RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
سلام اندیشه گرامی:
تاپیک شما رو باز مطالعه کردم ..دوست داشتم قبل از هر نظری در باب سخنان فرشته مهربان و راهکارهای ایشون بپرسم من دقیقا نفهمیدم چطور شد که رابطه شما یک دفعه قطع شد؟میشه بگید روز آخر چه اتفاقی افتاد ؟
البته اگر تمایل دارید چون برای من مبهم موند....
ممنونم..
:72:
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
سلام دوستان
يه اتفاق عجيب!:303:
من 10 روز پيش پاي تلفن سعي كردم با گذشت و با خوبي اين قضيه رو تموم كنم كه موفق شدم.
اما امروز 2 بار مسيج داده متنش اينه:
اين همه تشويش حق من نبود هيچي رو نميشه پيش بيني كرد اصلا فكرشو نمي كردم بعد از ماه رمضان اين همه به هم بريزم!
كاشكي جلسه دومي در كار نبود،كاشكي از اوضاع و اجوال هم خبر نداشتيم!به خدا من هيچي از شما نمي دونستم حتي از رشته تحصيليتون.ولي الان مي دونم چي دوست داري چي نداري؟ولي چون آگاه از خيلي چيزها نيستم نمي دونم بگم خوشبختانه يا متاسفانه!
مسيج دوم:
مي دونم از ديدن مسيجم عصباني ميشيد.اينو مي دونم كه(پيشاني عفو تو را پرچين نسازد جرم ما)هزار بار اينا رو نوشتمو پاره كردم.دلم ميسوزه،هيچ جي بهت دروغ نگفتم و همين هم شد اشتباهم.اميدوارم زودتر بگذره.
چي كار كنم به نظرتون؟
خودم هم نمي دونم تكليفم چيه!حتي مطمئن نيستم چي ميشه و خواست خدا چيه؟
نمي دونم مي خوامش يا نه!
هر چي مي دونيد و به ذهنتون ميرسه كمكم كنيد.حالم خوب نبود بدتر شد.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سارا بانو
سلام اندیشه گرامی:
تاپیک شما رو باز مطالعه کردم ..دوست داشتم قبل از هر نظری در باب سخنان فرشته مهربان و راهکارهای ایشون بپرسم من دقیقا نفهمیدم چطور شد که رابطه شما یک دفعه قطع شد؟میشه بگید روز آخر چه اتفاقی افتاد ؟
البته اگر تمایل دارید چون برای من مبهم موند....
ممنونم..
:72:
سلام ممنون از شما سارا بانو گرامي به خاطر اهميتي كه قائل شديد برام
والله ايشون قصد ادامه تحصيل داشت و اصلا تو فاز خانه داري نبود و مي خواست بعد از تحصيلاتش هم كار كنه كه من به خاطر روحيات خودم و عقيدم بر اينكه بچه من به محبت مادر احتياج داره مخالفت كردم
ضمن اينكه ايشون دختر سفت و محكم(تو روستا بزرگ شده) و من حساس و زود رنجم بعلاوه همون بحث برونگرايي اون و درونگرايي من.
از نظر شخصيتي با هم تفاوت داريم
الان هم كه بعد از 10 روز مسيج داده نمي دونم چيكار كنم دوباره ريختم به هم.(پست قبلي توضيح دادم)
اون خيلي باهوش و زيركه...
Re: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
توجه نکنید
شما فاصله زیادی دارید و بعداً در زندگی به مشکل برخواهید خورد . راه ارتباطی رو قطع کنید . یک نکته را هم بگم اونم
اینه که یعضی از این دخترها از این که یک نفر شیفته اونها باشه و عاشق و دلباخته حرف بزنه ( بخصوص کسی که
اهل ارتباطات دوست پسر دوست دختری نباشه و هدفش ازدواج باشه )خوششون میاد حتی اگر اون فرد رو مناسب
نبینن اما دریافت ابراز علاقه را خوش دارند ، یه احتمالی به این جهت هم بده . ضمن این که ایشون هم به تفاوتهای بین
شما توجه نمی کنه ، و اینکه بعداً مشکل ساز خواهد بود ، شما را سازگار یافته و ممکنه تصور کنه شما با اونچه مایل
نیستید وادار به موافقت میشوید و از روی علاقه تسلیم می شوید ، غافل از این که اگر حتی اینطور هم باشه این یک
آسیبه که برای خود این خانم نسبت به داشتن یک مرد محکم و تکیه گاه مطمئن خلاء ایجاد می کنه .
