RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
سلام به شمادوست خوبم وممنون از راهنمائيتون
آخه ميدونين موضوع چيه ؟ همسرمن باپدرومادرو2تاازخواهراو2تا برادركه همه ازدواج كردن توي يه شهر ديگه زندگي ميكنن كه از شهر ما خيلي فاصله داره ولي همه ي اقوام پدري و مادري همسرم توي شهر ما هستن ، همسرم اول ميگفتش كه شما بياين شهرمااونجاجشب بگيريم خودموني و اگه از فاميلاتون هركي خواست بياد قدمش روي چشم ، ولي آخ مسئله اينه كه برادرم مريضه و به هيچ عنوان امكان اينكه اين مسافت طولاني رو ببريمش نداريم چون اصلا توان گفتاري و حركتي نداره از اون طرف اگه شهراوناباشه بخاطر مسافت زياد اقوام ما نميتونن بيان 1400 كيلومتر با هم فاصله داريم پس ميبينم كه امكان اينكه مابريم شهراونا نيستش اين راه كنسل ميشه .
يه راه داره كه توي شهر خودم فقط 2 تا خانواده ها باشن كه ميگه اينهمه پول آرايشگاه و اين ور و اون ور بديم آخرش فقط خودمون 2 خانواده باشيم نه نميشه .
ميگم جشن بعدازظهر بگيريم ميگه اگه بخوام جشن بعدازظهر بگيرم پس آرايشگاه و لباسم بايد در حد يه مهموني بعدازظهر باشه لباس عروس نه يه پيراهن قشنگ دوباره ميگه الآن همه ميگن شهري به شهري اومد كادوها رو گرفت يه شامم نداد و رفت نه نميشه ، امروز گفتم فكر ميكنم دوست داري بياي منو با چادر سرم ورداري ببري ، درسته ؟ گفتش كه آره تقريبا .
كه ديگه واقعا اعصابم بهم ريخت ، با خودم فكر ميكنم اگه من بخوام بخاطر يه شب اينقدر حرص بخورم فكر ميكنم ديگه اون شب برام هيچ لذتي نداره . ديگه نميدونم چطوري بايد دركش كنم و براش چيكار كنم :302:
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
خواهر گلم... نصف راه رو خودت رفتي!
تو شهر اون ها اين مراسم ممكن نيست! پس اونجا كنسله!! ديگه بيا بهش فكر نكنيم
گفتي همه خانواده پدري و مادريش تو شهر شما هستند.. خب پس مراسم اگر تو شهر شما باشه كه مشكلي نيست!! همه هستند كه...
خب يه گله كنم ازت... بي هوا يه چيزي مي گي!بعدشم جواب مي شنوي ناراحت مي شي! بابا جان عروسي تعريف داره... مهموني تعريف داره... نامزدي تعريف داره...
شما مي خواين عروسي بگيرين.. يعني چند تا حكم داره : لباس عروس مي پوشي(نه مهموني)... آرايشگاه مي ري... مي رين آتليه عكس مي گيرين... مراسم و بزن و برقص... و بعدشم شام!!! اين شد عروسي... پس اينها رو نمي توني عوض كني... پس اينها هم بايد باشن فكر بهشون نمي كنيم.
براي انايي كه گفتم بهترين راهكارها رو در نظر بگير... بازم مشكلي هست مطرح كن!
دختر خوب... اين حرفا رو هم ديگه نزن مي خواي منو با چادر سرم ببري و ... خوب نيست! هم شان خودت رو كم مي كني هم اعصابت رو خورد مي كني... هيچ كس نمي خواد اين اتفاق رو! همه دوست دارن به بهترين شرايط انجام شه... پس منطقي ... مثل يك بانوي همه چي تموم كه هستي! موضوع رو كنترل كن عزيزم! گوش كن!كنترل كن مي گم... كنترل كن! به هم نريز! تحريك نكن! قاطي كردن هم ممنوع! منطق صرفا حرف اول و آخر رو مي زنه.. ضمنا عروس خانوم... يه چيزايي رو نبايد به ايشون بگي!!!! كار خودت رو بكن!
بعدشم بالاخره فاميلاي درجه اول 50 نفر نه 100 نفر مي شن.. هر چي كمتر بهتر! همون خانواده همسرت جمع شن كه مي شن 15 نفر ادم...
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
با تشكر از دوست خوبم
م خيلي ها رو ديدم كه يه جشن عروسي بعدازظهر ميگيرن و تمومش ميكنن من گفتم آرايشگاه برم لباس بپوشم آتليه و عكس بعد جشن بعدازظهر و تموم ، ولي همسرم ميگه نه اگه بعدازظهر باشه ديگه چرا لباس عروس ؟ چرا آرايش آنچناني ؟ يه آرايش معمولي با يه پيراهن مهموني .
