و حتماً عذر خواهی هم کردی . اگه نمیتونه فراموش کنه چون با خودش هم همین مشکل را داره و تا مشکلش با خودش حل نشه با شما حل نمیشه .
اینها را گفتم تا با احساسی بهتر عمل کنی .
اکنون راه کارهای عملی :
1 - شما با وی تماس نگیر ، اما هر وقت ایشون تماس میگیره با احترام رفتار کن و برخورد داشته باش و عزت نفسش رو تقویت کن ، به خوبیهای وجودش و به اینکه اون رفتارهای گذشتش ناشی از ضعفهایی که اغلب آدمها دارند بوده و خود شما هم داشته ای . و اینکه الآن آسیب دیده و نیاز به همدلی داره ، با این نگاه رفتارت با او محترمانه و از سر ارزشمندی خواهد بود که وی به آن احتیاج داره .
شما با نوع رفتارت لازمه نشون بدی که شخصیتش برات محترم و ارزشمنده و از این رو به هر تصمیمی که بگیره احترام میگذاری و می دونی که عاقلانه تصمیم خواهد گرفت و به تصمیمش و عقلانی بودنش اعتماد داری و لذا اگر علیرغم میلش هم باشه می پذیری ولو اذیت بشی .
2 - هر وقت از تصمیم جدایی حرف زد ، بگو بهتره بجای تکرار زبانی اون که منو اذیت می کنه ( چون جدایی رو اصلاً دوست ندارم ) فقط به خاطر خواست تو حاضر شدم بپذیرم ، چون دوستت دارم و تو را به خاطر خودت میخوام نه خودم لذا نمیخوام علیرغم میلت با من زندگی کنی . لذا زبانی از این مسئله حرف نزن و بزار حرف میزنیم چیزای دیگه باشه ، از خودمون بگیم از برنامه هامون مثل دو تا دوست برای هم حرف بزنیم ، درد دل کنیم و موضوع جدایی را بزار که اقدام عملی کنی اونموقع به اندازه کافی وقت این حرفها میشه .
3 - بزار اینو درک کنه که جدایی را پذیرفتی فقط چون او میخواد و میل خودت نیست .
4 - اس ام اسهای عمومی و مناسبتی براش بفرست به گونه ای و با محتوایی که بدونه با اینکه حاضر به جدایی شدی ، ولی خیلی براش ارزش قائلی ( در راستای تقویت عزت نفس و ترمیم حیثیتش نزد شما ) همچنین اس ام اسهایی با محتوای بالا بردن امید و نشاط و آرامش .( از اس ام اسهای عاشقانه و پیله ای خود داری کن . خوب دقت کن در انتخاب اونها به محتوایی که گفتم توجه داشت باشی ) .
5 -در رفتارت نشون بده در گذشته بلد نبودی چطور رفتار کنی و اما حالا یاد گرفتی و با رفتار بهش بفهمون که از او هم می دونی که اشتباهاتش از سر ناآگاهی و بی مهارتی بوده .
6 - توصیه کن قبل جدایی پیش مشاور بره تا آماده بشه ، بگو نگرانشی برای سختی جدایی ، نگران روحیه اش هستی همانطور که الآن نگران تنهایی اش هستی . ازش بخواه اگر امکانش هست قبل از جدایی یک سفر ولو یک روزه با هم برید که کدورتها و ناراحتیها را کلاملاً از دل بزدایید با خاطره خوب از هم جدا شوید ( و اگر چنین سفری پیش اومد ، و رابطه جنسی خواست نپذیر بگو چون می خواهیم از هم جدا شویم دیگه اصلاً نمیتونم قبول کنم ، و این رابطه آزارم میده و بعداً مرور این خاطره اذیتم می کنه ) .
و ....
اینها همه سایستهای با دست پس زدن با پا پیش کشیدن است که زمینه احساسی وی نسبت به شما را تقویت می کند و .....
فعلاً اینها را در پیش بگیر تا بعد .
لازم به ذکره اینها را در درون آماده کن ( این رفتارها را در رویای ذهنی آماده کن اما وابسته به اینکه حتماً پیش بیاد نباش ) و منتظر باش هر موقع او تماس میگیره عملی کن . مواظب باشی آهسته و پیوسته پیش بری . و به گونه ای عاطفی ( نه صرفاً با الفاظ بلکه در لحن و حالت ) طوری با او صحبت کنی که تماسهاش رو بیشتر کنه .
اگر او را میخواهی سیاست جذبی خیلی ظریف و ماهرانه نیاز داره که فعلاً این راهکارها بخشی از این سیاسته که در پیش بگیر و نتیجه را مطرح کن تا بعد
موفق باشی .