من با نظر به تفاوتها تأکید می کنم از ادامه رابطه بپرهیزید و فکر ازدواج را هم فعلاً تا بر خود مسلط نشدید از سر بیرون کنید
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
توجه نکنید
شما فاصله زیادی دارید و بعداً در زندگی به مشکل برخواهید خورد . راه ارتباطی رو قطع کنید . یک نکته را هم بگم اونم اینه که یعضی از این دخترها از این که یک نفر شیفته اونها باشه و عاشق و دلباخته حرف بزنه ( بخصوص کسی که اهل ارتباطات دوست پسر دوست دختری نباشه و هدفش ازدواج باشه )خوششون میاد حتی اگر اون فرد رو مناسب نبینن اما دریافت ابراز علاقه را خوش دارند ، یه احتمالی به این جهت هم بده . ضمن این که ایشون هم به تفاوتهای بین شما توجه نمی کنه ، و اینکه بعداً مشکل ساز خواهد بود ، شما را سازگار یافته و ممکنه تصور کنه شما با اونچه مایل نیستید وادار به موافقت میشوید و از روی علاقه تسلیم می شوید ، غافل از این که اگر حتی اینطور هم باشه این یک آسیبه که برای خود این خانم نسبت به داشتن یک مرد محکم تکیه گاه مطمئن خلاء ایجاد می کنه .
من با نظر به تفاوتها تأکید می کنم از ادامه رابطه بپرهیزید و فکر ازدواج را هم فعلاً تا بر خود مسلط نشدید از سر بیرون کنید
نمي دانم چرا نسبت به اين موضوع اينقدر آسيب پذيرم!شايد تجربيات گذشته ام باشه..نمي دانم.
قصد من هم همين بود منتها ايشون نظم فكريمو به هم ريخت.خودم قصد داشتم هر هفته پيش مشاورم برم و بيشتر خودمو بشناسم و حتي دارم كتاب هوش هيجاني مترجم مهدي گنجي(نشر ساوالان)رو تهيه مي كنم كه بخونم
من يه بار وقتي يه جايي نشستم و مراقبه كردم رفتم نجف و حرم امام علي رو زيارت كردم و خيلي لذت بخش بود برام طوري كه همه صورتم پر اشك شده بود
چند وقت پيش كه مشهد بودم تو راه بازگشت وقتي فكر ازدواج مي كردم همش ايشون تو فكرم بود.شما چقدر به اين چيزا اعتقاد داريد!به اين چيزا فكر كنم؟
عقلم ميگه نه!اما باز پيش خودم ميگم نمي دونم بازم خواست خدا چي باشه!پس چرا از مشهد كه بر مي گشتم ايشون تو فكرم بود.!(شايد همان جدال احساس و عقلمه و اين چيزل هم توجيه و بهانه احساسم براي عقلم باشه)
ببخشيد بيش از اين نتونستم احساس و افكار درونيمو بشكافم.
ممنون ميشم نظر خودتون بگيد.:72:
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
انديشه ي عزيز شك در قطعه ارتباطت نكن كار درست همينه پس شك نكن
زندگي را بايد با عقل شروع كنيم و سپس با عشق ادامه دهيم مطمين باشيد اگر انتخاب عاقلانه باشد بعلاوه يه ذره احساس قطعا زندگي عاشقانه در انتظار ماست
به اين فكر كنيد كه اين نيز بگذرد پس تحمل كنيد اين شرايط را
Re: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
اندیشه گرامی
از شما بعیده که به جای توجه به محتوای توصیه های بزرگوران دین ، احساسی شدنتون رو یه جوری بر
اساس مجاورت ، به این عزیزان ربط بدهی . مطمئناً امام (ع) هم از شما انتظار داره که عاقل باشی .
داشتیم خیلیهایی که بدون در نظر گرفتن شرایط و توصیه های تأکیدی معصومین (علیهم السلام ) در به کار گیری
عقل ، به استخاره پناه آورده یا با مجاورتهای ذهنی این تصورات احساسی را برای خود ایجاد کرده اند مثل شما که
تصور می کنی که مثلاً چون بعد از زیارت امام رضا (علیه السلام ) ایشون اومده تو ذهنم پس یعنی تایید و ... بعد از
ازدواج و پیدا کردن مشکل گله مند شده اند که پس چرا استخاره خوب اومد ، پس چرا فلان وقت ایشون اومد تو
ذهنم ، چرا خدا اجازه داد و .... .