بعد دوباره ميگه پس اگه اينطوريه عروسي ميگيرم كامل ولي خونه هيچي پيدا كنم همونه حق نداري نق بزني ديگه مسئوليتش با خودت
:316:
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ailara77
با تشكر از دوست خوبم
م خيلي ها رو ديدم كه يه جشن عروسي بعدازظهر ميگيرن و تمومش ميكنن من گفتم آرايشگاه برم لباس بپوشم آتليه و عكس بعد جشن بعدازظهر و تموم ، ولي همسرم ميگه نه اگه بعدازظهر باشه ديگه چرا لباس عروس ؟ چرا آرايش آنچناني ؟ يه آرايش معمولي با يه پيراهن مهموني .
بعد دوباره ميگه پس اگه اينطوريه عروسي ميگيرم كامل ولي خونه هيچي پيدا كنم همونه حق نداري نق بزني ديگه مسئوليتش با خودت
:316:
دختر خوب... رقم رو معلوم كن كه چقدر مي خواهيد خرج كنيد! يه رقم براش بذار... بودجه كه باز نيست كه!
سر گنج هم نه تو هستي ونه اون...
پيشنهاد مي كنم فكرت رو بيش از اين درگير چگونگيش نكن... كامل يه جشن عروسي بگير.. كامل!
رقمش رو مشخص كن چقدر مي خواين خرج كنين... اونقدر جا داره كه صرفه جويي كني.. اگر ديدي زياد مي شه خرج شام رو صرفه جويي كن به قول خودت جشن بعد از ظهر... بذار رو پول خونه!!! اما اگر رقم رو مشخص نكني...نمي شه!
بعدشم به شوهرت بگو ببخشيد خونه خودتون بعدا كجاست؟؟؟ شما كه زن دومش نيستي كه! هر دو تو يه خونه مي رين.. بگو اصلا چادر بزنيم!!! خوبه؟؟ تشويقش كن بجاي لج بازي.. با يه رقم مشخص با هم توافق كنين... تو رو خدا تو تعيين اين رقم هم پاي مامان و باباهاتون رو وسط نكشين... بعدش بگو مثلا
ما 4 تومن گذاشتيم عروسي بگيريم... 6 تومن گذاشتيم پيش رهن خونه... 1 تومن از عروسي بر مي داريم... مي ذاريم رو رهن خونه... اما شام نمي ديم! اينجوري مي شه صحبت كرد.... اما اونجوري فقط دعوا سر هيچي...!
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
مرسي دوست خوبم
مشكل اينه كه شوهرم از پول خونه ورداشته ميخواد براي عروسي خرج كنه نه پول جدايي براي عروسي گذاشته باشه بخاطر همين ميگه اگه عروسي نداشته باشيم اين پول ميمونه براي خونه .
منم ميگم حالا كه از پول خونه ميخواي ورداري شم بدي پس اصلا بي خيال عروسي اونطوري ، يه جشن بعدازظهر ميگيريم ميگه نه
:316:
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ailara77
مرسي دوست خوبم
مشكل اينه كه شوهرم از پول خونه ورداشته ميخواد براي عروسي خرج كنه نه پول جدايي براي عروسي گذاشته باشه بخاطر همين ميگه اگه عروسي نداشته باشيم اين پول ميمونه براي خونه .
منم ميگم حالا كه از پول خونه ميخواي ورداري شم بدي پس اصلا بي خيال عروسي اونطوري ، يه جشن بعدازظهر ميگيريم ميگه نه
:316:
خب خواهر گلم! پولتون معموله چقدره... هر چند كه اين دو تا پول واقعا نمي تونه از يك كيسه خرج شه اما اشكالي نداره... خب حالا عزيزم تقسيم كن! اما بايد رقم منطقي باشه..
ببين مثلا الان من فيلم بردار عروسي سراغ دارم يه عروسي بره و بياد 10 ميليون تومن مي گيره.. خب يكي هم هست اينقدر نمي گيره... با 500 تومن حل مي كنه... گاهي تو 100 تا عكس مي خواي... مي توني 25 تا بخواي! مي شه يك چهارم! اما نمي شه بگي نمي خوام!!!!
ببين خواهرم ... كل عروسي... خونه... همه اينها براي اينه كه لذت ببري! هر كاري رو بكن كه لذت مي بري...
بازم سوالي داشتي بگو..
