RE: شما رو به خدا نجاتم بدين
نقل قول:
نوشته اصلی توسط havar_1366
سلام خدمت همه.
مي بخشين ، شما رو به خدا قسمتون ميدم يه راه منطقي بهم بگين. نميخوام ازش دل بكنم. خانواده ش اگه بدونن نتي بوديم محاله بذارن حتي برم شهرشون. اما خودش از هر لحاظ راضي شده !!!!!!! خيلي خانم با شخصيتيه. نميخوام از دستش بدم. اگه اون نباشه ديگه نميخوام نه ازدواج كنم و نه زنده بمونم......!!!!!!!!
خيلي حالم خرابه. شما رو به اين روزاي عزيز كمكم كنين.
بي صبرانه منتظر جوابتون هستم . فقط يك راه منطقي ميخوام واسه آشناييمون كه به خانواده ش بگه. ......................
توي شرايط خيلي خيلي سختي دارم روزامو شب ميكنم شبامو روز !!!!!!!!!!!
سلام
شما به شدت احساسی دارید پیش میرید .
آرام باشید و عقلانی نظر کنید .
همدردی هیچ راهی بغیر از راه های صادقانه پیشنها نمیده ، اگر دوستانی هم از سر غفلت یا احساس مسئولیت خود ساخته ( تصور اینکه حتماً باید جوابی بدهند و راهی نشون بدهند ) پیشنهادهای غیر صادقانه مطرح کنند ، از نظر مدیران تالار مورد تأیید نیست و ویرایش یا حذف خواهد شد . لذا جز به راهی صادقانه نیندیشید .
بهترین کار اینه که از این ارتباط صرف نظر کنید به این دلایل :
1 - شرایط شما برای ازدواج آماده نیست
2 - شناخت کافی و اصولی ندارید و با بعد مسافت و محدودیت شناخت از طریق اینترنت و عدم پذیرش خانواده ایشان و احتمالاض شما با روابط نتی ، و .... راه شناخت دقیق براتون باز نیست .
3 - با توجه به محیطهای زندگی متفاوت و با فاصله زیاد ، مطمئن باشید تفاوتهای فرهنگی بین دو خانواده و شما ها نیز جلوه خواهد کرد که ممکنه مشکل ساز شود .
4 - علاقه شما مبتنی بر شناخت اصولی نیست ، بلکه احساسات و وابستگی است .
هیجانات خود را کنترل و سعی کنید عاقلانه تصمیم بگیرید .
.
RE: شما رو به خدا نجاتم بدين
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط havar_1366
سلام خدمت همه.
مي بخشين ، شما رو به خدا قسمتون ميدم يه راه منطقي بهم بگين. نميخوام ازش دل بكنم. خانواده ش اگه بدونن نتي بوديم محاله بذارن حتي برم شهرشون. اما خودش از هر لحاظ راضي شده !!!!!!! خيلي خانم با شخصيتيه. نميخوام از دستش بدم. اگه اون نباشه ديگه نميخوام نه ازدواج كنم و نه زنده بمونم......!!!!!!!!
خيلي حالم خرابه. شما رو به اين روزاي عزيز كمكم كنين.
بي صبرانه منتظر جوابتون هستم . فقط يك راه منطقي ميخوام واسه آشناييمون كه به خانواده ا ش بگه. ......................
توي شرايط خيلي خيلي سختي دارم روزامو شب ميكنم شبامو روز !!!!!!!!!!!
سلام
شما به شدت احساسی دارید پیش میرید .
آرام باشید و عقلانی نظر کنید .
همدردی هیچ راهی بغیر از راه های صادقانه پیشنها نمیده ، اگر دوستانی هم از سر غفلت یا احساس مسئولیت خود ساخته ( تصور اینکه حتماً باید جوابی بدهند و راهی نشون بدهند ) پیشنهادهای غیر صادقانه مطرح کنند ، از نظر مدیران تالار مورد تأیید نیست و ویرایش یا حذف خواهد شد . لذا جز به راهی صادقانه نیندیشید .
بهترین کار اینه که از این ارتباط صرف نظر کنید به این دلایل :
1 - شرایط شما برای ازدواج آماده نیست
2 - شناخت کافی و اصولی ندارید و با بعد مسافت و محدودیت شناخت از طریق اینترنت و عدم پذیرش خانواده ایشان و احتمالاض شما با روابط نتی ، و .... راه شناخت دقیق براتون باز نیست .