.
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟ ( شوهرم بی دلیل میگه دوستم ند
سحر سلام
هر انساني تشنه ي محبت ، نوازش و تائيد و تشويق است زن و مرد هم ندارد .
اگر محبت به اندازه و درست باشد جواب مي دهد .
اما يك نكته در رابطه با همسر تو كه آسيب ديده و به نوعي با شلوغ كاري هاي تو حس مي كند كه آبرويش رفته و افرادي وارد حريم خصوصي او شده اند و مسائلي را از زندگي خصوصي وي فهميده اند كه دوست نداشته آن ها مطرح شود و به نوعي مي خواسته آن خاطرات و آن گذشته مدفون شود و ....
بايد به وي فرصت بدهي تا بتواند با اين افكار كنار بيايد و يادت باشه كه درمان خيلي از دردها زمان است و ..
حال امروز همسرت را تا تاريخ 20 روز ي كه اعلام كرده رها كن . گاهي برايش اس ام اس بزن و جوياي حالش باش . نه بيشتر از اين . اس ام اسي كوتاه ولي كاملا مستقيم و رو به خودش توام با حس محبت و نوازش .
مثلا
....جان ، حالت خوبه عزيزم ؟!
( هر روز هم اين كار را نكن هر چند روز در ميان . همين اندازه كه بداند تو بيادش هستي و دوستش داري ) همين اندازه كه محبتي از تو دريافت كنه و بدونه كه بيادش هستي و ....
بعد از اين 20 روز او برخواهد گشت با دو رويكرد
يا تقاضاي جدايي مي دهد
يا منصرف مي شود .
اگر تقاضاي جدايي داد و بر آن اصرار داشت از طريق خانواده و بزرگتر ها وارد عمل شو و كاملا اصرار داشته باش كه طلاق نمي خواهم بگيرم و همه ي شرايط طلاق را هم ساده و اسان نپذير و...خودت را بابت آنچه روي داده مقصر قلمداد نكن هر چند كه خودت بداني كه اشتباه كرده اي . فكر مي كنم به اندازه ي كافي اشتباه خودت را فرياد زده اي . ديگر از اين جا به بعد كافي است و زمان لازم هم براي اينكه همسرت بفهمه كه تو پشيماني منظور داشته اي از اين پس از جايگاه قدرت اما مهربان ظاهر شو . ( هر يك از شما سهم اعمال و احساسات و افكار خود را در رابطه پرداخت كرده ايد يعني همسرت قيمت رابطه ي گذشته اش را و تو هم بهاي بچگي و ناپختگي و شلوغكاري را )
اگر منصرف شد كه چه بهتر و بايد هر چه زودتر بروي سرخانه و زندگي ات اين زمان دوسال عقد و اين دوري آفت زندگي و رابطه است . در عقد در اصل شما زن و شوهر هستيد اما هيچ يك از مشخصات زن و شوهري زير يك سقف براي تو و همسرت وجود ندارد .
خيلي از مسائل و مشكلات زندگي زناشويي وقتي زن و شوهر در كنار هم و در زير يك سقف زندگي مي كنند با همين قهر و آشتي ها و لبخند ها و گريه ها و داد و بيدادها و سكوت ها و روابط جنسي داشتن و نداشتن ها و ...حل مي شود و كش پيدا نمي كند .
RE: شوهرم بی دلیل میگه دوستم نداره، دوران عقدیم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sahar_1987
ديشب بهش اسمس دادم گفتم حتي اگه اقدام كني رضايت نميدم به جدايي و ميخوام باهات زندگي كنم و دوستت دارم ولي جواب داد خودت رو مسخره كن ( البته نميدونم حس ميكرد دارم مسخرش ميكنم يا ميخواد بگه خودت رو كوچيك كن)
ولي دوباره اسمس دادم اگه ابراز عشق به شوهرم تعبيرش مسخره كردن خودمه ميخوام خودم رو مسخره كنم جواب داد اين عشق رو واسه خودت نگه دار
تأکید دارم از این نوع پیام دادن پرهیز کن . عزیزم هرچه ضعیفتر عمل کنی بیشتر از چشم می افتی . به جای اینها با ظرافت در موقعیتهای مناسب مختلف بیان کن که مایل به طلاق نیستی اما به خاطر او و علاقه ای که بهش داری می پذیری و نمیخواهی تحمیل باشی و علیرغم میلش باهات زندگی کنه .