اگر پستی که در ذیل نقل قول می کنم را یک بار دیگه بخونی با دقت در می یابی مشکل حتی این خانم
نیست ، مشکل شما و روحیات تأثیر پذیر و به شدت احساسی شماست که دو بار دیگر هم شما را به
شکست کشونده و حالا همین روحیه شده تهدیدی به این که وارد یک زندگی که بعدش شکست خواهد
بود شوی .
مواظب باش
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
موضوع دلسوزی شما برای این خانم و وابستگیش نیست
موضوع تأثیر پذیری عاطفی شما از حرفهای عاشقانه طرف مقابل شماست .
شما به شدت احساسی هستید و تصمیماتتون هم احساسیه .
به دو مورد گذشته هم دقت کنید ، وقتی کسی به شما ابراز علاقه کنه ، احساس شما
شدیداً درگیر میشه ( و خوشایندتونه ) عقل شما نهیب می زنه که احساسات را کنترل کنی
و میدون ندی ، شما برعکس عمل می کنی و به احساسات میدون میدی و عقل را می رانی ،
در مقابل نهیب های عقلتون هم اونو توجیه می کنی تا آروم بشه ، توجیحتون برای عقلتون هم
اینه ، که طرف وابسته شده ، دلم می سوزه ، نمیخوام ضربه بخوره ، چکار کنم ، اگه رهاش کنم
می میره و .... اینها توجیحات شما برای عقلتونه ، و به عبارتی خود را فریب دادن ، واقعیت هیچ
کدوم از اینها نیست ، واقعیت اینه که خود شما وابسته این حرفهای عاشقانه میشی ،
خوشت میاد و مثل کسی که گویی تو خواب راه میره ، کاملاً احساسی و غافل از عقلانیت
دنبال موضوع راه میافتی .
محکم باش ، از محوریت احساس در تصمیمات بیرون بیا ، با عقلت جلو برو ، از اینجور رابطه ها بیرون
بیا و با کمک یه مشاور شخصیت خودت رو بهتر بشناس و خودسازی کن بعد وارد زندگی متأهلی بشو .
احتمال قوی میدم که این خانم با توجه به رفتارهای که از شما دیده همین نکاتی که من گفتم را متوجه
شده و به عبارتی رگ خواب شما را به دست آورده .
تا وقتی با دلایل منطقی ـ عقلی و مشاوره مطمئن نشدی این انتخاب قطعی شماست و
برای فرداها مشکلی با روحیات او نخواهی داشت ، اقدام به ازدواج نکن .
موفق باشی
در حال حاضر هم سفر مشهد و یاد اون در این موقعیت شده توجیه احساس شما در مقابل عقلتون ،
خوبه که عقلتون اینقدر پیش شما میدون داره که نهیبتون می زنه ، اما مواظب احساستون باش که برای
خفه کردن نهیب عقل توجیهات احساسی براتون ردیف می کنه
.
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
راستش من امروز دوباره تایپیکتون را از اول خوندم حق با فرشته مهربانه به احساساتتون اهمیت ندید یه سری معیار های ایشون را شما نمی پسندید و این خیلی خوبه که به این شناخت خیلی زود رسیدید،که خوب شاید به خاطر رشته تحصیلی و یا تجربه قبلی تونه .
الان یکی از نزدیکانم دارم نتیجه این تفاوت ها را به عینه می بینم تفاوت هایی که قبل از ازدواج اصلاً در موردش حرف نزدند یا حتی با اینکه دو موردش صحبت کردند اون قدر ها براشون اهمیت نداشته1- اون آقا بچه می خواد وزنش مخالفت می کنه 2-خانم خیلی اهل گردش و مسافرته و آقا مخالفه3- از لحاظ اعتقادی اصلاً به هم نمی خورند خیلی تفاوت ها که دوران نامزدی براشون اهمیت نداشته و الان.....
چرا با هم پیش مشاور نمیرید؟
موفق باشید:72:
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
نقل قول:
نوشته اصلی توسط انديشه
والله ايشون قصد ادامه تحصيل داشت و اصلا تو فاز خانه داري نبود و مي خواست بعد از تحصيلاتش هم كار كنه كه من به خاطر روحيات خودم و عقيدم بر اينكه بچه من به محبت مادر احتياج داره مخالفت كردم
با این روحیه ای که داری پیشنهاد می کنم از رشته هایی که مشاغل تخصصی ندارن مثل اقتصاد،
مدیریت،جامعه شناسی،همسر انتخاب کنی.کسی که حقوق می خونه دوست داره تو کار
مربوط به رشتش فعالیت کنه به هر حال 4 - 5 سال وقت گذاشته.از یه طرفم وظیفشه به
جامعه خدمت کنه.