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
سلام و باتشكر از شما
ديروز رفتم براي همه چيز قيمت گرفتم هزينه ي آرايشگاه و لباس و آتليه همه روپرسيدم ديشب شوهرم حساب كرد آرايشگاه من و خودش لباس عروس آلبوم عكس ماشين و گل ميشه 1.800 ت ولي ميگه نميتونم كه اينكارارو انجام بديم بعد بدون مهمون باشه ميگم بابا جان من يه جشن بعدازظهر خرج زيادي نداره باز ميگه نميشه ، ديشب متوجه شدم منظور حرفش چيه :302:
ميگه توي شهر خودشون 2 تا خانواده ها باشن يه جشن خونوادگي بگيريم و تمومش كنيم ، ميگم خب اونجا شهر بزرگيه هزينه اش 2 برابر اينجاست ميگه نه من آشنا دارم . واقعا از همه جهت به هم ريخته ام ، مامانم اينا كه هيچكدوم راضي نيستن بيان اونجا از اون طرف شوهرم اونطوري ميگه ، واقعا فكر ميكنم هركي به فكر خودشه و منو اين وسط كردن سپر بلا كه هر كي هر حرفي داره به من ميزنه .
2 شبه اينقدر فكرم خرابه كه يا خوابم نميبره و صبح كسل بايد برم سركار ، شرايط روحيم به هم ريخته ، خرداد امتحانام شروع ميشه اشتباه كردم اين ترم 19 واحد ورداشتم موندم با اين شرايط كار و وقت كم و فكر خراب چطوري درس بخونم . :302::316:
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ailara77
سلام و باتشكر از شما
ديروز رفتم براي همه چيز قيمت گرفتم هزينه ي آرايشگاه و لباس و آتليه همه روپرسيدم ديشب شوهرم حساب كرد آرايشگاه من و خودش لباس عروس آلبوم عكس ماشين و گل ميشه 1.800 ت ولي ميگه نميتونم كه اينكارارو انجام بديم بعد بدون مهمون باشه ميگم بابا جان من يه جشن بعدازظهر خرج زيادي نداره باز ميگه نميشه ، ديشب متوجه شدم منظور حرفش چيه :302:
ميگه توي شهر خودشون 2 تا خانواده ها باشن يه جشن خونوادگي بگيريم و تمومش كنيم ، ميگم خب اونجا شهر بزرگيه هزينه اش 2 برابر اينجاست ميگه نه من آشنا دارم . واقعا از همه جهت به هم ريخته ام ، مامانم اينا كه هيچكدوم راضي نيستن بيان اونجا از اون طرف شوهرم اونطوري ميگه ، واقعا فكر ميكنم هركي به فكر خودشه و منو اين وسط كردن سپر بلا كه هر كي هر حرفي داره به من ميزنه .
2 شبه اينقدر فكرم خرابه كه يا خوابم نميبره و صبح كسل بايد برم سركار ، شرايط روحيم به هم ريخته ، خرداد امتحانام شروع ميشه اشتباه كردم اين ترم 19 واحد ورداشتم موندم با اين شرايط كار و وقت كم و فكر خراب چطوري درس بخونم . :302::316:
سلام
چقدر خوب كه نشستي حساب و كتاب كردي.. ديدي الان موضوع بحث كاملا مشخص شد كه بايد چي كار كني و چي بگي...
خب... پس تقريبا مساله مالي داره حل مي شه... معلومه چقدر مي خواين خرج كنين.. البته عروس خانوم پول يه سرويس هم بذار كنارش كه بايد يه جوري حلش كني.. محل عروسي و ميوه شيريني هم مونده كه البته هزينه هنگفتي نيست...اما خيلي خوبه كه خودتون دوتايي نشستين و فكر كردين.. حالا يه چيزي هست كه زياد و كمش كنين! (دوستاتون رو فراموش نكنين... بگو دوستات رو دعوت كن بيان)
مي توني چند تا دليل براي موضوع بياري يكي اينكه وقتي شما جشن بگيرين... خب يك سري كادو گيرتون مي آد.. اين كادو ها كلي از نظر مالي كمكتون مي كنه تازه مي تونيد به فاميلها بطور ضمني بگين اگر مي خواين چيزي بيارين... پولش رو بهمون بدين...(مادراتون از عهده اين كار بر مي آن)
مشكلات رو بهش بگو... خيلي ساده و راحت.. بگو كم دعوت مي كنيم... زياد دعوت نمي كنيم.. اما بگو برادرم نمي تونه بياد... دوست دارم باشه... به خاطر من! موضوع اين نيست شما بياين يا ما بيايم... بگو اگر مي خواي من از پدرت درخواست مي كنم.... بگو تازه مي آن شام هم كه نمي ديم...