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
سحر جان به راهنمایی های کارشناس های عزیز عمل کنی مطمئن باش به نتیجه می رسی، بویژه که امضای مدیر همدردی هم پاش هست. چندین بار پست هر کدومو بخون و به دقت بهشون عمل کن. سعی کن تنها راهنمایی آن عده از دوستانی رو عملی کنی که در راستای راهنمایی های این عزیزان باشه نه در جهت مخالف که باعث سردرگمیت نشه. موفق باشی
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sahar_1987
سلام
لطفا به تايپيك من سربزنيد و راهنماييم كنين.. موقعيت حساسي دارم
http://hamdardi.net/thread-9481-page-8.html
با تشكر
سلام عزیزم
خیلی دلم می خواهد راهنمایی بدهم که بتونی راه درست را پیدا کنی و انجام دهی
ولی متاسفانه همون طور که خودت هم گفتی موقعیت حساسی داری
نمی دونم چه راهکاری برای مشکل شما کارساز هست
چون تخصصی در این زمینه ندارم و رهنمایی هایم همه از روی تجربه های شخصی ام هست می ترسم نکنه راهنمایی غلط بدهم
عزیزم از مدیر بخواه که به تاپیکت سر بزنه
برایت دعا می کنم مشکلت حل بشه
ببخشید که اینجا پست زدم (پیام خصوصی ات غیر فعال بود)
:72::72::72:
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
طي 20 روز گذشته من ديگه با همسرم تماس نگرفتم خودش هم زنگ نزد، فقط يكبار اسمس دادم در حد احوالپرسي ولي چون جواب نداد اسمس هم براش نفرستادم.
دو روز قبل با برادرش تماس گرفتم و جوياي حال شوهرم شدم برادر شوهرم گفت همسرم اومده مرخصي و پاش رو توي يه كفش كرده كه ميخواد طلاق بده، به من گفت باهاش تماس بگير گفتم چرا خودش زنگ نميزنه گفت حالا شما بهش يه زنگ بزن ببين تصميمش چيه.
من به همسرم زنگ زدم جواب داد خيلي مهربون و محترمانه باهام برخورد ميكرد گفتم رسيدن بخير گفت خبرا چه زود ميرسه گفتم چون جوابم رو نميدادي نگرانت بودم سراغت رو از داداشت گرفتم، اونم گفت برگشتي، گفت چه عجب نگران من شدي، ميدوني چند وقته بهم زنگ نزدي ؟ بعدش هم كلي صحبت كرديم همه ي نكات فرشته ي مهربون و آني گرامي رو توي ذهنم داشتم و ازشون استفاده كردم... ميگفت تو هميشه ميگفتي عاشقمي ولي همش دنبال اتو گرفتن از من و كشف گذشتم بودي ولي من با اينكه اوايل ميگفتم دوستت ندارم ولي بعدش سعي كردم جبران كنم، منم گفتم به خاطر خوبياته كه هنوز دوستت دارم ( راست ميگه چند ماهي خيلي محبت ميكرد ولي من هنوز تو شوك اون حرفش بودم كه گفته بود دوستم نداره، يه جورايي همش دنبال اين بودم بهم ثابت بشه واقعا دوستم داره و با كارام اذيتش ميكردم)... گفت دو سه روز ديگه ميام من سعي كردم بحث رو عوض كنم ولي گفت براي كاري ميام كه ازش فرار ميكني(منظورش اقدام براي جدايي بود و كلي هم باهام شوخي ميكرد) ولي تصميمش اين بود كه گفت اقدام ميكنم هرچند ميدونم پشيمون ميشم و بعدش ميگم اي بابا اين چكاري بود كردم ولي وقتي پشيمون شدم برميگردم مگه نه؟ منم فقط سكوت كردم در برابر اين حرفش... حتي با پيشنهاد من براي مسافرت قبل از جدايي براي اينكه با خوبي جدا بشيم موافقت كرد و انگار از خداشه باز هم با من باشه ولي بدجوري كينه به دل گرفته همش ميگه تو چيزايي از گذشته من فهميدي كه من دوست نداشتم بدوني.
دو روز از تماس تلفنيمون ميگذره هنوز نيومده و هيچ تماسي نگرفته موندم وقتي اومد چكار كنم ؟ دوستش دارم نميخوام جدا بشم.:302:
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
این حرفها بوی دلتنگی و علاقه میده...
همسرت فقط دلخوره همین !!!
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سابینا
این حرفها بوی دلتنگی و علاقه میده...
ميگه اقدام ميكنم براي طلاق يعني بهم علاقه داره؟
الان بايد صبر كنم ببينم چكار ميكنه؟