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
سلام اندیشه گرامی..
ممنونم از پاسخ شما..منم مثل سایر دوستان تاکید می کنم هرچه سریعتر از این رابطه خارج شوید..
ببینید دوست گرامی از تک تک سخنان شما به قول فرشته مهربان و سایر دوستان احساسات می باره و مطمئن باشید که راه رو دارید با احساسات خودتون و پس زدن منطق و عقل اشتباه می رید.خیلی دلم می خواد مثالی برای شما تعریف کنم..داستان زندگی من رو که می دانید(( پر از ابهام از رفتار یک مرد)) و اینکه بالاخره با همان عشق اولم که صاحب تاپیک بالاست ازدواج کردم..اتفاقا دیشب همین بحث احساسات بود چون ایشان هم پسر احساساتیست..می گفت من اون سال یکی از دلایل رفتنم این بود که خیلی احساساتی شده بودم و احساس کردم یک همچین تصمیمی که همه عمر من و تو به اون وابسته ست رو نباید با احساس گرفت .دور شدم ولی فراموشت نکردم و سعی کردم بر احساساتم غلبه کنم و منطقی بررسی کنم و بازگردم...و الان من و دلبندم خوشبتیم چون 10 ماه دوری و غلبه بر احساسات رو و کسب شناخت زندگی و شناخت هم و عقل رو در پیش گرفتیم..خودمون و مهارت هامونو افزایش دادیم و الان به حق داریم ثمره اون رو می بینیم دوست من ..من امروز به عنوان یک فرد شدیدا احساستی دیروز به شما می گم در ازدواج هرگز تفاوت های فاحش..اختلاف نظر و عقاید رو مدیون احساسات نکنید چون روزی این احساسات تا حدی مخفی میشه و حتی اگر طرف مقابل خودتون رو خیلی دوست داشته باشید این تفاوت ها روی زندگی و دوست داشتنتون حتما سایه می اندازه..دوست من داستان زندگی هیچ کدام از ما یکی نیست ولی ما اینجاییم تا از هم با سرگذشت هم یاد بگیریم تا شکست نخوریم..شما که خواهان شکست نیستی؟
ببیندوست عزیز زندگی متاهلی احساسات مهمه ..ولی نه به اندازه شناخت عقلی..من امروز به جد بهتون می گم این تزلزل در تصمیم امروز برای آینده نه تنها شما که اون خانم هم ضرر داره..
مطمئن باش نه اون خانم در اینده می تونه تبدیل به اونی بشه که شما می خواید نه شما می تونید چون تفاوت هاتون فاحشه و زیاد..و اگر هرکدام شما اکنون بپذیره تنها بر پایه احساسات است نه هیچ چیز دیگه و مطمئنم بعد چند وقت کخ این احساسات آتشین تا حدی فروکش کرد تفاوت ها بروز می کنه برای هر دو طرف شما..
نظر من کارشناسی نیست شما خود مسئول زندگی خد هستید شاید ما هم اشتباه کنیم ولی چیزی که از صحبت های شما بر می آید این چنین برداشتی می شود..
به اس ام اس ها بها ندهید چون شما احساساتی هستید با این اس ام اس ها تحریک می شوید و اون خانم برون گرا و به قول شما زیرک و باهوش خوب می تونه شما رو جذب کنه..شما باید از اطلاعات رشته خودتون..مشاور و سرگذشته های تالار درس عبرت بگیرید تا زندگی موفق داشته باشید.
اشتباه قبلی را تکرار نکنید گاهی خیلی زود دیر می شود....
خیلی زود....
موفق باشید.:72:
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
[color=#000080]اندیشه عزیز
از شما بعیده که به جای توجه به محتوای توصیه های بزرگوران دین ، احساسی شدنتون رو یه جوری بر اساس مجاورت ، به این عزیزان ربط بدهی . مطمئناً امام (ع) هم از شما انتظار داره که عاقل باشی .
داشتیم خیلیهایی که بدون در نظر گرفتن شرایط و توصیه های تأکیدی معصومین (علیهم السلام ) در به کار گیری عقل ، به استخاره پناه آورده یا با مجاورتهای ذهنی این تصورات احساسی را برای خود ایجاد کرده اند مثل شما که تصور می کنی که مثلاً چون بعد از زیارت امام رضا (علیه السلام ) ایشون اومده تو ذهنم پس یعنی تایید و ... بعد از ازدواج و پیدا کردن مشکل گله مند شده اند که پس چرا استخاره خوب اومد ، پس چرا فلان وقت ایشون اومد تو ذهنم ، چرا خدا اجازه داد و ....