خب اينجاست كه مي گن بايد دلبري كرد... (در گوشي بگم: گاهي مي توني با همين ابزار حرفات رو اصلا بي دليل بذاري رو ميز و نتيجه رو برداري.. شورش نكن... دو تا بوسه و يه كمي دلبري)
بعدشم... داستان چيه مگه!؟! چرا اين همه به هم مي ريزي!؟! مگه قراره چه اتفاقي بيوفته ... قراره عروسي كني...اعصابت رو چرا خورد مي كني... با خيال راحت درسات رو بخون.. اصلا استرس نداشته باش... نفر اول نيستي كه عروسي مي كني.. همه بچه هاي ان تالار يه روزهايي مثل تو و شوهرت بودن! استرس هم داشتن... همش هم حل شده!
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
سلام دوست خوبم ممنون از اينكه اين چندروز تنهام نذاشتين و راهنمائيم كردين
در مورد سرويس طلا همونطور كه قبلا توي يكي از تاپيكهام توضيح دادم من به همسرم گفتم كه سرويس نميخوام هرچند ميدونم از حرف اين و اون بخاطر اين سرويس نميتونم فرار كنم كه فقط نشستن ببينن كه شوهر من ميخواد برام چيكار كنه ولي خب يه جوري از پسش برميام .
در مورد عروسي امروز مادرشوهرم زنگ زده به مامانم و گفته واقعا شرايط ما براي اومدن به شهر شما خيلي بده چون اگه برسيم اونجا و اقوام بدونن كه عروسي آخرين پسرمه محاله بگذرن و همه ميان كه خودش واقعا ميشه دردسر و هزينه بر و خواهش كرده كه شما بياين اينجا براي عروسي يعني ما بريم اونجا فقط 2 تا خانواده و حالا اگه فاميل درجه يك خودش دوست داشت بياد كه اشكال نداره .
مامانم باهام تماس گرفت و گفتش كه اينطوري شده منم كلي گريه كردم و گفتم خودتون ميدونين ، خيلي ناراحتم
:302:
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ailara77
سلام دوست خوبم ممنون از اينكه اين چندروز تنهام نذاشتين و راهنمائيم كردين
در مورد سرويس طلا همونطور كه قبلا توي يكي از تاپيكهام توضيح دادم من به همسرم گفتم كه سرويس نميخوام هرچند ميدونم از حرف اين و اون بخاطر اين سرويس نميتونم فرار كنم كه فقط نشستن ببينن كه شوهر من ميخواد برام چيكار كنه ولي خب يه جوري از پسش برميام .
در مورد عروسي امروز مادرشوهرم زنگ زده به مامانم و گفته واقعا شرايط ما براي اومدن به شهر شما خيلي بده چون اگه برسيم اونجا و اقوام بدونن كه عروسي آخرين پسرمه محاله بگذرن و همه ميان كه خودش واقعا ميشه دردسر و هزينه بر و خواهش كرده كه شما بياين اينجا براي عروسي يعني ما بريم اونجا فقط 2 تا خانواده و حالا اگه فاميل درجه يك خودش دوست داشت بياد كه اشكال نداره .
مامانم باهام تماس گرفت و گفتش كه اينطوري شده منم كلي گريه كردم و گفتم خودتون ميدونين ، خيلي ناراحتم
خواهر عزيزم! اين كجاش گريه داره؟؟
شما اقوام درجه اولتون رو دعوت كنيد... واقعا برات مهمه كه مثلا دختر عموي مامانت رو كه شايد سالي يك بار هم نمي بيني و اگه بياد هم تو عروسيت بازم نمي بيني.. تو عروسيت باشه؟
پس واقع بين باش و سر هر چيزي چشمات رو خيس نكن... گفتن چشماي خيس قشنگترند... اما نه هميشه كه!
خب... اينجا تو يه پوئن بده! اصلا مشكلي نيست... همين حد ناراحتي كه نشون دادي خوبه.. بگو كه اصلا با اين داستان موافق نيستي... اما شرطش اينه كه همه چيز خوب باشه! (در مد معقول ها) يعني همه اون چيزايي كه توافق كردي و دوست داري سر جاش... نه اينكه اونجا با يه مهموني ساده قضيه رو تموم كنند... بعدش دوستات هم به همراه فاميل درجه اول دو خانواده باشن فقط ... هيچ اشكالي نداره بهترم هست.. جدي مي گم!... اينجوري يه عروسي با كلاس خارجي داري! بين خودمون باشه ، به هيچ كس نگو تا فكر نكنن تو هم موافقي.. چون اين يه پوئنه كه داري مي دي!... غصه نخور!