3 - با توجه به محیطهای زندگی متفاوت و با فاصله زیاد ، مطمئن باشید تفاوتهای فرهنگی بین دو خانواده و شما ها نیز جلوه خواهد کرد که ممکنه مشکل ساز شود .
4 - علاقه شما مبتنی بر شناخت اصولی نیست ، بلکه احساسات و وابستگی است .
هیجانات خود را کنترل و سعی کنید عاقلانه تصمیم بگیرید .
.
دوست عزیز جواب فرشته مهربان کاملاً منطقی و بجا بود شما فقط احساساتی شدین و این دختر خانم هم داره در مورد مخالفت خانواده اش تا این حد!!!!!!!!!!!! غلوو میکنه؟
ظاهرا قابل اعتماد نیستن؟
چرا که خودشون اذعان داشتن قبلا یه همچین رابطه ای داشتن خانواده مخالف بودن!!!!!!!!
پس چرا با علم به مخالفت خانواده باز چنین رابطه ای رو شروع کردن؟
بنظر من ظاهراآدم صادقی نمیان؟
البته ببخشید با توجه به حرفهای شما گفتم(برداشت کاملا شخصی)
در ضمن آشفتگی شما هم کاملا نشان دهنده اینه که شما کاملا احساسی شدن .
این رابطه رو منطقی کنید یعنی یه مقدار سعی کنید عاقلانه تر فکر کنید در مورد این قضیه احساسات شما خیلی بیش از حد دخیل هستن.
در مورد امور مالی برای ازدواج با توجه به شرایط باید اقدام کرد.حداقل موارد باید باید رعایت بشه
1- کار مناسب حداقل پاره وقت
2- هزینه متعارف در حد خانواده برای برگزاری ساده ترین مراسم (حداقل )
همیشه گفتن از شما حرکت از خدا برکت!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط havar_1366
سلام.
بذارين سوالم رو جامعتر و كاملتر بپرسم :
عذر ميخوام اگه سوالم تكراريه . ببخشيد.
پسري 24 ساله ام و دانشجوي جديدالورود !
مدتي ميشه با دختر خانمي 22 ساله از طريق چت آشنا شدم و به ايشون علاقه خاصي پيدا كردم. كه تحصيلات دانشگاهي رو تموم كرده. ما تو دو شهر نسبتا دور از هم هستيم (فاصله تقريبا 600 كيلومتر). ولي يه بار بخاطر ديدار حضوري به شهرشون رفتم. تموم معيارهايي كه قبلا براي انتخاب همسر داشتم تو وجود ايشون هست. ( از قبيل متانت ، وقار، حيا و معتقد به اصول و ارزشهاي اخلاقي و ديني!!!!!!!!!!!!!!) ؛ اما مشكل اصلي اينجاست كه خانواده ش بشدت با آشنايي اينترنتي مخالفن و اين دخترخانوم قبلا هم از اين طريق با فردي آشنا شده كه اون پسره بهش پيشنهاد ازدواج داده و اونم خانواده رو درجريان گذاشته كه در نهايت با مخالفت اونا روبرو شده. ضمنا از طرفي ما به همديگه بشدت علاقه داريم و از سويي ديگه بگفته خود ايشون خواست خانواده بر خواسته اون مقدم هستش.( بعبارت عام تر : حرفي رو حرف خانواده نميزنه) !!
هر دو مون از لحاظ سطح طبقاتي و معيشت (شغل پدر) شبيه هميم. - اينو هم ميدونم كه با دست خالي و جيب خالي هيچكاري نميشه كرد ولي خدا تو قرآن گفته كه هر كي تو راه ازدواج قدم برداره اگه فقيرم باشه روزي رو از خدا ميگيره - از قضاي روزگار خواهري هم ندارم كه با اون دراين مورد حرف بزنم كه شايد توسط خواهر نداشته م موضوع حل بشه.! به همين خاطر
از شما ميخوام كمكم كنين. تو اين شرايط وظيفه من و ايشون چيه؟
خواهش میکنم نوشته هاتونو بخونین !!!!!!خودتون راهکارو پیدا میکنین!!!!!!!!
چندین و چندین بار نوشته شما رو خوندم . برادر عزیز شما بشدت احساساتی شدین و داره با احساسات شما بازی میشه.بخودتون بیاین لطفا