RE: از خونه فرار کردم a run away girl
مو طلایی، شاپرک، سابینا و جویای عزیز متشکرم.
امروز تلفن زدم و کم و بیش از حرفهاشون متوجه شدم که ای میل خونده شده اما کسی جواب نداده و فعلا کمی خونه خلوته. امیدوارم همه جدی بگیرند و مامان باز دلش نسوزه و بگه یک ساعته، یه روزه ... اگه یه ماه محکم وایسن حل می شه.
به هر حال من که دیگه به اون خونه برنمی گردم. خونه ی مستقل می گیرم. ولی به نظرم بهتره که آدم واضح خواسته هاش را بگه. من هم سعی کردم شجاع باشم و با رعایت ادب خواسته هام را مطرح کنم. تا ببینیم خدا چی می خواد.
از همه ممنونم.
RE: از خونه فرار کردم a run away girl
ولی سارگل جون من نمی دونم اوضاعتون چطوریه
ولی احساس می کنم بعدش پشیمون می شی
بی توجهی و عدم رعایت مسئولیت پذیری بعضیا باعث شده که از مامان و بابای خودت دور شی...
الان قدرشونو بدون...
مادر یکی است و پدر یکی بعدش دیگه نمی شه دیدشون. (البته بعد از 240 سال):43:
RE: از خونه فرار کردم a run away girl
من فکر می کنم کارتون صحیح بوده ، امیدوارم نتیجه لازم رو بگیرید