مواظب باش در حال حاضر هم سفر مشهد و یاد اون در این موقعیت شده توجیه احساس شما در مقابل عقلتون ، خوبه که عقلتون اینقدر پیش شما میدون داره که نهیبتون می زنه ، اما مواظب احساستون باش که برای خفه کردن نهیب عقل توجیهات احساسی براتون ردیف می کنه .
ممنون فرشته مهربان،مهربان:72:
قبول دارم اينها برخاسته از احساساتم و توجيه باطني براي رهايي از اين وضعيت و براي چسباندن دلم به هر نحوي به يه جاييست(هر چند جاي غلطي باشه).خدا به من ابزار داده و اون عقله و هر جا ديديم عقلم پاسخگو نيست يا اينكه هاله اي از احساس دورشو گرفته مشورت كارسازه.
شايد بهتر باشه اسم پروفايلمو بگذارم احساس تا اينكه انديشه باشه!:33:
من براي كساني كه بهم مراجعه مي كنند منطقي برخورد كردم شايد اگر كسي ديگر وضعيتي كه الان دارم رو ميومد به من مي گفت جوابم پاسخهاي شما دوستان عزيزم بود.
ما مثل يه زنجير تو هم گره خورديم و مشورتها و راهنماييها دوطرفست.
باز هم ممنون،اگر اس ام اس هاش ادامه داشت باز بهش تاكيد مي كنم كه نده اگر باز داد من جواب نمي دم يا ممكنه سيمكارتمو خاموش كنم يا عوضش كنم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط parvaz2010
راستش من امروز دوباره تایپیکتون را از اول خوندم حق با فرشته مهربانه به احساساتتون اهمیت ندید یه سری معیار های ایشون را شما نمی پسندید و این خیلی خوبه که به این شناخت خیلی زود رسیدید،که خوب شاید به خاطر رشته تحصیلی و یا تجربه قبلی تونه .
الان یکی از نزدیکانم دارم نتیجه این تفاوت ها را به عینه می بینم تفاوت هایی که قبل از ازدواج اصلاً در موردش حرف نزدند یا حتی با اینکه دو موردش صحبت کردند اون قدر ها براشون اهمیت نداشته1- اون آقا بچه می خواد وزنش مخالفت می کنه 2-خانم خیلی اهل گردش و مسافرته و آقا مخالفه3- از لحاظ اعتقادی اصلاً به هم نمی خورند خیلی تفاوت ها که دوران نامزدی براشون اهمیت نداشته و الان.....
چرا با هم پیش مشاور نمیرید؟
موفق باشید:72:
جناب parvaz2010 عزيز
ممنون از اينكه تجربه اطرافتو در اختيارم گذاشتي،اين نسبت فاميلي داشتنه هم باعث ميشه ببينيم همديگرو يا خبرها برسه كه خوب نيست. اما اگر رسمي مي شد و همه مي فهميدن اوضاع بدتر ميشد بازم خداروشكر
ممنون فرهنگ عزيز
بله خوب اون حق داره چيزيو كه دوست داره و استعدادشو داره ادامه بده و خدمت كنه.وخوب راهمون جداست و براش آرزوي موفقيت مي كنم
دوست و همراه هميشگي خانم سارا بانو عزيز
ممنون،زحمت كشيدي
حرفهاتون متين و منطقيست ممنون كه منو در شناخت بيشتر از خودم كمك كرديد.و تجربه خودتون رو در اختيارم گذاشتيد حتما تاپيك شما رو مي خونم.:72:
دوستان درباره اين اتفاق هر چه محتواي ذهنم و افكارم بود رو گفتم (غلط و درست)تا تمام ريشه هاي جذب شدنم و درگير شدنم مشخص بشه كه با كمك شما دوستان همينطور هم شد.اگر موجبات آزارتان شدم عذر ميخوام.ممنون از دست و پنجتون كه اينقدر نوشتيد مارو شرمسار كرديد.:72:
نعمت يعني ما (بله نعمت يعني داشتن دوستان خوبي مثل شماها) از شما هم ممنون بله حق با شماست.قديميا ميگن عاقلانه انتخاب كن و عاشقانه زندگي كن.:72: